به گزارش نماینده، موضوع هستهای علاوه بر اهمیت مباحث فنی از منظر راهبردی و استراتژیک به یکی از اصلیترین مسائل کشور طی ۱۰-۱۲ سال گذشته تبدیل شده و چگونگی مدیریت این موضوع و آنچه در توافق نهایی احتمالی در سه ماه آینده خواهد گذشت، میتواند بر بسیاری از مؤلفههای قدرت ملی و امنیت ملی در ایران تأثیرگذار باشد.
بهمنظور بررسی ابعاد مختلف فنی و بهویژه راهبردی موضوع هستهای، خبرگزاری تسنیم، با دعوت از آقایان فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی و مهدی محمدی کارشناس مسائل راهبردی هستهای به واکاوی زوایایی پرداخته است که به نظر میرسد برای درک بهتر از "آنچه درباره تأسیسات هستهای و فضای سیاسی کشور در این باره تاکنون گذشته و آنچه در مسیر پیشِرو باید بدان توجه ویژهای داشت" از اهمیت بالایی برخوردار است.
دو کارشناس شناخته شده این حوزه، در این میزگرد که بیش از ۲ و نیم ساعت به طول انجامید نکات مهمی را در حوزه تخصصی خود مطرح کردند و گروه سیاسی تسنیم بنا دارد با توجه به اولاً اهمیت موضوعات مطرح شده و ثانیاً مطول بودن آنها، این میزگرد را بهصورت موضوعی و مجزا در چند بخش مختلف به خوانندگان خود تقدیم کند. آنچه در ادامه میآید بخش اول از مطالب مطرح شده توسط آقای فریدون عباسی، رئیس سابق سازمان انرژی اتمی است.
خبرنگار سیاسی تسنیم در ابتدا از فریدون عباسی پرسید:بهعنوان یک سوال مقدماتی از شما در مورد بحثهای فنی باید بگویم که آن کفی از تأسیسات و داشتههای هستهای ما دیگر درباره آن به هیچ وجه حق مذاکره نداریم، چیست؟ آقای صالحی در مورد بعضی از تأسیسات میگویند ما اصلاً به چنین تأسیساتی نیاز نداشتیم، بلکه بعضی از آنها برای خودمان خطر داشت و خودمان داشتیم با دست خود برای خود خطر آفرینی میکردیم و آمریکاییها ما را از این خطر دور کردند. شما فکر میکنید تأسیسات پایهای که ما باید داشته باشیم که بتوانیم بگوییم ما واقعا دارای فناوری هستهای هستیم چه چیزهایی است؟
عباسی در پاسخ به این سئوال خبرنگار تسنیم گفت: ما باید به چند موضوع به طور اساسی نگاه کنیم، اول اینکه هر پروژه صنعتی که میخواهد شکل بگیرد یا هر کاری که میخواهد انجام شود، ابتدا باید در خصوص آن نیازسنجی انجام شود بعد در خصوص آن امکانسنجی شود و طراحی مفهومی صورت بگیرد؛ اینها مقدمات هر کاری است، یعنی نه تنها در مباحث فنی، بلکه در حوزه علوم انسانی نیز اگر کاری میخواهد انجام شود بالاخره باید نیاز آن معلوم شود که برای چه آن پروژه میخواهد رقم بخورد و برای آن بودجه تامین شده و اجرا شود؟
وی افزود: اگر ما در شروع دهه ۵۰ هجری شمسی به قیمت نفت نگاه کنیم، قیمت نفت بالا رفت و در رژیم گذشته میبینیم که به حسب آن افزایش قیمت نفت، برنامههای توسعه هم برای ایران رقم زده شد؛ مثلا در صنایع خودرو یا واردات خودرو از خارج میبینیم که یک دفعه روند مسافرتها به خارج در رده قشر متوسط جامعه و کارمندان آن زمان زیاد میشود و اینها بیشتر به اروپا و کشورهایی مثل فرانسه و آلمان رفته و خودرو میخرند و میخواهند هزینه سفرشان را از آن راه درآورند که هنوز بقایای آن ماشینها در تهران یا مراکز استانها وجود دارد که بین سالهای ۱۹۷۶ تا ۷۹ ۱۹ بود، یعنی قبل پیروزی انقلاب بود.
