به گزارش نماینده، روزنامه آرمان در شماره امروز خود مصاحبهای با محمدرضا تاجیک یکی از چهرههای اصلاح طلب داشته است که در ادامه می خوانید:
برخی معتقدند دولت آقای روحانی فاقد مشی مشخص در رویکردهای خود است. به نظر شما عملکرد دولت آقای روحانی سردرگم نبوده است؟
قبل از پاسخ به پرسش شما، اجازه بدهید تصریحا و تاکیدا و برای چندمین بار بگویم که اگر نه به اقتضای همسویی و همگرایی گفتمانی، اما به حکم تصویرها و تجویزهای عقلی(و در شرایطی که نمیتوان به آلترناتیوهای مطلوبتری اندیشید) جریان اعتدال را مطلوبترین گزینه ممکن میدانم و اعتلا و امتداد و یا پویایی و مانایی آن را طلب میکنم. بنابراین، آنچه میگویم و نقدی که میکنم نیز به انگیزه همین «طلب» است. برگردیم به پرسش. در پاسخ باید بگویم فرض یک دولت و یک رئیس دولت فاقد «مشی» بسیار مشکل است. اما تصویر و تصور شرایطی که یک دولت امکان یا استعداد وفادار ماندن به مشی اعلامی را نداشته باشد و یا لاجرم از تغییر و تخفیف و تحریف و تحدید مشی خود شود ممکن است. بهنظر من دولت اعتدال با شعارهای انتخاباتی خود سطحی از انتظار و افقی از تقاضا را در مردم ایجاد کرد که امکان و استعداد محققکردن آنان را ندارد. به بیان دیگر، اصحاب تصمیم و تدبیر جدید آرزوها و شعارها و ایدههایشان را رنگ واقعیت پنداشتند و عرصه نظر را همان عرصه عمل فرض کردند، غافل از آنکه راه ناهموار است و زیرش دامها و غافل از اینکه با این رویش نمیتوان رفت تجریش. البته، فقدان گفتمان مشخص و مدون، ضعف همگونی و همپوشانی مشی و منشیِ دولتمردان، موزائیکی و مجمعالجزایری بودن ترکیب دولت و فهم اعتدال به مثابه جریانی نه این چپ و نه آن راست و هم این و هم آن، بر این گیجی و ابهام و سردرگمی افزوده است.
روحانی میخواهد همه را از خود راضی نگه دارد، با این وجود در این کار توفیقی نداشته و برخی از گروهها از حسننیت وی سوءاستفاده میکنند.
تلاش برای راضی نگه داشتن همگان همان آب درهاون کوبیدن است. اگر بخواهیم فوکویی صحبت کنیم باید بگویم هر «رضایتی» با همزاد خود یعنی «نارضایتی» متولد میشود و از اینرو، رضایت همگانی آرزویی بیش نیست. آقای روحانی مقدم و مرجح بر هر چیز و هر کس، نخست باید تلاش کند که آن بکند که باید بهعنوان یک رئیسجمهور با خاستگاه و گرانیگاه خاص اجتماعی-سیاسی و گفتمانی بکند. به بیان دیگر، آقای روحانی نخست باید رضایت مردمانی را جلب کند که به دقایق گفتمانی وی دل بستند و در پرتو شعارهایش فردایی بهتر برای خود و جامعه تصویر و تصور کردند. آقای روحانی نیک واقف است که در جامعه امروز ما برخی جناحهای سیاسی، از خصلتِ بستارمندی و تصلب و تمامیتطلبی برخوردارند و رضایت خود را در رضایت دیگران تعریف نمیکنند، بلکه بر قامتِ رضایت خود جامهای «همگانی» و «تماممردمی» میپوشانند. ایشان همچنین نیک میداند که حتی رضایت ایشان و دولتش تا زمانی با رضایت این آدمیان اخترآسا که بر این باورند که جهان بر / در آنان میگردد و خود را همه فن حریف میدانند، انطباق نداشته باشد، پشیزی خریدار ندارد. بنابراین، ایشان و تیمش نباید اعتدال را در رویه متوازن و متساوی نسبت به جناحها تعریف کنند بلکه باید رایدهندگان به خود را برای رایدادنی دیگر مهیا کند.
