نماینده: تحریف واقعیات و وارونه کردن حقایق، یکی از موثرترین روشها برای به انحراف کشاندن یک جامعه و اثرگذاری بر افکار عمومی است. این رخداد شوم هنگامی اثر بیشتری دارد که اولا درباره موضوعی با پیشینه و سابقه تاریخی باشد و ثانیا هدف آن اثرگذاری روی نسلی باشد که آن حوادث را ندیده است. وقتی به این عوامل تاثیرگذار، موضوعاتی مانند فقر تولید و تبیین محتوای نقش دشمن در بزنگاههای تاریخی و سپس فقر مطالعه همان آثار معدود و پراکنده اضافه شود، کار دشوارتر میشود و جلوگیری از این تحریف، همتی مردانه و عزمی راسخ طلب میکند.
این روزها که یکی از تاریخیترین ایام رویارویی ما با دشمن شماره یک ملت ایران یعنی آمریکاست و در آوردگاهی به وسعت و عظمت انقلاب اسلامی، نبردی سخت و کارزاری بزرگ بر سر حقوق مردم ایران در میان است و در حالیکه سربازان جبهه دیپلماسی با پشتیبانی یک ملت روبروی دشمن نشستهاند، عدهای به جای همدلی با آنها، ساز دیگری کوک کردهاند و میکوشند با نوای شوم این ساز ناکوک، جامعه را به خواب ببرند، به سربازانش گرای غلط بدهند و در نهایت، فرمانده را از اتخاذ تصمیم مطابق با مصلحت ملی بازدارند! این عده، همان کسانی هستند که بجای یادآوری جنایات آمریکا و در نتیجه ایجاد عزمی یکپارچه در بین ملت و مسئولان، میکوشند از آن دیو پلید و از شیطان بزرگ، فرشتهای نرمخو و مهربان به تصویر بکشند! نتیجه قهری و طبیعی این کار چیزی نیست جز زیر سوال رفتن مقاومت مردان عرصه دیپلماسی و نفی هرگونه مقاومت و هوشیاری در برابر آمریکا! چرا که وقتی شما با فرشتهای مهربان روبرو هستید، دلیلی برای بیاعتمادی و مقاومت در برابر خواست او وجود ندارد! این کار قطعا خیانتی فراموش نشدنی به ملت و تاریخ یک کشور است و نباید هرگز و تحت هیچ شرایطی این رفتار ناجوانمردانه را فراموش کرد. رهبر عزیز انقلاب در دیدار با خانواده شهدای گرانقدر هفتم تیر با تبیین دقیق این موضوع فرمودند: «آن کسانی که امروز سعی میکنند از این هیولا (آمریکا) یک چهره موجّهی معرّفی کنند، اینها دارند خیانت میکنند؛ اینها دارند جنایت میکنند. این کسانی که این حقیقت روشن را کتمان میکنند، این دشمنی خباثتآلود را در زیر پردههای توجیه میپوشانند، اینها دارند خیانت میکنند به این ملّت. کشور ما و ملّت ما احتیاج دارد دشمن را بشناسد، عمق دشمنی را بفهمد.»
اما چه کسانی و چگونه به تحریف تاریخ و بزک چهره دشمن می پردازند؟ هدف آنها از پیگیری این پروژه چیست و در نهایت قرار است از این روند نامیمون، چه بر سر ملت بیاید؟ در این خصوص به چند شگرد مشهور در اجرای پروژه تحریف حقایق و بزک دشمن اشاره میکنیم.
۱- گروهی میکوشند سابقه سوء دشمن را نادیده بگیرند! این عده - که ممکن است در گذشته تندترین مواضع را علیه آمریکا ابراز کرده باشند- این روزها از هرچیزی سخن میگویند، جز دشمنی آمریکا با ملتی که هیچ نمیخواهد جز استقلال کشورش. آنها اگر از مشکلات معیشتی و اقتصادی یا از عدم تکافوی منابع مالی برای زیرساختهای کشور یا از سختی تحریم ها برای مردم سخن میگویند، به هیچ وجه نمیگویند که چه کسی باعث و بانی این تحریمها و مشکلات است! آنها میگویند تحریم پدر مردم را درآورده اما نمیخواهند به مردم بگویند وضعکننده تحریمهای ظالمانه آمریکاست! برعکس میکوشند عامل همه مشکلات را موضعگیریهای نظام و اهداف بلند انقلاب اسلامی معرفی کنند! آنها به عمد به نسل جوان کشور نمیگویند که آمریکای مهربان امروزشان، همان دیو پلیدی است که هواپیمای مسافربری ما را با شلیک موشک سرنگون کرد و به فرمانده این جنایت بزرگ، مدال افتخار و شجاعت هم داد! نمیگویند آمریکا همان دیوی است که از فروش قطعات هواپیما، دارو، تجهیزات پزشکی، کود کشاورزی و سموم دفع آفات و دهها و صدها چیز دیگر به کشورمان جلوگیری کرده و میکند! نمیگویند آمریکا میلیاردها دلار از ثروت ملی ما را از ماههای نخست پیروزی انقلاب بلوکه کرده و تا به امروز هم پس نداده، بلکه بخشهای مهمی از آن را به خانواده سربازان کشته شده اسراییل به عنوان غرامت پرداخته است! نمیگویند چون ماموریت امروزشان آرایش چهره پلید و کریه آمریکاست برای نسل جوان.
