نماینده: نفس كشيدن ما هم دست ۱+ ۵ است. اين حرف نه خندهآور است نه عجيب. خيلي عادي و طبيعي است. به طور قطع و يقين جمعي از كارشناسان سياسي و اقتصادي و جمعي از رسانهها آمادگي دارند بدون وقفه در تاييد اين جمله و در تجليل از آن دهها مقاله و مصاحبه و ميزگرد ارائه داده و صدها دليل علمي عرضه كنند. اين كارشناسان آنچنان كار خود را با استادي انجام ميدهند كه هر كس ابتدا خندهاش گرفته يا تعجب كرده به خودش ميگويد من چقدر ساده و بيسواد بودم كه تا حالا توجه نكرده بودم نفس كشيدن و آب خوردن ما هم دست ۱ + ۵ است.
اما چرا اين حرف كه در ابتدا براي شما عجيب بود حرفي عادي و طبيعي است؟ در حقيقت تعجب شما عجيب است نه اين حرف. مگر شما از كرات ديگر آمدهايد، مگر اين چندسال در اين كشورزندگي نكردهايد؟ كسي كه در اين مملكت بوده و تحت تعليمات دولت محترم پله پله و گام به گام مراحل با سواد شدن را طي كرده بايد بعد از دو سال زمينه لازم براي فهم و قبول اينگونه جملات و حتي بالاتر از اين را داشته باشد و ديگر تعجب نكند. طي اين دو سال جملات ديگري هم گفته شده كه همه آنها معناي واحدي دارند ولي براي ملاحظه سلامت رواني مردم و جلوگيري از شوك و ضربه روحي، دولت محترم كه عاشق مردم است سعي كرده با يك شيب ملايم و مرحله به مرحله و در هرمرحله كمي روشنتر و واضحتر منظور خود را بگويد تا آمادگي لازم براي پله آخر كه هنوز به آن نرسيدهايم، فراهم شود.
در اولين مرحله رئيس جمهور محترم در مناظره انتخابات به مردم تفهيم كردند كه چرخ اقتصاد كشور وچرخ زندگي مردم در گرو۱+۵ است. در آستانه توافقنامه ژنو فرمودند خزانه كشور هم در گرو ۱ + ۵ است. در حول و حوش توافق لوزان فرمودند اصلاح اقتصاد كشور هم در گرو ۱+۵ است و اكنون در حساسترين مرحله مذاكرات كه پيش نويس توافقنامه نهايي در حال تدوين است فرمودهاند آب خوردن ما هم در گرو ۱+۵ است. شما انصاف بدهيد اگر قرار باشد ايشان براي يازدهم تيرماه كه قرار است توافقنامه نهايي امضا شود در ادامه فرمايشات قبلي و با همان شيب ملايم جملهاي بفرمايند و فقط يك پله بالاتر از آب خوردن بروند، چه چيزي غير از نفس كشيدن باقيمانده كه قبلا آن را به ۱ + ۵ وصل نكرده باشند؟ شك نيست كه به محض بيان اين جمله، كارشناسان حرفهاي به توضيح و تحليل و تاييد آن خواهند پرداخت و آن را با دهها دليل علمي و كارشناسي براي جامعه تبيين خواهند كرد.
تا اين جا هيچ مشكلي وجود ندارد. يك رئيس جمهور محترم داريم با يك نگاه ويژه به ۱+۵ و يك جمع از كارشناسان و نخبگان و ژنرالهاي اقتصادي سياسي كه قبل از شنيدن اين گونه جملات دلايل كافي و وافي براي تاييد آن دارند. مردم هم حتما به خاطر گل روي رئيس جمهور و دلايل علمي متقن خواهند پذيرفت كه آب خوردن ما و حتي نفس كشيدن ما دست ۱+۵ بوده و خودمان اطلاع نداشتهايم. اما سئوال بزرگي كه به ذهن ميآيد اين است كه مرحله نهايي اين آموزش گام به گام چيست وكلاس آخر اين سوادآموزي كجاست؟
طبيعي است وقتي همه قبول كردند كه آب خوردن و نفس كشيدن هم در گرو مذاكره با ۱+۵ و جلب رضايت اوست، هر كس كمترين بهره از عقل و هوش و تدبير داشته باشد نفس كشيدن و آب خوردن را به انرژي هسته اي
و رفع تحريم و نفت ترجيح خواهد داد و خواهد گفت مهرم حلال، آب خوردن و نفس كشيدنم آزاد. اين آخرين مرحله از مراحل سواد آموزي و آخرين پله از پلههاي منطق درس آموزي است.
