نماینده - نزدیک ۴ دهه از پیروزی انقلاب اسلامی می گذرد و در این ۴ دهه گفتمان هایی در کشور ظهور و بروز کرده و برخی افول و گروهی دیگر نیز دوران سقوط خود را سپری می کنند ، بازگشت به گفتمان های افول کرده نوعی ارتجاع محسوب می شود که امروز تلاش می کنیم به مصداقی از مصادیق این ارتجاع زشت اشاره کنیم و ابعاد آن را واکاوی نمائیم .
سایت اصلاح طلب تاریخ ایرانی که سال ها است فعالیت خود را آغاز کرده و در سالگرد رویدادهای مهم تاریخ معاصر ویژه نامه هایی را منتشر می کند اخیرا به بهانه سالگرد کودتای نوژه مصاحبه هایی را با شخصیت های مطرح جریان چپ ترتیب داده است که جمله و نتیجه محوری این مصاحبه ها یک چیز بیشتر نیست : نقش محوری چپ ها و حزب توده در «نجات انقلاب اسلامی از توطئه های سهمگین سال های ابتدایی پیروزی »
تاریخ ایرانی در ورودیه مصاحبه خود با محمد علی عمویی می نویسد : ۲۵ سال پس از افشای کودتای نوژه توسط گروهی از افسران نیروی هوایی برای سرنگونی نظام جمهوری اسلامی و بازگرداندن شاپور بختیار به قدرت در ۱۸ تیر ۱۳۵۹، محمدعلی عمویی، از اعضای برجسته حزب توده تائید کرده که خبر کودتا را هوشنگ اسدی به آیتالله خامنهای اطلاع داده بود. وی پیشتر گفته بود حزب توده اطلاعاتی درباره کودتای نوژه را در اختیار مسئولان جمهوری اسلامی گذاشته بود و او با نام مستعار دکتر تبریزی به جماران میرفت و با حمید انصاری، «محافظ شخص آقای خمینی» دیدار میکرد. عمویی در گفتوگو با «تاریخ ایرانی» چگونگی اطلاع حزب توده از کودتای نوژه و نحوه انتقال خبر این توطئه را به مقامات نظام شرح داده است.
پس از انتشار این مصاحبه تاریخ ایرانی یک مصاحبه دیگر را بازنشر کرد که در ورودیه آن نیز نوشته شده است «خاطراتی از علی خدایی عضو مشاور کمیته مرکزی حزب توده منتشر شده که در آن ناگفتههایی از نقش این حزب در لو دادن عملیات طبس، کودتای نوژه، ترور روحانیون انقلابی و لو دادن خانههای تیمی اعضای سازمان مجاهدین خلق بیان شده است. سردبیر «راه توده» در خاطرات خود با برشمردن همکاریهای حزب توده در افشای توطئهها علیه انقلاب اسلامی پرسیده است: «چرا باید نقش خودمان را در مقابله با ضد انقلاب و ارتباط با ارگانهای حکومتی انکار کنیم؟ این که میخواستند بمب در نماز جمعه تهران منفجر کنند و مردم را بکشند و ما آن را کشف کرده و جلوی آن را گرفتیم یک عمل ضد انقلابی بود؟ خیر! مقابله با هر عمل ضد انقلابی و هر عملی که به کشتار مردم بیانجامد یک افتخار است.»
نامبرده در این مصاحبه که سایت اصلاح طلب تاریخ ایرانی آن را بازنشر کرده است شکست حمله آمریکا به ایران در طبس را نیز به ورود نظامی شوروی به ماجرا مرتبط دانسته و «طوفان طبس» را انکار و گفته است «این عملیات که تقلیدی بود کاملتر و باتجربهتر از عملیات فرودگاه «انتبه» اوگاندا، که با شلیک موشکی یا لیزری شورویها از طریق ماهواره در نطفه خفه شد و این هشدار بزرگی به آمریکا بود که در امور ایران دخالت نکند...
