شناسهٔ خبر: 108804 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه رسالت

دولت و عمل به سوگند ولایی

روحانی

«نماینده»؛ سيد مسعود شهيدی/ شهريورماه طي سي و چهار سال گذشته توأم با مراسم هفته دولت، بازخواني خدمات دولت و ملاقات هيئت وزيران با ولي فقيه بوده است که در آن رئيس جمهور گزارشي از عملکرد سالانه دولت ارائه و سپس سياست‌هاي مهم و مورد تأکيد نظام از سوي ولي فقيه به طور علني، رسمي و حضوري به دولت ابلاغ مي‌گردد.

 

در تمامي اين سي و چهار سال، از شهيدان رجايي و باهنر به عنوان الگوهاي گرانقدر براي دولتمردان نام برده شده و بر ضرورت تبعيت دولت از منش و مرام و فرهنگ آنها تأکيد شده است. اگر بخواهيم مهم ‌ترين ويژگي فکري و شخصيتي آن دو شهيد بزرگوار را بيان کنيم، وفاداري به اسلام ناب محمدي (ص)، استکبارستيزي، عدالت ‌جويي، آزادي ‌خواهي، استقلال طلبي و ساده زيستي برجسته ‌تر از هر صفت ديگر در آنها بروز و ظهور داشته است. آقاي رجايي پس از رئيس جمهور شدن، يک کلمه را بيش از همه مورد تأکيد قرار داد که تمامي ارزش‌ هاي فوق در آن کلمه خلاصه مي ‌شد. او گفت: «من مقلد امام هستم.» جوان‌ هاي امروز که در آن مقطع هنوز متولد نشده يا کودک خردسال بوده ‌اند چون از شرايط آن روزها اطلاع ندارند، نمي‌ توانند عظمت اين کلمه را درک کنند.

آقاي بازرگان و آقاي بني ‌صدر طي دو سال که رياست قوه اجرايي کشور را به عهده داشتند ديدگاه روشنفکري خود را که مبتني بر خودمحوري در مقابل ولي فقيه بود، در کشور ترويج کردند. در مقابل نظام راه و روش خودسري، قانون‌گريزي و بيعت شکني را پيش گرفتند و اين تخلف قانوني و شرعي خود را با کلماتي همچون مستقل بودن قوه مجريه، آزادي بيان و استفاده از حقوق قانوني توجيه کرده و بخشي از جامعه را به سوي قانون شکني و تفرقه و اختلاف سوق دادند.  

مردم که به تدريج از اين کشمکش و تقابل پر خسارت خسته شده و راه نجات کشور را در وحدت و يکپارچگي و تبعيت از ولي فقيه مي‌ ديدند با طرد آنها، در يک انتخابات رسمي، آقاي رجايي را که سوابق و عملکردش نشان مي ‌داد که وحدت حول محور قانون اساسي و ولايت فقيه را باور دارد، براي رياست جمهوري انتخاب کردند. بيان اين جمله او که من مقلد امام هستم، در حقيقت نماد تغيير مسير دولت از خودمحوري و خودسري به مسير وحدت و يکپارچگي ملي حول محور قانون اساسي و ولايت فقيه بود. اين جمله يک اعلان مخالفت رسمي با تمامي گروهک‌ ها 

و جريان ‌ها و شخصيت‌ هاي روشنفکر غرب زده يا شرق زده ‌اي بود که تبعيت از قانون و ولي فقيه را دون شأن خود دانسته و خود را فراتر از قانون تصور 

مي‌ کردند و به همين دليل به آقاي بازرگان و آقاي بني ‌صدر که نداي مستقل بودن از مجلس و قانون و مستقل بودن از ولي‌ فقيه را سر مي ‌دادند، اميد بسته بودند. شهيد رجايي و شهيد باهنر تحت واژه راهبردي مقلد امام بودن، الگوي جديدي را براي دولت ارائه کردند که با الگوي قبلي تفاوت ماهوي داشت. در اين الگوي جديد طبق قانون اساسي، ولي فقيه نايب امام زمان (عج) و ولايت او ولايت رسول‌ الله (ص)  

