به گزارش «نماینده»، در طول تاریخ و همزمان با ماشینی شدن زندگیها و پیشرفت صنعت و فنّاوری در کنار فراهم شدن آسایش فکری و جسمی، دردسرهایی هم برای بشر فراهم شد.
اگرچه این ادعا به همه اموراتی که در زندگی انسان به پیشرفت ختم شد، مربوط نمیشود اما در بسیاری از موارد این اتفاق رخداده است. یکی از فنّاوریهایی که زندگی بشر را دگرگون کرد، اینترنت بود. وسیلهای که بعدها و در قرن بیست و یکم آنچنان لازمه زندگی برخی از انسانها شد که عملاً بدون آن زندگی برای آنها غیرممکن است.
فرآیند پیشرفت فنّاوری در کشور ماهم مستثنا نیست و عملاً شاهد پیشرفت فنّاوری و وسایل ارتباطی با جهان هستیم اما متأسفانه به نظر میرسد در برخی فنّاوریها ازجمله اینترنت دردسر آن بیشتر از آسایش و راحتی آن است.
همواره در برنامههای مختلف تلویزیونی و یا از قول کارشناسان میشنویم که متأسفانه فرهنگ استفاده از اینترنت و شبکههای اجتماعی در کشور جا نیفتاده است. بهطورکلی این ادعا کاملاً با توجه به اتفاقاتی که در جامعه در حال وقوع است کاملاً صحیح به نظر میرسد اما این دلیلی برای عدم تلاش مردم و مسئولین بهمنظور جا انداختن فرهنگ صحیح استفاده از اینترنت در جامعه نیست.
امروزه از اینترنت در جهان میتوان بهترین بهرهبرداری و استفاده را داشت طوری که عملاً بسیاری از تجارتها و فرهنگسازیها از طریق همین شبکه جهانی استفاده میشود. اگرچه در کشور ماهم استفاده درست هم یافت میشود اما اغراق نیست که اگر بگوییم این ابزار جهانی بیشتر بهمنظور تفریح و یا بعضاً متأسفانه برای اخاذی و کلاهبرداری استفاده میشود. اگرچه این امر در کشورهای مختلف هم رقم میخورد اما به نظر میرسد در تعداد تفاوتهایی وجود دارد.
تجربه ثابت کرده است که در بدو ورود یک فنّاوری به کشور بسیاری از مردم بهصورت افراطی و بیاندازه از آن استفاده میکنند ولو استفادهای که در راستای اهداف به وجود آمدن آن فنّاوری نباشد، اما بعد از مدتی که تبوتاب آن بخوابد افرادی در آن فنّاوری باقی میمانند که از آن استفاده واقعی دارند تا زمانی که فنّاوری بعدی وارد شود.
برای مثال به یاد بیاورید آن دورانی که تلفن همراه و بلوتوث به کشور وارد شد. و مقایسهای داشته باشید استفاده از بلوتوث میان مردم ایران و مردم اکثر کشورهای جهان. در چنین شرایطی است که میتوان به بحث فرهنگ استفاده دامن زد. شاید جالب نباشد که بخواهیم مصداقی به نوع استفاده برخی از ایرانیها از بلوتوث ورود کنیم اما در اینترنت میتوانیم به استفادههایی که منجر به دردسر برای ما ایرانیها و حتی مردم جهان میشود، بپردازیم.
امروزه از اینترنت و فضاهای مجازی بهمنظور اغفال دختران، کلاهبرداری، هک کردن حسابهای مردم و چندین مورد دیگر این چنینی استفاده می شود. اما از طرف دیگر میتوان از آن استفادههای مناسب و تأثیرگذاری بهمنظور بهبود سرعت درروند زندگی، داشت که قطعاً میتوان گفت که خیرش بیشتر از شر آن است.
با همه این اوصاف یکی از دردسرهای فاجعه باری که این روزها اینترنت و شبکههای مجازی برای برخی انسانهای ایرانی داشته است، پخش شدن خبر دروغ مرگ این افراد است که باعث شده است زندگی آنها تحت تأثیر این اخبار قرار بگیرد.
