شناسهٔ خبر: 100614 - سرویس سیاست
نسخه قابل چاپ منبع: روزنامه وطن امروز

یادداشت وطن امروز

چگونه یک ناظم جهانی شویم؟/تبیین رفتار پساتحریمی آبرومندانه

مذاکرات هسته ای

«نماینده»: مخاطره‌آمیز‌ترین رفتار پس از عقد احتمالی توافق نهایی می‌تواند در شدت یافتن ناگهانی رفتارهای اقتصادی و سیاسی وابسته‌ساز به غرب تجلی یابد. موضوعی که از ابتدای روی کار آمدن دولت یازدهم به عنوان هدف از گفت‌وگو و مذاکره با کشورهای ۱+۵ مطرح شد اما برخلاف حضور چین و روسیه بر سر میز مذاکرات و تحریم روسیه توسط غرب در همین حین، ناباورانه در عین فرصت‌سوزی، منجر به تلاش دولت ایران برای تشکیل یک بلوک قدرتمند توسعه یافته در برابر تهدیدات غربی‌ها نشد.
این موضوعی است که به‌دنبال سفر اخیر روحانی به روسیه برای شرکت در اجلاس همکاری شانگهای و بریکس و ملاقات با ولادیمیر پوتین، در صدر گمانه‌زنی‌های غربی‌ها قرار گرفته است. جهان مدت‌هاست از وضعیت تک‌قطبی پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی خارج شده و تشکیل اتحادیه‌های استراتژیک در حوزه‌های پولی و مالی با دور زدن رسمی آمریکا مد محبوب سال‌های اخیر به شمار می‌رود. بویژه پس از تحریم اقتصادی ایران در حوزه تبادلات مالی و فروش نفت، با آشکار شدن نقاط اشتراک آسیب‌پذیر جهانی، کشورهای مستقلی همچون چین و روسیه و هند و شرق آسیایی‌ها و جمهوری‌های مردمی حاکم در آمریکای جنوبی، درصدد پیش‌بینی مسیرهای جایگزین برای بحران‌های سیاسی- اقتصادی آینده برآمدند. از جمله می‌توان به افزایش چشمگیر پیمان‌های پولی چندجانبه با هدف حذف دلار و یورو از تبادلات اقتصادی اشاره کرد.
سال ۲۰۰۰ میلادی وزرای اقتصاد کشورهای آسه‌آن+۳ (کشورهای آسه‌آن به‌علاوه چین، ژاپن و کره‌جنوبی) در شهر «چیانگ مای» تایلند گردهم آمدند و به توافقی دست یافتند که منشأ تحولات عظیمی در حوزه ارزی جنوب‌شرقی آسیا شد؛ مصوبات این اجلاس در قالب «طرح چیانگ مای» یا CMI از همان سال تاکنون در این کشورها به اجرا در آمده است. یکی از مهم‌ترین مفاد «طرح چیانگ مای»، توسعه «پیمان‌های پولی دوجانبه» برای استفاده از پول‌های محلی در تجارت بین «کشورهای آسه‌آن+۳» بود تا اثرات پول‌های پرقدرت جهانی مانند دلار و یورو در اقتصاد این کشورها کاهش یابد. در واقع مقاوم‌سازی سیستم تبادلات مالی خارجی این کشورها در اولویت قرار گرفت و روزبه‌‌روز توسعه یافت؛ به‌گونه‌ای که هم‌اکنون ادعا می‌شود در جنوب شرقی آسیا «ارز غالب» وجود ندارد. به این ترتیب پیمان‌های پولی دوجانبه به دیگر کشورهای جهان نیز تسری یافت. تاکنون نزدیک به ۵۰ پیمان پولی دوجانبه بین ۳۲ کشور امضا شده است؛ تلاش کشورها بر این بوده تا نقش و جایگاه پول خود را در سطح بین‌المللی تقویت کنند و اقتصاد آنها کمتر تحت تأثیر