نماینده/ دکتر غلامعلی حدادعادل شخصیت منحصربهفردی دارد. یک سیاستمدار اهل فرهنگ است و بسیار خوشمصاحبه. جانب انصاف را همیشه نگه میدارد و البته در مواقعی که صلاح میداند صریح و شفاف نظرش را اعلام میکند.
متن گفتگو با رئیس فراکسیون اصولگرایان مجلس بدین شرح است:
شما گفته بودید که ما نشانههایی داریم که دولت آقای روحانی با دولت دوم خرداد تفاوت دارد و نشانههایی هم داریم که شباهتهایی با دولت دوم خرداد وجود دارد. اکنون که به پایان سال ۹۳ نزدیک میشویم، فکر میکنید میتوان قضاوت صحیحتری نسبت به دولت آقای روحانی انجام داد؟
دولت آقای روحانی با شعار اعتدال به پیروزی رسیده است. ایشان اعتدال را بهعنوان شعار خودش انتخاب کرده، ولی حقیقت این است که این شعار هنوز تبیین نشده و به درستی مشخص نیست مقصود از اعتدال چیست؟ آقای روحانی در دیدار با استانداران اوایل ریاستجمهوری شان گفتند: «در نتیجه اعتدال این است که هر کس پاک و لایق است از هر جناحی که باشد بتواند با این دولت همکاری کند. (بنده نقل به مضمون میکنم) این حرف بسیار خوبی است. اگر کشور نیز بخواهد از این تعارضهای جناحی آسوده شود، راهش این است که رئیسجمهوری که میآید، همه آنهایی را که سر کار هستند بیرون نریزد و اصرار بر این نداشته باشد که هر کسی از قبل بود باید اخراج شود. این میتواند حرکت بسیار خوبی برای رفتن به سمت آرامش در فضای سیاسی باشد.
حالا بعد از یک سال و هفت ماه که از شروع کار دولت آقای روحانی گذشته، میتوان به کمک آمار متوجه شد چند درصد از کسانی که موسوم به اصولگرا هستند در دولت مسئولیت گرفتهاند و چند درصد از کسانی که موسوم به اصلاحطلب هستند مسئولیت دارند. یعنی حالا راحتتر میتوان قضاوت کرد که آیا اعتدال همانطور که آقای روحانی در ابتدای دوره گفته بود عملی شده است یا خیر؟ بنده معتقدم این اتفاق نیفتاده و اعتدال برقرار نشده است.
در مورد دولت آقای روحانی نقدی وجود دارد که ایشان تکیه زیادی بر پروند هستهای و سیاست خارجی دارند و مسائل دیگری که مربوط به جامعه مدنی میشود چندان دغدغه ایشان نیست. شما هم همینطور حس میکنید؟
اگر بخواهیم منصفانه قضاوت کنیم، باید قبول کنیم که کار هستهای، سنگین است. به این معنا که بالاخره اگر قرار شود، این موضوع تحریمها حل شود، یک اراده قوی و تیم قوی نیاز است، در این شکی وجود ندارد. ولی از طرف دیگر، این نگرانی وجود دارد که ما همه تخممرغهایمان را در یک دستمال ببندیم و برای بهبود وضع اقتصادی تنها راه را رفع تحریمها بدانیم. این کار غلطی است. اگر ملت چنین باوری پیدا کند، ضرر خواهد داشت. دشمن نیز اگر چنین تصوری را باور کند و خیال کند که مسئولان کشور ما دیگر راهی برای حل مسائل اقتصادی جز توافق ندارند، لابد به طمع میافتد هر چه بخواهد میتواند به ما تحمیل کند.
ما فکر میکنیم در عین حال که موضوع تحریمها باید دنبال شود، نباید مردم شرطی شوند که اگر مذاکرات به نتیجه رسید، اقتصاد خوب خواهد شد و اگر نرسید حتما بد خواهد شد. باید هم دولت و هم مجلس از شرطی شدن جامعه نسبت به مذاکرات پرهیز کنند. اینطور نباید باشد که یک عدهای در شبکههای اجتماعی و فضای مجازی چنان زمینهسازی کنند که همه به جای اینکه چشمشان به داخل کشور و کار و تولید خودشان باشد، به ژنو و وین و مونیخ دوخته شود؛ این خطرناک و غلط است.
