قاسم احمدی لاشکی نماینده مردم نوشهر و چالوس و عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی بعدازظهر یکی از روزهای پرکارش مهمان ما شد تا از او برای مخاطبانمان در مورد طرحهای در دست بررسی و اقدام کمیسیون مطبوعهاش سؤال کنیم. در حاشیه بازدیدش و در طول مصاحبهای که به خاطر رسیدنش به سفر برخی اعضای کمیسیون آموزش به قشم، خیلی مختصر بود، از نقش و وضعیت فعلی احزاب و همچنین انتقادش به سفرهای دولت و مجلس به استانها را نیز بیان کرد.
مشروح گفتگوی سایت «نماینده» با قاسم احمدی نماینده نوشهر و چالوس را در ادامه بخوانید:
هفته گذشته بررسی طرح تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان در برنامه کاری کمیسیون آموزش قرار داشت. چه شد که کمیسیون به فکر این تحقیق و تفحص افتاد؟
پول صندوق ذخیره فرهنگیان از قِبَل داراییهایی که متعلق به معلمین عزیز هست جمع میشود، حرفهای ضدونقیضی شنیده میشد که این پولها در جاهایی که به نفع معلمین است هزینه نمیشود و برخی از شرکتها آمدند و این پولها را استفاده میکنند و بیشتر منافع شخصی عدهای را تأمین میکنند. به همین خاطر تعدادی از نمایندگان طرح تحقیق و تفحص از صندوق ذخیره فرهنگیان را در دستور گذاشتند و در جلسه گذشته این بحث مطرح شد و توضیحاتی هم از متولیان امر خواستند، اما به جهت اینکه تعداد نمایندگان برای رأیگیری در کمیسیون ـ که باید دوسوم باشد ـ به حد نصاب نرسیده بود به صورت استمزاجی رأی گرفته شد، رأی هم آورد و الان که صحبت میکنم یکی از موضوعاتی که باید به رأی گذاشته شود همین موضوع است. خود من هم طالب این هستم که تحقیق و تفحص اتفاق بیفتد، چون پولهای کلانی آنجا وجود دارد که این پولهای کلان متعلق به معلمین عزیز و زحمتکش ماست و بایستی این پولها کمکی برای رفاه آنها باشد. بههرحال منتظریم رأی نهاییاش ابلاغ شود، بعد از اینکه نظر نهایی اعلام شد به صحن علنی آمده، قرائت خواهد شد و به رأی نهایی گذاشته میشود. پیشبینی من این است که رأی خواهد آورد و إنشاءألله بایستی متولیان امر پاسخهای درستی برای سؤالات ما داشته باشند.
قبل از نوروز با آقای زاهدی مصاحبهای کردیم که ایشان گفتند که تمهیدات رتبهبندی معلمین انجام گرفته، اخیراً هم سخنگوی دولت اعلام کردند که این طرح با اعتباری مشخص از مهرماه انجام خواهد شد. مجلس و علیالخصوص کمیسیون آموزش برای اجرای درست این مسئله چه تمهیداتی را اندیشیده و چگونه میخواهد پیگیر این طرح باشد؟
در حال حاضر متأسفانه حرفهای ضدونقیضی در بحث رتبهبندی معلمان وجود دارد. یک طرح دوفوریتی را نمایندگان در سال ۹۳ آوردند، به خاطر مخالفتی که دولت در صحن علنی داشت رأی نیاورد و طبیعتاً بحث اصل ۷۵ هم مطرح شد که اعتبارش پیشبینی نشده و رأی هم نیاورد؛ ولی ما پیگیری کردیم و قرار بر این شد که خود دولت این لایحه را بیاورد. پایان سال ۹۳ متوجه شدیم اصلاً این به لایحه نکشیده و خود دولت اقدامات اولیهای را انجام داده است؛ و در بحث لایحه مدیریت خدمات کشوری، دستهبندیهایی کرده است. یک معیارهایی