موردی که بهصورت قارچ گونه در حال رشد و تقویت است و ظاهر در هیچ صورتی برخی از افراد بیمار شبکههای اجتماعی قصد ندارند از این حرکت قبیح دست بکشند. سرعت این اتفاق در کشور که در دو سال اخیر بهشدت سرعت گرفته است سبب نگرانی و اعتراض بسیاری از هنرمندان کشور شده است چراکه این شایعات بیشتر در حوالی آنها رقم میخورد.
ابولفضل پورعرب، محمدعلی کشاورز، علی نصیریان، عزت الله انتظامی، رضا رویگری، اکبر عبدی و چند تن از هنرمندان دیگر از جمله قربانیان این خبرهای دروغ هستند. خبرهای دروغی که مثل نقل و نبات در شبکه های اجتماعی بازنشر می شود.
اما این اخبار به قهرمان قصه های بی صدای کودکان، یعنی شهرام لاسمی(قلقلی) رحم نکرد. و خبر فوت وی باعث نگرانی بسیاری از بستگان این بازیگر بی صدا شد که این امر صدای وی را در تلوزیون و برخی از مصاحبه ها در آورد.
چندروز قبل هم مجددا شایعه خبر فوت رضا رویگری در شبکه های اجتماعی پخش شد که این بازیگر در واکنش به این خبر گفت: دیگر برایم عادی شده که با هر تماس دوستان و همکارانم خبر مرگ خودم را تکذیب کنم. مسعود دهنمکی روز گذشته تماس گرفت و گفت که رضا خودت هستی!؟ روحت جواب من را نداده!؟ گویا در حالی که روحم از ماجرا خبر نداشت دوباره شایعهسازان دست به کار شدهاند و خبر فوتم را در فضای مجازی منتشر کردهاند. واقعا نمیدانم از دست این افراد به کجا پناه ببرم و دیگر از این وضع خسته شدهام.
این صحبت ها نشان دهنده آن است که واقعا این نوع اخبار در روحیه این بازیگر تاثیر منفی داشته است و البته این امر طبیعی است. هر انسانی می تواند با چنین اخباری دگرگون شود. اما نکته قابل تامل در باره این موضوع و این دست اتفاقات و اخبار کذب در شبکه های اجتماعی این است که به نظر می رسد ادعای برخی کارشناسان مبنی بر عدم فرهنگ استفاده برخی از فناوری ها توسط برخی ایرانی ها کاملا صحت دارد. واقعا با پخش چنین اخباری چه سودی به این افراد می رسد؟ شاید بررسی روانشناسانه این افراد بتواند پاسخ مناسبی را در اختیار ما قرار دهد.
از طرفی دیگر و در قرن بیست و یکم که می توان از شبکه های اجتماعی و اینترنت استفاده های بهینه ای داشت، چنین استفاده های مخربی می تواند تفکر محدود سازی را در ذهن مسئولین مربوطه به وجود آورد، چیزی شبیه اینکه متوجه شویم در کشوری، استفاده از چاقو را به دلیل ترس از افزایش قتل حتی در آشپزخانه ها ممنوع شده است!
واقعا محدود سازی آن هم به دلیل این حرکت های بیمارگونه، می تواند به تبلیغ دشمنان ایران در کشورهای مختلف مبنی بر عقب ماندگی ایران، دامن بزند. پس راهکار چه می تواند باشد؟ به نظر می رسد تلاش برای استفاده درست و یا همان فرهنگ صحیح استفاده از فناوری های مختلف راهکاری مناسب باشد اما باید قبول کرد که با شرایط فرهنگی که در کشور ایجاد شده، اجرای آن کمی دشوار به نظر برسد اما غیر ممکن نیست.
مدیریت هیجانات کاذب در فضاهای اجتماعی غیر ممکن نیست اگر خود کاربران این شبکه ها بخواهند. واقعا هیجان هرچه قدر هم برای مخاطبان جذاب باشد نباید به بازی با جان افراد ختم شود.
نظر شما