به گزارش «نماینده»، متن درس اخلاق اخیر آیت الله مظاهری برای علاقه مندان در پی می آید؛
بحث ما دربارۀ شخصیّت و ابهّت اجتماعی بود. از بحثها استفاده کردیم که ما اگر بخواهیم گرهای از اجتماع یا از کارهای خودمان باز کنیم، باید این شخصیّت اجتماعی را داشته باشیم و در روایات ما و در قرآن شریف خیلی روی آن سفارش شده است. دربارۀ اهمیّت این بحث، دو سه جلسه صحبت کردم. صحبت امشب به بعد راجع به اینست که چه کنیم شخصیّت پیدا کنیم، چه کنیم عزیز در جامعه باشیم، چه کنیم ابهّت اجتماعی داشته باشیم و همه روی ما حساب کنند، چه در خانه مربوط به بچهها و پدر و مادر و چه در اجتماع مربوط به کارهای عمومی یا کارهای خصوصی. این عزت را از کجا به دست بیاوریم.
قرآن و روایات اهلبیت «سلاماللهعلیهم» مواردی را میفرمایند. مورد اول که قرآن میفرماید، این است که با تقوا باشیم: «إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» [۱]
کسانی که ایمان حقیقی دارند و کسانی که بر طبق ایمان عمل میکنند، علاوه بر اینکه اعتقاد به تشیع دارد، عمل به تشیع هم دارد و فقط عقیده و زبان و شعار نیست، بلکه عمل نیز هست. میفرماید پروردگار عالم حتماً شخصیّت اجتماعی و محبوبیت اجتماعی به او عنایت میکند. «سین» در «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» سین تحقیقی است. یعنی شک نکن و حتماً این شخصیت اجتماعی را پیدا خواهی کرد. در میان مردم عزیز میشوی و دشمن از تو حساب میبرد و بالاخره محبوب در خانه و محبوب در میان خویشان و محبوب در اجتماع میشوی. در آیه آمده «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» و فرق بین مودت و رحمت اینست که محبت، چیز ظاهری است، اما مودت چیز رسوخی است. گاهی مثلاً در اجتماع مردم شما را دوست دارند و با شما گرم میگیرند و بالاخره با شما ارتباط دارند، اما گاهی علاوه بر ارتباط، حکومت بر دلها دارید. به این مودّت میگویند. لذا قرآن تکرار دارد و راجع به اهلبیت(ع) به پیغمبر(ص) میفرماید یا رسول الله! بگو من اجر رسالت نمیخواهم، اما میخواهم اهلبیت(ع) مرا مودت داشته باشید:
«قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى» [۲] و معنای مودّة فی القربی یعنی حکومت امیرالمؤمنین بر دل ما. آنگاه خواهناخواه متابعت امیرالمؤمنین علی(ع) در عمل ما میشود. قرآن این را راجع به اهلبیت(ع) میخواهد. در این آیه شریفه هم میفرماید اگر تقوا داشته باشی، ابهت اجتماعی پیدا میکنی و در میان مردم عزیز هستی. اگر یادتان باشد به تناسبی روایت امام دوّم را خواندم که امام دوم دم مرگ به جناده فرمودند: «إِذَا أَرَدْتَ عِزّاً بِلَا عَشِيرَةٍ وَ هَيْبَةً بِلَا سُلْطَانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ اللَّهِ إِلَى عِزِّ طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» [۳]
اگر میخواهی عزیز باشی و اگر میخواهی ابهت اجتماعی داشته باشی، بدون اینکه ریاستی داشته باشی یا مال و منالی داشته باشی، اگر میخواهی محبوبیت در جامعه پیدا کنی، باید متّقی باشی. لباس ذلت معصیت را بکَن و لباس عزّت اطاعت را بپوش آنگاه این محبوبیت را پیدا خواهی کرد.
