نماینده - رهبر حکیم انقلاب اسلامی ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۶ در دیدار دانشجویان بسیجی با ایشان که نگارنده نیز توفیق حضور داشت فرمودند:
«به مجردی که دشمن کوچکترین تحرکی نشان داد، او را هدف قرار بدهید. در جنگ فرهنگی، در جنگ سیاسی، در جنگ امنیتی، تحرک دشمن را درست نمیتوان دید. گاهی اوقات، دشمن کار را به گونهای ترتیب میدهد که حرف حقی، از زبان یک نفر صادر بشود! دشمن ناحق و باطل است، پس چرا میخواهد این حرف حق از زبان آن شخص صادر بشود؟ چون میخواهد پازل خودش را کامل کند. این پازل از صد یا دویست قطعه تشکیل شده؛ یک قطعهاش هم همین حرف حقی است که آن شخص باید بزند تا این پازل را کامل کند! اینجا این حرف حق را نباید زد. پازل دشمن را کامل نباید کرد. در این حد هوشیاری لازم است! بله، وارد سیاست بشوید و فکرِ سیاسی کنید؛ اما بسیار هوشیار. دشمن نباید بتواند از هیچ حرکت و اظهار و موضعگیری شما استفاده کند. این، اصل اول و یک خط قرمز است. چهطور دشمن را بشناسیم؟ چهطور تمایلات او را کشف کنیم؟ چهطور بفهمیم که این کار به نفع دشمن یا به ضرر دشمن است؟ این همان نقطهی اساسی است. این همان جایی است که به اهتمام کامل، مطلقاً سهلانگاری نکردن و هوشیاری و بیداری کامل احتیاج دارد. اگر هم در جایی برای انسان مطلب روشن نیست، آن جا نباید حرکت کند. اگر دیدید زیر پا محکم است، پا بگذارید؛ اگر دیدید مشکوک است، پا نگذارید. بنابراین محافظهکار نباشید، اما هوشیار باشید؛ این، آن خط سیاسی است. البته سخت است و آسان نیست؛ اما شما هم مرد کارِ سختید؛ بسیجی هستید و باید این کار سخت را به عهده بگیرید.»
به نظر می رسد طرح سه فوریتی امروز مجلس مصداق عدم رعایت این خط قرمز مهم در بیان رهبری و حرف حقی است که پازل دشمن را تکمیل می کند که نباید مطرح می شد. چرا؟
یک ـ نمایندگان امضاکننده این طرح، قاعدتا به استناد بیانات اخیر رهبر انقلاب در رد مذاکره زیر سایه و شبح تهدید نظامی، اقدام به این کار نموده اند؛ درحالی که هشدار رهبری از آن جهت خطاب به مقامات آمریکایی بود تا به قول معروف توپ به زمین آنها افتاده، به استناد مقررات بین المللی ـ که تهدید نظامی در زمان مذاکره را مردود دانسته ـ چنانچه مذاکرات شکست بخورد، آمریکا مسوول آن معرفی شود. اما با این طرح سه فوریتی که دولت را ملزم به ترک مذاکرات تا پایان تهدیدات می کند، عملا نظام و ملت ایران مسوول ترک مذاکرات معرفی و آمریکا از زیر بار این فشار خلاص خواهد شد.
ضمن اینکه بیانات اخیر رهبری عملا این مسوولیت مهم را به تیم مذاکره کننده واگذار کرده است تا ملزم به رعایت آن باشد و این طرح سه فوریتی حتی با نیت مخالفت سیاسی با دولت ـ که ان شاءالله در آن دخیل نیست ـ نیز همخوانی ندارد و بار مسوولیت را از دوش دولت به عهده مجلس می گذارد. ضمنا این قدرت مانور را از دولت می گیرد تا بتواند براساس آن با تفنگ سرپر جلوی آمریکا بایستد و او را از موضع استکبار پایین بیاورد و به عبارت دیگر زودتر از موعد ـ یعنی زمان تهدید نظامی بعدی آمریکا ـ ماشه ترک مذاکرات را در فضای خالی می چکاند!
دو ـ طرح سه فوریتی طبق قانون اساسی برای شرایط اضطرار در کشور و نبود زمان کافی برای حل بحران پیش بینی شده است و این اقدام تلویحا ایران را در شرایط بن بست سیاسی نشان می دهد، گویی که هیچ راه حل دیگری پیش پای ملت ایران نیست؛ لذا سه فوریتی بودن باتوجه به فرصت کافی تا تیرماه هزینه ای است که اساسا نیازی به تحمیل آن بر کشور نبوده است.
