به گزارش «نماینده»، براندازی نرم از طریق قدرت رسانهای پروژهای است که سالهاست دولتمردان غربی و سران آمریکایی از آن به طور کامل حمایت کرده و در راستای از میان برداشتن حکومتهای مخالف خود از طریق آن بهرههای زیادی بردهاند. آنان با استفاده از عناصر داخلی و خارجی در رسانهها و با یک شبکهسازی حساب شده که این افراد و جریانها را به هم متصل میکند، گامهای خود را در زمینه دستیابی به اهدافشان تثبیت میکنند.
رسانهها که امروز به عنوان اصلیترین مدیران افکار عمومی در دنیا مطرح میشوند، ممکن است دارای شاکلهای پیچیده و درهم تنیده تعریف شوند که هدف اصلی آنها میتواند سرنگونی و یا ایجاد آشوب در یک کشور یا بین یک ملت باشد.
دراین میان جمهوری اسلامی ایران به عنوان نماد واقعی مبارزه با استکبار جهانی، گزینه اصلی مواجه غرب در حوزهی رسانهای محسوب میشود، از این رو راهاندازی و حمایت از رسانههای مجازی، دیداری و یا شنیداری برای مقابله با جریان انقلاب و نفوذ آن در سراسر دنیا جزو برنامههای ویژه طراحی شده دولتهای غربی و سران آنها میباشد.
ایجاد شبکههایی نظیر بی بی سی فارسی، رادیو فردا، رادیو زمانه، صدای آمریکا، من و تو، سایت روزآنلاین و دهها شبکه رسانهای دیگر که در قالب پروژه براندازی نرم تعریف شدهاند میتوانند بخشی از مقصود مواجه و ضربه زدن به ساختار جمهوری اسلامی ایران در ابعاد سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی را تامین کنند.
اما در این بین ساماندهی رسانههای داخلی که پتانسیل اجرای این پازل طراحی شده را دارند نیز نقش بسزایی دارد، زیرا با فرار برخی از سران مطبوعاتی و روزنامهنگاران متخلف و قانون گریز از کشور که تحت حمایت مستقیم بنگاههای اطلاعاتی و امنیتی دستگاههای غربی قرار گرفته و بودجههای مالی بسیار خوبی در اختیار آنها قرار میگیرد، باید خلاء ایجاد شده نیروهایی که توان اجرای سیاستهای براندازی نرم را دارند پرشود. در این صورت است که نیاز به سازماندهی یک جریان داخلی با کمک مدیران خارج نشین به خوبی احساس میشود تا اخبار و اطلاعات و گزارشهای همسو و تخریبکننده تهیه شده و در رسانههای مختلف به طور حرفهای و البته زنجیروار منتشر شود.
توجه به روند خبری پیگیری شده در برخی رسانههای داخلی در خصوص اخبار کشور نشان از یک خط هماهنگ خبری میکند که قطعا دارای مدیریت واحد و مستقیم و البته متمرکز دارای اتاق فکر است.
اتاق فکرهایی که ممکن است اعضای آن را افراد اپوزسیون خارج نشین و مدیران و خبرنگاران حاضر در کشورهای اروپایی تشکیل دهند.
تمرکز بر روی جذب و آموزش و برگزاری کلاس برای خبرنگاران رسانههای ایرانی در خارج از کشور و تبدیل کردن آنها به عنوان ابزاری جهت انتشار سیاستهای غربزدگان در داخل حاکی از ایجاد یک شبکه رسانهای منسجم علیه جمهوری اسلامی ایران است.
توجه به معضلات اجتماعی ایران و بزرگنمایی آنها به عنوان مشکلات لاینحلی که حکومت ایران از پس حل آنها بر نمیآید، فشار بر ارگانهای ناظر در امور مختلف کشور(نظیر شورای نگهبان در امر انتخابات)، متزلزل کردن پایههای اقتصادی کشور از طریق آمارسازی و ارائه گزارشهای خلاف واقع، ایجاد اختلاف و درگیری داخلی بین مسئولین کشور از طریق خبرسازی، تاکید بر مسئله فساد اقتصادی به عنوان اهرمی برای سرنگونی نظام و بیکفایت نشان دادن دستگاهقضایی در مقابله با آن، توجه ویژه به مسائل مربوط به زنان به عنوان مطالبات اصلی جامعه از حکومت، جابه جایی مسائل اصلی با فرعی و طرح موضوعات حاشیهای برای ایجاد جنجال رسانهای که در نهایت به ضرر کشور تمام شود، تخریب چهره رهبری و ارگانهای انقلابی در ذهن مردم و زیرسئوال بردن سیاستهای کلی نظام در مواجه با کشورهای مختلف از جمله موضوعاتی است که با محور مقابله نرم با جمهوری اسلامی ایران به خوبی در حال مدیریت شدن توسط شبکه رسانهای ایجاد شده در داخل و خارج از کشور است.
مطالبه اصلی در خصوص این دست از شبکهها این است که دستگاههای مربوط علاوه بر شناسایی دقیق این جریانهای رسانهای ابتدا آنها را توجیه و در صورت لزوم با شبکه ایجاد شده برخورد نمایند زیرا در غیر این صورت همان اتفاقاتی که در تیر ۱۳۷۸ و جریان فتنه ۱۳۸۸ رخ داد صورت میگیرد و چیزی جز هزینههای سنگین سیاسی، اقتصادی، امنیتی و اجتماعی برای کشور و مردم نخواهد داشت.
نظر شما