نماینده/حنیف غفاری: يکي از پيچيده ترين و مرموزترين اختلالات بدن خود ايمني" Autoimmune disease" نام دارد. در قالب اين اختلال و بيماري، برخي از سلولهاي درون بدن به عنوان سلولهاي مهاجم و بيگانه تلقي گرديده و در نتيجه مورد حمله دستگاه ايمني بدن قرار ميگيرند. در چنين شرايطي عليه سلولهاي خودي پاسخ ايمني ايجاد ميشود و اين پاسخ و واکنش از سوي دستگاه ايمني بدن هدايت مي شود. هنوز دانشمندان نتوانسته اند علت دقيق بروز اين اختلال را کشف کنند اما ممکن است اين اختلال در نتيجه توليد نامتناسب پادتنهايي باشد که عليه پروتئينهاي سلولهاي بدن بوجود ميآيند.
تا قبل از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و ايجاد نظام تک قطبي، تکليف مناسبات جهاني کاملا مشخص بود. در آن زمان قطب بندي هاي سياسي و يارگيري هاي بين المللي متاثر از کنش و واکنش کاخ سفيد و کاخ کرملين و متحدان آنها در پيمان ناتو و پيمان ورشو بود. وقوع انقلاب اسلامي ايران در سال ۱۹۷۸ ميلادي، تنها پديده اي بود که متاثر از قطب بندي هاي فکري و رئاليستي آن زمان نبود و به عنوان پديده اي مستقل و پيچيده هر دو قدرت جهان آن روز را با نوعي سردرگمي مزمن مواجه ساخت. بي دليل نبود که "حمايت از رژيم صدام " در دوران دفاع مقدس به يکي از معدود وجوه اشتراک کمونيستها و امپرياليستها تبديل شد. با فروپاشي اتحاد جماهير شوروي در دوران گورباچف و آغاز دوران يکه تازي واشنگتن، سردرگمي مقامات آمريکايي نسبت به معماي ايران به قوت خود باقي ماند. کاخ سفيد راههاي مختلفي را براي حل و فصل اين معما امتحان کرده بود؛ از حمله طبس و حمايت از صدام گرفته تا تحريم اقتصادي و جنگ نرم و راه اندازي شبکه هاي ماهواره اي. با گذشت هر سال از وقوع انقلاب اسلامي، بر ضريب سردرگمي آمريکا در قبال ايران و متعاقبا خاورميانه افزوده مي شد. سرانجام پس از سالها کشمکش آمريکا به " نقطه فعلي" رسيد، نقطه اي که در آن بعضا آمريکا حتي قدرت توصيف اوضاع را نيز از دست مي دهد و در نتيجه قادر به تحليل و ارائه راهکار در مواجهه با پديده هاي نوين نيست.
قرن بيست و يکم به لحاظ زماني و ماهوي بسيار پيچيده است. قرني که در همان ابتداي آن ريل گذاري هاي رئاليستي و ايده آليستي به صورتي محسوس در حال از بين رفتن است. حتي جايگزيني رويکرد " نئورئاليستي " در نظام بين الملل و وضع نظرياتي مانند " ساختارگرايي" از سوي کنت والتز و ديگران نيز در عمل نتوانسته منجر به بازتعريف و بازتنظيم اين ريل گذاري ها شود. در اين ميان، وقوع اختلالي شبيه به " خود ايمني" در چارچوب و ساختار امنيتي تعريف شده از سوي ايالات متحده آمريکا و اتحاديه اروپا بشدت قابل تامل است. صورتبندي آنچه طي سالها و ماههاي اخير ميان آمريکا و متحدانش در خاورميانه و ديگر نقاط نظام بين الملل گذشته و مي گذرد روايتگر معماي پيچيده اي است که نظريه پردازان و استراتژيستهاي مطرح حوزه روابط بين الملل فعلا در مرحله مشاهده و رصد آن قرار دارند.
در سالهاي ۲۰۰۱ و ۲۰۰۳ ميلادي، جرج بوش رئيس جمهور سابق ايالات متحده آمريکا و نومحافظه کاران مستقر در کاخ سفيد، با حمله به طالبان در افغانستان و صدام حسين در عراق نخستين نشانه جدي از بروز اختلال خود ايمني در غرب را بروز دادند. حمله به رژيم طالبان در کابل و حزب بعث در عراق اگرچه منبعث از يک استراتژي کلان و چشم انداز راهبردي بود اما مصداق عيني " طغيان آمريکا عليه بخشي از خودش" محسوب مي شد.