رئیس سابق سازمان انرژی اتمی خاطر نشان کرد: همان زمان ما میبینیم که برنامههای توسعه طوری شده که برای انرژی و تأمین برق در کشور که یکی از نکات کلیدی در توسعه صنعتی است برنامهریزی شده که حدود حداقل ۱۰ هزار مگاوات برق هستهای را برای آن موقع در نظر بگیرند و پیشبینی کردند که با استفاده از نظر مستشاران خارجی و یک سری افرادی بود که در داخل کشور دارای سواد و تخصص لازم بودند و توانستند نظر رژیم گذشته را به سرمایهگذاری در این زمینه جلب کنند.
وی با بیان اینکه درآمد نفت هم گشایشی بوده که بیایند در صنایع مختلف از جمله هستهای سرمایهگذاری کنند، تصریح کرد: ما میبینیم طبق مشاورههایی که به رژیم گذشته دادهاند، میگوید من سوخت نیاز دارم، سوخت را باید از کجا تامین کرد؟ آن موقع هنوز اکتشافات در داخل کشور صورت نگرفته بود، اینها در معادن شناخته شده دنیا سرمایهگذاری کردند و سهم خریدند و مثلاً در نامیبیا شریک شدند.
عباسی اضافه کرد: بعد دیدند در حوزه چرخه سوخت به غنی سازی نیاز دارند، برای همین رفتند با کارخانه اوردیف فرانسه که چند ملیتی هم بود، سرمایهگذاری کردند و ۱۰ درصد سهام آن را خریدند که اورانیوم غنی شده را هم تامین کنند. بعد به دلیل ارتباطاتی که با اروپا بوده و بعضاً در صنعت ما کسانی که فارغالتحصیل فرانسه یا آلمان بودند، با فرانسه و آلمان به عنوان ۲ کشوری که سازنده راکتور هستهای بودند و تجارب لازم را داشتند قرارداد بستند که در دارخوین، بین آبادان و اهواز، و در بوشهر راکتور هستهای بسازند، یعنی در شروع چیزی نزدیک به ۴۲۰۰ مگاوات را قرار داد بستند و برای بوشهر نیز امکان توسعه بین ۴ تا ۶ نیروگاه هم پیش بینی شده بود و هنوز هم این ظرفیت را دارد. پس وقتی ما به گذشته نگاه میکنیم و طبق برنامهای که پیش رفته بودند میبینیم که فکر همه چیزها را کرده بودند.
رئیس سابق سازمان انرژی اتمی با طرح سئوالی مبنی بر اینکه آیا وقتی انقلاب میشود یا تغییر رژیم در یک کشور صورت میگیرد نیاز آن به انرژی هم تغییر میکند؟ اظهار داشت: وقتی توسعه مدنظر همه کشورهاست، این برنامهها با مشورت خود مستشاران خارجی برای رژیم گذشته صورت گرفته بود، در صورتی که آن موقع هم ما نفت و گاز داشتیم، پس چرا هستهای برای کشور ما پیشبینی شده بود!؟ این یک سئوال اساسی است، آیا این کار لازم بوده یا فقط استعماری بوده یا برگرداندن بخشی از درآمدهای نفت به اروپا برای چرخش آنها و حل مشکلات اقتصادی بود؟ خب! کارهای دیگر و حتی خیلی راحتتری هم میشد انجام داد ولی چرا در مسئله هستهای سرمایهگذاری شد!؟
عباسی با بیان اینکه توسعه در هر کشوری نیاز به برق دارد و عقل هم حکم میکند که برق یا به طور کلی انرژی از یک یا دو روش تولید نشود، گفت: مثلاً برای برق روشهای تولید متنوعی وجود دارد که یکی از آنها هستهای است؛ حالا در کشور ما هر کسی درس میخواند و سلول خورشیدی یاد میگیرد میگوید فقط خورشید، یکی دیگر سیالات میخواند و باد را در نظر میگیرد و میگوید فقط ما در کشور باد داریم و میتوانیم برای تولید برق از باد استفاده کنیم، برخی در زمینه نفت و گاز تخصص دارند و میگویند که ما منابع عظیم نفت و گاز داریم و فقط تنها آنها را ملاک میدانند ولی برای تولید انرژی چیزهای دیگری هم موجود است.
