نماینده/ سیده آزاده امامی؛ جناب آقای زیباکلام از رئیس جمهور خواستهاید در خصوص موضوع هستهای رفراندوم برگزار کند! به عنوان یک منتقد با کمال میل از پیشنهاد شما استقبال میکنیم. با اینحال لازم است در این خصوص نکاتی روشن شود؛ پیش از هرچیز حضرتعالی باید مقصودتان را از «موضوع رفراندوم» روشن بفرمائید؛ اگر مقصود «اصل توافق» است که از همین الآن مطمئن باشید که این گزینه صد در صد رأی میآورد، چون در این مملکت کسی نیست که مخالف «اصل توافق» باشد، و ادعای اینکه افرادی در کشور با «اصل توافق» مخالفند ادعایی کاملا کذب و عوامفریبانه است که در راستای کتمان کاستیهای توافقهای مقدماتی صورت گرفته عنوان میشود. سخنی اگر هست بر سر لزوم دستیابی به «توافق خوب» یا «هر توافقی» است، که بعید است فرد روشنفکری چون حضرتعالی هم با «هر توافقی» موافق باشد! اما بعد از رأی آوردن «اصل توافق» دقیقا دوباره به همین نقطه امروز میرسیم، اینکه توافق باید چه مؤلفههایی داشته باشد و شاخصه یک «توافق خوب» چیست؟ و درواقع گویی بایستی دولت در خصوص «توافق درحال انجام» رفراندوم برگزار کند و از مردم بپرسد آیا توافق در حال انجام را مصداق «توافق خوب» میدانند یا خیر؟ که آنهم لوازمی دارد و بایسته است جنابعالی صادقانه مواضعتان را درخصوص اقتضائات این امر مشخص بفرمائید؛
نگران نشوید در این مجال بنای آن نداریم که از حضرتعالی در خصوص دستاورد مذاکرات انجام شده سؤالی بپرسیم، چه اینکه خیلی خوب میدانیم پاسخی برای این سؤال ندارید! که اگر پاسخی برای این سؤال موجود بود دولت منتخب شما هر از چندگاهی برای انحراف افکار عمومی از چنته خالی خویش در عرصه مذاکرات، موضوعی حاشیهای به پیش نمیکشید و با طرح اتهام و اهانتی جدید علیه منتقدین سعی در بستن دهان ایشان نمینمود، که ارائه دستاوردها در صورت وجود هدف همه این توهینها و اتهامها را به بهترین نحوی برآورده میکرد! گذشته از آنکه اگر حرفی برای گفتن داشت در این مدت از حضور بیواسطه در برابر منتقدین هراسی نداشت و در میدانی عادلانه و منطقی افکار عمومی را به قضاوت میطلبید! به هر حال حدود دو سال است دولت محترم موضوع هستهای را بر همان سَبیلی که مد نظر داشته است با گشادهدستی و آزادی عمل تام به پیش برده و نهتنها کمترین وقعی به هشدارها و نقدهای دلسوزانه منتقدان ننهاده، که با انواع و اقسام تهمتها و اتهامها سعی در خاموش کردن منتقدین و دور کردن آنها از این عرصه نموده، اما بعد از دو سال اگر بگوئیم هنوز «هیچ» در کف ندارد، سخن به گزافه و ناروا نگفتهایم و قضاوت بدبینانهای نداشتهایم! با این حساب طرح بحث «همهپرسی» در چنین شرایطی نقداً و بیش از هر چیز دیگری نشان از ناکامی دولت در حصول هدفهایی دارد که سادهلوحانه میپنداشت تنها به اعجاز یک «لبخند» فراچنگ خواهد آمد!