در ادامه این مصاحبه نیز آمده است : کیانوری بعد از بیرون آمدن از زندان جمهوری اسلامی، مقالهای در ۵۲ صفحه نوشت که پس از مدتی به راه توده نیز رسید و ما آن را همان موقع منتشر کردیم. تصور میکنم سال اول یا دوم دولت اصلاحات (دولت خاتمی) بود که این مقاله به دست ما رسید. او در بخشی از این نامه که مربوط به کودتای طبس است، بدون ذکر مستقیم شلیک لیزری اتحاد شوروی به هلیکوپترهای آمریکایی، با اشاره نوشت: «...شکست حمله نظامی آمریکا به طبس به هیچ وجه ارتباطی با توفان شن و خراب شدن یک هلیکوپتر نداشت. به طوری که جیمی کارتر ترتیب دهنده این ماجرا در خاطراتش نوشته است، پس از رسیدن هواپیماها و هلیکوپترهای آمریکایی به طبس مقامات نظامی اتحاد شوروی از این جریان مطلع شده و بیدرنگ طی یک پیام فوری به کارتر تذکر دادند که هرچه زودتر دستور ترک واحدهای نظامی آمریکا از ایران را بدهید. عجله در ترتیب ترک ایران باعث برخورد هلیکوپتر و هواپیمایی گردید که به جا ماند.»
طبیعی است که رسانه ها می توانند با گروه ها ، احزاب و شخصیت های متنوع و حتی غیر همسو نیز مصاحبه کرده و یا مقالات آن ها را منتشر کنند ولی یک عرف پذیرفته شده رسانه ای که حتی سایت های ضد انقلابی چون بی بی سی و رادیو فردا و ...نیز آن را عملی می سازند آن است که این سایت ها در انتها و یا ابتدای مصاحبه ها و یا مقالات منتشر شده تاکید می کنند که این مصاحبه یا این نوشته لزوما بازتاب دهنده نظرات ما نیست .
برخی سایت ها نیز ذیل همان مصاحبه یا نوشته به نقد مدعیات طرف مقابل می پردازند.
ولی انتشار متن کامل ادعاهای یک شخصیت بدون حتی یک کلمه نقد طبیعتا گزارش بی طرفانه تاریخ محسوب نمی شود .
به اصل گفتار خود باز می گردیم ؛ گفتمان چپ و مارکسیستی که پیش از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در برهه هایی علیه رژیم طاغوت مبارزاتی کرده و در گروه ها و احزابی چون حزب توده ، چریک های فدایی خلق ، مجاهدین خلق و یا به تعبیر واضح و مبرهن منافقین ، فدائیان خلق و ...ظهور و بروز داشته است پس از انقلاب مدعی آن شد که در این پیروزی سهم بسزایی داشته و باید در نظام جدید جایگاه بخصوصی داشته باشد . نقطه محوری ادعای این گروه ها و گروهک ها آن بود که «مبارزات چریکی و مسلحانه» آنان زمینه ساز پیروزی انقلاب شده است و کیست که نداند همه این گروه ها و احزاب ریزه خوار انقلاب اسلامی ملت ایران بودند انقلابی که نقطه و گفتمان مرکزی آن اسلام بوده و این گفتمان مرکزی در مقابل دین ستیزی احزاب چپ قرار داشته است و صد البته جریان های لیبرال نیز در این زمینه پرونده روشنی نداشته اند که این نوشتار به آن نمی پردازد .
روشن است که پیش از پیروزی انقلاب احزاب لیبرال و متمایل به غرب به سقوط رژیم طاغوت امیدی نداشتند و بیشتر به اصلاح آن می اندیشیدند و در مقابل احزاب چپ و مارکسیستی به دنبال سقوط رژیم شاه بودند ولی چون وجهه و شخصیت اجتماعی نداشتند پشت جریان اسلام گرا و در یک کلام محور انقلاب مخفی شده و تلاش داشتند پس از پیروزی با استفاده از میلیشیای نظامی خود انقلاب را به نفع خود مصادره کرده و نظامی چون دیگر اقمار شوروی سابق در ایران تاسیس کنند .
هر چند احزابی چون توده در سال های اولیه پیروزی انقلاب با نظام اسلامی اظهار همراهی کرده بودند ولی بعدها روشن و مشخص شد که حزب توده در تلاش بوده است که با نفوذ به ارگان های نظام از جمله ارتش و ...در یک فرصت مناسب اقدام به عملیات براندازی کرده و قدرت را به دست گیرد .
بازداشت ، محاکمه و اعدام افرادی چون بهرام افضلی که عضو نفوذی حزب توده در نیروی دریایی جمهوری اسلامی و فرمانده این نیرو بوده است اثبات گر این مدعا است .
