شناسهٔ خبر: 111862 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه کیهان

تا کجا می‌توان رفت؟!

حادثه منا 43

«نماینده»؛ حسین شمسیان/این روزها و درحالیکه فاجعه جانسوز منا و قربانی شدن جمع کثیری از حجاج مظلوم خانه خدا، دل هر مسلمان و بلکه دل هر انسان آزاده‌ای را به درد آورده و هرکس بیش از هر وقت دیگر پی می‌برد که  حکام آل‌سعود، این خائنین به حرم امن الهی تا چه اندازه رذل و بی‌کفایت و خیانت پیشه‌اند، همدردی و همراهی با دل‌های اندوهگین و مصیبت زده، از یکسو تکلیفی انسانی و اخلاقی است و از سویی دیگر فریاد مطالبه حق مظلومانی است که در حرم امن الهی جان باخته‌اند. اغلب انسانها و رسانه‌های آزاده دنیا نیز از همین منظر وارد شده و ضمن همدردی با مردم داغدار، مسئولیت را مستقیما متوجه دولت آل سعود دانسته‌اند. حال اگر در چنین شرایطی، کسی از دولت عربستان بخاطر اقدامات خوب و ارزشمندش تمجید کند، درباره او چه فکری می‌کنید!؟ لابد با خود می‌اندیشید ممکن نیست کسی بهره‌ای از انسانیت برده باشد و چنین کند! ا ما خواهید دید که اینگونه نیست! روز گذشته و در حالیکه هنوز از سرنوشت صدها تن از حجاج مظلوم و مفقودالاثر اطلاعی به دست نیامده بود، رجب طیب اردوغان، رئیس جمهور ترکیه با تمجید از عربستان سعودی در برگزاری مناسک حج، معرفی کردن عربستان به عنوان مسئول حادثه منا را رد کرد! او گفت: «هیچ کس حق ندارد از تدابیر برگزاری حج انتقاد کند و من اطمینان دارم مقامات سعودی بطور کامل به وظایف خود عمل می‌کنند»!
این اظهارات عجیب که برای فطرت پاک بشری قابل پذیرش نیست، چند دلیل بیشتر نمی‌تواند داشته باشد؛ یا اردوغان اصلا خبر ندارد در منا چه اتفاقی افتاده! یا خبر دارد اما از عمق و وسعت حادثه خبر ندارد! یا عمق فاجعه را هم فهمیده، اما از ارزش جان انسان‌ها درکی ندارد یا... و یا به قول معروف، گریبان خود را پیش وهابی‌ها گرو گذشته است! پاسخ البته روشن است و احتمالات نخست منتفی است چرا که اگر نمی‌دانست و... اساساً اظهار نظر او معنایی نداشت! اتفاقا او خوب می‌داند که چه شده و به همین دلیل است که خود را موظف به تطهیر رژیم منحوس و خبیث وهابی‌های آل‌سعود می‌داند. اما چرا چنین می‌کند!؟ اصلا موجودی همچون اردوغان یا موجوداتی همچون حکام بی‌ارزش و جانی عربستان سعودی، چه ارزشی دارند که درباره آنها بگوییم و بحث و فحص کنیم که اردوغان چه گفت و چرا گفت و...!؟ واقعیت امر این است که هیچکدام از آنها کمترین ارزش و اهمیتی ندارند و آنچه در این نوشتار در پی آنیم، بررسی چرایی چنین رفتاری است، فارغ از بی‌ارزشی مصادیق کنونی.