فراموش نمیکنیم دولت و همفکران او از جمله شما قویاً معتقد بودید مشکل مذاکرات را نه در تعارض بنیادین نظام سلطه با نظام اسلامی، که در ساز و کارها و سیاستهای دولت قبل باید جست، و با تغییر این رویکردها بدون عدول از آرمانها و اصول، نتیجه مطلوب دستیافتنی خواهد بود. اما ظاهراً دولت در مواجهه عملی و انضمامی با این موضوع به فراست دریافته است که ریشههای این مشکل را چه بسا بایستی در هشدار همان منتقدینی ره گرفت که به مرحمت خویش آنها را «کمسواد» و «دنیاندیده» و «متوهم»... عنوان داده است. وگرنه بعد از اینهمه نرمشهای یکسویه و مسامحههای سؤالبرانگیز نسبت به عهدشکنیهای مکرر طرف مقابل و باجخواهیهای ناتمام آنها، باید بعد از اینهمه مدت گزینه قابل دفاعی به عنوان دستاورد مذاکرات به ملت عرضه میکرد. حال آنکه در برابر خیل امتیازات «نقد» و سنگین و عظیم و بعضاً غیرقابل بازگشتی که به نحو «بالفعل» به طرفهای مقابل واگذار کرده است، تمام آنچه که مدعی حصول آن است معطوف به اوهام و آرزوها و تمنیات آقایان است که امید دارند در توافقی که درنهایت شکل خواهند داد آنها را قطعی و محقق خواهند کرد. دستاوردهایی بهغایت اندک، کمبها، «نسیه» و بیارزش که تحقق همانها هم پس از «دبه» های مکرر آمریکا در هالهای از ابهام و تردید جدی قرار دارد!
گذشته از همه اینها حتماً تصدیق میفرمائید که پیشنیاز حضور ملت در این صحنه، آگاهی و اشراف کامل ایشان از موضوعی است که قرار است در خصوص آن اعلام نظر نمایند، درواقع «شرط پیشینی» این همهپرسی افشای کامل محتوای مذاکرات و میزان دقیق «دادهها» و «ستاندهها» یعنی «آنچه به حقیقت رقم زدهاند» است نه صرفاً «آنچه مرقوم داشتهاند»، و لازمه آن نیز دادن فرصت برابر به کارشناسان موافق و مخالف برای تبیین مواضعشان در رسانههای فراگیر خصوصاً در رسانه ملی و نیز حضور اعضای تیم مذاکره در این برنامههای دوسویه و پاسخ به نقدها و چالشهای طرح شده و پایان یافتن مونولوگ یکسویه آقایان میباشد.
حال به نظر شما دولتی که تاکنون به دلایل مختلف از افشای دقیق اسنادی که امضاء کرده و تعهداتی که داده در محضر ملت سر باز زده است، حاضر میشود مفاد توافقات و تعهداتش را علنی کند؟ و مذاکرهکنندگانی که علیرغم توصیه صریح رهبری تاکنون از حضور مستقیم در برابر منتقدین و پاسخ به سؤالات ایشان «طفره» رفتهاند و تنها در برنامههایی حضور یافتهاند که خود تنها میهمان برنامه بودهاند- که البته در بسیاری موارد حتی از ارائه پاسخ به سؤالهای کلیشهای نه چندان چالشی مجری غیرکارشناس آن برنامهها نیز درماندهاند- حاضر میشوند در برنامههای دوسویهای شرکت کنند که طرف مناظره یک کارشناس مسلط به این مباحث است!؟ چه اینکه تنها در چنین هماورد رو در روئی است که عیار استدلال طرفین آشکار شده و «کمسواد» از «باسواد» بازشناخته شده، و معلوم خواهد شد چه چیز حقیقتاً شایسته رشک و «حسادت» است، و چه کسی از «تحریم» طرفی بسته و «کاسب» شده است، و مهمتر از همه اینکه چه کسانی به راستی «بزدل» اند و «میترسند»!؟ ضمن اینکه فارغ از این موضوع این حق ملت است که در جریان چند و چون پروندهای قرار گیرد که ربط وثیقی به عزت و استقلال و سرنوشت حال و آینده کشور دارد و نسلهای زیادی را متأثر خواهد کرد.