بود و تبعيت دولت از ولي فقيه و مجلس جزء وظايف الزامي دولت شمرده مي ‌شد. اين فرهنگ به وسيله اين دو شهيد بزرگوار به عنوان اصلي ‌ترين ويژگي‌ دولت اسلامي مورد تأکيد قرار گرفت و با شهادت آنها تبديل به يک ميثاق مقدس براي همه دولت ها و دولتمردان آينده شد.

در شهريور سال ۶۰ دو تصوير متضاد از دولت، در حافظه ملت ايران وجود داشت که در اولي آقايان بازرگان و بني‌ صدر و در دومي آقايان رجايي و باهنر، نمادهاي دو نوع تفکر بودند و در معرض قضاوت ملت بزرگوار ايران قرار داشتند. اصلي ‌ترين تفاوت اين دو نوع تفکر، نوع تلقي و نوع نگاه و تعامل آنها با قانون و ولي فقيه بود. ديدگاه اول مبناي تفکرش خودمحوري و خودبسندگي و حاکميت دوگانه بود و ديدگاه دوم مبناي تفکرش وحدت، همدلي، همراهي و هماهنگي، همزباني با نظام و ولي فقيه بود.

در صحنه عمل همه ملت مشاهده کردند که مسير اول به بيعت ‌شکني، قانون ستيزي و سقوط به دامان گروهک ‌هاي داخلي و دشمنان خارجي انجاميد و مسير دوم به سعادت، فلاح و رستگاري رسيد. آيا اين تصوير روشن و آشکار از اين دو نوع تفکر و دو نوع رويکرد و از عاقبت‌ کار آنها، کافي نيست که دولت ‌هايي که بر سر کار مي ‌آيند از ابتدا تکليف خود را با قانون و با ولي فقيه روشن کنند؟ قابل تأمل است که همه دولت ‌هايي که در اين سي و چهار سال بر سر کار آمده‌ اند ابتدا با اعلان تبعيت از ولي فقيه از مردم رأي گرفته ‌اند.

حتي آقاي بازرگان وقتي از طرف امام (ره) به نخست وزيري منصوب شد بلافاصله نهضت آزادي که او در رأس آن قرار داشت طي بيانيه ‌اي که منتشر نمود با استناد به آيه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولي‌ الامر منکم»، حضرت امام (ره) را مصداق 

اولي ‌الامر معرفي کرده و اطاعت از او را واجب شرعي شمرد و حمايت از نخست‌ وزير موقت را به دليل منصوب شدن به وسيله اوالي ‌الامر بر مردم، واجب دانست.  