پس از آن تغذيه آمريکا از بدنه امنيتي خود در نظام بين الملل وارد فاز تازه اي گرديد که هر روزه در گفتارها، رفتارها و حتي ترسيم راهبردهاي کلان آمريکايي و غربي در منطقه و جهان قابل مشاهده است. در اين خصوص لازم است ۵ نکته مهم را مدنظر قرار دهيم :
۱- در سالهاي حضور جرج بوش در کاخ سفيد، نومحافظه کاران آنچنان محو رؤ ياي " زايش دموکراسي آمريکايي در خاورميانه" بودند که متوجه ابتلاي خود به بيماري خود ايمني در نظام جهاني نشدند. افرادي مانند ديک چني و ايروينگ کريستل و پل ولفويتس و ديگر نومحافظه کاران معتقد بودند که لازم است در راستاي تسريع در روند مداخله گرايي آمريکا در خاورميانه، دست به تصفيه بخشي از متحدان سنتي غرب مانند صدام و اسامه بن لادن زد.
به داد توليد داخل برسيد!
رئيس اتحاديه پيراهن دوزان در گفتگويي اعلام کرد: «هشتاد درصد پوشاک داخلي به دليل واردات بي رويه، روي دست توليد کنندگان داخلي مانده است.» وي مي گويد: «بسياري از توليدي هاي
پوشاک، تعطيل شده يا در حال تعطيل شدن هستند.» دولت بايد فکري براي اين مسئله کند. هر کرکره اي که پايين مي آيد به بيکاري در جامعه و وابستگي اقتصادي کشور دامن مي زند.
نفر دوم منافقين زير تيغ دادگاهي در پاريس مهدي ابريشم چي، نفر دوم سازمان منافقين هفته گذشته به اتهام فساد مالي و فعاليت هاي تروريستي در دادگاهي در پاريس محاکمه شد. معلوم نيست اگر دادگاه هاي فرانسه
مي دانند منافقين به لحاظ مالي، فاسد و يک گروه تروريستي هستند، چرا دولت فرانسه به آنها پناهندگي داده و مجامع سياسي غرب از آنها استقبال مي کنند!؟
دشمن ملت يمن در قم چه مي کند!؟
به گزارش شيعه آنلاين، اخبار رسيده از شهر مقدس قم حاکي از آن است که شيخ «حسن صفار» روحاني سرشناس عربستاني که دوستي بسيار نزديکي با رژيم آل سعود دارد، به جمهوري اسلامي ايران سفر کرده و اکنون در قم حضور دارد. شايان ذکر است، «حسن صفار» حدود دو هفته پيش با انتشار بيانيه اي نسبت به حمله وحشيانه ارتش عربستان سعودي به يمن ابراز رضايت کرد و ارتش را مورد تحسين قرار داد. او همچنين هفته گذشته، بعد از کودتاي سياسي «ملک سلمان بن عبدالعزيز
آل سعود» پادشاه سعودي که در آن بسياري از مقامات و وزراي عربستان از جمله وليعهد و جانشين وليعهد را برکنار کرد،
بيانيه اي صادر کرد و تغييرات صورت گرفته را تبريک گفت.
امام جمعه اراک استاندار را به حضور نپذيرفت
نماينده ولي فقيه در استان مرکزي به دنبال مخالفت خود با گزينه معرفي شده از سوي دولت براي تصدي استاندار مرکزي، وي را به حضور نپذيرفت. محمود زماني قمي استاندار جديد مرکزي که چند روز پيش از سوي دولت معرفي شد، با مخالفت نماينده ولي فقيه در استان مرکزي و جمعي از مردم استان همراه شده است. در همين راستا جمعي از مردم استان در مخالفت با انتصاب محمود زمانيقمي مقابل استانداري مرکزي تجمع کردند. همچنين اخباري مبني بر عدم حضور نماينده وليفقيه در استان مرکزي در مراسم توديع و معارفه استاندار جديد منتشر شد که با پيگيري خبرنگار تسنيم، دفتر آيت الله دري نجفآبادي ضمن تاييد اين موضوع از عدم حضور وي در مراسم توديع و معارفه استاندار مرکزي خبر داد.
اصلاح طلبي که مي خواهد کتب ضد فتنه را نقد کند
محمدعلي ابطحي از فعالان سياسي اصلاح طلب در دومين روز نمايشگاه کتاب با حضور در غرفه مجمع ناشران ضمن بازديد، بسته کتاب معرفي فتنه را هديه گرفت. وي همچنين در غرفه خبرگزاري فارس درباره کتب سوداي سکولاريسم و اعترافات ۸۸ گفت که اين کتاب ها را خوانده و اگر وقت داشته باشد نقدي بر آنها خواهد نوشت.