وی افزود: اگر ما بیاییم از دستاوردهای فکر بشری استفاده کنیم، میبینیم که برای کشورها با توجه به اینکه چقدر بارندگی و سد دارند، برق آبی یا روشهای تلفیقی را پیشنهاد میکنند، زیرا هر دفعه که یکی از اینها آسیب ببیند یا نوسانات قیمت بازار وجود داشته باشد یا منابع اولیه دچار مشکل شوند، تنوع انرژی اجازه دهد که آن کشور بتواند توسعهای پایدار داشته باشد. وزارت نیروی ما بعد از تلاطماتی که بعد انقلاب در افکار مدیران و کارشناسان بوده در سال ۹۰ پیشبینی کرده و گفته که ما در ۱۴۱۰ باید ۱۲۰ یا ۱۳۰ هزار مگاوات برق نصب شده داشته باشیم و سهمی از آن را به هستهای داد. خب، چقدر سهم هستهای شد؟ فکر میکنم بین ۸ تا ۱۰ درصد، یعنی با توجه به سدهایی که زده شده و نفت و گازی که داشتیم، اصول علمی که توسط کارشناسان وزارت نیرو دنبال شده، کشور را از بُعد کارشناسی به این رسانده که حدود ۱۰ هزار مگاوات برق نصب شده در ۱۴۱۰ داشته باشیم.
رئیس سابق سازمان انرژی اتمی با اشاره به زمان ساخته شدن راکتورها تصریح کرد: هر راکتور بین ۵ تا ۸ سال طول میکشد تا ساخته شود و حالا اینکه اینها نوع ۳۶۰ مگاوات باشند، متفاوت است. ما میبینیم که در بحثهای فعلی یک چیزهای دیگری مطرح میشود، مثلا بحث ۱۳ یا ۱۴ هزار مگاوات را هم داشتیم ولی الان یک دفعه از راکتورهای ۱۰۰ یا ۳۶۰ مگاوات که از آنها هنوز هیچ نتیجهای نگرفتیم، راکتور ۱۰۰ مگاواتی را مطرح میکنیم، آن هم با این دیدگاه که اینها هم آب شیرینکن هم هستند و هم برق تولید میکنند و حرفهایی میزنیم که مردمی که در سرزمین خشکی مثل ما آب نیاز دارند، میگویند که چقدر خوب است راکتور ۱۰۰ مگاوات شود، این یعنی کاری که برای آن نیازسنجی درست نشده و امکانسنجی هم نشده که آیا این راکتور از خارج خریداری میشود یا میخواهد داخلی کار شود و بومیسازی شود. ما بحثهای بومیسازی را راجع به راکتور دارخویین و راکتور ۱۰۰۰ مگاوات داشتیم، سرنوشت اینها چه خواهد شد؟
وی با بیان اینکه همه بحثهای مربوط به هستهای سیاسی شده و به کار شتابزدهای که در ژنو صورت گرفت گره خورده است، اظهار داشت: افرادی آمدند که از صحنه اجرای کشور چند سال دور بودند، حالا به یک باره دوباره وارد صحنه اجرایی شدند و با مشکلی مواجهاند که میخواهند آن را حل کنند، آن مشکل، مشکل اقتصاد است. حالا اقتصاد را به چه چیزی وصل میکنند؟ به موضوع هستهای، یعنی این کار یک جور فرصتطلبی و بازی با سرمایههای ملی و آینده کشور است، زیرا اقتصاد ما به صنعت هستهای گره نخورده است.
عباسی اضافه کرد: ما اساساً وقتی ماهیت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را در نظر بگیریم میبینیم که از ابتدا این نظام را میخواهند از بین ببرند. ماها که سنمان به آن دوران انقلاب میرسد و جوان بودیم و تجربه کردیم، میبینیم ابتدا از آزادیهای سیاسی سوءاستفاده کردند و کودتای رسانهای علیه آن افراد پیروز انقلاب راه انداختند، یعنی با شخص حضرت امام (ره) و رهبری ایشان درگیر بشوند، خب، این حمله و تک رسانهای توسط نیروهای انقلاب دفع شد.
وی افزود: قاعدتاً طبق فرمولهای مرسوم سراغ کودتاهای نظامی میروند و میبینیم این کوتادی نظامی هم به همت نیروهای مسلح و هوشیاری مردم به ثمر نمیرسد، باز از فرمولهای شناخته شده تحمیل جنگ به یک کشور انقلابی استفاده میکنند، برای اینکه اقتصادشان را مختل کنند؛ آنها که نتوانسته بودند با کارهای سیاسی این کار را انجام دهند، جنگ را تحمیل میکنند و میخواهند خوزستان، ایلام و مناطق نفتخیز را ایران جدا کنند ولی باز رفتار اجتماعی مردم ایران که برخاسته از روحیات انقلابی بود، باعث میشود که این پدیده هم محقق نشود، یعنی نتوانند اقتصاد ایران را فلج کنند، پس موضوع سر اقتصاد و تجزیه و از بین بردن نظام بود.