فارغ از مسائل جناحی برای مردم همیشه مهم است که دولتها چه کاری برای آنها انجام میدهند. طبعا مهمترین حوزه هم برای آنها اقتصاد است. شما کابینه را در بخش اقتصاد چطور دیدید؟ آقای روحانی میگویند تورم به صفر رسیده است. ایشان اخیرا خطاب به منتقدان گفتهاند مگر منتقدان این بهبود را نمیبینند. مگر رشد اقتصادی را نمیبینند؟ شما هم از آن دسته منتقدانی هستید که فکر میکنید ما در حوزه اقتصاد وضعمان بهتر شده یا از آن دسته منتقدانی هستید که معتقدید ما اینجا اتفاقا ضعیف بودیم؟
من از خدا میخواهم دولت آقای روحانی بتواند اوضاع اقتصادی را بهبود ببخشد. برای آقای روحانی و همکارانش هم دعا میکنم تا در حل مشکلات اقتصادی کشور موفق باشند. هیچ انگیزهای هم ندارم که یک اقدام مثبتی را نادیده بگیرم و عمدا ذکر نکرده باشم. تضعیف دولت را هم جایز نمیدانم و دلم میخواهد همیشه کارهای خوب انجام شده را بیان کنم.
مدعی هم نیستم که دولت آقای روحانی کار نکرده است. ولی برای بنده سوال است که منظور آقای روحانی از اینکه میفرمایند تورم در بهمن ماه به صفر رسیده یعنی چه؟ یعنی ما تورم نداشتیم یا رشد تورم به صفر رسیده است. چون اینها دو حرف جداگانه است. یک وقت هست که دولت موفقیت خودش را در کاهش میزان رشد تورم میداند که یک موفقیت است. یعنی در بهمنماه گذشته تورم دو درصد رشد داشته، امسال دو درصد رشد نداشته و در بهمنماه نیز مانند دیماه بوده است. پس صفر بودن رشد تورم با صفر بودن خود تورم بسیار متفاوت است. بنده فکر نمیکنم تورم الان صفر شده باشد. در کمتر کشوری تورم صفر است. ما میدانیم که در همین ماههای اخیر نان سیدرصد و مرغ نیز در همین حدود گران شده است. چطور ممکن است گران شدن این اقلام روی سایر اجناس سبد خانواده اثر نگذاشته باشد. حالا باید سوال کنیم که آیا در کنار گرانشدن نان و مرغ و چیزهای دیگر، چیزی هست که ارزان شده باشد؟ چون اگر قرار باشد تورم صفر شده باشد، باید در کنار این مواردی که گران شده، اقلامی باشد که ارزان شده باشد. کسی هست که سراغی بدهد از کالایی که مورد احتیاج همه مردم باشد و ارزان شده باشد تا ما هم بگوییم این دو همدیگر را جبران کردهاند. پس یک واقعیاتی هست که دلالت میکند بر اینکه گرانی به وجود آمده و هیچ واقعیتی نیست که بگوید ارزان شده است. خوب است دولت در این موارد توضیح دهد که منظورش از صفر شدن تورم چیست. من تا جایی که در مطبوعات دیدم و صحبت آقای روحانی از تلویزیون پخش شد، منظور صفر بودن خود تورم بود نه رشد تورم. شما غیر از این شنیدید؟ به هرحال مردم باید کاهش تورم را در جیبشان احساس کنند.
در مقوله فرهنگ میدانید که همیشه حضرت آقا دغدغه داشتند و بارها آن را مطرح کردهاند. حضرتعالی هم صاحبنظر هستید در این مورد. میخواهم بپرسم چه اتفاقی در دولت آقای روحانی در این حوزه در حال وقوع است. ما نقدهای بسیاری شنیدیم؛ هم از سمت اصولگرایان و هم از سمت کسانی که دلسوز انقلاب هستند و گفتمان انقلاب اسلامی را دنبال میکنند. ممکن است ما با یک فضایی مثل دوران آقای مهاجرانی روبه رو شویم. آقای جنتی دقیقا چه چیزی از فرهنگ میخواهند؟
بالاخره ما آقای جنتی را یک برادر مبارز و انقلابی میدانیم که از مبارزان قبل از انقلاب بودهاند اما حرف و حدیث اطراف وزارت ارشاد بسیار زیاد است؛ از تهران و قم و جاهای دیگر. در مجلس نیز اعتراضاتی در بین نمایندگان این روزها شنیده میشود. بنده خودم معتقدم برای اینکه داوری درستی داشته باشیم باید با آقای جنتی بنشینیم و صحبت کنیم. نمایندگان مجلس از جمله خود من نکاتی که دارم مطرح کنیم و آقای جنتی توضیح بدهند. من قدم اول را یک چنین دیدار و گفتوگویی میدانم.
در حال حاضر شما استنباطی از ایشان ندارید؟
ممکن است بعضی صحبتهایی که شده دقیق نباشد. ممکن است بعضی از توضیحات ایشان مفید بوده باشد و سوءتفاهمهایی است که برطرف میشود. ممکن هم است که غیر از این باشد.