در حالي ‌که تمامي دولت ها رسماً و قانوناً و شرعاً متعهد شده ‌و قسم خورده ‌اند که به قانون و به ولايت فقيه وفادار باشند و دولت ‌هايي که پس از شهيدان رجائي و باهنر بر سر کار آمده ‌اند همگي رسماً اعلان کرده‌ اند که آن دو بزرگوار را الگوي خود قرار مي‌ دهند. آيا اين انتظار و توقع وجود ندارد که آنها علاوه بر سخن، در عمل نيز به اين تعهد و به اين بيعت و قسم خود وفادار باشند؟ جاي شگفتي است که در تمام دولت‌ هايي که در اين سي ‌و چهار سال بر سر کار آمده ‌اند ضمن آنکه همگي خدمات بسياري در صحنه‌ هاي مختلف داشته ‌اند، اما همگي آنها نيز در برخي موضوعات بسيار مهم و حياتي راه خودمحوري و خودرايي در مقابل قانون و در مقابل ولي فقيه را پيش گرفته و با اصرار بر خطا، خساراتي سنگين به اعتبار و آبروي خود و به منافع ملت و کشور وارد آورده‌ اند. هرگز در کشور ما حاکميت دوگانه پديد نيامده و تلاش ‌هاي مذبوحانه دشمن براي ايجاد حاکميت دوگانه به نتيجه نرسيده ولي خسارات سنگيني به بار آمده است. نخست وزير دوران جنگ با وجود آنکه مورد حمايت مستقيم ولي فقيه بود، به دليل اصرار به دولتي کردن اقتصاد، هرگز حاضر نشد ديدگاه رسمي و علني ولي فقيه مبني بر دخالت دادن مردم در اقتصاد را بپذيرد و نهايتاً وقتي در پايان جنگ طرح جديد اقتصادي نظام تحت عنوان تعديل اقتصادي به تصويب مجلس و تأييد حضرت امام (ره) رسيد، دولت علم مخالفت برافراشت، نخست‌ وزير استعفا داد و استعفايش به جاي آنکه به رئيس جمهور يا حضرت امام برسد به خبرگزاري بي ‌بي ‌سي رسيد.  حضرت امام (ره) نمي‌خواستند در آن شرايط حساس پايان جنگ، کشور دچار بحران شود، لذا با صدور اطلاعيه ‌اي او را که مخفي شده بود مجبور به برگشت نمودند. متن اطلاعيه حضرت امام (ره) و جملات بسيار تندي که در ملاقات حضوري خطاب به وي بيان کردند و در کتاب ‌هاي خاطرات و مصاحبه ‌هاي مختلف منعکس شده، مي ‌توانست عبرتي باشد براي خود او و آيندگان  که متأسفانه چنين نشد. آيا هشت سال نخست وزير امام بودن و هشت سال نخست‌ وزير زمان دفاع مقدس بودن بايد چنين عاقبتي را که در سال ۸۸ شاهد آن بوديم، به بار آورد؟  

آقاي رفسنجاني که علاوه بر بيعت رسمي و قسم به کلام الله مجيد براي وفادار بودن به قانون و ولايت، با توجه به سابقه طولاني دوستي با مقام معظم رهبري، بارها با سنگين ‌ترين کلمات، ارادت و تبعيت خود از معظم له را اعلان نموده، وقتي تصميم گرفت در اقتصاد کشور مدل توسعه بانک جهاني را که همان مدل طراحي شده براي کشورهاي جهان سوم و الگويي براي وابسته کردن اقتصاد آنها به نظام سرمايه داري جهاني است، مبناي عمل قرار دهد و وقتي اين الگوي استعماري با مخالفت رسمي و علني مجلس و ولي فقيه مواجه شد، متأسفانه در همان 

ورطه‌ اي لغزيد که قبل از او سه رئيس دولت لغزيده بودند.

او نه تنها حاضر نشد در الگوي اقتصادي خود، عدالت اسلامي را که مورد تأکيد قانون اساسي و مورد تأکيد دائمي نظام و مقام معظم رهبري بود، بپذيرد، بلکه در خطبه ‌هاي نماز جمعه و سخنراني ‌ها شروع به تخطئه تفکر عدالت خواه کرد و آن را تحت عناوين تمسخرآميزي مثل توزيع فقر، مورد انتقاد قرار داد.

