شناسهٔ خبر: 113122 - سرویس فرهنگ
نسخه قابل چاپ

در گفتگوی مشروح با مهندس نجیبا مطرح شد؛

نخبگی تلفیقی از دانش و مهارت است

کار43 کارآفرینی و نوآوری در دنیای دانش محور امروز به عنوان یکی از مهارتهای برتر فارغ التحصیلان دانشگاهی شناخته می شود. با این حال ما هنوز هم در کشور خود با خیل فارغ التحصیلان دانشگاهی بیکاری مواجهیم که فاقد حداقل مهارتها برای کار در زمینه رشته تحصیلی خود می باشند.

به گزارش «نماینده»، خلاء ایجاد شده بین آموخته های فارغ التحصیلان دانشگاهی با نیازهای موجود در بازار کار به عنوان کی از مهمترین علل دامن زننده بر موج بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی شناخته شده است.

برگزاری مسابقه "فن آورد" فرصتی بود تا برای بررسی این موضوع با مهندس محمد نجیبا یکی از اعضای تیم مدیریتی مجموعه هفت هشتاد به گفتگو بنشینیم. مهندس نجیبا به عنوان فردی که از متن بازار کار امروز ایران سخن می گوید، معتقد است عدم شکل گیری صحیح چرخه ارتباط و صنعت یکی از مهمترین دلایل فقدان مهارت در فارغ التحصیلان دانشگاهی کشور است. مشروح گفتگوی ما با مهندس نجیبا پیش روی شماست.

ناآگاهی فارغ التحصیلان دانشگاهی از مهارتهای موردنیاز در بازار کار و عدم تسلط آنها بر این مهارتها به عنوان یکی از چالش های اصلی دانش آموختگان دانشگاهی در کشور ما شناخته شده است. دلایل اصلی این موضوع و راه حل آن از نظر شما چیست؟

به نظرم؛ مشکل اصلی می تواند در سامان نیافتن ارتباط صنعت و دانشگاه باشد. عدم ارتباط دانشجو با بخش صنعت طبیعتاً به ناآگاهی او از مهارتهای مورد نیاز در این بخش خواهد انجامید. این یک بعد قضیه است؛ یعنی اگر ما بخواهیم مسئله مهارت آموزی دانشجویان را تا حد زیادی حل کنیم، باید پروسه ای را تعریف کنیم تا فرد در طول دوران آموزش در دانشگاه بتواند با مسائل و مشکلات اصلی موجود در بازار کار-که در آینده با آن مواجه خواهد شد- روبرو شود. چون مهارت چیزی نیست که با فعالیت تئوریک صرف و نشستن در کلاس درس به دست بیاید. هر فردی برای کسب مهارتهای مورد نیاز خود در هر زمینه ای خواه ناخواه باید از مسائل تئوری عبور کرده و به صورت عملی با آن مسئله مواجه شود. ارتباط دادن بخش صنعت و دانشگاه می تواند تا حدی این خلاء را پر کند. البته افزایش طول دوران کارآموزی دانشجویان و تاکید بیشتر دانشگاه ها بر ارائه واحدهای عملیاتی هم می تواند در این زمینه مفید باشد. اتخاذ هر کدام از این دو رویکرد می تواند مکمل نقش یکدیگر در پروسه مهارت آموزی دانشجویان برای ورود به بازار کار باشد.

به روز نبودن سیلابس های درسی دانشگاه ها تا چه اندازه در این زمینه نقش دارد؟

طبیعتاً این مسئله نیز یکی از علل وجود این معضل به شمار می آید. ولی بعد دیگر مسئله این واقعیت است که خیلی از بحث های مربوط به اقدامات عملیاتی واقعاً قابل تدریس و سیلابس شدن در دانشگاه ها نیست. چون که نکات موجود در متن بازار، مسائل سیالی هستند. شاید امروز باشند و فردا نباشند! فرضاً در بحثی مانند نرم افزار-که امروز بحث مربوط به آن در متن جامعه داغ است- تغییرات موجود در متن بازار کار بسیار سریع است. یعنی دانشجوی نرم افزاری که از دانشگاه فارغ التحصیل می شود حتماً با مسائل جدیدی در متن بازار کار برخورد خواهد کرد و اگر هم مواردی را در دانشگاه آموخته باشد، به احتمال زیاد بعد از چهار سال منسوخ خواهند شد. تازه این در صورتی است که دروس و سیلابس های ارائه شده در دانشگاه در زمان تحصیل دانشجو به روز شده و متناسب با نیاز آن روز بازار کار بوده باشند! ما در رشته هایی مانند نرم افزار باید برخی محدودیت ها را در این زمینه بپذیریم. یعنی ممکن است به علت سرعت زیاد تحولات در این عرصه، آموخته های دانشجو در زمان تحصیلش نتواند هیچ کمکی برای ورود او به بازار کار نماید. لذا تسلط دانشجو در این رشته ها مستلزم ارتباط مستمر وی در طول دوران تحصیل با واقعیات موجود در بازار کار است. لذا تنها چاره موجود در این مسیر، شکل گیری ارتباط  ساماندهی شده و منظم بین صنعت و دانشگاه خواهد بود. این پروسه ارتباط صنعت و دانشگاه در تمامی کشورهای پیشرفته به خوبی سامان یافته است. یعنی دانشگاه از بین دانشجویان خود استعدادیابی می کند و آنها را برای اجرای پروژه های تعریف شده به کار می گیرد. وقتی این پروسه شکل گرفت، فارغ التحصیلان دانشگاهی هم خود به خود در آن شرکت جذب و مشغول به کار خواهند شد  و نخبه ها هم کمتر به خارج از کشور خواهند رفت.