وقتي ملت تحت هدايت دولت به اين مرحله از كمال برسد، آن وقت بلافاصله يك توافقنامه برد- برد امضا ميشود و دولت محترم با كمال رضايت مهريهاش را حلال ميكند و طرف مقابل هم اجازه ميدهد در صورت اعتمادسازي و تاييد آژانس در حدي كه شوراي امنيت صلاح بداند آب بخوريد و نفس بكشيد.
لغو تحريمها هم كه همان تعليق است ميماند براي بعد از جشن پيروزي. تعليقها بعدا مرحله به مرحله قبل از هر انتخابات به نسبتي كه براي يك جشن ملي لازم ميباشد برداشته و بعد از انتخابات به طور اتوماتيك سرجاي اولش گذاشته ميشود. اينها حرفهاي عجيبي نيست. هر انسان عاقلي براي نفس كشيدن و آب خوردن كه ابتداييترين و مهم ترين اركان زنده بودن هستند اهميتي بيشتر از انرژي هستهاي و موشك و نفت و بانك و پول قائل است. همه اين چيزها براي اين است كه ما زنده بمانيم و زندگي كنيم. اگر قرار باشد نفس نكشيم اينها چه ارزشي دارد كه هر روز به خاطرش اعصاب خودمان و ۱ +۵ را خراب كنيم؟ توافقنامه مهرم حلال رابا شجاعت امضا ميكنيم، بعد هم درسراسر كشور جشن ميگيريم و به يكديگر تبريك و دست مريزاد ميگوييم و از نفس كشيدن و آب خوردن لذت ميبريم. پس از اين پيروزي بزرگ كه قطعا در تاريخ ايران سابقه نداشته وارد انتخابات مجلس ميشويم تا به جاي يك عده دلواپس بيسواد، يك عده قهرمان ملي را وارد مجلس كنيم تا هماهنگ با ديدگاه آقاي رئيس جمهور مذاكره با ۱+۵ را ادامه دهند و مشكلات ديگر ملت مثل مشكل نان خوردن را كه از آب خوردن هم مهمتر است با اعتماد سازيهاي بيشتر حل كنند.
تنها سئوالي كه باقي ميماند اين است كه رئيس جمهور محترم با اين ديدگاه كه صريحا حيات و ممات ملت ايران را در يد قدرت ۱+۵ ميدانند، چراگاهي با قاطعيت اعلان ميكنند ايران زيربار زور و زياده خواهي نميرود؟ كارشناسان و ژنرالهاي مستقر در كاخ رياست جمهوري با همه درايت هنوز جوابي براي اين تناقض پيدا نكردهاند و گاهي از دلواپسان ميشنوند كه اين حرفها زياده خواهي دشمن را تشديد ميكند. ولي جواب روشن است. اصلا تناقضي وجود ندارد. وقتي ما با ميل و رغبت در مقابل حق آب و حق نفس هر موافقتنامهاي را كه آنها خواستند امضا كرديم ديگر نيازي به زور نيست. با اين روش دولت ما موفق ميشود ريشه زورگويي قدرتمندان را از بنيان بركند. وقتي دولت همه مهريهاش را حلال ميكند در حقيقت طرف مقابل را خلع سلاح كرده و ديگر زياده خواهي هم از جهان برميافتد و ديگر جاي نگراني نيست. هر دو طرف به آنچه گرفتهاند راضي و خشنود هستند و اين همان برد- برد است كه از اول انقلاب مورد نظر دولت موقت و آن مرحوم بود. آمريكا راضي، اروپا راضي، دولت راضي، شوراي امنيت راضي، همه راضي. همه آشتي. البته براي رسيدن به اين مرحله از مدارا و صلح و آشتي غير از خنده دائمي، بايد ادبيات خود را هم اصلاح كنيم. بايد از اين پس از كلمات خشن احتراز كنيم مثلا بهجاي اقتصاد مقاومتي بگوييم اقتصاد موافقتي، به جاي نرمش قهرمانانه بگوييم نرمش عاشقانه و به جاي مقابله با استكبار بگوييم معانقه با استكبار تا فضا تلطيف و زمينه براي تعامل بيشتر و آشتي با جهان فراهم شود.
