شناسهٔ خبر: 94792 - سرویس سیاست

سرمقاله رسالت:

تسليم بازی در اتاق آينه ها نشويم

مذاکرات هسته ای 43

نماینده: "جسم"، " تصوير" و " آينه" سه گانه اي هستند که محاسبه ارتباط ميان آنها از اصلي ترين دغدغه هاي علاقه مندان و صاحب نظران علم فيزيک است. در حالتي که يک جسم صاف در مقابل آينه اي صاف قرار گيرد، فاصله جسم و تصوير از آينه يکسان خواهد بود و محاسبه اين فاصله نيز در نهايت دشوار و سخت نيست! با اين حال کافي است اين آينه يا همان سطح صاف به آينه محدب يا مقعر تبديل شود و در نهايت پاي تصوير مجازي نيز در کنار تصوير حقيقي به ماجرا کشيده شود! در آن صورت فرمولهاي محاسباتي ما نيز به طور طبيعي پيچيده تر خواهد شد. در برخي موارد مرز تشخيص و محاسبه تصاوير حقيقي و مجازي به گونه اي مخدوش مي شود که ذهن به طور ناخودآگاه معادله را رها کرده و به کناري مي گذارد.

 

حال تصور کنيد در اتاقي قرار داريم که در آن ده‌ها، صدها و يا هزاران آينه وجود دارد و هزاران تصوير مجازي به گونه اي با يکديگر ادغام 

مي شوند که مخاطب اصلي را در وضعيت سکون و بلاتکليفي و سردرگمي نگاه مي دارد. در آن صورت تکليف چيست؟ بي دليل نيست که "اتاق آينه ها " براي کودکان يک سرگرمي و براي بزرگسالان يک "مصيبت" محسوب مي شود! در اتاق آينه ها اساسا مرز، مبنا، قانون و قاعده اي وجود ندارد که بتوان با استناد به آن عالم ذهن را آماده تمرکز بر يک کانون و نقطه محوري کرد. در اين اتاق حتي قدم زدن و نفس کشيدن نيز دشوار است، چه رسد به آنکه بخواهيم دانه دانه تصاويري که در ظاهر مي بينيم را مورد تجزيه و تحليل قرار دهيم ...

اتاق مذاکرات هسته اي ايران و اعضاي ۱+۵ همان اتاق آينه هاست! اين اتاق پر از تصاوير مجازي و کاذبي است که تک تک اعضاي ۱+۵ در ايجاد و بازي با آنها نقش مستقيمي ايفا مي کنند. در کنار تکثر تصاوير که همان تکثر دغدغه هاي منطقه اي و فرامنطقه اي و غير حقوقي هر يک از اعضاي ۱+۵ در منطقه و نظام بين الملل محسوب مي شود، با تنوع تصاوير نيز مواجه هستيم! تلفيق اين "تکثر "و "تنوع "همواره براي تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان  و هر تيمي که در مقابل اعضاي ۱+۵ و در رأس آنها ايالات متحده آمريکا قرار گيرد  آزاردهنده است. اعضاي تيم مذاکره کننده هسته اي جمهوري اسلامي ايران از ۱۲ سال پيش تا کنون با هزاران تصوير سيال و متحرک  مواجه بوده اند 

که حتي لحظه اي در جاي خود ثابت نبوده اند. رويکرد هر يک از بازيگران و اعضاي ۱+۵ در يک دور از مذاکرات با دور بعدي يا قبلي آن متفاوت بوده و همين بازي غير قابل پيش بيني در مواردي مانند مذاکرات مسقط(مذاکراتي که سال گذشته صورت گرفت)  و مذاکرات آذرماه ۱۳۹۳(مذاکراتي که به تمديد هفت ماهه دوباره توافق ژنو منجر شد) تبلوري تام و کامل پيدا کرد. بي دليل نيست که همه اعضاي ۱+۵ و در رأس آنها ايالات متحده و فرانسه بايد دست به دعا بردارند تا ريز مذاکرات و محتواي آنها طي بازه زماني  ۱۲ سال گذشته  و خصوصا يکسال و نيم اخير منتشر نشود! در صورتي که اين اقدام صورت گيرد، هيچ يک از اعضاي ۱+۵ کمترين آبرويي در نزد ملت ايران و افکار عمومي دنيا نخواهند داشت.  