این حرفها در جلسه ما نیست، اما بعضی از خانمها که متوسل به جادوها و رفتن این طرف و آن طرف هستند برای اینکه محبوبیت خانوادگی پیدا کنند، غلط است و کفر است. بعضی از مردها با زور و تشرّ و بالاخره با کارهای ناحسابی میخواهند ابهت خانوادگی پیدا کنند و این غلط است و بدتر میشود. نه جادو میتواند کار کند و نه زور؛ هر دو راهِ غیرمستقیم است و هر دو جهنم است. اما امام دوّم میفرمایند یک راهی هست که آن بهشت است و تو را به مطلوب میرساند و آن تقواست. اهمیّت به همه واجبات و مخصوصاً نماز. در روایات داریم اگر کسی به راستی خوب نماز بخواند، مخصوصاً نماز شب، آنگاه خدا محبّت او را در آب میریزد و مردم از این آب میخورند و این محبت پیدا میشود. نماز محبّت زاست و مخصوصاً نماز شب. رابطه با ولایت محبتزاست مخصوصاً زیارت جامعۀکبیره صبحگاهی او شود. با اهمیّت به خدمت به خلق خدا به طور ناخودآگاه محبوبیت اجتماعی پیدا میکند، اما مهمتر از این دو، اجتناب از گناه است.
انسان با صفا و با صداقت باشد و صمیمیت با دیگران داشته باشد و تقلّب و حقّهبازی و منافقگری در کارش نباشد. انسان زبانش و چشمش و گوشش کنترل باشد. پروردگار عالم در قرآن وعده داده است با تأکید سین در «سیجعل» و فرموده «سَيَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا».
این تقوا هرچه بالاتر رود، محبوبیت بالاتر میرود. این یک راه است که اگر کسی محبوبیت اجتماعی بخواهد باید متقی باشد.
دوّم علم است. اگر کسی عالم شد، همه از او حساب میبرند. حال علم دین باشد یا هر علمی باشد. هر علمی که مفید برای اجتماع باشد و هر علمی که مملکت را به استقلال برساند و هر علمی که دیگران روی آن حساب کنند، این علم یک ابهت اجتماعی به مملکتش میدهد و روی این علم خیلی پافشاری شده است.
«يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ الَّذينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات» [۴] ملتی که عالم است و فردی که علم دارد و درجاتی دارد، محبوبیت اجتماعی و محبوبیت خانوادگی دارد و بالاتر محبوبیت ملت و محبوبیت دنیا دارد. ما خیال میکنیم علم یعنی فقط احکام و اخلاق و اعتقادات. این خوب است و پیغمبر اکرم(ص) هم روی آن سفارش کرده و فرموده است:
«إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آيَةٌ مُحْكَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ» [۵] سه علم است که خیلی مهم است، یکی «اعتقادات»؛ اگر ملّتی اعتقاد به خدا نداشته باشد، این ملت معلوم است که دردسر برای دیگران میشود. علم به «احکام»، شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه، حال یا با تقلید یا با اجتهاد. و علم به «اخلاق».
پیغمبر اکرم(ص) میفرمایند که این سه علم را هر مسلمانی باید داشته باشد، به اندازه فراخور حالش؛ لذا علم به اعتقادات بر همه واجب است، چه بیسواد و چه باسواد و چه جوان و چه پیر، باید اعتقادش علمی باشد و الاّ دشمن او را میبرد. مخصوصاً زمان ما که زمان شبهه است و دشمن شبهات را در دانشگاهها و دبیرستانها به خورد جوانها میدهد. اعتقاد این جوانها باید رسوخی و قلبی باشد و صرفاً لسانی و زبانی نباشد و الاّ دشمن او را میبرد. معلوم است علم به اعتقادات را همه باید داشته باشند، البته علمی و رسوخی و نه لقلقۀ لسان و نه علمی که در دل رسوخ نکرده باشد. علم به احکام یعنی فقه، یعنی وظیفهشناسی و عمل کردن به وظیفه. پیغمبر اکرم(ص) فرمودند «سُنَّةٌ قَائِمَةٌ». همه باید هم شناخت به وظیفه داشته باشیم و هم عمل به وظیفه کنیم. اگر شناخت به وظیفه نداشته باشیم، به جایی نمیرسیم و شناخت به وظیفه باشد و عمل نکنیم، عالم بیعمل گناهش خیلی بزرگ است.
