شناسهٔ خبر: 89130 - سرویس سیاست

سرمقاله رسالت:

در کجا ايستاده ايم؟

مذاکرات هسته ای

نماینده/سید مسعود علوی: محمد جواد ظريف، وزير امور خارجه کشورمان در برنامه تلويزيوني نگاه گفت: «باور کرده ايم آمريکا ديگر ابرقدرت نيست، آمريکا ديگر قدرقدرت نمي باشد.» انقلاب اسلامي با همين باور به وجود آمد. امام خميني (ره) که پنجاه سال پيش با قيام تاريخي ۱۵ خرداد، جمهوري اسلامي را پايه گذاري کردند، اين باور را داشتند که آمريکا ابرقدرت نيست و مي توان به نام خدا بر او غلبه کرد. همين باور در ملت ايران شکل گرفت.

 

به همين دليل ذهنيتي تشکيل شد که يک ابرقدرت جديد به نام اسلام در جهان پديد آيد. امروز جهان با شکل گيري قطب قدرت اسلام، رو به روست که ملت و رهبري معظم انقلاب، آن را مديريت
مي کنند. بيانيه لوزان، اما و اگرهاي زيادي دارد و مي شود روي آن
ساعت ها بحث کرد، اما اعترافات دشمن در باره قدرت ملت ايران را نمي توان ناديده گرفت. اوباما، رئيس جمهور آمريکا اولين کسي بود که پس از بيانيه لوزان واکنش نشان داد. او بايد در مورد ادبيات جديد ديپلماسي آمريکا که گوشه هايي از آن در بيانيه لوزان نمود داشت، مردم آمريکا و متحدين خود را توجيه کند. او اعتراف کرد: «تحريم ها نتوانست برنامه هسته اي ايران را متوقف کند.» او پذيرفت؛ «فتواي آيت الله خامنه اي را بايد به عنوان يک پايه جهت راهکارهاي عملي در نظر گرفت.» براي اولين بار قبول کرد؛ «ايران حق دارد برنامه هاي صلح آميز
هسته اي را ادامه دهد.» وي تصريح کرد: «ما از ايران انتظار نداريم تا برنامه هسته اي خود را نابود کند.»

اين اعترافات در متن و بطن خود نشان مي دهد رئيس جمهور آمريکا از چالش با يک ابرقدرت سخن مي گويد. بويژه آنکه اشاره مي کند؛ «من و اعضاي دولتم تأکيد داشته ايم بايد بر اساس عقل صحبت کنيم.» اين عقلانيت سياسي در دستگاه ديپلماسي آمريکا از کجا پيدا شده است؟ دستگاه ديپلماسي اي که با پنتاگون و سيا، دست اندرکار جنايت و خونريزي در کشورهاي جهان و بويژه خاور ميانه است. اوباما بايد دليلي بر اين رويکرد، براي ملت آمريکا و متحدان خود بياورد. او دليل خود را بي پرده اين گونه بيان مي کند: «مردم آمريکا جنگ سرد و مذاکرات نيکسون را به ياد دارند.» اوباما از درگيري هاي آمريکا با چين و شوروي سابق در دوران جنگ سرد به عنوان چالش هاي اساسي دستگاه ديپلماسي آمريکا سخن مي گويد و ايران و ملت ايران را به عنوان ظهور يک ابرقدرت در جهان امروز که عمق استراتژيک آن به خارج از مرزهايش کشيده شده است، يادآور
مي شود. اين اعتراف بزرگي است. اينکه ما بگوييم يک ابرقدرت هستيم شايد نوعي اغراق باشد، اما اينکه دشمن اعتراف کند که در برابر يک ابرقدرت قرار دارد، و راه حل ها را به سمت راهبردهاي آمريکا در دوران نيکسون (ماجراي گفتگو با چين) ببرد، يک حرف قابل اعتناست.