ايالات متحده آمريکا، فرانسه و هر يک از اعضاي ۱+۵ در اين اتاق آينه مولد چندين تصوير هستند. آنها در عين اينکه بر سر موضوع حساس و 

تعيين کننده بازرسي هاي نظامي، اساسا مرزبندي و تفکيکي ميان مفاهيم حقوقي مانند بازرسي، دسترسي و نظارت و... و. قائل نمي شوند و همه را در ذيل گزاره " خطرناک "بازرسي بدون قيد و شرط مکاني و زماني از تاسيسات نظامي و هسته اي ايران " تعريف مي کنند، بر سر  فردو و تعداد سانتريفيوژهاي آن و همچنين حوزه تحقيق و توسعه و برداشته شدن فوري تحريمها نيز دبه در آورده و با خلط تصاوير کاذب  در صدد تحميل هزينه هاي غير قابل جبران به کشورمان هستند. در چنين شرايطي چهره شيطان بيش از هر زمان ديگري شفاف، گويا و البته منفور به نظر مي رسد.

ايالات متحده آمريکا در ماوراي مذاکرات هسته اي به دنبال حفظ هندسه تحريمها عليه ايران، گريز از شکستهاي خاورميانه اي  و تحقق راهبردهاي بلند مدت خود در منطقه است. روسها در حالي که ظاهرا خود را بازيگري فعال در مذاکرات هسته اي نشان مي دهند، به فکر چگونگي برون رفت از بحران اوکراين و ارسال غير مستقيم و مستقيم  سيگنالهاي مربوط به ممنوعيت رقابت گازي تهران  و مسکو پس از رفع احتمالي تحريمها هستند. فرانسوي ها در ساعاتي  که پشت ميز مذاکره مي نشينند، به فکر شمارش دلارهاي نفتي اعراب پس از معاملات تسليحاتي کلان و همچنين توليد بحرانهاي تروريستي تازه در خاورميانه جهت پر رونق تر کردن بازار سلاح خود مي باشند. چيني ها

به شدت از شيفت راهبردي آمريکا از خاورميانه به خاوردور نگران هستند و از همين جهت در ماوراي مذاکرات ظاهري هسته اي به دنبال جلوگيري از تمرکززدايي واشنگتن از خاورميانه  مي باشند. انگليسي ها بنا به توصيه تاريخي  چرچيل، تابعي از متغير سياست خارجي آمريکا مي باشند  و فراتر از آن، در صددند تا مانع از تاثيرگذاري مذاکرات هسته اي بر راهبردها و اهداف  تفرقه افکنانه خود در جهان اسلام شوند. بخش اعظمي از تشديد منازعات مذهبي و قومي در خاورميانه طي يکسال و نيم اخير مرهون همين رويکرد انگليسي هاست. آلماني ها

نيز از يک سو به فکر ايجاد توازن در بازي اروپايي و خاورميانه اي خود و از سوي ديگر به فکر تقويت نقش رهبري خود در منطقه يورو و اتحاديه اروپا از طريق و مجراي مذاکرات هستند. برخي ژستهاي اشتاين ماير وزير امور خارجه آلمان که بعضا سعي دارد خود را در کسوت سخنگوي اعضاي ۱+۵ نشان دهد ناشي از همين رويکرد است. بنابر اين ما با ۶ بازيگري طرف هستيم که با نيت واقعي حل و فصل يک بحران ساختگي که خود نيز نسبت به دروغين بودن آن آگاهند،  به ميدان نيامده اند. بديهي است که از دل اين ۶ نگاه و رويکرد کلان، هزاران تصوير بزرگ و کوچک  متفاوت ايجاد مي شود و ترکيب  چنين تصاويري،  اتاق مذاکرات را به جهنمي ظاهرا آرام تبديل مي کند! از اين رو واقعا  بايد براي تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان  آرزوي صبر و استقامت  کرد.

اعضاي ۱+۵ در اتاق آينه ها به گونه اي باز مي کنند که تصاوير آنها ابعاد و اندازه هاي متفاوتي داشته و هر يک از آنها براي بر هم زدن تمرکز تيم مذاکره کننده کافي باشد. در چنين شرايطي بايد پيچيدگي و سختي کار ديپلماتهاي زحمتکش کشورمان را درک کرد و در اطاعت از  فرمايش مقام معظم رهبري در خصوص حمايت از تيم مذاکره کننده هسته اي که در مقابل مجموعه اي  غير قابل اعتماد قرار گرفته، حتي  ذره اي تامل و ترديد نکرد.  