استاد بزرگوار ما حضرت امام بعضی اوقات در بحثهای اخلاقی یک جمله میگفتند که جداً کمر انسان را میشکند. میفرمودند در جهنم دو دسته هستند که بدنشان بوی گند میدهد. به اندازهای که جهنّمیان از این دو دسته شکایت میکنند که خدایا ما به اتش جهنم میسازیم اما با بوی گند اینها نمیتوانیم بسازیم. یکی زن و مردی که زنا دادند و زنا میکنند و بالاخره فحشا دارند و دوم عالم بیعمل که شناخت وظیفه دارد، اما عمل به وظیفه نمیکند. این نیز عذابش علاوه بر جهنم، بوی گندش در جهنم است. این نیز باید علمی باشد. حال معمولاً مردم نمیتوانند استدلالی باشند، پس باید تقلیدی باشند. همین رسالۀ توضیح المسائل مرجع تقلید را داشته باشند، هم زن و هم مرد و هم جوان و پیر و مخصوصاً جوانهای دانشگاهی و دبیرستانی و جوانهایی که با جامعه سروکار دارند.
سوّم اخلاق است. علم اخلاق مهم است و الحمدلله شیعه از نظر فرهنگ در رفاه است و طلبههای امام صادق(ع) این فرهنگ را به ما داده است. هزاران روایت راجع به اخلاق داریم و لذا باید کتابهای اخلاقی در پای منبرها باشد و گفت و شنود راجع به اخلاق داشته باشیم. همه باید بدانیم صفات رذیله داریم و نمیشود کسی صفت رذیله نداشته باشد و به قول حضرت امام چهل سال خون جگر میخواهد که انسان بتواند درخت رذالت را بکند و درخت فضیلت به جای آن غرس کند و بارور کند و از میوۀ شیرین آن هم خود استفاده کند و هم دیگران استفاده کنند. لذا صفت رذیله داریم و باید بدانیم که صفت رذیله داریم. یعنی خودخواهیها و تکبرها و حسادتها و بدبینیها و امثال اینها. بالاخره چهل صفت رذیله هست که اینها جنود شیطان هستند و ما باید اینها را بشناسیم و روی آن کار کنیم. خیال نکنید معنایش اینست که باید طلبه شویم، بلکه اگر همه شبانه روز یک ساعت روی اخلاق کار کنند، عالم در علم اخلاق میشوند. یعنی شناخت به وظیفه پیدا میکند و این شناخت به وظیفه و عمل کردن به وظیفه یعنی اخلاق.
این سه علم است، امّا پیغمبر اکرم(ص) به این اکتفا نکرده و بعد فرمودهاند: «وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ»
غیر از این سه، فضیلت علوم هست. راجع به همۀ علوم مگر علومی که تخریبی باشد یا علومی که برای اجتماع ضرر داشته باشد و برای فرد ضرر داشته باشد، مثل هنرپیشهها که علمشان ضرر دارد. مثل بمبسازها که علمشان تخریب و مضرّ است.
این نظام ما جلو آمد و چیز خوبی بود و همه گفتند خوب است و همه گفتند نعمت بزرگ است و خارجیها هم گفتند نعمت بزرگ است و استکبار جهانی هم از آن خیلی ترسید و لذا توطئه را شروع کرد. ما در این سیوشش سال باید رسیده باشیم به جایی که تحریم اقتصادی برای ما هیچ ضرری نداشته باشد. ما باید الان هواپیما داشته باشیم و نه تنها داشته باشیم، بلکه صادر کنیم. ما باید الان رسیده باشیم به اینجا که هیچ احتیاج به استکبار جهانی نداشته باشیم. ما مرگ بر آمریکا میگوییم اما آمریکایی که تحریم اقتصادی میکند و ما را فلج میکند، برای ما خیلی بد و زشت است. این یعنی چه که دشمن بتواند با تحریم اقتصادی ما را فلج کند. این همه داد و فریادها و بوق و کرناها در اثر جهل ماست.