۲- گروهی دیگر منکر مداخلات و جنایات آمریکا نمی شوند اما با سادهسازی موضوع و در اصل تظاهر و تغافل، میکوشند موضوع را به دو قسمت تقسیم کنند، گذشته دشمن، که قبول دارند مشکلدار بوده است و از این به بعد دشمن که با حریفی مؤدب و باشخصیت طرف هستیم! و از آن خوی استعماری و ضد انسانی در او خبری نیست! این گروه هم با بکار بردن انواع تحلیل ها و آمار و ارقام میکوشند بر ضرورت رابطه با آمریکا به مردم بقبولانند با این توجیه که آن رفتار مربوط به دوران مثلا جمهوریخواهها بوده و اکنون دموکراتها بر سرکارند و اینان از گذشتگانشان متمدنتر و فهمیدهترند!
۳- گروه سوم میکوشد با معرفی آمریکا به عنوان ابرقدرت جهان که مجرای همه امور به آنجا ختم می شود و با بزرگ نمایی توان اقتصادی و نظامی دشمن، از یکطرف رعب و وحشت در دل مقاومتکنندگان ایجاد کند و از سوی دیگر اندیشمندان و تصمیمگیران را به این خطای استراتژیک دچار کند که «همه راهها به رم ختم می شود»! اگر رفاه میخواهید، اگر صنعت میخواهید، اگر تمدن و هنر و ورزش و اخلاق و ادب میخواهید و خلاصه هرچه میخواهید باید آن را در رابطه با آمریکا و در تسلیم در برابر او پیدا کنید! آنها این حرفها را می زنند اما نمیگویند که اگر آمریکا همان مدینه فاضلهای است که میگویند، راز جنبش ۹۹ درصد و اعتراضات میلیونی فقرا در برابر یک درصد بهرهمند در آمریکا چیست!؟ چرا کشورهایی که از بن دندان وابسته و سرسپرده هستند، از ناملایمات و نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی به مرز انفجار رسیدهاند! راهپیماییهای روزانه و اعتصابات گسترده مردم اروپا و بسیاری دیگر از اقمار متحد آمریکا به چه دلیل است!؟ و آیا با همه لطفی! که آمریکا به نوکران خود در منطقه دارد، ایران محروم از این موهبت! در کدام عرصه از همسایگان خود عقبتر است!؟ آنها نمیگویند چون سناریو به هم میخورد! نمیگویند احراز رتبه ۱۷ علمی و رتبه ۲۰ اقتصاد جهان و صدها افتخار بزرگ و غرورآفرین دیگر (بر اساس آمار خارجی و بین المللی) در سایه قطع رابطه با شیطان بزرگ بدست آمده و ایران را در جایگاهی نشانده که برای بسیاری از دوستان و متحدان آمریکا، رؤیایی دوردست است.
