شناسهٔ خبر: 95100 - سرویس فرهنگ
منبع: تسنیم

اولین گام اسلامی‌سازی علوم‌انسانی تدوین انسان‌شناسی بر پایه اسلام است

شیار 143+حدادعادل43 نشست پیش همایش فلسفه و علوم‌انسانی با حضور حجت‌الاسلام خسرو پناه و اساتید دانشگاه در موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد.

به گزارش نماینده ازتسنیم، غلامعلی حدادعادل در نشست «پیش همایش فلسفه و علوم‌انسانی» که در مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران برگزار شد، گفت: بنده به واسطه مسئولیتی که در شورای تحول در علوم‌انسانی دارم، فکرهایی کرده‌ام و به مناسبت حضور در این جلسه سعی کرده‌ام آنها را نظم دهم و اینجا ارائه کنم. البته مدعی نیستم که نظریه‌پردازی انجام می‌دهم و کار مهمی می‌کنم.

وی با بیان اینکه امیدوارم طرح این مسائل در دورانی که ما به نوعی به سمت خودآگاهی در علوم‌انسانی پیش می‌رویم مفید باشد، به طرح چند واقعیت به عنوان مقدمه بحث خود پرداخت و گفت: اولین واقعیت این است که علم غربی نخستین بار در دوران قاجار و به طور رسمی در دارالفنون وارد نظام آموزش ایران شد. آن هم در قالب و در هیئت علوم تجربی و فنی و مهندسی، یعنی اولین مواجهه ما با علم غربی مواجهه با دستاوردهای غرب در ریاضیات، علوم نظامی و پزشکی بود.

وی دومین واقعیت را این‌گونه عنوان کرد که علم غربی اعم از علوم تجربی و انسانی ریشه در فلسفه غربی دارد و اضافه کرد: بالاخره آبشخور این علوم، فلسفه غربی است.

حدادعادل در خصوص واقعیت سوم، گفت: ما در ارتباط با غرب، ابتدا با علم غربی و بعد با فلسفه غربی آشنا شده‌ایم، یعنی آشنایی ما با علم آنها تقدم دارد.

وی وجود واقعیتی به نام فلسفه اسلامی در ایران را چهارمین واقعیت مورد بحث خود عنوان و خاطرنشان کرد: ما بالاخره ملتی بدون فلسفه نیستیم. قطع نظر از اینکه از فلسفه اسلامی خوش‌مان بیاید یا نه، ما یک کشور و ملتی داریم که صاحب یک سنت فلسفی به نام فلسفه اسلامی است که اکثر استادان بارز آن نیز ایرانی هستند.

عضو شورای تحول در علوم‌انسانی پس از بیان این مقدمات، بحث خود را با طرح این سؤال آغاز کرد که آیا می‌توان بر پایه فلسفه اسلامی، علوم‌انسانی اسلامی داشت؟

وی ادامه داد: درواقع فکری که من کرده‌ام این است که اگر بخواهیم به این سؤال جواب بدهیم، باید چه کارهایی انجام بدهیم. لازمه و نقشه راه دستیابی به علوم انسانیِ اسلامی چیست؟

حدادعادل با بیان اینکه فلسفه اسلامی عمدتاً حول محور "وجود به ما هو وجود" شکل گرفته است، گفت: این در حالی است که در فلسفه غربی از رنسانس به بعد، از دکارت تا امروز می‌بینیم این فلسفه بر خلاف فلسفه قرون وسطی که با علوم اسلامی هم افق است، فلسفه جدید انسان به ما هو انسان را محور قرار داده، یعنی گرایش فلسفه در دوران جدید هرچه بیشتر درباره انسان سخن می‌گوید. اگر دکارت را مبنا قرار دهیم، هر چه جلوتر می‌آییم، این گرایش قوت بیشتری می‌گیرد.

وی ادامه داد: با تذکر این نکته، اگر بخواهیم به علوم‌انسانیِ اسلامی برسیم، گام اوّل باید این باشد که یک انسان‌شناسی فلسفی بر پایه فلسفه اسلامی تدوین کنیم.

حدادعادل در خصوص موضوعاتی که در انسان‌شناسی فلسفی اسلامی که مقدمه دست‌یابی به علوم‌انسانی اسلامی است، قابل طرح است، گفت: موضوعاتی قبیل حقیقت نفس، هویت آدمی و رابطه نفس و بدن، مسئله جبر و اختیار مسائلی هستند که بالاخره هر انسان‌شناسی فلسفی ناگزیر است اینها را روشن کند.

وی ادامه داد: وقتی فلسفه اسلامی را ملاحظه می‌کنیم، می‌بینیم غایت و مقصود اعلای فلسفه اسلامی، حرکت به سمت اثبات حقایق متعالی است. متعالی از ماده و اثبات وجود خدا، یعنی شما همت اصلی فلاسفه اسلامی را این می‌بینید که با طرح علم کلی و الهیات به سمت اثبات وجود خدا حرکت می‌کنند. فلسفه نزد فلاسفه اسلامی یک نردبان برای صعود به آسمان است، نه نردبانی برای نزول به طبیعت و الهیات به معنی الاعم یعنی متافیزیک، یک متافیزیکِ معطوف به طبیعت و علوم انسانی نیست. این نکته مهمّی است.

حدادعادل با بیان اینکه اگر فلسفه اسلامی بخواهد منتهی به علوم انسانی ِاسلامی بشود باید این مسیر یک طرفه رو به بالا باید دو طرفه شود، افزود: یعنی متافیزیک اسلامی باید هم ناظر به اثبات خدا و حقایق ماوراءالطبیعه باشد و هم باید ناظر باشد به تعیین اصول و لوازم برای یک طبیعت‌شناسی و انسان‌شناسی. وقتی به مقالات، آثار و اندیشه‌های فلاسفه مسلمان نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که مسائل و مباحثی که مربوط به طبیعت‌شناسی است، اندک است در مقایسه با الهیات.

وی با بیان اینکه معرفت دیگری به نام عرفان داشته‌ایم که مقداری خلاء مباحث انسانی را در مباحث فلسفی جبران می‌کرد، گفت: عرفان اسلامی خیلی بیشتر از فلسفه اسلامی انسانی‌تر است، یعنی بر خلاف فلسفه که موضوعش وجود است، موضوع عرفان انسان است، منتهی عرفان اسلامی بیشتر به فرد و رابطه طولی با خدا توجه دارد نه رابطه افقی با جامعه.

حدادعادل گام دوم را تدوین فلسفه‌های مضاف دانست و گفت: البته این اسم خیلی به دل ما نمی‌چسبد، امّا ناچاریم که از آن استفاده کنیم.

وی گفت: وقتی صحبت از انسان می‌کنیم در جامعه‌شناسی، از انسان با شأن اجتماعی‌اش سخن گفته‌ایم. یا وقتی در حقوق یا هنر از انسان سخن می‌گوییم از انسان با شأن حقوقی و هنری او سخن می‌گوییم. ما باید یک گام جلوتر بیاییم و ارزش این شئونات خاص را از نظر فلسفه اسلامی مشخص کنیم. اینکه رابطه فرد با جامعه چگونه رابطه‌ای است اینها باید در فلسفه علوم اجتماعی اسلامی طرح بشود.

حدادعادل ادامه داد: گام سوم این است که علوم انسانیِ اسلامی با استفاده از گام‌های قبلی تأسیس کنیم.