به همه بگویم که تقصیر داریم. آمار میگوید استعداد و ذهن و حافظۀ ما از همۀ ممالک بالاتر است. ما جُربزه داریم و ذهن و حافظه داریم و استعداد داریم و روح پیشرفت در عمق جان ما موجود است؛ پس چرا چنین شدهایم که الان احتیاج به استکبار جهانی داریم و اللان قطعات هواپیما نداریم و وقتی نداریم، شش ساعت یا یک شبانهروز تأخیر داریم. این همه تأخیر برای اینست که قطعات ندارند و میمانند و خجالت میکشد و شما هم غُر میزنید و این تقصیر همه است که سیوشش سال از این نظام میگذرد و ما هنوز قطعات هواپیما را باید با التماس و غیرمستقیم از امریکا و فرانسه و انگلیس بیاوریم. پیغمبر اکرم(ص) میفرمایند تو مسلمان نیستی. مگر میشود مسلمانی محتاج به کفار باشد!؟
«وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً» [۶]
معنا ندارد استکبار جهانی بتواند بر ما مسلّط شود، اما معلوم است که عالم بر جاهل مسلّط است. نباید کفر جهانی بر ما مسلّط باشد. ما باید از نظر صنعت، نه اینکه وارد کنیم، بلکه باید صادر کنیم. نه تنها خودکفا باشیم، بلکه باید صادر کنیم و این قرآن و روایات اهلبیت «سلاماللهعلیهم» است و این گفتۀ همۀ مراجع تقلید است. این گفتۀ ولایت فقیه، حضرت امام و مقام معظم رهبری است. این گفته پیغمبر «صلّیاللهعلیهوآلهوسلم» است. در روایات میخوانیم به پیغمبر اکرم(ص) گفتند یک اختراعی هست در غیر مملکت حجاز. فرمودند حتماً چند نفر باید مهیّا شوید و آن اختراع را یاد بگیرید تا اینکه آنها نتوانند بر شما مسلّط شوند و لاأقل شما هم آن اختراع را داشته باشید. مخصوصاً در حالی که آنها سواد الفبا هم نداشتند و مسلمان شدند، اما روی این نکتههای دقیق پیغمبر اکرم(ص) خیلی سفارش میکردند. قرآن میفرماید ای مسلمان! اگر کفر جهانی بر تو مسلّط شود، تو مسلمان نیستی.
«وَ لَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكافِرينَ عَلَى الْمُؤْمِنينَ سَبيلاً»
ما میگوییم معنایش اینست که امریکا حق ندارد در ایران دخالت کند، اما معنایش فقط این نیست، بلکه معنای دیگری هم دارد و معنایش اینست که امریکا و استکبار جهانی و غربیها نباید از نظر علم مسلّط بر تو شوند و تو نداشته باشی و آنها داشته باشند. متأسّفانه این جملۀ دوم در میان ما فراوان شده است.
جملۀ اول خوب است و ما باید مستقل باشیم و مواظب باشیم کسی به استقلال ما ضربه نزند و ما باید مجهز باشیم: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ» [۷]
میفرماید ای مسلمان مهیا باش و هرچه آنها دارند باید داشته باشی. همینطور که او دارد تو هم داشته باشی و از تو بترسد. این «تُرْهِبُونَ بِهِ» غیر از «تحربون به» است و معنایش غیر از اینست که تو بمب درست کن و در سر دیگران بزن و جاهای دیگر مثل ژاپن را بگیر. ما جنگ با کسی نداریم اما در مقابل کفر جهانی باید ایستادگی داشته باشیم و دشمن را بترسانیم: «تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّكُمْ»؛ دشمن باید از شما حساب ببرد. در وقتی که مثل آنها علم داشته باشی، لذا اینکه ما بعضی اوقات میگوییم علم خیلی خوب است و باید عالم باشیم و قرآن میفرماید جاهل نباش و قرآن میفرماید باید عالم باشیم و بعد هم معنا میکند یعنی علم دین. البته فقط این نیست و روایت، عبارتِ «وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ» را نیز دارد. یک امر عقلی هم هست.