انتقاد اخير اوباما از عربستان سعودي بابت سياستهاي مداخله گرايانه آل سعود در ليبي و سنگ اندازي هاي امنيتي رياض در اين کشور آفريقايي نيز به شدت قابل تامل است. اين انتقاد درست در زماني صورت گرفت که واشنگتن در حوزه اي ديگر به نام يمن، حمايت خود را از بمباران اين کشور توسط عربستان اعلام کرده بود. فارغ از رفتار دفعي واشنگتن با برخي سلولهاي کالبد خود در منطقه، ميان خود اين اعضا نيز روابط دوستانه اي حاکم نيست! اختلافات شديد قطر و عربستان در خصوص نحوه مديريت گروههاي تروريستي و تکفيري، کودتاگر خواندن رئيس جمهور فعلي مصر توسط رجب طيب اردوغان رئيس جمهور ترکيه و موضوعاتي از اين دست نشان مي دهد که اجزاي تشکيل دهنده پيکره امنيتي غرب در خاورميانه اندک اندک به جان يکديگر افتاده و خواهند افتاد! در آن سوي مرزهاي خاورميانه نيز دقيقا موضوع به همين منوال است. افشاگري هاي اخير در خصوص جاسوسي هاي مشترک آمريکا و آلمان عليه فرانسه، نامه هشدار دهنده و تند مقامات امنيتي آمريکا به سازمانهاي اطلاعاتي لهستان (که از اصلي ترين شرکاي امنيتي آمريکا در ماجراي شکنجه گري هاي سازمان سيا و مواردي از اين دست محسوب مي شود) و پشت پا زدن به دولت غربگراي اوکراين توسط ناتو و آمريکا در خصوص عضويت در پيمان آتلانتيک شمالي هر يک از ابعاد گوناگوني قابل تامل است. اين آسيب، در حوزه امنيت داخلي کشورهاي اروپايي نيز قابل مشاهده است. اتباع تکفيري در داخل کشورهاي آلمان و فرانسه و انگليس که تا دو سال قبل به صورت مستمر مورد حمايت دستگاههاي امنيتي اين کشورها قرار داشتند هم اکنون حاميان غربي خود را هدف قرار داده و به تهديداتي عيني براي اين کشورها تبديل شده اند. از سوي ديگر، طرفداران جريانهاي ملي گرا و راست افراطي در کشورهاي غربي که تا سالهاي نه چندان دور نقطه اتکاي دستگاههاي امنيتي غرب در مسير و روند تکميل اسلام ستيزي در اروپا بودند، به کف خيابانها آمده و صراحتا دولتها و دستگاههاي امنيتي را با هدف تصفيه نژادي در کشورهايشان به چالش مي طلبند.
۵- ايالات متحده آمريکا، اتحاديه اروپا و متحدان مرتجع عربي آنها در خاورميانه به بيماري خودايمني مبتلا شده اند. اين بيماري روز به روز در حال پيشرفت است و درماني براي آن نيز وجود ندارد. واشنگتن در آينده با پديده اي مواجه خواهد بود که ماحصل آن خورده شدن اجزا و ارکان امنيتي و ايمني ساخته و پرداخته دست خود از درون خواهد بود. آمريکا اميدوار بود که ساختار گسترده امنيتي آن در خاورميانه و نظام بين الملل بر پديده هاي بيروني "تاثيرگذار " باشد حال آنکه ضريب تاثيرپذيري اعضاي اين سيستم از ضريب تاثيرگذاري آن به مراتب بيشتر است. در چنين شرايطي خرج استهلاک و نگهداري حداقلي اين ساختار براي غرب بسيار زياد مي باشد. از سوي ديگر، تصفيه حساب داخلي ميان اعضاي تشکيل دهنده ساختار امنيتي غرب در خاورميانه و ديگر نقاط جهان به طور طبيعي ديگر اعضا و کشورهاي حاضر در اين مجموعه را نيز تحت تاثير خود قرار خواهد داد. شايد تنها راه خروج آمريکا از کلاف سردرگمي که خود آن را ايجاد کرده و بسط داده است، تنها يک گزينه به نام " انحلال خودخواسته ساختار امنيتي خود " باشد! گزينه اي که مقامات آمريکايي در آينده اي نه چندان دور ناچار ند به آن فکر کنند.
چندي پيش مقام معظم رهبري از " پيچ تاريخي" و "برهه زماني مهمي" سخن گفتند که هم اکنون در آن قرار داريم. آنچه امروز در نظام بين الملل مي گذرد مصاديق عيني قرار گرفتن ما در اين پيچ تاريخي و تعيين کننده است. در اين پيچ تاريخي بايد نسبت به رصد و تحليل پديده هاي بين المللي و پيامي که هر يک از آنها در بطن خود دارد دقتي دوچندان و مضاعف داشته باشيم و در تحليل بازي آمريکا و متحدانش دچار ايده آل گرايي يا خودباختگي نشويم. اصلي ترين هنر مسئولين سياست خارجي کشورمان، بازي در همين محيط متلاطم و چند تکه در سايه درک پديده هاي جديدي است که مسبوق به سابقه نبوده اند. يکي از اين پديده هاي جديد، وقوع اختلال جدي در ساختار امنيتي ساخته و پرداخته دست آمريکا، متحدان غربي و مهره هاي عربي آن است. ابتلاي غرب به بيماري خود ايمني نبايد در محاسبات دستگاه ديپلماتيک و سياست خارجي کشورمان نسبت به تحولات پيراموني مورد غفلت قرار گيرد.