سیاست‌های اقتصادی آمریکا و اتحادیه اروپا قرار گیرد. یکی از نقاط اصلی آسیب‌پذیری کشور ما نیز بعد از اعمال تحریم‌های آمریکا، سیستم تعاملات بانکی خارجی کشور بوده است. چرا که اکثر تبادلات مالی خارجی کشور بر پایه دلار و یورو انجام می‌شد و همین موضوع سبب شد تا به امروز، حتی گفت‌وگو بر سر توافق یا عدم توافق ایران با غرب، به بالا و پایین شدن بورس و بازار کشورمان بینجامد! متاسفانه به دلایلی نامعلوم ایران تاکنون علاقه جدی برای حذف یورو و دلار از تبادلات مالی خود با سایر کشورها بروز نداده و اولین پیمان دوجانبه پولی ایران اخیرا در اردیبهشت ۹۴، پس از سال‌ها حیات اقتصادی زیر سایه تحریم و تهدید حوزه قدرت دلار و یورو با روسیه، ترکیه و عراق امضا شد!  
در حوزه سوئیفت نیز در شرایطی که دولت روسیه بلافاصله پس از عقد تحریم‌های اروپا و آمریکا ضد این کشور، اقدام به راه‌اندازی سامانه جایگزین ارتباطات مالی بین بانکی با هدف فاصله گرفتن از سلطه مالی غرب کرد، پس از سال‌ها تحریم، در فروردین ۹۴، مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، کارکرد سوئیفت و راهکارهای تقویت سیستم‌های جایگزین را مورد بررسی قرار داد! نتایج به دست آمده از این بررسی نشان می‌دهد انجمن جهانی ارتباطات مالی بین بانکی تحت تاثیر اقدامات سیاسی در راستای تحریم کشورها قرار گرفته است و همین موضوع باعث شده کشورهایی که مورد تحریم قرار گرفته‌اند برای جلوگیری از آثار تحریم به فکر ایجاد و گسترش شبکه جایگزین باشند که سامانه سپام (سامانه پیام‌رسانی الکترونیکی مالی) در ایران از جمله این موارد است!
البته سپام در حقیقت یک رابط اتصال به سیستم سوئیفت جهانی است و تفاوت قابل توجهی با طرح روسیه و چین برای استقلال از سیستم پولی- مالی غربی دارد. سرگئی ریابکوف، معاون وزیر خارجه روسیه چهارشنبه هفته گذشته اعلام کرد، کشورهای عضو گروه بریکس سرگرم بررسی ایجاد سازوکاری «به جای» شبکه بین‌المللی ارتباط مالی بین بانکی سوئیفت هستند. وی تصریح کرد: «چه سامانه سوئیفت باشد و چه نباشد، در هر صورت ما در حال گفت‌وگو درباره امکان ایجاد یک سامانه پرداخت چندجانبه برای گروه بریکس هستیم که موجب استقلال بیشتر کشورهای عضو این گروه خواهد شد و همچنین موجب می‌شود این کشورها از خطرات ناشی از تصمیم خودسرانه کشورهای دیگری که از سامانه‌های پرداخت موجود استفاده می‌کنند، در امان بمانند». به این ترتیب با تشکیل «بانک جهانی جدید» در سال ۲۰۱۶ با نام «بانک