علت اصرار اعضاي ۱+۵ نسبت به استمرار مذاکرات در اتاق آينه ها 

اين است که آنها به هيچ عنوان در حالت عادي و طبيعي  قصد لغو يا تعليق تحريمها (به عنوان ابزارهاي فشار خود عليه ايران)  

را در حالت طبيعي ندارند. در چنين شرايطي اعضاي ۱+۵ در فاصله يک‌ماه مانده به ضرب الاجل تيرماه قصد دارند ما را به جاي محيط واقعي مذاکرات، وارد اتاق آينه ها نموده و به  به صورت همزمان محيط و محتواي مذاکرات را تحت نظارت و مديريت خود قرار دهند.  و ايالات متحده آمريکا از يک سو در صدد است "تحريمها" را به عنوان يک ابزار فشار راهبردي عليه کشورمان حفظ کند و از سوي ديگر، ايران را وادار به پذيرش بازرسي هاي غير متعارف نموده و در نهايت، به توافق نهايي با ايران نيز دست يابند. رسيدن به چنين کمپلکس و ترکيبي مرهون تحقق دو عامل است :

۱-اينکه بازي آمريکا و ديگر اعضاي ۱+۵ به همين روال در اتاق آينه ها حفظ شود.  

۲-اينکه جمهوري اسلامي ايران در نهايت تسليم اين بازي پيچيده و يا پرداخت هزينه ترک يک‌جانبه اتاق مذاکرات شود. يعني ايران در اين دوراهي قرار گرفته و ناچار به انتخاب گزينه نخست شود.  

بديهي است که تيم مذاکره کننده هسته اي کشورمان 

مي تواند در هر دوي اين موارد خلل ايجاد کند، با اين تفسير که ابتدا  بايد از مورد دوم آغاز کرد! آنچه مسلم است اينکه بايد ضمن اجتناب از ترک اتاق مذاکرات، به جاي قرار گرفتن در ميان آينه هاي متعدد و تصاوير مجازي منبعث از آنها، خودمان حکم " تصوير واقعي مذاکرات" را داشته و هزاران تصوير مجازي و تو در تو را به متغيري وابسته به تصوير واقعي خودمان تبديل کنيم. اين تصوير واقعي و مبنايي، همان خطوط قرمز نظام در مذاکرات هسته اي است که بايد با صدايي گويا  و محکم در اتاق مذاکرات فرياد زده شود. در اين صورت، نه تنها تصاوير متعدد و پراکنده و هزارلايه، ما را سردرگم 

نمي سازد، بلکه در نهايت اين تصاوير مجازي ناچارند در مقابل تصوير واقعي ترسيم شده از سوي ما سر تعظيم فرود آورند. هر اندازه اصرار ما بر روي خطوط قرمز محکم تر و بيشتر باشد، در هم شکستن آينه ها و تصاوير مجازي متعلق به آنها نيز آسان تر خواهد بود.  

بديهي است که در اين صورت، غرب ناچار است "اتاق 

آينه ها" را با هزينه اي سنگين از بين ببرد و آينه هايي که دراستقرار  و استخراج تصاوير غير واقعي از هر يک از آنها    مدتها زمان  و هزينه  صرف کرده را در هم شکند.  در اين صورت اعضاي ۱+۵ چاره اي جز تبديل اتاق آينه ها به اتاق واقعي مذاکرات نخواهند داشت. تنها در چنين شرايطي است که توافق واقعي و نهايي با اعضاي ۱+۵، با حفظ منافع ملي ايران حاصل خواهد شد. بديهي است که اگر اعضاي ۱+۵ و مخصوصا دو کشور آمريکا و فرانسه بخواهند همچنان در اتاق آينه ها به بازي خود ادامه دهند، بايد مسئوليت سنگين شکست مذاکرات و عواقب و تبعات ناشي از آن را بپذيرند. از اين رو بهتر است اعضاي ۱+۵ قبل از رسيدن به اين نقطه بازي فعلي خود را تغيير داده و خطوط قرمز  غير قابل تغيير و عقلاني ترسيم شده از سوي ايران را پذيرا باشند.