فضای مجلس روی ایشان چطور است، امکان استیضاح هست؟
قطعا یک عده از نمایندگان به این فکر هستند. به هرحال وزارت ارشاد یکی از گردنههای سخت این دولت است. یعنی ارشاد و موضوع فرهنگ از آن اموری است که میتواند یک چالش جدی برای دولت آقای روحانی باشد.
آقای دکتر! در دولت دوم آقای احمدینژاد هم میشود گفت که حوزه فرهنگ توسط دستهای پشتپرده و دفتر ایشان اداره میشد. به هرحال خیلی از این جریانات مسالهدار در سینما نفوذ پیدا کرده بودند و کار خودشان را انجام میدادند. ولی آنقدر حساسیت نسبت به آنها از جانب مجلس و نمایندگان اصولگرا وجود نداشت. شما به جشنواره فیلم فجر اشاره کردید. ما دیدیم که آقای جنتی سعی کرده بود فیلمهای حاشیه دار در جشنواره حضور نداشته باشد؛ حالا یا به خاطر اینکه بعدا مورد سوال قرار نگیرد یا به این خاطر که اعتقادش است.
اینکه من هم میگویم باید بنشینیم و صحبتهای آقای جنتی را بشنویم دقیقا با همین احساس است. اینکه ببینیم منتقدان چه میگویند و آقای جنتی و معاونان و همکارانشان چه میگویند. ما در دوره دوم آقای احمدینژاد به بعضی کارهای ارشاد انتقادات جدی داشتیم، منتها حرفمان به جایی نمیرسید. اعتراض، هم در حوزه سینما و هم در سایر حوزهها وجود داشت. احساس ما هم همین بود. این جریان انحرافی را چه کسی در جامعه مطرح کرد؟ خود ما اصولگراها مطرح کردیم. اصلاحطلبها که مدعی این جریان انحرافی نبودند. یعنی نقد این جریان انحرافی توسط خود اصولگرایان مطرح شد. همانطور که گفتید مسائل فرهنگی یکی از مظاهر جریان انحرافی بود.
یکی از دغدغههای آقای روحانی مساله منتقدانشان است. همیشه آن را مطرح میکنند و دیدیم که در قم هم مطرح کردند. حالا در مقابل، منتقدان هم نظر خودشان را درباره نوع مواجهه آقای روحانی با خودشان دارند. ما شما را به انصاف میشناسیم. حق با کدام طرف است، منتقدان تند هستند یا آقای روحانی تحمل لازم را ندارد؟
حقیقت این است که ما از آقای روحانی انتظار صبر و حوصله بیشتری داشتیم. ایشان در مناظرههای تلویزیونی که ما هم در کنار ایشان بودیم گفت؛ من حقوقدانم. در نتیجه ما انتظارمان این بوده و هست که آقای روحانی هیچوقت نسبت به منتقدان خودشان در مجامع و محافل عمومی عصبانی نشوند و الفاظ و عباراتی که جو تنش و بگومگو را در جامعه افزایش میدهد، از زبان ایشان شنیده نشود. ولی بهطور متوسط هر ماه یک چنین اتفاقی میافتد و این به نظر من برای کشور خوب نیست. آقای روحانی توجه دارند که رئیسجمهور همه ملت ایران هستند؛ هم آنهایی که به ایشان رای دادهاند، هم آنها که رای ندادهاند.
میتواند این مساله یک استراتژی از جانب ایشان باشد؟
من نمیدانم و از علت آن خبر ندارم. اما میدانم که معلول آن بد است و نتیجه بدی دارد. هرچقدر رئیسجمهور صبورتر باشد ملت هم صبورتر میشوند. هرچه رئیسجمهور عصبانی باشد انعکاسش در وضع عصبی مردم بیشتر خواهد شد. آنچه تا حالا اتفاق افتاده همانطور که گفتم کمتر از انتظار ما بوده است.
با خودشان در این باره صحبت نکردید؟
تازگیها مجال این دست نداده که بتوانیم گفتوگوی خصوصی، صمیمی و دوستانه داشته باشیم.