وقتي با سياست غلط، نرخ تورم را به ۴۹ درصد رساند و مردم از دولت سازندگي رويگردان شدند، ديگر به آقاي هاشمي براي مجلس و براي رياست جمهوري رأي ندادند. اين يار سابقه ‌‌دار امام و انقلاب به جاي آنکه خطاي خود را بفهمد و آن را اصلاح کند و از اين راه، محبوبيت گذشته را بازيابد، با خودمحوري به راه خطا ادامه داد تا کار به جايي برسد که امروز خبرگزاري بي ‌بي ‌سي به حمايت و تجليل از او برخيزد. رئيس جمهور دولت اصلاحات هم مثل گذشتگان خود مراحل بيعت و قسم به قرآن و اعلان وفاداري به قانون اساسي را طي کرد و هر سال در هفته دولت از شهيدان رجائي و باهنر تجليل نمود ولي وقتي ولي فقيه رسماً موضع و سياست رسمي نظام در قبال تهاجم فرهنگي دشمن را اعلان نمود، بيعت و قسم و قانون را ناديده گرفت و رسماً اعلان کرد اصلاً تهاجم فرهنگي وجود ندارد. او در تمام دوران رياست جمهوري علي رغم تأکيدات مکرر ولي فقيه، دروازه ‌هاي کشور را به سوي تهاجم فرهنگي دشمن گشود و با اين تخلف آشکار چنان هرج و مرج و نارضايتي در کشور ايجاد کرد که مردم تا شش انتخابات متوالي کانديداهاي اصلاح طلب را طرد کردند و آن سربلندي اوليه را به سرافکندگي و شکست و خذلان مبدل نمودند اما در مقابل، خبرگزاري بي ‌بي ‌سي هنوز هم به حمايت و تجليل از رئيس دولت اصلاحات ادامه مي ‌دهد. رئيس جمهور بعدي نيز همه مراحل بيعت و قسم و اعلان وفاداري به قانون را طي کرد و خود را وفادارترين رؤساي جمهور به ولايت فقيه معرفي کرد. او خدمات بسياري هم انجام داد...

ولي وقتي ولي فقيه سياست رسمي نظام مبني بر عدم حضور افراد فاقد صلاحيت در مقام‌ هاي بزرگ دولتي را به او ابلاغ کرد، او حاضر نشد دوست صميمي خود را که مصداق ابلاغيه بود از سمت ‌هاي بالا حذف کند و او را تا روز آخر دولت، قرين خود و حتي کانديداي رياست جمهوري معرفي کرد و حاضر شد به خاطر او مهر ده روز خانه ‌نشيني بر آخرين صفحه کارنامه عملکردش نقش ببندد و آن همه خدمات ارزشمند، اين گونه خدشه ‌‌دار گردد.

اين تکرار خطاي واحد و عبرت نگرفتن از سوء عاقبت گذشتگان چه علتي دارد؟ آيا شيطان درون نقش درجه اول را ايفا مي‌ کند يا شيطان برون و عوامل و ايادي و نفوذ کنندگان در حلقه‌ هاي مشاورين و معاونين؟ از کجا بايد راه رخنه شيطان را مسدود کرد؟ از درون يا از برون و يا هر دو، همتراز و همزمان با هم؟

آيا مشاهده عاقبت سوء شش رئيس دولت قبلي که همه در اثر يک خطاي واحد و مشترک بوده، کافي نيست که رئيس دولت بعدي، خود را از آن خطا مصون بدارد؟ خوشبختانه مردم بر خلاف دولت ها اين مقوله خودسري را شناخته ‌اند و نسبت به آن حساسيت لازم را دارند و در هر دولتي و جناحي آن را مشاهده کنند از آن رويگردان مي‌ شوند. دولت يازدهم نيز مثل دولت‌ هاي گذشته با بيعت با ولي فقيه کار خود را آغاز کرده و در مجلس به قرآن مجيد قسم خورده که تابع قانون اساسي و قوانين مجلس و ولي فقيه باشد، اما متأسفانه موضوع اقتصاد مقاومتي، معضل بزرگ اين دولت شده است.  

