شناسهٔ خبر: 109462 - سرویس اقتصاد
منبع: روزنامه رسالت

رد پای جريان نفوذی

امریکا43

«نماینده»؛ محمود فرشيدی/ رهبر فرزانه انقلاب كه همواره توطئه‌هاي دشمن را در مراحل ابتدايي، شناسايي مي‌كنند و نسبت به آنها هشدار مي‌دهند، پس از ماجراي جنجالي "برجام" مكررا نسبت به برنامه نفوذ آمريكا، در قالب فعاليتهاي اقتصادي، سياسي و فرهنگي اعلام خطر و آماده‌باش مي‌فرمايند و از مردم و مسئولان مي‌خواهند برنامه نفوذ دشمن را هوشيارانه شناسايي و خنثي نمايند.

 

اگر مراحل پيچيده‌تر شدن استيلاي نظام سلطه جهاني بر كشورها را در تاريخ، مورد بررسي قرار دهيم، درمي‌يابيم كه در ابتدا كشورهاي استعمارگر با لشكركشي و سلطه نظامي، زمام امور كشورهاي ضعيف را در اختيار مي‌گرفتند و ثروت آنها را چپاول مي‌كردند، اما پس از رشد آگاهي ملت‌ها و شكل‌گيري مقاومت‌هاي ملي عليه حضور بيگانگان در كشورشان، استعمارگران به شيوه پيچيده‌تري متوسل شدند يعني استخدام مزدوراني از كشورهاي ضعيف و سپردن حكومت به آنها تا گوش به فرمان سلطه‌گران، امور مملكت را اداره و منافع دشمنان را تامين نمايند، مزدوراني كه رسما و علنا به دلبستگي خويش به دشمن اعتراف و بدان افتخار مي‌كردند.

در مرحله پيچيده‌تر كنوني، نظام سلطه جهاني اهداف سلطه‌جويانه خود را از طريق نفوذ در دولتمردان خودباخته و به دست عوامل همفكر خود در كشورهاي ديگر پيگيري مي‌كند و به اين نتيجه رسيده است كه بهترين مزدور، مزدوري است كه خود هم نداند مزدور است و بي‌ آنكه جيره و مواجبي طلب كند، به دليل خودباختگي و وابستگي فكري، برنامه‌هاي دشمن را در كشور خود به اجرا در‌مي‌آورد. به عنوان نمونه، توصيه اين سرسپردگان فكري در شرايط كنوني كشور ما آن است كه مهم‌تر از "برجام"، برقراري رابطه با آمريكاست كه بايد طي چهار مرحله گشايش دفاتر حفاظت از منافع آمريكا در ايران، ‌آغاز مذاكرات منطقه‌اي بين ايران و آمريكا، برقراري تلفن قرمز و در نهايت با آغاز رابطه دوجانبه، اين نيت شوم عملياتي شود.

تامل در اين نكات، نشان مي‌دهد كه هوشياري ملت و تشخيص عوامل خودي و غيرخودي، پيش‌نياز خنثي‌سازي توطئه نفوذ دشمن است و لذا در اين مقال تلاش مي‌كنيم به برخي مشخصات افرادي اشاره كنيم كه به طور كلي موضع‌گيري‌هايشان خواسته يا ناخواسته زمينه‌ساز نفوذ دشمن مي‌شود:

۱- آنچه روي‌هم رفته از موضع‌گيري‌هاي اين‌گونه افراد استنباط مي‌شود، پذيرش حاكميت و حكميت آمريكا به عنوان كدخداي دهكده جهاني و طبعا پذيرفتن ايرانيان به عنوان شهروندان درجه ۲ جهان، است كه پيامد آن تلاش براي اثبات صداقت خود نزد دشمن و قبول تعامل آمريكا و ايران، البته از جنس تعامل گرگ و ميش است.

۲- تمسخر ارزشهاي اسلام و انقلاب يا عدم حساسيت روي احيا و ترويج آنها نظير امر به معروف و نهي از منكر يا حجاب و در مقابل دفاع از مروجان بي‌بند و باري.

۳- تحقير نيروهاي انقلابي تحت عنوان افراطي يا بي‌سواد و مشابه آنها همچنان كه كفار، طرفداران پيامبران را با عناويني نظير "اراذلنا بادي الراي" يعني اقشار پست و كوته‌فكر و نظاير آن استهزا مي‌كردند و در مقابل تحقير نيروهاي انقلابي، نشست و برخاست و زد و بند و هم‌پيماني پشت پرده با اشراف و "خواص" دست‌اندركار فتنه!