اگر اجازه بدهید وارد محور دیگری از سوالاتمان شویم. شاید بد نباشد از اصولگرایان شروع کنیم. برخی معتقدند باتوجه به تجربهای که اصولگرایان از انتخابات مجلس نهم و اتفاقات ریاستجمهوری یازدهم دارند باید واقعی فکر کرد و زیادروی ایدهآلها سرمایهگذاری نکرد. یعنی از حالا یک فهرست قوی توسط کمیتهای که قبلا هم تجربهاش را داشتند تهیه شود. یک عده میگویند یک نشانههایی از وحدت دیده شده و ایرادی ندارد که هر طرف چه حرفی میزند. با اینها جلو برویم و بهگونهای کار را جمع کنیم. شما طرفدار کدام نظریه هستید؟
من دو تا اصل برای خودم دارم. یکی اینکه ما باید تمام توان خودمان را به کار بگیریم تا اصولگرایان به وحدت برسند. یعنی معتقدم ارائه چند فهرست انتخاباتی به نام اصولگرایان سم مهلکی برای انتخابات آینده است. این را ما باید بفهمیم و باور کنیم. دوم اینکه باید از تجربههای گذشته، بهخصوص نزدیکترین تجربه انتخاباتی درس عبرت بگیریم. یکی از این درسهای عبرت این است که در عین حال که به تکلیف فکرمیکنیم واقعبینی را نیز از دست ندهیم. شاید این حرف را اگر من میزدم، همانها که خیلی تکلیفگرا هستند قبول نمیکردند. ولی چون رهبری گفتند، اصولگراها باید قبول کنند. این سخن رهبری است. کافی است ما در انتخابات آینده مجلس دهم واقعبینی را با تکلیفگرایی همراه کنیم. ما امیدواریم با این دو اصل بتوانیم یک چتر وحدتی بر سر اصولگرایان داشته باشیم و مانع از تفرقه شویم. الان رگههایی در بعضی از رسانهها دیده میشود که مایلند این وحدت بین اصولگرایان پیدا نشود. از نوع خبرهایی که منتشر میشود، احساس میکنیم دوست دارند برخی را به میدان انتخابات بکشانند تا سبد آرای اصولگرایان تقسیم شود. اصولگرایان باید آنقدر بصیرت داشته باشند که بازی نخورند. همه ما باید فکر کنیم که نبودن من در مجلس مهم نیست. بودن فکر من در مجلس مهم است. یعنی اگر دیدیم که نامزد شدن امثال من باعث تفرقه و شکست میشود، ولی انصراف من باعث پیروزی اصولگرایان میشود باید دومی انتخاب را کنیم. ما با چنین اصولی تلاش میکنیم اصولگرایان به وحدت برسند و ناامید هم نیستیم.
طیف آقای لاریجانی و طیف پایداری فاصله بسیاری با هم دارند. به نظر میرسد که طیف آقای لاریجانی چشم به ائتلاف با بخشی از دولت هم دارد. فکر نمیکنید این مساله کمی کار را سخت میکند؟
بله اینها همه آن نقطههای آسیبپذیر وحدت اصولگرایان است اما تلاش میشود از این آسیبها جلوگیری شود. یعنی سعی بر این است که واقعبینی همه را به یکدیگر نزدیک کند.
شما در جلسات آقای تقوی حضور داشتید؟
خیر، اما با آن جلسات مخالف نیستم. با آقای تقوی هم در ارتباط هستم.
یک بحثی مطرح است که موسسه آقایمصباح ضلع سوم اصولگرایی باشد. از این طرف و آن طرف هم در داخل خود اصولگرایان این موضوع مطرح شد. دیگران هم میگویند چرا ما ضلع چهارم و پنجم نباشیم یا اصلا چرا ضلع سوم داشته باشیم؟
چه کسی گفته که اصولگرایی باید سهضلع داشته باشد؟ هر کسی به اندازه قامتش میتواند بیاید و یک ضلع شود. ما قسم نخوردیم که اصولگرایی باید سه ضلع داشته باشد که عبارت باشد از موتلفه، ایثارگران و رهپویان و پایداری. خیر. این شاید الگوی چهارسال پیش باشد، ممکن است امروز مدل این باشد که چهار ضلع داشته باشد و به جای مثلث، مربع باشد.
این مدل از جلسات آقای تقوی یا جلسات حضرات آیات، موحدیکرمانی، یزدی و مصباحیزدی به دست خواهد آمد؟
بالاخره اصولگرایان همیشه با حمایت روحانیت و در ارتباط با روحانیت عمل میکنند. در این شکی نیست. قطعا اگر بخواهد یک وحدتی حاصل شود، بدون اطلاع و رضایت و حمایت عزیزانی که اسم بردید نخواهد بود.
یک سوال هم دارم که نمیدانم تمایل دارید جواب بدهید یا چیز؟ در انتخابات قبل دیدیم که در مورد پایداری آن اتفاق افتاد و یک نگرانیهایی هم وجود دارد که ممکن است باز این طیف حاضر به ائتلاف نباشد. شما هم در این باره نگرانی دارید؟
احساس من این است که پایداری براساس تجربه گذشته به یک جمعبندی تازهای رسیده است. نه اینکه مدعی باشم که آنها اظهار پشیمانی میکنند ولی تصور میکنم مثل هر جریان سیاسی دیگری، گذشته را چراغ راه آینده خودشان میکنند و ما امروز با پایداری راحتتر از چهارسال پیش میتوانیم حرف بزنیم.