عباسی با اشاره به تلاش غرب برای ایجاد دگرگونی در داخل کشور گفت: ما میبینیم این روش و رویه مستمر ادامه داشت، یعنی سعی شده که از داخل دچار دگرگونی بشویم ولی باز گفتمان انقلاب بگونهای موضوع را پیش برده که بهخصوص در دوران دفاع مقدس مدیر و کارشناسان زیادی در کشور تربیت شدند که توانستند جایگزین بخش مستشاری قبل انقلاب شوند. همین موضوع استمرار پیدا کرد تا ما به موضوعی مثل موضوع هستهای برسیم که یک پروژه محوری است.
رئیس سابق سازمان انرژی اتمی با تأکید بر اینکه پروژههای محوری برای کشورها مهم هستند، زیرا بقیه نیازهای یک کشور یا تکنولوژی مورد نیاز یک کشور سرریز فناوری و تکنولوژی آن کشور است که در موضوعات مهم و راهبردی است، تصریح کرد: صنعت هوایی که برای یک کشور خیلی مهم و محوری است و بحثهای خودرو و صنایع خانگی از آن منشعب میشود، یعنی اگر میخواهیم خودروی با کیفیت و یا صنایع خانگی خوب داشته باشیم که در بازار جهانی بتوانیم رقابت کنیم میبایست به صنعت هوایی و هوافضا خیلی بها بدهیم و هزینه کنیم که اگر در ادامه بحث بود من به بحث علت مهاجرت نخبگان و اهمیت پروژههای محوری اشاره میکنم.
وی افزود: نکتهای که در مورد بحث هستهای ما مطرح است که من این را از بُعد فلج کردن اقتصاد کشور به آن نگاه میکنم؛ دشمن با اینکه در ابتدای پیروزی انقلاب و دوران جنگ شکست خورده است روش دیگری را در پیش گرفته و یک روش طولانی مدتی را برنامهریزی کرد که حسب پیشرفتهای ما از قوانین مجامع بینالمللی استفاده کند و سرویسهای جاسوسی خودش را بکار بگیرد و ما را در مجامع بین المللی محکوم کند و یک اجماعی را در سازمان ملل علیه ما ایجاد کند.
عباسی با بیان اینکه موضوع هستهای موضوعی محوری است، مثل هوایی یا بحثهای هوا فضا که میتواند تخصصهای مختلف را حول خودش جمع کند، اظهار داشت: دقت کنید حاصل تحریمها این است که با توجه به مسائلی که پیش میآورند ما را از نظر اقتصادی در موضوع هستهای تحت فشار بگذارند و از آن استفاده کنند تا رفتار نظام ما را عوض کنند یا اینکه به نابودی ما فکر کنند.
وی با اشاره به تلاش سرویسهای جاسوسی قبل از سال ۲۰۰۳ تصریح کرد: جا دارد که من به سال قبل از ۲۰۰۳ اشاره کنم که در ادامه بحث به این می پردازیم که اصلا موضوع چیست و سرویسهای جاسوسی در آن سالها و بعد از آن چه نقشی داشتند و چطور کار خود را عوض کردند و اینکه موضوعات بالاخره در ۲۰۱۱ منجر به چه گزارشی از طرف آقای آمانو به شورای حکام میشود. این موضوعی است که قبلاً هم در جاهای مختلف اشاره کردم ولی کمتر کسی بخصوص تیم مذاکرهکننده به آن توجه کرد. روح برنامه اقدام مشترک ژنو خیلی مهم است، از این لحاظ که روح "انرژی" یا "سلاح" است، یعنی در شروع با چه روحی و با چه عقبه ذهنی برنامه اقدام مشترک نوشته شده مهم است و این که بعداً ما در لوزان سوئیس چه چیزهایی را دوباره مکتوب کردیم و چه تبعاتی برای کشور دارد که برادرمان آقای محمدی اشاره کردند و بعد به گزارش ۲۰۱۴ آمانو بعد از برنامه اقدام مشترک ۹۲ اشاره میکنم و یک جمعبندی راجع به آن خواهم داشت.