اما چه کسانی چنین میکنند و چه هدفی را دنبال میکنند؟ بخشی از این ماموریت به عهده رسانهها و مطبوعاتی است که مستقیم و غیرمستقیم توسط دشمنان انقلاب اسلامی خط میگیرند. این رسانهها بر خلاف رویه و رسالت حرفهای یک نشریه خبری که همانا صداقت با مردم و بیان واقعیات است، با قالب کردن «رؤیاها» و «اوهام» خود به عنوان «خبر» میکوشند صدای پای فرشته نجاتشان! را به گوش مردم، خوشطنین و خوشآهنگ کنند! نگاهی به تیترهای ایام اخیر آنها به درستی گواه این ماجراست. اینکه چند جهانگرد آمریکایی را - که در بین آنها چند سرمایهدار هم حضور دارد- با دستور اتاق فرمان رسانهای، به عنوان سرمایهگذار، بر تیتر یک روزنامههای زنجیرهای بنشانند و حضور آنها را مترادف با به پایان رسیدن ایام غم و هجران سختی به مردم معرفی کنند، یا اینکه خرید چند هواپیمای مستعمل و دست دوم را- که از قضا در بین آنها هواپیماهایی بدون قابلیت پرواز و به قول معروف اوراقی وجود دارد- با دستور همان اتاق فکر با آب و تاب تمام نشانه گشایش درها به روی کشور نشان دهند و دو روز دیگر که آمریکا با ممنوع اعلام کردن این معامله و مجازات شرکتهای واسطه، برای ممنوعیت پرواز خارجی آنها خط و نشان میکشد، به روی نامبارک خودشان نمیآورند که آن تیتر یکهای دروغین با این واقعیت عریان از خباثت آمریکا چه نسبتی دارد! و دهها نمونه دیگر از این دست کارهای سخیف، از یک سو نشان از حقارت و خودباختگی و فقدان عزت نفس برخی است و از دیگر سو تلاش رسانه ای برای بزک چهره دشمن. تا از قبل این رفتار، به زعم خودشان، جامعه آماده پذیرش آمریکایی متفاوت، آمریکایی مهربان و دوست داشتنی و آمریکایی صلحطلب شود! اینکه چرا این نشریات چنین میکنند را سالها قبل رهبر انقلاب به تیزبینی و درستی تبیین کردند: «متأسّفانه امروز میبینم همان دشمنی که به وسیله تبلیغات خود، همّتش این بود که افکار عمومی یک کشور را به سمتی متوجّه کند، به جای رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است! بعضی از این مطبوعاتی که امروز هستند، پایگاههای دشمنند؛ همان کاری را میکنند که رادیو و تلویزیونهای بی. بی. سی و آمریکا و رژیم صهیونیستی میخواهند بکنند!» (۱/۲/۱۳۷۹بیانات در دیدار با جوانان در مصلّای بزرگ تهران)
به جز این نشریات، برخی سیاسیون هم هستند که در گرماگرم نبرد تاریخی ما به بزک چهره دشمن مشغولند! آنها با گفتار خودشان از یکسو خوراک خبری برای رسانههای مذکور تهیه میکنند و از سوی دیگر به خوش رقصی ذلتبار پیش آمریکایی ها میپردازند و به آنها این گونه پیام میدهند که برای نفوذ در ایران، میتوانید روی ما حساب کنید! این دسته که نوعا از ورشکستگان سیاسی هستند، به غیر از دردسری که از طریق حرافی هر روزه در رسانههای زنجیرهای دارند، خطر دیگری ندارند و اتفاقا با دادن نشانی غلط و ارسال پیام دروغین از وزن و اعتبار خود به دشمن، سبب گمراهی آنها هم میشوند!
اما با همه توضیحات فوق هدف این «مشاطههای آمریکا» چیست و آنها در این بزنگاه تاریخی چه چیزی را دنبال می کنند؟ این گونه به نظر میرسد که اینها میکوشند با ارسال پالس غلط و تصویر مخدوش و رتوش شده از آمریکا، روی تیم مذاکرهکننده اثر بگذارند. آنها سه هدف و اثر را دنبال می کنند: نخست میکوشند تیم را مرعوب آمریکا کرده و با بزرگنمایی قدرت حریف و خطر جنگ موهوم! لاجرم آنها را وادار به تسلیم در برابر زیادهخواهیهای دشمن کند. دوم آمریکا را قابل اعتماد و خیرخواه مردم ما نشان دهند و باعث شوند که بجای محکمکاری و تنظیم قراردادی غیر قابل تفسیر، متنی مخدوش و یکسویه به تیم هستهای کشورمان تحمیل شود. و سوم اینکه با نشان دادن همه فلشهای گشایش اقتصادی به سوی آمریکا این باور غلط را در تیم ایجاد کنند که برای رفاه و آسایش مردم هم که شده، باید تن به خواست ظالمانه و غیرانسانی آمریکا بدهند!
بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدارهای اخیرشان بویژه ۲۰ فروردین ۹۴ و یا جلسه افطاری با مسئولان نظام، به روشنی و تیزبینی، ترسیمکننده خطوط قرمز نظام در بحث مذاکرات هستهای است و گویای آن است که عدول از آن در اختیار هیچکس نبوده و نیست و این پالسهای غلط و پرفریب، نمیتواند تأثیری در تصمیم تاریخی مردم ما داشته باشد. گرچه برای شناختن یاران دشمن در روزهای سخت ملت و شناختن خائن از خادم سندی مهم و بینظیر است.