اگر مخالفت شود، اصلاً اشکال به اسلام وارد است که ما بگوییم مقدّس شو. تو علم اخلاق داشته باش و تو علم اصول دین و اعتقادات داشته باش و تو علم احکام داشته باش، حال اگر بلد نیستی هواپیما بسازی طوری نیست. معنایش این نیست، بلکه معنایش اینست که ای مسلمان! عالم شو. اعتقادات و احکام و اخلاق داشته باش. اما در حالی که یک مسلمان واقعی هستی، خودکفا هم باش. این عبارت «الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» [۸] مکرّر در قرآن آمده است. پس اول عالم به دین شو و دین هم اعتقادات و احکام و اخلاق است. پس دیندار باش، اما این کافی نیست، بلکه استقلال داشته باش و خودکفا باش. اما باز کافی نیست، باید در مقابل دنیا همینطور که غربیها صادرات دارند، تو هم صادرات داشته باشی. حسابی باید عالِم باشی و ما سیوشش سال است که به جان هم افتادهایم و به حواشی ور میرویم و اصل کاری را فراموش کردهایم.
قضیهای در زمان حضرت عیسی است که مریدهای حضرت عیسی چند خشت طلا پیدا کردند و به جای اینکه قسمت کنند به جان هم افتادند و هریکی میگفت از من است و بالاخره جان خود را هم روی آن گذاشتند. [۹]
ما باید صددرصد مواظب دین و مملکت و ذخائرمان باشیم. ما الحمدلله در ذخائر نمره اول هستیم، اما در زیرزمین خاک میخورد. ما چرا نباید از ذخائرمان استفاده کنیم. محبوبیت اجتماعی میخواهید باید مستقل باشید و باید عالم باشید. خودکفا باشید و علاوه بر اینکه خودکفا هستی و احتیاج به دنیای استکباری نداری، علاوه بر این باید صادرات داشته باشی و دیگران التماس تو را کنند و از صادرات تو استفاده کنند. وضع ما رسیده به اینجا که من یادم نمیرود که دلار هفت تومان بود و الان دلار سه چهار هزار تومان شده است. چرا پول ما ارزش ندارد! ارزش پول ما باید از بالاترین پولهای دنیا باشد. این دست خودمان است و دست اینست که باید عالم باشیم و وقتی عالم شدیم، همه چیز درست است. البته علم توأم با تقوا باشد و الاّ اگر علم توأم با تقوا نباشد، اوّل بدبختی بمب این شد که امریکائیها دو بمب در ژاپن انداختند و میلیونها بیگناه را به خاک و خون کشیدند. علم بیعمل و علم بیتقوا یعنی این. علم میشود خونخواهی و بدبختی و نکبت برای اجتماع.
ما باید عالم باشیم اما با تقوا. آنگاه محبوبیت اجتماعی پیدا میکنیم. اگر به راستی متّقی شدیم و به راستی توانستیم تشیّع را به دنیا معرّفی کنیم و بگوییم این علیست و این کارهایش است. این کارها را باید همه بکنیم و فقط مختص آخوندها نیست. باید صادرات ولایت و تشیّع داشته باشیم. چنانکه باید صادرات علم داشته باشیم. علم به معنای عام، هم علم دین و هم علم صنعت و علم روز و بالاخره علمی که ما را در همه چیز خودکفا کند.
امیدوارم این صحبت مرضیّ آقا امام زمان «عجلاللهتعالیفرجهالشّریف» باشد و لاأقل بدانیم که در اسلام چه خبرهاست و اسلام چه چیزهای خوبی دارد که دنیا ندارد. نه ارمنی دارد و نه یهودی دارد و نه سنی دارد. بدانند تشیّع چه علمی است و چه درّ گرانبهایی دارد.
نظر شما