گذاشتند که از حدود ۱۶۵ هزار تومان تا ۶۷۰ هزار تومان اینها میتوانند این رقم را بگیرند. ضمن این که مجدداً با قریب ۳۷ یا ۴۰ امضا مجدداً یک طرح دوفوریتی رتبهبندی معلمان در مجلس تحویل نمایندگان شد که بهزودی مجدداً بحث خواهد شد. این دو مورد یک مقداری وضعیت را مبهم کرد. چون معلمین هم نمیدانند، خود ما نمایندگان هم این وسط یک وضعیت دوگانهای پیدا کردیم. به نظر من این بخشنامهای که الآن دولت محترم می گوید ابلاغ کرده و به استانها داده، خیلی گرهگشا نیست. خود من به نظام رتبهبندی معلمان ایراد دارم. هدف این نظام این است که معلمین درجهبندی شوند، این خوب است. بالاخره آیا کسانی که میدانند و نمیدانند یک اندازه هستند؟ آیا کسانی که بیشتر برای بچهها زحمت میکشند با کسانی که زحمت نمیکشند یک اندازه هستند؟ باید فکری کرد، اما فکر این است که بیاییم مثل دانشگاهها عمل کنیم، دانشگاه شما اساتیدش که دستهبندی میشوند به مربی، استادیار، دانشیار استادتمام، ما میخواهیم بگوییم معلم را هم همینطور دستهبندی کنیم؛ اما یک موضوع بسیار مهمی اینجا وجود دارد و آن هم اینکه در آنجا طرف استاد، دانشجو است که جوینده دانش است، فقط یکبار باید استاد بهشان بگوید؛ اگر گرفت گرفت، نگرفت نگرفت، خود دانشجو باید دنبال مطلب برود. ولی در اینجا دانشآموز است، یعنی معلم تا یاد نگرفت نباید رهایش کند. حرف من این است که ما قرار است بگوییم بیحسابوکتاب که نمیتوانیم درجهبندی کنیم و بهشان نمره بدهیم؛ که بیایند معلمتمام بشوند معلمیار بشوند یا هر اسم دیگهای که میخواهند رویش بگذاریم. اگر این اتفاق بیفتد معلمها بیشتر دنبال خودشان هستند، یعنی دنبال اینکه بروند مقاله ISI چاپ کنند، مقاله علمی پژوهشی چاپ کنند، دنبال این هستند که بروند برای خودشان تألیف داشته باشند، کتاب بنویسند. آنجا دانشجوست و اینجا دانشآموز؛ یعنی باعث نمیشود وقتی که صرف دانشآموز میشود را برود در آن حوزه و ما غفلت کنیم؟ این موضوعات مهمی است که باید راجع به این مسائل بحث شود. به نظر من کار کارشناسی میخواهد. معتقدم چون وضعیت معیشتی معلمان اصلاً مناسب نیست و در خور شأنشان نیست باید دانایان معلم بشوند، وقتی قرار است دانایان را معلم کنیم، از نظر مالی و مادی هم باید اینها را ویژه نگاه کنیم. ما در گذشته یک دانشگاه تربیتمدرس داشتیم، تربیتمدرس اسم نیست، یعنی کسانی که قرار است در آینده بهعنوان استاد در دانشگاهها باشند. فقط از این دانشگاه باید بیایند، ولی ما میبینیم امروز هر کسی از هر طرفی میگوید منم میخواهم معلم شوم. اینکه من صرفاً چون عضو هیئت مؤسس مؤسسه غیرانتفاعی هستم، افرادی را جمع کنم ببرم معلم کنم فکر نمیکنید به علم و ادب خیانت کردیم؟ امیدواریم هم بحث معیشتی دیده شود، هم بحث رتبهبندی عالمانه دیده شود. امروز شاید احساس ما این باشد که چون معلمین ناراضیاند این طرح میتواند آنها را قدری آرام کند؛ نه، به نظر من شاید یک مقداری صبوری کنیم اما عاقلانه تصمیم بگیریم که بتواند منشأ خیر باشد برای این قشر عزیز و ارجمند بهتر است.