چرا برخی از مدیران روحانی با وی همراهی نمیکنند و وی از نظر سیاسی در دولت تنها مانده است؟
برخی از این عده معتقدند روحانی با آنان همکاری نمیکند و شخصیتی قائم به خود یا قائم به فرد دارد. حتی اگر بپذیریم (که میپذیریم) برخی از مدیران روحانی با وی همراهی و همسویی ندارند، باز باید به این موضوع توجه داشت که ایشان انتخاب کرده است. واضح و مبرهن است ایشان بیش از هر کسی مسئول انتخاب و چینش تیم مدیریتی خود است. همانگونه که در پاسخم به سوال نخست مشخص است من معتقد به این ناهمراهی و نامهربانی( از سوی برخی از مدیران ایشان) هستم و سخت معتقدم که آقای روحانی برای حل این مشکل باید تدبیری بیندیشد. در ضمن ایشان باید نیمنگاهی هم به اطرافیان (تقریبا همهکاره خود) که بر تنور این تنهایی میدمند یا هیزمبیار آنند، داشته باشند. منظورم کسانی است که بیش از شخصیت خود شخصیت شدهاند و بیش از استعداد خود امکان یافتهاند و بیش از حد و حدود خود در امور دخالت میکنند.
آیا مفهوم اعتدال روحانی به سود اصولگرایان چربش نداشته است؟ به نظر میرسد روحانی و وزرای دولت تدبیر و امید برای جلوگیری از هجمه به اغلب مطالبات اصولگرایان پاسخ مثبت میدهند.
این چرخش کاملا محسوس است (در مجالی مناسب شاید آشکارتر در این زمینه سخن بگویم). قبلا هم گفتهام که جناح شکستخورده در انتخابات، در فردای بعد از انتخابات، در نقش،منزلت و مرتبت جناح پیروز ظاهر شد و با اراده معطوف به قدرت خود بسیاری از پستهای حساس مدیریتی را اشغال کرد و شرایطی را تمهید و تدبیر کرد تا مدیران غیرخودی و غیر منصوب نیز نتوانند جز با کارتهای آن بازی کنند. به بیان دیگر، شرایط بعد از انتخابات همان شرایط «بهنام یکی به کام دیگری» شد و این دیگری بدون اینکه از هزینههای گوناگون یک دولت مستقر برخوردار شود، از مواهب آن نیک برخوردار شده است، و در همان حال نیز، دست به دعا باشد که «کاشکی شری به پا شود که خیر ما در آن باشد».
برخی تیم رسانهای دولت را ضعیف قلمداد میکنند و اعتقاد دارند در تفسیر و ترجمه موفقیتهای دولت ناتوان بوده است. شما با این نظر موافق هستید؟
مگر دولت اعتدال هم تیم رسانهای دارد؟ واقعا نمیخواهم با این پرسش تیم رسانهای دولت را تحقیر کنم بلکه صرفا میخواهم نقدی جدی داشته باشم بر فعالیتهای رسانهای بیرمق و بیتحرک و سنگینپای دولت. تردیدی ندارم که این دولت به علت شرایط خاصش بیش از هر دولتی نیازمند یک تیم رسانهای حرفهای،خلاق و پرطراوت است، اما تردیدی هم ندارم که تیم رسانهای دولت مستقر از ضعیفترین و نامنسجمترین و ناکارآمدترین تیمهای رسانهای دولتهای بعد از انقلاب است. با اندک تاملی بر هر صاحب تاملی واضح و مبرهن میشود که به لحاظ ساختاری چسبندگی و انطباق و همپوشانی لازم میان نهادهای مختلف اطلاعرسانی و رسانهای دولت مثل کمیته اطلاعرسانی، خبرگزاری و... وجود ندارد.
روحانی چرا و به چه علت تلاش میکند هر دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب را زیر چتر خود دربیاورد. به هر حال پویایی سیاسی در استقلال عمل این دو جریان مهم سیاسی ایران است. نمونه بارز این مساله دعوت همزمان از هر دو جریان در افطاری ریاستجمهوری بود.