۴- ذلت در برخورد با دشمن و استكبار و افتخار از برقراري ارتباط و ديدار و گفتگو با سردمداران آمريكا

۵- ناباوري به توانمندي‌هاي نظام اسلامي و زير سئوال بردن دستاوردهاي آن ازجمله در قالب مزاح و شوخي

۶- انكار يا كوچك‌انگاري ضرورت دستيابي كشور به پيشرفته‌ترين علوم و فناوري‌ها ازجمله حق فناوري هسته‌اي به شيوه‌هاي گوناگون ازجمله تضادنمايي دستيابي به فناوري هسته‌اي با رفع مشكلات معيشتي. يكي از اسلاف صاحبان اينگونه تفكر در زمان پيدايش صنعت راه‌آهن سروده بود:

در فرنگ از بي‌خري محتاج را‌ه‌آهن‌اند - ما كه خر داريم ما را با خط آهن چه كار!؟

ريشه اين ناباوري هم عدم اعتقاد به توانمندي‌هاي ايراني و در مقابل اعتماد به دشمن است كه معتقدند در حد ضرورت، كدخدا نياز ما را تامين خواهد كرد!

۷- دفاع از نيروهاي غيرخودي و روشنفكرنماياني كه همواره عليه ملت خويش و همصدا با دشمنان كشور، موضع‌گيري مي‌كنند، اعم از هنرمندان و نويسندگان و روزنامه‌نگاران خودفروخته و خودباخته

۸- مخالفت با حمايت ايران از جبهه مقاومت و مظلومان و مستضعفان جهان ازجمله مخالفت با پشتيباني ايران از عراق، سوريه، يمن و بحرين

۹- زير سئوال بردن انتخابات در مرحله قبل از انتخابات به منظور اعاده حيثيت و بازيافت اعتبار از دست رفته خود و تحريك مردم جهت جلب آراي آنان به سود خود. البته بعد از برگزاري انتخابات هم، اين‌گونه افراد همانند كودكاني كه وقتي مي‌بازند، قهر مي‌كنند و مي‌خواهند بازي را به هم بزنند، تلاش مي‌كنند نتيجه مدتها كوشش دست‌اندركاران برگزاري انتخابات و حضور حماسه‌آفرين مردم را مورد تشكيك قرار دهند و برآيند حق‌الناس چهل‌ ميليوني را به جرم آنكه تامين‌كننده اهداف سياسي آنان نيست، زير پا بگذارند و مردم را دلسرد نمايند.

اين در حالي است كه برخي از چنين افرادي، بارها از طريق همين نظام انتخاباتي كشور انتخاب شده‌اند و چه‌بسا بر عالي‌ترين مسندها هم تكيه زده‌اند و توجه ندارند كه با اين شبهه‌افكني‌ها، مشروعيت و مقبوليت گذشته خويش را زير سئوال مي‌برند.

۱۰- تضعيف نهادهاي حياتي نظام اسلامي كه بزرگ‌ترين سد و مانع در برابر نفوذ آمريكا به اركان حكومتي كشور است، نظير تضعيف جايگاه نهاد رهبري به بهانه‌هاي گوناگون ازجمله پيشنهاد شوراي رهبري، تضعيف شوراي نگهبان و تلاش براي كوتاه كردن دست قدرتمند آن و مسئوليت آن را در حد يك چشم ناظر تنزل دادن و اختيارات اجرايي آن را سلب كردن، يا تلاش براي خلع يد از مجلس شوراي اسلامي در سرنوشت‌سازترين مسائل كشور نظير برجام.

البته تجربه تاريخ ۳۶ساله ثابت كرده است كه مردم ايران با پيروي از هشدارهاي مقام معظم رهبري از دستاوردهاي انقلاب خويش و ميراث امام خميني(ره) و شهدا تا پاي جان دفاع خواهند كرد و كساني كه بخواهند زمينه نفوذ فرهنگي دشمن را به طرق مختلف و ازجمله با توطئه افزايش تعامل در سطح مدني فراهم سازند تا انقلاب اسلامي را استحاله نمايند، حتي اگر در عالي‌ترين مسندهاي قدرت هم باشند، مورد تنفر مردم قرار خواهند گرفت و ساقط خواهند شد.