ولي فقيه از ابتداي کار اين دولت تا کنون ظرف دو سال، بيش از پنجاه بار به اشکال مختلف، دولت را به اجراي اقتصاد مقاومتي که سياست رسمي و قانوني کشور است و رها کردن سياست چشم دوختن به دست دشمن، خوانده است. ولي با کمال تعجب دولت همان مدل توسعه دولت سازندگي و دولت اصلاحات را در دستور کار خود قرار داده است. در اين مدل توسعه، تکيه بر نظام 

سرمايه ‌داري جهاني، اصل و بنيان توسعه معرفي شده و در نقطه مقابل اقتصاد مقاومتي است که توليد داخلي بنيان آن است و درون زاست. دولت در صحنه عمل هنوز حاضر به اجراي سياست رسمي و قانوني نظام و ابلاغ شده به وسيله ولي فقيه نشده و هنوز حتي ستادي هم براي اجراي آن تشکيل نداده است. دولت در انتظار الطاف و مراحم استکبار جهاني نشسته تا با سرمايه ‌گذاري خارجي و افزايش فروش نفت خام، مشکلات اقتصادي کشور را حل کند. اين در حالي است که اقتصاددانان طرفدار دولت نيز اين سياست را سياستي شکست خورده، ناکارآمد، آسيب‌ ‌زا و بي‌ نتيجه خوانده و حيرت خود را از اينکه دولت، اقتصاد مقاومتي و درون ‌زا را عملياتي نمي ‌کند، ابراز داشته ‌اند.

در هفته دولت که رئيس جمهور محترم بارها وفاداري خود را به ولي فقيه و قانون اساسي و اقتصاد مقاومتي و مرام و منش شهيدان رجائي و باهنر اعلان نمود، باز هم مشاهده کرديم که مقام معظم رهبري در ديدار با هيئت دولت، انتقاد خود از گزارش‌ هاي دولتمردان در مورد اقتصاد مقاومتي و نگراني خود از تشکيل نشدن ستاد برنامه ‌ريزي  براي عملياتي شدن آن را مطرح کردند. برخي از اقتصاددانان و برخي از حاميان سرشناس دولت اعلان کرده ‌اند که در مقوله اقتصاد، دولت همه تخم ‌مرغ‌ هاي خود را در سبد مذاکرات هسته ‌اي و سبد سرمايه ‌گذاري 

غربي‌ ها قرار داده و اقتصاد داخلي و درون ‌زا را رها کرده است. آيا دولت يازدهم امروز همان خطاي شش دولت گذشته را که منجر به سقوط آنها شده، تکرار 

مي کند و خبرگزاري بي بي سي موضع حمايت از آن را اتخاذ کرده است؟ آيا وقت آن نرسيده که دولت ‌ها براي پيروزي و سربلندي و رستگاري خود، قانون اساسي و سياست ‌هاي نظام را که به وسيله ولي فقيه ابلاغ و اعلان مي ‌شود، رعايت کنند؟ آيا وقت آن نرسيده که دولت ‌ها باور کنند شکستن بيعت و شکستن قسم جلاله و زير پا گذاشتن قانون اساسي و قوانين عادي، مصداق «من جرّب المجرّب، حلّت به النّدامه» است؟ آيا وقت آن نرسيده که دولت ها اطمينان حاصل کنند که ملت شهيدپرور، عزت خود را نخواهد فروخت و ولي فقيه را تنها نخواهد گذاشت و در مقابل دشمن تسليم نخواهد شد؟ آيا وقت آن نرسيده که دولت ‌ها ايمان پيدا کنند که ولي فقيه نائب امام زمان (عج) است و مخالفت با او مخالفت با امام زمان (عج)

 است و مخالفت با امام زمان (عج) عاقبت سوئي را براي آنها رقم خواهد زد؟ آيا وقت آن نرسيده که دولت‌ ها، حمايت بي ‌بي ‌سي را نشانه انحراف خود از صراط مستقيم و نشانه سقوط خود بدانند؟ اميد است رئيس جمهور محترم با عبرت گرفتن از سرنوشت دولت‌ هاي قبل، راه دولت را و مسير دو سال آينده دولت را اصلاح نموده، از اين خطاي واضح و آشکار و تجربه شده، دولت را مصون دارند و ان ‌شاء الله با تبعيت عملي از ولي فقيه، عاقبت خير را براي خود رقم بزند و بداند؛ «في بُعدها عذاب، في قربها السلامه.»

 

نظر شما