سرمایه‌گذاری زیرساخت آسیا» انتظار می‌رود ۲ نهاد بزرگ اقتصادی چندجانبه فعلی یعنی صندوق بین‌المللی پول و بانک جهانی در واشنگتن، به‌دنبال افزایش سیاست‌های تحریک‌آمیز آمریکا در تهدید سایر کشورهای مستقل به تحریم‌های اقتصادی، نفوذ خود را به‌تدریج از دست داده و با معضل تشکیلات نوظهور همزمان با ادامه بحران اقتصادی بلوک سرمایه‌داری در اروپا و آمریکا دست و پنجه نرم کنند. اهمیت حرکت جهان به سمت استقلال اقتصادی از آمریکا به‌عنوان ابرقدرت برآمده از «سلطه اقتصادی» در حقیقت نشانه‌ای آشکار از «افول» بزرگ‌ترین دشمن ایران در جهان است. دشمنی که همچنان بر سر میز مذاکرات انفعالی به دروغ از دیپلماسی نمایشی قدرت بهره می‌برد اما در حقیقت از هر زمان دیگری محتاج‌تر به دستیابی به موفقیتی دیپلماتیک برای نمایش «عقلانیت و مصلحت تئاتری» است، چرا که تصمیم‌سازی‌های تهدیدمحور و خودسرانه‌اش در تحریم طولانی‌مدت ایران و کوبا و اضافه شدن قدرتی همچون روسیه به سرلیست تحریم‌ها همراه با جریمه بانک‌ها و شرکت‌های آمریکایی و اروپایی به علت یکجانبه‌گرایی مطلق در اداره دنیا، دیگران را در سرپیچی از «نظم در حال فروپاشی» ناظم ایستاده در سراشیبی افول قدرت، مصمم کرده است. در چنین شرایطی بدترین رفتار پس از عقد توافق احتمالی با ۱+۵ خزیدن در پوستین یک کشور ضعیف بی‌برنامه با اشتیاق بسیار برای اجرای سیاست‌های وابسته‌ساز غرب‌گرایانه است. کشوری که خود را در حد و اندازه دریافت کارت پذیرش رسمی در «باشگاه قدرت‌های جهانی» نمی‌بیند و صرف «مذاکره موفق» با آمریکا را دستخوشی سخاوتمندانه برای خود ارزیابی می‌کند!   آیا ایران، به عنوان ابرقدرتی که در بحبوحه اعمال شدیدترین تحریم‌های سیاسی- اقتصادی جهانی، هژمونی منطقه‌ای خود را ثبات بخشیده و قدرت نرمش را فراتر از منطقه غرب و جنوب آسیا در آفریقا و آمریکای جنوبی به رخ رقبا کشیده، شایسته سیاستگذاری حداقلی و به دور از دیسیپلین قدرت است؟ به پایان رساندن موفق یک دوره دیپلماسی سخت و طاقت‌فرسای ۱۲ ساله با توسل به منطق و هوش سرشار ایرانی می‌تواند به‌عنوان بهترین سرمایه برای ایجاد یک نظم جدید دلخواه در حوزه اقتصاد و سیاست جهانی به کار گرفته شود. نظمی که برخلاف ناظمان شکست‌خورده فعلی، از توان جذب سایر قدرت‌های نوظهور جهانی برخوردار است و علاوه بر دولت‌ها به علت تکیه بر اندیشه «عدالت جهانی» ذاتا از پتانسیل همگرایی ملت‌ها نیز بهره می‌برد.
امیدواریم افق دید سیاستمداران و مدیران ایرانی دست‌کم پس از ارتقای رتبه جهانی برآمده از سال‌ها ایستادگی و مقاومت مردم، بالاتر از سقف آرزوهای پوچی همچون «تعامل با آمریکای مفلوک و شکست‌خورده» و اروپای بحران‌زده به عنوان مجموعه‌ای قدر قدرت(!) صعود یابد و بلافاصله پس از لغو احتمالی تحریم‌ها، مجددا در نقش قدیمی دولت مشتاق
«خام‌فروشی حداکثری منابع خدادادی» و بی‌برنامه در عرصه اقتصاد و سیاست بین‌الملل غرق نشوند! میان ایران ابرقدرت شناخته شده و جهانی امروز و ایران پس از قطعنامه ۵۹۸ تفاوت از زمین تا آسمان است، کاش این را بفهمیم و بدانند!

نظر شما