همانگونه که در پاسخ به پرسشهای قبلی گفتم، شاید این بزرگواران طبق یک پیشافرض و پیشاذهن سنتی اعتدال را در مواضعی نه این و نه آن و هم این و هم آن تعریف میکنند، شاید از چنین کنشی سودای تحکیم و استمرار قدرت را در سر میپرورند، و نیز شاید چنین کنشی را مترادف فراجناحی و ملی بودن تعریف میکنند. اما انتظار تحقق چنین امری تنها آرزو را رنگ واقعیت پنداشتن است، مضافا اینکه اگر ممکن هم باشد لزوما مطلوب نیست. حتی اگر تحقق چنین مهمی ناممکن و نامطلوب نباشد، سخت بتوان با یکی دو افطاری و شام و صبحانه به انجام و سرانجام آن امید داشت. این امر نیازمند استراتژی است که آن را در دولت کنونی نمیبینم و نمییابم. از این رو، تحلیل و تخمین من این است که هر چقدر از عمر دولت سپری میشود، بر دامنه و گستره واگراییها از طرف هر دو جناح نیز افزوده میشود، مگر اینکه در سالهای پیشرو تغییری در منش و روش دولت ایجاد گردد.
دولت تلاش میکند به شکلهای مختلف ضعف در سیاست داخلی را پنهان کند و مردم را به وعدههای آینده که عمدتأ مبتنی بر سیاست خارجی است خوشبین کند. پیامدهای این استراتژی برای روحانی چه خواهد بود؟
من در پس و پشت چنین سیاستی، نوعی شرایط فقدان و ناممکنی تصمیم و تدبیر میبینم، نوعی تغییر گفتمانی و تغییر مواضع، و نوعی مدیریت ناشیانه افکار عمومی میبینم. مردم نیک میدانند که شرایط کنونی حاکم بر سیاست خارجی، بهطور اعم، و مساله هستهای و روابط ایران و آمریکا، بهطور اخص، بیش و پیش از آنکه حاصل تدبیر دولت اعتدال باشد، پاسخ به یک استلزام و طلب تاریخی بود. به بیان دیگر،«حالا وقتش بود»: وقت بازی با کارتی دیگر. اگر چه معتقدم باور آقای روحانی و دولتش به این بازی با کارت دیگر به ورود و ادامه این بازی متفاوت یاری بسیار رساند و اراده معطوف و ناظر بر این «تغییر» را فراتر از اراده دولت میدانم. بنابراین، بعید میدانم دولت اعتدال بتواند با اتکا و اتکال به این «تغییر» آنهم اگر به سرانجامی بیحرف و حدیث برسد افکار عمومی را از آنچه در عرصه سیاست داخلی میگذرد منحرف گرداند. خرد سیاسی حکم میکند که دولت اعتدال تمام تخممرغهای مقبولیت و کارآمدی خود را در یک سبد نگذارد.
کابینه روحانی بیش از اندازه در اتاقهای دربسته تصمیمگیری میکند. آیا گردش نخبگان به خوبی در دولت تدبیر و امید صورت گرفته است؟
از یک منظر، میتوان گفت که نوعی «بستگی توام با گسیختگی» در دولت اعتدال مشاهده میشود. بهنظر من این «بستگی» بیشتر ناشی از فرهنگ تکنوکراتیک-بوروکراتیک حاکم بر بسیاری از اعضای تکنوکرات دولت کنونی است. تکنوکراتهای وطنی تمایلی غریب به تمرکزگرایی دارند و کمتر تن به توزیع قدرت و مسئولیت میدهند. به بیان دیگر، هر کدام خود را در قلمرو حوزه مدیریتی خود و شاید هم در قلمرویی وسیعتر بالا منصب میدانند و خود را منبع و منشا هر تصمیم و تدبیر میبینند - بهویژه آنکه سنی از این تکنوکراتها گذشته باشد و قبلا نیز، یکیدو تجربه مدیریتی کوچک و بزرگ داشته باشند. شاید لازم باشد که دولت علاوه بر شعار سالِ «همدلی و همزبانی دولت با ملت»، به شعار «همدلی و همزبانی دولت با دولت» در میان دولتمردان هم توجه کند و در آینده شاهد همسویی و همراهی و همپوشانی بیشتری در میان اعضای دولت مستقر باشیم.