«مرکز اسناد انقلاب اسلامی » در گزارشی پیرامون عملکرد حزب توده پس از پیروزی انقلاب به این مسئله اشاره کرده و می نویسد : واقعیت این است كه عوامل نفوذی حزب توده در درون نیروهای مسلح جمهوری اسلامی بسیار ناچیز بود و در مقایسه با سالهای ۱۳۳۳-۱۳۲۰ حزب توده نتوانست به جلب نیروی قابل توجهی در نیروهای نظامی موفق شود. البته از بین ۱۳۶ نفر مجموعه «اعضای سازمان نظامی حزب توده» و نظامیان عضو سازمان اكثریت كه به حزب توده وصل شده بودند، ۱۷ نفر در ردهی سرهنگ یا ناخدا بودند و در فعالیت این حزب در سالهای ۱۳۲۰-۱۳۳۲ جذب شده بودند. برخی از همین اعضای سازمان موفق شده بودند تا ردههای بالای فرماندهی نظامی نفوذ نمایند. مهمترین این افراد عبارتند از :
ناخدا بهرام افضلی : فرمانده نیروی دریایی ارتش
سرهنگ هوشنگ عطاریان: مشاور نظامی وزیر دفاع
سرهنگ بیژن كبیری : فرمانده تیپ نوهد
سرهنگ حسن آذرفر: معاون پرسنلی نیروی زمینی ارتش
ناخدا محمد حقیقت: معاون فرمانده نیروی دریایی(دستگیر نشد)
بر اساس این گزارش « این سازمان مخفی به صورت بالقوه آمادگی داشتند تا در صورت لزوم، با كودتا قدرت را به دست بگیرند. همچنین این افراد در انتقال اطلاعات نظامی به شوروی نقش مهمی داشتند و در شرایطی كه جنگ تحمیلی جریان داشت از ارسال اطلاعات نظامی به شوروی خودداری نمیكردند.»
تا سال ۱۳۶۱ حزب توده خود را مدافع انقلاب و نظام معرفی میكرد ولی در این سال زمزمههای رشد «گرایش در راست» را مطرح كرد، ولی تا لحظهی انحلال و برافتادن چهرهی منافقانهی این حزب ، خود را مقید به قانون اساسی جمهوری اسلامی وانمود میكرد.
سرانجام در صبح روز ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ كیانوری ، دبیر اول حزب توده و ۴۰ تن از اعضای برجسته این حزب دستگیر شدند. در این مرحله با تخلیهی اطلاعاتی این افراد و شناسایی سایر اعضای مؤثر حزب ، مخفی گاهها و سازمانهای مخفی این گروه كشف شد و زمینه برای مرحلهی بعد عملیات فراهم شد.
دومین مرحلهی عملیات با نام عملیات امیرالمؤمنین(ع) در شب میلاد آن حضرت در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۳۶۲ آغاز شد و ۱۷۰نفر از كادرهای حزبی و اعضای سازمانهای مخفی و نظامی و عوامل جاسوسی و نفوذی در تهران و ۵۰۰ نفر در شهرستانها دستگیر شدند. همچنین ۸۰ خانهی تیمی و سه محل نگهداری اسلحه كشف شد.
در برابر این اقدام شوروی و بلوك شرق به این اقدام ایران به شدت اعتراض كردند و به این وسیله رابطهی حزب توده با شوروی بیشاز پیش آشكار شد. جالب اینكه رسانههای غرب به كمك رسانههای بلوك شرق آمده و یكصدا به دستگیری این افراد اعتراض كردند. این مسئله استقلال ایران و همپیمانی دشمنان انقلاب اسلامی را در مبارزه با جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد.
حال با همه این اوصاف و اسناد که نقش خائنانه گروه های وابسته ای چون حزب توده را در تاریخ معاصر ایران و تلاش آنان برای براندازی جمهوری اسلامی عیان و آشکار می سازد و نظر به این که گفتمان مارکسیستی و توده ای سال ها است که با فروپاشی شوروی به محاق رفته و به فرموده حضرت روح الله باید آن را در موزه های تاریخ سیاسی جهان جست و جو کرد اصلاح طلبان ایرانی که به لیبرال بودن شهره اند ارتجاع خنده داری به آن گفتمان به موزه تاریخ رفته تجربه می کنند و تلاش دارند که با بیرون کشیدن جنازه متعفن «چپ مارکسیستی» اتحاد ابتدای پیروزی نهضت میان دو طیف برانداز لیبرال – مارکسیستی را بازسازی و بازنویسی کنند .
شاید این نگاه به دو مصاحبه منتشر شده در یک سایت تاریخی بدبینانه به نظر برسد ولی اگر به عقبه جریان های سیاسی فعال در تاریخ معاصر نگاهی انداخته و به تلاش ها برای بزک کردن این جریان های خطرناک و در عین حال افول کرده توجه کنیم پی خواهیم برد که نگاه فوق بدبینانه نبوده و جای تامل دارد .
نظر شما