این خودش میتواند دستاورد بزرگی باشد. ولی آقای دکتر! یک بخشی از اصولگرایان دل در گرو دولت دارند. یک بخشی از پایداریها هم دلشان هنوز با آقای احمدینژاد است. میشود در این باره به صحبتهای آقای آقاتهرانی اشاره کرد که گفتند اگر تغییر نکند ما حمایت نمیکنیم. یعنی اگر تغییر کند موضوع فرق میکند. این بازی در دو زمین است و کار را سخت میکند.
بالاخره چون این اختلافات هست وحدت ضرورت پیدا کرده است. اگر همه یک طور فکر میکردند که کسی دنبال وحدت نمیرفت. یک داستانی نقل میکنند که در ایستگاه مرکزی راهآهن لندن، تعدادی ساعت نصب شده بود. این ساعتها هرکدام یکعدد را نشان میداد. یکی یک دقیقه به دو، یکی دو، یکی دو و یک دقیقه و... مسافری از یک کارگر راهآهن که داشت بارش را میبرد با عصبانیت پرسید که این چه وضعی است. چرا این ساعتها هر کدام عددی را نشان میدهد. او هم از آن زیر همانطور که داشت بار میبرد، گفت: «اگر قرار بود همه آنها یک ساعت را نشان دهند، یک ساعت بیشتر لازم نبود!»
اساسا مدل شما برای انتخابات مجلس چیست؟ بعضی میگویند هفت به علاوه هشت بعضی میگویند کمیته داوری درست کنیم یا بیست به علاوه ۱۰ باشد. شما چطور فکر میکنید؛ اصلا راجع به آن فکر کردید؟
اصولگرایان برای رسیدن و اجرایی کردن وحدت دارای الگو هستند. این الگو طراحی و تدوین نیز شده است. اما اجازه دهید ابتدا آن را اجرا و سپس اعلام کنیم.
یعنی مدل طراحی شده است؟
بله. طراحی شده و برنامهای وجود دارد برای اجرایی شدن وحدت. اما به نظرم بهتر است اول شکل بگیرد بعد راجع به آن توضیح داده شود.
اگر فرض کنیم اصولگرایان به وحدت رسیدند و حتی یک لیست ارائه کردند، اساسا چه چیزی برای جامعه دارند که بیان کنند. اگر بگوییم که انتخابات مجلس ادامه انتخابات ۹۲ است به فرض اینکه آقای روحانی بتواند توافق جامع را هم امضا کند، اصولگرایان چه چیزی برای مردم و جامعه دارند تا بیان کنند؟
اصولگرایان گفتمانشان گفتمان انقلاب اسلامی است و شما بپرسید چه چیزی ندارند.
بههرحال چیزی که عینی باشد برای مردم
ما در چارچوب اصول امام و گفتمانهای مقاممعظمرهبری برای هر بخشی هم گفتمان داریم و هم برنامه. در اینکه تردیدی نداریم. نکتهای که وجود دارد و من هم بارها آن را اعلام کردهام این است که ما دوره هشتساله احمدینژاد را دوره حاکمیت اصولگرایان نمیدانیم، به چند دلیل. اگرچه ابتدا اینطور فکر میکردیم. در آغاز، ما فکر میکردیم پیروزی آقای احمدینژاد پیروزی اصولگرایان است ولی به تدریج مشخص شد که اینطور نیست. دلیل آن هم این است که خود آقای احمدینژاد هیچوقت خودش را اصولگرا ننامید و در طول این هشت سال حتی یک بار هم کسی از دهان ایشان واژه اصولگرایی را نشنید. انتقادات زیادی هم که به آقای احمدینژاد شد بیشتر از ناحیه خود اصولگرایان بود. اگرچه اصلاحطلبان صورتحساب هزینههایی که دولت آقای احمدینژاد ایجاد کرده برای ما اصولگرایان فرستادهاند، ولی منافع دولت او را خودشان استفاده میکنند، به دلیل آنکه هر روز دارند یک کارخانه، سد و پروژهای را افتتاح میکنند و به نام این دولت تمام میکنند، ولی هر اتفاقی که در آن دوران افتاده به حساب ما اصولگرایان میگذارند. ولی واقعیت این است که ما آن دوران را دوران حاکمیت اصولگرایان نمیدانیم، ما در سیاست خارجی، داخلی، اقتصاد و برنامه داریم و برنامه ما هم مبتنی بر اصولی است که امام و رهبری برای ما ترسیم کردهاند.
پیشبینی شما از مجلس آینده چطور است، فکر میکنید اکثریت در اختیار اصولگرایان میماند؟
نمیتوانم پیشبینی کنم، چون تابع اوضاع و احوال و اتفاقاتی است که ممکن است از فروردین تا اسفند اتفاق بیفتد. پیشبینی کردن از این فاصله دور یک مقدار دور از احتیاط است.