نقش وزیر آموزشوپرورش را در وضعیت فعلی فرهنگیان چقدر بااهمیت میبینید؟
در حال حاضر آموزشوپرورش یک میلیون و ۲۴ هزار نفر شاغل دارد. رقمش هم رقم گندهای است، یعنی شاید نزدیک به نیم یا حداقل ۴۰ درصد از کارمندان دولت را شامل شده است؛ بنابراین تصمیمگیری برای آنها تصمیمگیری سختی است. امروز قریب ۱۵.۵ درصد بودجه کشور را به بهداشت و درمان دادهایم، البته کار خوبی است، اما شاید خوب نباشد که سوگلی دولت یکی بشود. آموزشوپرورش باید بیشتر برای دولت جایگاه داشته باشد. ما مجلسیها هم باید برای آموزشوپرورش جایگاه ویژهای داشته باشیم نباید صِرف این باشد که کمیسیون آموزش و تحقیقات این را پیگیری کند. همه باید در این موضوع کمک کنند. الآن فرض کنید ما میخواهیم به حقوق معلم ۱۰۰ هزار تومان اضافه کنیم ـ البته ۱۰۰ هزار تومان رقمی نیست ـ این در مجموع چقدر میشود؟ ضرب کنیم در یک میلیون و ۲۴ هزار عددش خیلی درشت میشود؛ یعنی بالای هزار میلیارد تومان درمیآید که رقمش رقم بزرگی است؛ بنابراین با یک تصمیم معمولی نمیشود. در سال گذشته ۲۴ و ۷ دهم هزار میلیارد تومان پول گذاشته شد، ما با تلاشهایی که در کمیسیون تلفیق بودجه انجام دادیم و در صحن از همکارانمان کمک گرفتیم قریب به ۳۰ هزار میلیارد تومان شد. البته این رقمها برای آموزشوپرورش که بالغ بر ۲۳ هزار میلیارد تومانش را باید برای حقوق و مزایا بدهد و همچنین بایستی ۴ هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان بدهکاری خودش را پرداخت کند، بنابراین چیزی ندارد که سرانه پرداخت کند. سرانه قریب ۲، ۳ سال است که وضعیت وخیمی دارد، بعضی جاها در مجتمعهای شبانهروزی ما نتوانستیم در عرض یک ماه یک غذای گرم به دانشآموزان بدهیم. وزیر باید محکمتر بایستد و مقتدرانه حرفش را بزند. در مجلس برای گرفتن حمایت بیشتر حضور داشته باشد، با رئیسجمهور و معاون اول رئیسجمهور و سازمان مدیریت برنامهریزی کشور ارتباطات تنگاتنگ و بیشتری داشته باشد، اگر این اتفاق افتاد ما میتوانیم؛ و الّا صرف اینکه یک نفر به نام آقای فانی قرار باشد مشکل آموزشوپرورش را حل کند شدنی نیست و إنشاءألله ما هم حتماً کمک و همراهی میکنیم .
هفته گذشته سؤالتان از وزیر کشور برای طرح در صحن علنی اعلام وصول شد، درباره این موضوع توضیحات بیشتری میدهید؟
یکی از دو سؤالی که در کمیسیون قانع نشدم و گفتهام باید به صحن برود، در مورد سازمان همیاری شهرداریها است که پولهای خوبی در اختیارش است و باید بر اساس مبنا و معیار این پولها را توزیع کند؛ یکی از شاخصهایش جمعیت است، یک شاخصش نیازمندی منطقه است، ضرورتهای پروژهای هست؛ من اعتقاد دارم که این پولها عادلانه تقسیم نشده است و باید قانع شوم. شما تصور کنید در منطقه غرب استان مازندران که بیش از یک میلیون نفر جمعیت دارند و ساختمانهای مرتفعی هم ساخته میشود، میگوییم این ساختمانی که شما میسازید آتشنشانی باید برای اطفای حریق باید نردبانهای آنچنانی داشته باشد تا بتواند کاری انجام دهد. من معتقدم باید مجموعه اتاق فکری باشد که بگوید اگر امسال ۲۰ تا آمد، نگویند ۱۰ تا برود اصفهان، ۵ تا برود تبریز. اینها را باید نگاه کنید که عادلانه امکانات توزیع بشود و بیشتر سؤال من در این حوزه است. این بخشی از سؤال من بود؛ حوزههای غیر از ابزارآلات سنگین و ماشینآلات هم بالاخره یک سری پولهای نقد از محلهای خاص است که باید توزیع شود. بحث سهمیه قیر است که باید توزیع بشود از دوستان خواستم بیایند و موضوع را روشن کنند.
قبلاً این موضوع با خود وزیر کشور و مسئولین هم مطرح شده است؟
چند بار آقای خنداندل بهعنوان معاون عمرانی آقای وزیر و با رئیس سازمان همیاریها سازمان همیاری و شهرداری کشور هم صحبت کردم حرفهایی را زدند؛ اما من تا این لحظه قانع نشدم. قرار شد یک سری مدارکی را جمعبندی کنند و به من اعلام کنند. إنشاءألله که مدارکشان مدارک خوبی باشد.