اینکه مدیران دولت روحانی اغلب مشکلات کشور را میراث دولت گذشته به مردم معرفی میکنند آیا با واقعیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی همخوانی دارد؟
این فرهنگ و عادت واره دیرینه بسیاری از ما ایرانیان است که هر چه فریاد داریم بر سر «غیر» میکشیم و با فرافکنی، افکار عمومی را مدیریت میکنیم. تردیدی ندارم که دولت کنونی از دولت گذشته عمارتی تحویل نگرفته و تردیدی ندارم که دولت گذشته در هر گام که به جلو برداشته چند گام به عقب برداشته و نیز تردیدی ندارم که جبران برخی از این گامهای به عقب برداشتهشده بهسادگی میسر نیست، اما سخت بعید میدانم که کمتر کسی باور کند که دولتمردان کنونی - که هر کدام به کنشگری حرفهای سیاسی شهره هستند - از چنین وضعیتی، در زمان چرخش قدرت، آگاه نبوده باشند. بارها گفتهام سیاست از یک منظر علم ممکن کردن ناممکنات است و از منظر دیگر، دانش تصمیم و تدبیر در شرایط ناممکنی یا فقدان تصمیم و تدبیر است. بنابراین، عیار کاردانی و کاربلدی دولت اعتدال دقیقا همینجا و در همین شرایط مشخص میشود. تصریحا بگویم که منش و روش اعتدالی چندان با این فرافکنیها رادیکال سازگار نیست، لذا شاید سزاوارتر آن باشد که دولت اعتدال به این چرخه فرافکنی خاتمه دهد در غیر اینصورت تردیدی ندارم که دولت آینده با آن خواهد کرد که آن با دولت قبل.
چه آیندهای برای دولت روحانی متصور هستید؟ آیا روحانی در تاریخ معاصر ایران جایگاه بزرگی خواهد داشت؟
چنانچه دولت اعتدال با دو برگ، یکی در دست سیاست خارجی و یکی از دست نهاده سیاست داخلی بهینه و موفق بازی نکند، آینده سخت و پرچالشی در انتظار آن است. نمیگویم لزوما چهارسال دولت اعتدال به هشت سال تبدیل نمیشود، چون این امر تابعی از علل و عوامل گوناگون ( از جمله شرایط انتخابات و آلترناتیوهای موجود) است، اما میگویم که در صورت تحقق چنین شرایطی، کلید از کلید و تدبیر از تدبیر و امید از امید تهی و ستانده خواهند شد و راه ناهموار دولت اعتدال را ناهموارتر خواهند کرد. در یک کلام بگویم فردای آقای روحانی و دولتش در گرو اراده امروز آنان است: اراده معطوف به ساختن این آینده. امیدوارم در ساختن آیندهای بهتر موفق باشند. در پاسخ به قسمت دوم پرسش شما، شاید باید اندکی بیشتر تحمل داشته باشیم و منتظر سالهای در راه و نقشهای هنوز نقاشینشده و هنوز بازینشده دولت اعتدال باشیم. تا کنون تاریخ هم مثل بسیاری از ما حیران است که باید چه جایگاهی را به این دولت اختصاص دهد. در انتها لازم میبینم مجددا تاکید کنم بر کمتر اهل تامل و بصیرت و انصافی پوشیده است که راه دولت کنونی بس ناهموار است و زیرش دامها، اما بهرغم شرایط سخت و سنگین دولت در برداشتن گامهای موثری در عرصههای مختلف بهطور نسبی موفق بوده است و قادر بوده است جلوی برخی روندهای مخرب و ویرانگر گذشته را سد کند. لکن این همه در مقابل انتظاراتی که از این دولت میرفت و میرود چندان چشمنواز نیست. امیدوارم دولت خودش هم به خودش کمک کند تا در سالهای باقیمانده از عمر قانونیاش از ظرفیتهایش بهینهتر و کارآمدتر استفاده نماید.