فکر میکنید اصولگرایان برای سال ۹۶ به انتخابات ریاستجمهوری فکر میکنند یا اینکه باتوجه به دو دورهای بودن روسایجمهور سابق، در این معادله سیاسی شرکت نخواهند کرد؟
پیشبینی در مورد آن هم به نظر من زود است. پیدا کردن یک الگوی سیاسی- اجتماعی از انتخابات ریاستجمهوری ایران کار دشواری است. کشف قانونمندی حاکم بر انتخابات ریاستجمهوری در ایران کار سختی است. هر دفعه اتفاقی میافتد که مشابهتی با دوره قبل ندارد. همیشه مردم را غافلگیر می کنند.
حرف شما این معنا را میدهد که اصولگرایان نیز میتوانند شانس داشته باشند.
حرف من این است که از اتفاقاتی که تاکنون افتاده ما نمیتوانیم انگارهای بسازیم برای آینده.
راجع به آن ائتلاف سهنفره در انتخابات سال ۹۲ خیلی حرفها زده شد و شما هم اخیرا چندخطی راجع به آن گفتید و مورد توجه سایتها قرار گرفت. سوال من این است که چرا این ائتلاف به نتیجه نرسید؟ ما با آقای دکتر ولایتی، دکتر حداد و دکتر قالیبافی روبهرو هستیم که هر کدام در حوزه خودشان بهترین هستند، تصور همه ما این بود که یک اتفاق مهم و مثبتی خواهد افتاد. به نظرم این یکی از برهههای مهم اصولگرایی است که آسیبشناسی آن حالا دیگر چندان ایرادی نداشته باشد. مایلید در این مورد صحبت کنید؟
میگویند گذشته چراغ راه آینده است. اما من نگرانم که اینجا برعکس شود و برگشت ما به گذشته راه آینده را نیز تاریک کند. بعد هم شما این سوال را از کسی میکنید که به وظیفه خودش عمل کرده است. به نظرم سوال را از دیگران کنید. من نگران این هستم که اگر وارد این قضیه شوم، به آن وحدتی که امیدواریم حاصل شود لطمه وارد شود. ما باید یک هدف داشته باشیم و آن حفظ انقلاب است. هر چیزی که به این مساله لطمه بزند، باید کنار زده شود. تفرقه قطعا به این موضوع لطمه میزند و ما باید از مطرح کردن صحبتهایی که باعث تفرقه میشود، خصوصا در رسانهها خودداری کنیم.
شما تا زمانی که کنارهگیری کردید در ریز مسائل انتخابات بودید، چرا آقای روحانی رئیسجمهور شد؟ اساسا اصلیترین دلیلش را چه میدانید؟ مناظرهها و بحث درگرفته میان ایشان و آقای قالیباف سبب شد؟ اگر آن بحث مطرح نمیشد آیا آقای روحانی باز هم رشد میکرد؟ یا آقای روحانی محصول دوره آقای احمدینژاد بود؟
به نظرم این بحث فایدهای ندارد و الان وقت مطرح کردن آن نیست.
نشانههایی راجع به آقای احمدینژاد میبینیم. ما میبینیم که او نیاتی دارد برای بازگشت به قدرت. شما هم چنین حسی دارید در مورد ایشان که حرکتشان معطوف به انتخابات مجلس و ریاستجمهوری است؟
بله، من هم چنین احساسی دارم. ولی لزوما ظاهر شدن ایشان در انظار یا مسافرتشان به تبریز، قم و ترکیه به معنای این نیست که این حضور به معنای اختلال در میان اصولگرایان است. برای من قابل تصور است که آقای احمدینژاد هم به همین نوع فعالیتهای خودش ادامه بدهد و هم اصولگرایان به وحدت برسند.
اینها به معنای این نیست که آقای احمدینژاد لزوما یک فهرست مستقل و جداگانهای از اصولگرایان برای انتخابات خواهد داشت.
یعنی تلاش میکند که خودش را وارد فضای اصولگرایی کند؟
به هرحال عکسش را من احتمال نمیدهم؛ اینکه اصولگرایان یک لیست بدهند و احمدینژاد هم یک لیست.
شما در الگویی که فرمودید تهیه شده تصور ظرفیت آقای احمدینژاد را هم کردید یا خیر؟
بنای ما در آن الگو بر شایستهگزینی است. برای آن هم ملاکهایی وضع میکنیم. هر کس بر آن ملاکها منطبق باشد میتواند در فهرست اصولگرایان قرار گیرد.
هر چند شما فرمودید که مایل نیستید در مورد الگوی تهیه شده توسط اصولگرایان جزئیات بیشتری ارائه دهید، اما اگر اجازه بدهید میخواهم بپرسم آیا برای گروههای مختلف سهمیهای تعیین شده است؟
خیر. ممکن است که اصلا از یک جریان سیاسی تعداد خیلی کم و جریانی تعداد بیشتری باشد. بنا براین است افرادی که به پاکی و درستی و کارآمدی شناخته شدهاند معرفی شوند.