سؤال بعدی ما درباره تشکیل احزاب جدید در فضای سیاسی کشور است. از سال گذشته یک بحثی مبنی بر تشکیل حزب یا جبهه رهروان مطرح شده بود که البته هنوز هم تشکیل نشده. میخواستم ببینم کلاً دیدگاهتان درباره حزب رهروان که میخواهد تشکیل شود چیست؟ موافق هستید یا مخالف؟
ضرورت دارد که کشور ما به سمت حزب گرایی برود، الآن یکی از مشکلاتی که ما نمایندگان شهرستانها داریم این است که مردم مسائل کلان کشورشان را از ما نمیخواهند. دنبال این هستیم که مشکلات تحصیل بچهاش چه خواهد شد؟ کار و اشتغال و وام مسکن چه خواهد شد؟ نمایندگان تهران تقریباً این مشکلات را ندارند. خیلی درگیر اینجور موارد نیستند؛ یعنی ما حتی چالهای در کوچه محله فلانجا باشد یقهمان را میگیرند و میگویند شما دارید چکار میکنید؟ ما واقعاً مشکلات عدیدهای داریم. به نظر من این تشکیلات میتواند آن گرفتاریهای کوچک را حل کند؛ بنابراین اصلش حتماً نیاز است و این کارها ـ حتی انتخابات استانی که الآن بحثش مطرح است میتواند اینها را حل کند ـ بالاخره تا حدودی هم در بحث ماده ۱۰ قانون احزاب، انجمنها و جمعیتها مشخص کرده است کسیکه میخواهد کار سیاسی انجام بدهد با آن معیار و از طریق وزارت کشور اقدام میکند؛ در مورد اینکه احزاب چه اندازه فعال هستند یا نیستند شما میبینید که خیلی حزب و تشکل به ثبت رساندیم ولی الآن خیلی فعال نیستند. به نظر من در کشور حزب واقعی نداریم، باند داریم ولی حزب نیست و اینها هر چه به یک انتخابات نزدیک میشویم یک تکان کمی میخورند و بعد که انتخابات تمام شد باز هم خاموش میشوند؛ یعنی کاری به کار کشور ندارند. به نظر من در حوزه اینکه رهروان ولایت بخواهد حزب تشکیل بدهد ـ من با کلیتش کار ندارم ـ اگر میخواهد بیاید و مؤثر واقع شود و بگوید هستیم، خوب است؛ اگر قرار است مانند آنچه امروز وجود دارد، مانند خیلی از احزاب دیگر فقط برای انتخابات ـ که میگویند ما یک مجموعهای را داریم، شاید ۴ تا کاغذ به ما سهمیه دادند پس ما هستیم، ـ اینها را من حزب نمیشناسم. به همین خاطر در بحث حزب باید یک مقداری تجدیدنظر شود. تشکیل شود خوب است ولی اگر بتواند در جامعه مؤثر واقع بشود.
خیلیها معتقدند چون ساختار فراکسیون با ساختار حزب متفاوت است اگر میخواهد کاری انجام شود در قالب همان فراکسیون انجام شود، شما این را قبول دارید؟
فراکسیون الزامآور نیست ولی احزاب میتواند شما را وابسته کند، شما وقتی وابسته یک حزب شوید آبرویتان در خطر است، خیلی چیزها را در فراکسیون تصمیمگیری میکنید ولی نتیجهاش غیر از آن میشود. دو فراکسیونی که در مجلس هستند، رهروان و فراکسیون اصولگرایان هستند این دو فراکسیون خیلی از حرفهایشان مشترک است، خیلی جاها میبینیم که میخواهند یک رأی بدهند، به تناسبش رأی هم میآورند. ولی همیشه اینجوری نیست، ممکن است بگویند حتماً میخواهیم فلانی را توی بینالمجالس انتخاب کنیم، ولی آخرش این درنمیآید. فراکسیون الزام آور نیست، بیشتر مشورتی است و میخواهند کمک کنند. این دو فراکسیون که سیاسیاند، مثلاً در مورد بقیه فراکسیونها، من نایبرئیس اول فراکسیون اشتغال و تولید هستم، دبیر فراکسیون فرهنگیان مجلس هم هستم، آنجا بیشتر نظارتمان مشورتی است؛ به وزیر، به دولت، به همکاران کمک میدهیم. ولی وقتی حزب میشوند قطعاً متفاوت از این وضعیت است. این دو تا به نظر من با هم کارکردی مختلف را دنبال میکنند.
ابتدای تشکیل کابینه یازدهم نگرانی از بالا بودن سن کابینه وجود داشت، اگر موافقید با توجه به حدود دو سالی از عمر دولت یازدهم میگذرد ارزیابیتان را از میزان حضور وزرا و مسئولین دولت در استانها بگویید.