آخرين مطلب مهمي كه باقي ميماند و كارشناسان مهم كاخ رياست جمهوري بايد پاسخي علمي براي آن بيابند اين است كه رئيس جمهور آمريكا صريحا اعلام كرده كه تحريمها نتوانسته ايران را به زانو درآورد و در آينده نزديك تحريمها از اثر خواهد افتاد. جمهوريخواهان هم گفتهاند تحريمها به اهداف خودنرسيده و لذا بايد تشديد شود، اسرائيل هم گفته ايران تحريمها را بياثر كرده و تنها راه حل، حمله نظامي است.
هر سه جريان در يك حرف مشتركند و آن حرف اين است كه تحريمها كارآمدي لازم را نداشتند. آنها معترفند كه تحريمها حتي در مورد كوبا كه يك پانزدهم ايران و به اندازه استان سمنان ماست اثر نداشتند و كوبا پس از پنجاه سال تحريم سرجاي خودش ايستاده ولي رئيس جمهور محترم ما آنها را تنبه ميدهند كه تحريم را دست كم نگيريد، نااميد نشويد، تحريمها نه فقط كارآمدي لازم را داشته و به هدف خود كه فلج كردن اقتصاد ايران بوده، رسيده بلكه از آن بالاتر هم رفته و آب خوردن ما را هم كه هرگز حتي به مخيله شما هم خطور نميكرد از كار انداخته است. حالا اين سئوال مطرح است كه چرا رئيس جمهور محترم ما در مورد اثرگذاري تحريمها ادعايي رامطرح ميكنند كه تاكنون هيچ يك از سران وكارشناسان غربي كه طراح و مجري تحريمها و شاهد آثار آن بودهاند مطرح نكرده و از اين سخن رئيس جمهور، مات و مبهوت شده و دهانشان باز مانده است؟ آيا واقعا رئيس جمهور ما در موثر جلوه دادن تحريمها و جنگ رواني، گوي سبقت را از
تحريم كنندهها هم ربوده است؟
چگونه ميتوان پذيرفت كه در يك جنگ بزرگ و سرنوشتساز رئيس جمهور يك كشور به جاي آنكه دشمن را بترساند، ملت خودش را بترساند؟
رئيس جمهور محترم بايد اين بزرگ شمردن آمريكا و كوچك شمردن ملت را كه قبل از انقلاب وجود داشته و ۳۵ سال است از سوي يك جريان ليبرال ورشكسته تبليغ و ترويج ميشود، رها كنند. ملت غيرتمند و آگاه ما بارها و بويژه در دوران دفاع مقدس غلط بودن اين نگاه را در صحنه عمل به اثبات رسانده و ديگر حاضر نيست به نقطه اول بازگردد. ملت ما از جنابعالي انتظار دارد هيئت دولت رابراي دفاع از حقوق اين كشور در مقابل عربدهكشي و بدمستي آمريكا تقويت و تشجيع كنيد. خوشبختانه ديروز رئيس جمهور قدري مواضع خود را در اين باب تصحيح كردند و تصريح كردند تحريم در ايران هيچگاه موفق نبوده اما موثر بوده است. همچنين از مديريت تحريم ها سخن گفتند و تاكيد كردند ملت ما از اين فشارها نمي هراسد و مسير خود را براي احقاق حق خود ادامه مي دهد و نيز فرمودند : مشكلات ناشي از تحريم ها مديريتي است.