پس معتقدید برخی مهارتهای مورد نیاز در بازار کار  اصولاً قابل سیلابس شدن در دانشگاه ها نیستند و تنها راه فراگیری آنها مواجهه عملیاتی با آنهاست ...

بله. دانشگاه ها باید به سمت اجرای پروژه های تحقیقاتی برای شرکتها حرکت کنند. این پروژه ها حتی می تواند رایگان تعریف شود و دانشگاه در ازای اجرای آن توقع اقتصادی خاصی نداشته باشد. پروسه انجام اینگونه پروژه ها مقدمه شناسایی استعدادها و هم افزایی آنها را فراهم خواهد کرد و از طرفی زمینه ساز اخذ پروژه های کاربردی صنعت توسط دانشگاه ها و جذب فارغ التحصیلان دانشگاهی به صنایع را فراهم خواهد نمود. این یک ارتباط دو سویه است که حرکت هر کدام از طرفها در این مسیر می تواند ابعاد جدیدی به این مسئله ببخشد. پروژه های تحقیقاتی رایگان می تواند در کنار تولید دانش، صنایع را به تدریج به دانشگاه ها وابسته کند و در مقابل، دانشگاه ها چارت درسی خود را بر اساس نیازهای صنایع تنظیم کنند. در این میان، صنایع، دانشگاه ها و دانشجویان همه سود خواهند برد. علاوه بر اینکه در یک نگاه کلان، این مسئله باعث پیشرفت کلی کشور در زمینه های گوناگون خواهد بود.

تعریف شما از مفهوم مهارت چیست؟ داشتن مهارت به چه میزان می تواند در نخبگی افراد نقش ایفا کند؟

بنده مهارت را ترکیبی از تجربه و دانش می دانم. یعنی فردی که دانش مربوط به یک کار را دارد و در آن زمینه تجربه عملی هم دارد، بعد از مدتی کم کم تبدیل به یک فرد ماهر در آن زمینه خاص می شود. لذا پیش فرض بازار کار برای کاربرد کلمه نخبه در مورد یک فرد این است که آن فرد از چنین مهارتی برخوردار باشد. درمقابل؛ اگر فردی تنها تجربه کار خاصی را داشته باشد و دانش مربوط به آن را به خوبی فرا نگرفته باشد، کاربرد کلمه نخبه برای او چندان درست نیست. البته هر دوی اینها می تواند استثنائاتی هم داشته باشد. ولی قاعده کلی در مورد افراد موفق و نخبه، همراه داشتن دانش و تجربه به صورت همزمان است. موفقیت افرادی مانند بیل گیتس یا استیو جابز در همین بستر معنا پیدا می کند. به نظرم این نگاه ها در کشور ما از هم تفکیک شده است. یعنی وقتی از منظر دانشگاهی به مسئله نخبگی نگاه می کنیم خواهیم گفت کسی نخبه است که دانش زیادی داشته باشد و مسائل را بهتر حل کند. مسائل المپیادی از این دست هستند. یعنی وقتی گفته می شود یک نفر المپیادی و نخبه است یعنی آن فرد در یک مسابقه علمی توانسته است مسائلی را حل کند که بقیه نتوانسته اند یا مسائل را در زمان کمتری حل کرده است. ولی در نهایت بازار به کسی نخبه می گوید که کارآفرین است و می تواند مسائل را به گونه ای دیگر نگاه کرده و تحلیل کند. در مقابل؛ دانشگاه به کسی نخبه می گوید که سرعت حل مسئله بیشتری داشته باشد. ما باید شاخص های خود برای تعریف نخبه را ترکیبی از این دو قرار دهیم. چرا که در دنیای واقعی نیز-بازار کار و صنعت- نخبه به همین صورت تعریف می شود.

مسابقه "فن آورد" را در مسیر تغییر نگاه جامعه به مسئله مهارت آموزی تا چه میزان موثر می دانید؟

به نظرم نفس مطرح شدن واژه ها در فضای عمومی جامعه می تواند دارای تاثیر باشد. یعنی همین که این مسئله در جامعه مطرح می شود و چندین نفر در جریان آن قرار می گیرند، یک بار ذهنی در جامعه ایجاد می کند تا جامعه به سمت حل آن حرکت کند. ابن حرکت طبیعتاً در سالهای بعد کاملتر خواهد شد و نقایص احتمالی آن نیز برطرف می شود. یقیناً این حرکت در زمینه توجه دادن جامعه علمی کشور به مسئله مهارت موثر خواهد بود.

 

نظر شما