در نگاهی افرادی مثل اردوغان، این موضوع مطرح است که عربستان، قدرت فائق پولی و مالی است و بهتر است در کنار او ماند و از منافعش بهره مند شد و اگر در حادثه‌ای عده‌ای از مسلمانان به وضع دردناکی جان باختند هم مهم نیست! می‌توان چشم بر آن بست و به آن منفعت بزرگتر فکر کرد! بهتر است جان چند مسلمان و مثلا هموطنمان فدای اقتصاد و دلارهای نفتی عربستان شود وکاری نکنیم و حرفی نزنیم که بخاطر آن ما را از سر این سفره پرنعمت بلند کنند! حتی می‌توان پیشتر رفت و برای بیشتر بدست آوردن دل آنها، در بعضی پروژه‌های کثیف مثل جنگ در سوریه و عراق و یمن و... با آنها هم دست شد و می‌توان از داعش جلاد و خونریز حمایت کرد تا به این واسطه، حمایت عربستان را بدست آورد، می‌توان... راستی تا کجا می‌توان!؟ همه اینها نوشته شد تا به این پرسش برسیم که تا کجا می‌توان بخاطر یک مشت دلار سکوت کرد و عقب نشست و چشم پوشی کرد!؟ از چه چیزهایی می‌توان چشم پوشی کرد؟ آن رگ غیرتی که باید در بزنگاه‌های خاص بجنبد را تا کجا می‌توان سرکوب کرد؟ می‌دانیم که عربستان، مهره‌ای در دست شیطان و حربه‌ای در دست اهریمن است که با آن، جان و مال مسلمانان را به یغما  می‌برد، پس اگر می‌توانیم با عربستان ماماشات کنیم و از مدیریت با کفایتش در مراسم حج تمجید کنیم، چرا نتوانیم با ارباب او یعنی آمریکا چنین کنیم!؟
حقیقت این است که این موضوع، موضوع یک نزاع و تقابل سیاسی نیست، بلکه موضوع نگرش و جهان بینی است که دو مسیر متفاوت و در معنایی درست‌تر، متضاد پیش روی ما قرار می‌دهد. همان که یوسف صدیق(س) از هم بندانش پرسید: «يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ اى ياران زندانى من، آيا خدايان متعدد و پراكنده بهترند يا خداى يكتاى غالب و چيره بر جهان هستى» (سوره مبارکه یوسف آیه ۳۹) موضوع بر سر این است که خدای واحد بهتر است یا خدایان مختلف!؟ با منطق اردوغان، نباید عربستان را بخاطر چند کشته منا سرزنش کرد بلکه تقدیر هم لازم است تا دنیای آبادتری داشته باشیم. خوب در نگاه وسیع‌تر، آمریکا را نباید بخاطر ده‌ها و صدها جنایت و خیانت علیه ملتمان و دیگر ملل آزاده دنیا سرزنش کنیم، سرزنش که هیچ، باید لبخند هم به رویش بزنیم و در آغوشش بگیریم! درست همانگونه  که فلان مزدور  روشنفکر نما، به رئیس‌جمهور کشورمان پیشنهاد کرده است! که باید پرسید اگر لبخند اردوغان به چهره کریه ملک سلمان، زشت و قابل شماتت است چرا دست دادن به ارباب او و مسبب همه تیره روزی‌های ملل مظلوم عالم، نه تنها زشت  نیست، بلکه ستودنی و مورد ترغیب و تشویق هم هست!؟ همانطور که گفته شد، بحث بر سر چنین موجوداتی و توصیه‌های خائنانه آنها نیست، بحث بر سر این روش است و اینکه مرز و حد نهایی این ذلت کجاست؟ تا کجا و چه چیزهای دیگری را می‌توان بخاطر رابطه با عربستان و بالاتر از او، آمریکا نادیده گرفت؟ کفه منفعت اقتصادی چه میزان سنگین است و از چه چیزهایی می‌توان برای آن چشم پوشی کرد؟ مثلا اگر چند نفر کشته شوند دیگر کافیست!؟ یا اگر ناموس یک مملکت به اسارت گرفته شود، رگ غیرت اینان به حرکت در می‌آید!؟ پاسخ واضح است، اردوغان و وطن فروشان داخلی که برای آمریکا دم تکان می‌دهند و توصیه به دست دادن با شیطان می‌کنند، اولین خائنان به ملیت و شرافت انسانی ملت هایشان نیستند و اتفاقا مقلدانی هستند که بالا و پایین پریدن پیش آمریکا را ناشیانه از روی دست دیگران تقلید می‌کنند. پس فرجام کار آن نسخه‌های اصلی می‌تواند گواه خوبی برای مرز تحمل و مقاومت احتمالی اینان باشد. در یک نمونه ساده و مشهور، آمریکا سالهاست در کشورهایی چون کره و ژاپن، پایگاه نظامی دارد. حاکمان آنها هم به زعم خودشان برای «حفظ منافع اقتصادی» کشورشان، به توصیه وطن فروشانی مشابه آنان که ذکرشان رفت، عمل کردند و چشمشان را به روی جنایات آمریکا بستند و کوشیدند دل شیطان را بدست بیاورند! اما تا کجا!؟ تا آنجا که مثلا یک تفنگدار ۲۳ ساله آمریکایی، در روز روشن به یک زن کره‌ای تجاوز کرد اما تنها واکنش مقامات آن کشور «اعلام مراتب اعتراض به سفیر آمریکا» بود! این سریال بارها و بارها به شکل‌های فجیع و زننده دیگری ادامه یافت و واکنش‌ها جز آنچه که گفته شد، نبود. حتی هنگامی که دانشجویان کره‌ای، به این رفتار شرم‌آور اعتراض می‌کردند، وطن‌فروشان آنها را بخاطر اخلال در منافع اقتصادی و به خطر انداختن منافع ملی سرزنش می‌کردند و با کمک پلیس، «افراطی‌ها» را سرکوب می‌کردند! حال باید از اردوغان و ماکت‌های کوتوله و کاریکاتورگونه داخلی او پرسید شما تا کجا حاضر به عقب نشینی هستید و اگرچه اتفاقی بیفتد نامه می‌نویسید که به اوباما اخم کن و دست نده!؟ بحث بر سر «اقتصاد زیر سایه کدخدا» یا «اقتدار زیر سایه خدا» است و باکی نداریم که وطن فروشان، این حرف‌ها را شعار بدانند.
این روزها که رئیس جمهور محترم و هیئت همراه، در نیویورک هستند و با وسوسه‌های خناسان داخلی و خارجی روبرو هستند، باید به این مهم توجه کنند که آنچه ایران اسلامی امروز بدست آورده، ثمره مجاهدت‌ها و ایثار کسانی است که مظلومانه و بی‌ادعا، جانشان را به اسلام و ایران تقدیم کردند، شهدا و جانبازانی که مدعیان امروز، بویی از همراهی با آنها را نبرده‌اند. پس نباید به لبخندی و اشاره ابرویی، «چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی» چون آمریکا بسپارند. قطعا راه وادادگی و عقب نشستن از آرمان‌های اسلام انقلابی و انقلاب اسلامی، پیش از این هم بسته نبوده وآمریکا بارها و بارها، آرزوی دست نیافتنی‌اش را از زبان نوکران و مزدورانش بیان کرده است اما معامله‌ای که آنها در پی آن هستند و اینها برای رسیدن به آن، شما را به چنین دامگهی سوق می‌دهند، چیزی جز آنچه  با کره‌جنوبی شده، نیست و یقینا هیچ انسان آزاده‌ای - و نه مسلمان با غیرتی - به آنچه آنجا رخ داده راضی نخواهد شد و شما نیز نمی‌شوید و چنین اذنی هم از طرف مردم ندارید. چرا که امام راحل عظیم الشان راه بر اینگونه وسوسه‌های مدعیان ظاهرا ملی گرا و باطنا وطن فروش بسته است، آنجا که فرمودند: «من به صراحت می‌گویم ملی‌گراها اگر بودند، به راحتی در مشکلات و سختیها و تنگناها دست ذلت و سازش به طرف دشمنان دراز می‌کردند؛ و برای اینکه خود را از فشارهای روزمره سیاسی برهانند، همه کاسه‌های صبر و مقاومت را یکجا می‌شکستند و به همه میثاقها و تعهدات ملی و میهنی ادعایی خود پشت پا می‌زدند. کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمی‌دانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! ... آن چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است. که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالای ‌دار برند، اگر زنده زنده در شعله‌های آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستی‌مان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند هرگز امان‌نامه کفر و شرک را امضا نمی‌کنیم.»

نظر شما