سه ـ در ماده واحده طرح آمده است: «دولت و مسئولین سیاست خارجی و اعضای تیم مذاکرهکننده هستهای موظفند هر گونه ارتباط و مذاکره با آمریکاییها در موضوع هستهای را تا زمانی که دولت آمریکا رسماً و علناً تهدید ملت قهرمان ایران را کنار نگذارند، قطع نموده و مذاکره را با بقیه گروه ۱+۵ بدون حضور آمریکاییها ادامه دهند.»
با این عبارت، طرح ضمانت اجرایی درستی ندارد چرا که "بروز تهدید" قابل شناسایی است نه عدم آن؛ لذا فهمیدن زمان پایان تهدید نظامی دقیقا مشخص نیست. دولت چه زمانی متوجه خواهد شد که تهدید نظامی قطع شده است تا میز مذاکره را ترک کند؟ بهتر بود لااقل اجرایی شدن این طرح به اولین تهدید نظامی بعدی آمریکا مشروط می شد. در حال حاضر ـ که تهدیدات نظامی قبلی آمریکا بیان شده و کسی هم آنها را پس نگرفته ـ چگونه این طرح عملیاتی خواهد شد؟!
چهار ـ یکی از اهداف اصلی رهبر حکیم انقلاب از حمله صریح به دشمن و برملا نمودن خدعه و فریب آمریکا در کنار حمایت ـ مشروط به رعایت خطوط قرمز ـ از دولت در مذاکرات، این بوده است تا از ایجاد دوقطبی در میان مسؤولان، جناحهای سیاسی و کل جامعه در زمینه موضوع هسته ای جلوگیری شود و شکاف اجتماعی و سیاسی داخلی ناشی از انتخابات ـ متاسفانه رفراندوم گونه ی ـ ۹۲ در این موضوع پر شود. متاسفانه این طرح خلاف این سیاست حکیمانه است و بدون هیچ ضرورت قابل دفاعی دو قوه مقننه و مجریه را مقابل هم قرار می دهد. در حالی که مجلس باید برگه های امکان بروز مخالفت خود با برخی تصمیمات غلط دولت را در مسائلی نظیر پافشاری درست در ممانعت از تصدی اصحاب فتنه در وزارت علوم و امثالهم خرج کند نه آنکه در جایی که هزینه اصلی آن را باید دشمنان بپردازند، هیجان زده عمل کند.
پنج ـ بسیار بعید است این طرح حدنصاب دو سوم آراء نمایندگان را به دست آورد و لذا عملا از شرط مورد تاکید رهبری مبنی بر دقت در نتیجه در زمان عمل به تکلیف برخوردار نیست؛ بنابراین نه تنها اثر برون مجلسی مناسبی ندارد که بر انسجام درونی مجلس هم اثرات نامطلوبی خواهد گذاشت و نهایتا بدون هیچ دستاوردی با سروصدای زیاد به بایگانی خواهد رفت و کارکردی بیشتر از بیانیه نخواهد داشت و چه بسا بیانیه نمایندگان با بیش از ۲۰۰ امضا از طرحی اینچنین با ۵۰ امضا مفیدتر هم باشد.
راه حل چیست؟
بهتر است نمایندگان طراح و امضاکننده طرح سه فوریتی اخیر در مجلس، با استناد به نص صریح اصول ۷۷ و ۱۲۵ قانون اساسی، با تصویب طرحی، دولت را مکلف کنند تا متن توافق را قبل از امضاء به تصویب مجلس برساند و برای این کار کمیته ای ویژه و قوی از نمایندگان با تخصص های مختلف فنی، سیاسی، حقوقی و بین الملل تشکیل شود؛ زمینه این کار قبلا با طرح یک فوریتی بهمن ماه ۹۳ فراهم شده که در آن آمده است: «در صورت تصویب و یا اعمال هر گونه تحریم جدید و یا افزایش تحریمها توسط آمریکا اعم از قوه مجری (دستگاههای اجرایی، دولت و یا رئیسجمهور آمریکا)، قوه مقننه (کنگره یا مجلس سنا) و یا قوه قضاییه؛ دولت موظف است بلافاصله برنامه مشترک اقدام ۱۳۹۲/۹/۳ را کان لم یکن تلقی نموده و در چارچوب NPT اقداماتی را در راستای تحقق حقوق هستهای ملت ایران به عمل آورد.»
این طرح اکنون در کمیسیونهای مربوطه در حال بررسی است و می توان با اندکی تغییر آن را به روز نمود و به صحن علنی آورد و با رای مناسب به تصویب رساند. به عنوان مثال می توان عبارت "تهدید نظامی جدید" را به صدر شروط آن اضافه نمود و ضرورت تصویب توافق نهایی را نیز به آن افزود.
منبع: جهان نیوز