سفر به استانها خیلی خوب است، مدیریت وقتی پرگاری میشود ـ یک پایش مرکز کشور است و پای دیگرش بگردد در سایر مناطق ـ از وضعیت روز کل کشور آگاهی پیدا میکند. این بد نیست؛ در دولت گذشته هم به نظرم با اینکه فرعش خوب نبود ولی اصلش خوب بود؛ اما معتقدم سفرها را احساسی میرفتیم. در ۴ سفری که در مازندران اتفاق افتاد متأسفانه ۸۶ درصد از مصوبات فقط کاغذی بود، وقتی برای مردم توقع ایجاد میشود، مثلاً میگویند روی برگه بنویس این سالن باید حتماً در مرکز شهر زده شود! نیروگاه ۵۰۰ مگاواتی در غرب مازندران در نوشهر سه بار توسط وزیر کلنگ زده شده، اما تا این لحظه که من با شما صحبت کنم هنوز یک آجر روی آجر نگذاشتیم. این هفته من رفتم با وزیر نیرو دعوا کردم و ایشان دوباره با آن مجموعه هماهنگ کردند و قول دادند که این هفته السی اش باز شود. باز هم معلوم نیست انجام شود، یعنی فقط به من قول دادند که انجام میشود. اینها به جای اینکه مفید باشد منفی است، من اعتقادم این است که سفرها باید باشد برای اینکه ما از مشکل مناطق مختلف مطلع شویم. مثلاً در سیستان حتماً دوست دارند بیشتر در مباحث امنیتی هزینه و خرج شود و کارها و اقدامات اتفاق بیفتد، در حوزه انتخابیه من ممکن است مسائل سلامت و درمان نیاز من باشد، این همه مسافر میآیند یا مثلاً جمعآوری زباله برای منطقه من مهم است. اینکه دولت سفرهایش را میخواهد تخصصی کند بهتر است، اما یک مقداری حضورش هم باید در بین مردم پررنگتر باشد. ما یکی از حرفهایمان این است که در جامعه اسلامی ما، فاصله ها را بین مردم و مسئولین باید کمک کنیم شکاف نباید خیلی زیاد باشد. به همین خاطر یکی از راهکارهایش همین میتواند باشد. منتظریم ببینیم این سفرهای قبلی که رفتند عایدیاش چه شد.
ظاهراً قرار است کمیسیون آموزش سفری به استان خراسان شمالی داشته باشد، این سفرها چه عایدی برای منطقه یا برای نمایندگان دارد؟
من بهعنوان عضو هیئترئیسه کمیسیون آموزش و تحقیقات خیلی از این سفرها راضی نیستم. ما چند ماه قبل به مازندران رفتیم ولی تا این لحظه خروجیاش دیده نشده است. برخی دیگر از همکاران هم گله میکنند و میگویند میرویم باید خروجی داشته باشد. البته ما برای مازندران برای اول اردیبهشت مسئولان را میخواهیم بیایند برای اینکه جمعبندی کنیم و اینکه چه کمکی بتوانیم به آنها بکنیم. إنشاءألله بخشی از کمیسیون بهزودی به خراسان شمالی خواهد رفت؛ ما بیشتر ارزیابیها را انجام میدهیم غیر از آن امروز هم (۲۵ فروردین) برنامهمان سفر به قشم برای بررسی وضعیت دانشگاه آزاد قشم است که چند نفر از اعضای کمیته آموزش عالی و آموزش پزشکی کمیسیون عازم هستیم. إنشاءألله امروز و فردا آنجا دیداری را با مجموعه اساتید دانشجویان داریم و از فضای آموزشی بازدید میکنیم. آنها یک سری دغدغههای کمیسیون پزشکی داشتند، قبلاً چند بار تحصنهایی جلوی مجلس داشتند. ما برای ارزیابی و پیگیری این موضوعات آنجا حضور پیدا خواهیم کرد. امیدواریم که جلسات استانی ما اثربخش باشد یعنی شما وقتی میروید آنجا میبینید آموزشوپرورش یک سری مشکلات دارد بعد که برمیگردیم هم همان اتفاقات میافتد؛ و جز اینکه هزینه خواب و رفتوآمد روی دست آن بندگان خدا گذاشتیم اتفاقی نمیافتد. ما قرار است مشکلاتشان را کم کنیم نه اینکه اضافه کنیم. آقای دکتر زاهدی که از نیروهای خوب و لایق و از روسای خوب کمیسیونهای مجلس به شمار میآیند إنشاءألله با تدابیری که خواهند داشت بنا را بر این بگذارند که این نشستها اثرگذار باشد بازدیدهای مؤثری باشد که نتیجه آن بتواند بعضی از مشکلات مجموعههای آموزشی را کم کند.