یعنی فردمحور است؟
یعنی شایستهترین افراد گزینه شوند.
یک بحثی که وجود دارد اینکه در انتخابات ریاستجمهوری اگر آقای احمدینژاد بیاید یک ثلمه بزرگی در اصولگرایان ایجاد میشود، شکاف عظیمی ایجاد خواهد کرد. اصلاحطلبان هم روی همین تحلیل است که احمدینژاد را تشویق میکنند. نظر شما چیست؟
به نظرم الان زود است راجع به انتخابات ریاستجمهوری آینده صحبت کنیم.
فکر میکنید او هنوز بدنه اجتماعی خودش را دارد و مردم هنوز احمدینژاد را میخواهند یا نه؟ یعنی دولت آقای روحانی باعث میشود مردم دوباره به احمدینژاد برگردند؟ مثلا آقای جوانفکر گفته بود طوری میشود که مردم با چراغ دنبال احمدینژاد بگردند؟
هر کسی اوضاع را آنطور تحلیل میکند که دوست دارد در آینده اتفاق بیفتد. مثل مسابقه فوتبال است که قبل از بازی همه میگویند ما میبریم.
اصلاحطلبان تصویری از خود نشان میدهند که بر مبنای مختصات آن ما با یک جناح کاملا متحد مواجه هستیم که البته دلیلش هم پیروزی آقای روحانی است. شما چطور اوضاع را میبینید؟ آیا ما بعد از انتخابات ٩٢ با یک جناح کاملا متحد روبهرو هستیم یا شما هم نشانههایی از تکثر را درون آنها میبینید؟
من معتقد نیستم که مردم به آقای روحانی بهعنوان یک اصلاحطلب رای دادند. یعنی مردم در رای دادن به آقای روحانی گرایش اصلاحطلبی خودشان را نشان ندادند. نه آقای روحانی خودش را اصلاحطلب معرفی کرد و نه آنها که به آقای روحانی رای دادند خودشان را لزوما اصلاحطلب میدانستند. رای آقای روحانی نیز آنقدر قاطع نبود که اصلاحطلبان بتوانند به پیروزی خودشان در آینده امیدوار باشند. بنابراین اصلاحطلبان پیروزی ۷/۵۰ درصدی آقای روحانی را بهعنوان پیروزی اصلاحطلبی در انتخابات ٩٢ به نفع خود مصادره کردند.
در جناح اصلاحطلبان دو دیدگاه وجود دارد؛ یک دیدگاه این است که هنوز زمان حضور مستقل ما فرا نرسیده و باید با دولت ائتلاف کنیم. یک دیدگاه هم این است که بهطور مستقل عمل کنیم. پیشبینی شما چیست؟
بنده پیشبینیام این است که بخش مهمی از اصلاحطلبان در انتخابات مجلس دهم زیرنقاب اعتدال وارد خواهند شد.
یعنی همچنان ائتلافشان را ادامه میدهند؟
اینطور پیشبینی میکنم. یعنی با شعار اعتدال وارد میشوند.
در سال ٩٦ هم با همین دستفرمان وارد میشوند؟
برای پیشبینی در آن زمینه زود است اما در انتخابات مجلس بهعنوان کمک به آقای روحانی وارد میشوند و به همین دلیل سعی میکنند جامعه را دوقطبی کنند و اصولگرایان را مخالف آقای روحانی معرفی کنند. درحالی که بنای اصولگرایان برمخالفت با آقای روحانی نیست.
طیفی از اصلاحطلبان، خصوصا دکتر عارف خیلی اصرار دارند بر اینکه با بخشی از اصولگرایان یک فهرست بدهند. این اصولگرایان چه کسانی هستند؟ منظورشان جریان آقای لاریجانی و ناطقنوری است؟ برگرفته از چه نوع دیدگاهی است؟ شما این آمادگی را در جناح اصولگرا میبینید که چنین اتفاقی بیفتد؟
همهچیز ممکن است. یعنی در عالم سیاست بعد از ۳۶ سال تجربه باید این درس را فراگرفته باشیم که نگوییم همین است و جز این نیست. بالاخره بین اصولگرایان کسانی هستند که به آقای روحانی نزدیکترند. بین طرفداران آقای روحانی نیز کسانی هستند که به بعضی از اصولگرایان نزدیکترند. بعید نیست که به فکر یک ائتلافی هم باشند. ممکن است این اتفاق هم بیفتد. از طرفی ما هم دوست داریم اصولگرایان واحد باشند. اما معلوم نیست آنچه ما دوست داریم همان اتفاق بیفتد. بنابراین من نمیگویم این امر محال است.