اوباما اعتراف مي کند: «جمهوري اسلامي برنامه هسته اي خود را به پيش برده و تجربه تحريم ها نتوانسته است ايران را متوقف کند»، لذا از سه گزينه نظامي، تشديد تحريم ها و گفتگو براي پيدا کردن راه حل ها، راه سوم را پذيرفته است. از همه مهم تر اين است که بگويد: «ما اين کار را براي امنيت آمريکا و متحدان خود کرده ايم.»مصاحبه اوباما با نيويورک تايمز
هم حاوي اعترافات مهمي در پيدايي جايگاه ايران در جهان و اينکه بدانيم در کجا ايستاده ايم، مي باشد. اوباما مي گويد: «ايران در جنگ هشت ساله نشان داد که براي حفظ غرور ملي، مقاومت مي کند. مسئله هسته اي به غرور ايرانيان تبديل شده است.» اينکه يک صدا در باره مطالبات
هسته اي از ايران به گوش جهان بويژه آمريکا رسيده، خيلي مهم است. و اينکه نمي توان در برابر غرور ايرانيان ايستاد، مهم تر است. امروز اقتدار و امنيت ملي ايران در استقرار يک دولت و نظام نيرومند، رمز اصلي مبارزات ديپلماتيک ما در منطقه و جهان است. پشتوانه اين اقتدار، غرور ايرانيان است؛ واقعيتي که دشمن هم به آن اعتراف دارد. کساني که بخواهند اين غرور را مخدوش کنند و به امنيت ملي و اقتدار ايرانيان آسيب برسانند، به عنوان خائنين به ايران و اسلام شناخته مي شوند. سران فتنه و پناهندگان سياسي فتنه ۸۸ به اردوگاه دشمن، به دشمنان ملت ايران فرصت دادند که آنها غرور ايرانيان را ناديده بگيرند. اما شهداي هسته اي و دانشمندان هسته اي ما به عنوان پاسداران غرور ملي به دشمن فهماندند راه مقابله با ملت ايران، مسدود است. اوباما در گفتگو با نيويورک تايمز اعتراف
مي کند: «ايران با توجه به منابع، مساحت و مردمي که دارد، يک قدرت منطقه اي بسيار قدرتمند است و تمام ظرفيت هاي بالنده را در اختيار دارد.» بدون شک اين ظرفيت، محصول خون شهدا و پايداري رزمندگان اسلام و فداکاري ايثارگران انقلاب است. تيم مذاکره کننده ايراني نماينده چنين ملتي هستند. آنها بايد در توافق نهايي، غرور ايرانيان در پاسداشت منافع و مصالح ملي را حفظ کنند. وقتي ملت، همه حيثيت و وجود خود را براي پيروزي اسلام و سربلندي ايران گذاشته است، دولت بايد اين سرمايه ملي را صرف همين کار بکند. کوچک ترين خطايي ممکن است همه دستاوردها را به باد دهد.

پنج شنبه گذشته مقام معظم رهبري مطالب مهمي را در مورد مناقشه هسته اي ايران با قدرتهاي جهاني بويژه آمريكا مطرح فرمودند. مسئولان ما بويژه تيم مذاكره كننده بايد در مذاكرات اين حقيقت را در نظر داشته باشند كه ما در كجاي تاريخ ايستاده ايم.

قدرت هماوردي ما در مقابله با تهديدهاي دشمن چيست؟

چرا دشمن تهديد نظامي و تحريم هاي به قول خود فلج كننده را
زنگ زده مي بيند و به شدت نيازمند توافق است. آنها خود را در برابر يك قدرت با عمق استراتژيك فوق العاده مهم مي بينند. لذا به فرموده رهبر معظم انقلاب نبايد فريب لبخندهاي آنها را خورد. نبايد به
وعده هاي آنها دل خوش كرد. نبايد به آنها اجازه داد به بهانه نظارت وارد حريم امنيتي و دفاعي كشور شوند. به هيچ وجه نبايد در مذاكرات حمايت از برادران‌مان در راهبرد مقاومت آسيب ببيند. دستاوردهاي هسته اي را مسئولان بسيار مهم تلقي كنند.

كمتر از ۱۰ سال است ايران وارد باشگاه هسته اي جهان شده است. روز به روز در اين صنعت پيشرفت كرده و نوآوريهاي شگفت انگيز داشته است.

مقام معظم رهبري فرمودند: «من اصرار دارم كه مسئولان دستاوردهاي كنوني هسته اي را بسيار با اهميت تلقي كنند و آنها را كم ارزش و سبك نشمارند»

مذاكرات با ۱+۵ را بايد يك نبرد ديپلماتيك براي حفظ جايگاه اقتدار جهاني ايران تلقي كرد. دولت بايد در حفظ اين جايگاه بكوشد و در توافق نهايي مطالبات ملت و رهبري را در متن حقوقي الزام آور توافق دقيق، صريح و شفاف بگنجاند و از اعتمادي كه رهبري به آنها كرده به خوبي صيانت كند.