با این حساب خیلی جدی از شما انتظار میرود پیش از طرح درخواست برگزاری رفراندوم برای موضوع هستهای، از دولت بخواهید صادقانه نتیجه کارش را- که همه دشمنان تابلودار ملت در جریان ریزترین و جزئیترین مفاد آن هستند- در اختیار ملت قرار دهد و بعد از ایشان در خصوص نحوه ادامه کار نظرخواهی کند! چه اینکه حتما حضرتعالی این مهم را هم تصدیق میفرمائید که بدون انجام چنین مراحلی برگزاری رفراندوم اساساً محلی از اعراب ندارد، ضمن اینکه مبانی لیبرالی جنابعالی که اقتضای "دانستن حق مردم است" دارد نیز باید بدون هیچ ان قلت و اما و اگری چنین امری را صحه گذارد!
و اما برگزاری رفراندوم همچنین یک «شرط پسینی» هم دارد، حضرتعالی و همفکرانتان قول میدهید چنانچه چنین اتفاقی رقم خورد، بی حرف و حدیث به تصمیم ملت گردن نهاده و به نتایج رأی ملت التزام داشته باشید؟ ضرورت پذیرش این شرط زمانی روشنتر میشود که این حقیقت را در نظر داشته باشیم که متأسفانه دوستان و همفکران شما سابقه خوبی در مواجهه با رأی مردم ندارند و همواره با موازین و معیارهای دوگانه به تصمیم ملت واکنش نشان دادهاند! هر زمان که رأی مردم به صندوق ایشان ریخته شده آن را بلعیده و خود را نماینده ملت قلمداد کردهاند، هر زمان هم ملت از ایشان رویگردان شده ناجوانمردانه در صحت رأی مردم خدشه وارد کرده و منتخبان ملت را به تمسخر گرفتهاند و از در ناسازگاری با ایشان درآمدهاند! عنایت به این بداخلاقیها و بیصداقتیهاست که لزوم تعهد به این شرط پسینی را بیش از پیش بازمینمایاند. ضمن آنکه اذعان داریم این ملت، ملت باشعور و باغیرتی است و اگر در چنین شرایطی باشد حتماً تصمیم درستی میگیرد و گزینه صحیح را انتخاب میکند، از اینرو تعهد شما و طیف همسو با دولت به پذیرش رأی ملت در این امر موضوعیتی اساسی دارد!
گذشته از همه اینها دولت و شما بایستی پاسخگوی این تناقض آشکار نیز باشید که اگر بر این باور هستید که در موضوعهای تخصصی اقشاری نظیر «راننده تاکسی» ها و «لبوفروش»ها صلاحیت اظهارنظر ندارند، چه شده است که معتقدید دولت باید یکی از حیاتیترین و پیچیدهترین پروندههای تاریخ را به محک رأی ملتی بگذارد که درصد قابل توجهی از ایشان هم «راننده تاکسی» و «لبوفروش»اند، هم خیل منتقدان «کمسواد» «بیشناسنامه» و «حسود» ی که از درک ماهیت رشکبرانگیز «فتحالفتوح» دولت «تدبیر» عاجز و ناتواناند!
عنایت به موارد فوق گواه از این دارد هوادارن دولتی که در سایه وعدههایی نظیر «تحول صد روزه اقتصادی»، «چرخاندن چرخ زندگی مردم همزمان با چرخش چرخ سانتریفیوژها»، «بازگرداندن اخلاق به ادبیات دولتمردان»، «رفع همه تحریمها در سایه حفظ همه حقوق ملت» و... بر سر کار آمده است و در نخستین سال زمامداریاش یک «نه» قاطع ۷۳ میلیونی از ملت شنیده است، در جایگاهی نیستند که بخواهند «همهپرسی» را بهمثابه چماقی بر سر رقیب بزنند!