آقای دکتر! بهتر است چند سوال در زمینه سیاست خارجی هم بپرسیم. از نظر شما امکان توافق جامع وجود دارد؟ فکر میکنید انعطافهای دو طرف آنقدر هست که بتوانند به توافق برسند؟
مساله هستهای، دولایه دارد، لایه زبرین و لایه زیرین. لایه زبرین همان چیزی است که در فضاهای رسانهای و تبلیغاتی زده میشود که همه آن را میشنوند. جان کری چیزی میگوید، سخنگوی کاخسفید چیز دیگری میگوید. یا آن طرف جمهوریخواهان آمریکا و نتانیاهو یک چیزی میگویند. این طرف هم دولت چیزی میگوید و برخی از نمایندگان مجلس چیز دیگری میگویند. این همان لایه زبرین است. لایه زیرین را هم ما مطلع نیستیم و شاید هیچ کس غیر از آن چند نفر مطلع نباشند، و هنوز هم این لایه زیرین شکل نگرفته و منعقد نشده است. بنابراین ما نمیدانیم این زیاده خواهیهای آمریکاییها و شرط و شروط گذاشتنها از نوع کری خواندن قبل از رسیدن به توافق نهایی و تضعیف روحیه طرف مقابل است یا حرفهایی است واقعی؟ به هرحال ما خوشحال میشویم که تیم مذاکرهکننده به یک توافق شایسته برسد. توافقی که عزت ملت ایران در آن رعایت شده و منافع ملت در آن دیده شود.
ممکن است توافقی که امضا میشود یک توافق خوب نباشد یا توافقی که صورت میگیرد توافق نظام است؟
امیدوارم غیر از این اتفاق نیفتد. به هرحال وقتی رهبری میگویند اینها فرزندان ما هستند، فرزندان این انقلابند این امیدواری بیوجه نیست. ما بهعنوان اصولگرا خوشحال میشویم اگر دولت آقای روحانی بتواند مشکل تحریمها را با حفظ منافع از طریق مذاکره حل کند.
فکر میکنم شما جدا از بحث دولت یک رابطه شخصی مناسبی با دکتر ظریف هم دارید. در مورد لایههای زیرین با ایشان صحبت نکردید؟
من نپرسیدم از ایشان و علت اینکه نمیپرسم هم این است که فکر میکنم این مسائل هنوز نهایی نشده است تا اینکه بشود آن را بهعنوان یک واقعیت تلقی کرد. به هرحال آن چیزی که بنده از مساله هستهای نسبت به آن نگرانی دارم این است که تا به حال تلقی عموم اینطور بوده که آمریکاییها با اهرم تحریم خواستهاند در اقتصاد ایران اثر بگذارند، این واضح است. نگرانی من این است که آمریکاییها بخواهند با اهرم مذاکره برسیاست ایران اثر بگذارند. من این را خطرناکتر از تاثیر بر اقتصاد میدانم. ملت باید کاملا هوشیار باشد که آمریکاییهایی که با انقلاب دستشان از دخالت در سیاست ایران کوتاه شده است، حالا از پنجره مذاکرات نخواهند تاثیر بر فضای سیاسی ایران بگذارند. مردم ایران باید کاملا مراقب باشند که هر جریان سیاسی که بخواهد در دام این توطئه بیفتد، آن جریان را طرد کنند. من نمیگویم در ایران جریانی هست که میخواهد به آمریکاییها برای پیروزی تکیه کند اما کاملا این را محتمل میدانم که آمریکاییها بخواهند با استفاده از ابزار مذاکرات بر فضای سیاسی ایران تاثیر بگذارند. اینجا یک بصیرت بالا و عمومی لازم است. این یک گذرگاه حساس است که ملت مراقب باشد تا دوباره خارجی در سیاست داخلی ما اثر نگذارد. ما تا به حال هرچه دعوا و اختلاف داشتیم اختلاف خانوادگی بوده است. هیچوقت لات سر محله نیامده طرف یکی از دو سوی دعوا را بگیرد و بخواهد تاثیرگذاری کند. بالاخره خودمان با هم کنار آمدهایم. یک بار انتخابات شده یکی برنده شده یکی بازنده شده دوباره یکی بازنده شده و دیگری برنده شده تا وقتی این جابهجاییهای قدرت با اراده ملت است هیچ جای نگرانی نیست. اما اگر روزی خدانکرده خارجی طمع کند که بخواهد در نتایج سیاست داخلی ما اثربگذارد آن روز باید نگران بود.
حدس میزنید به فرض امضا شدن توافق جامع این موضوع عواقب جانبی داشته باشد؟ ممکن است تبدیل به پیروزی اصلاحطلبان در شرایط داخلی شده و تاثیرگذار باشد؟
به نظر من قطعا اصلاحطلبان از نتایج مثبت مذاکرات بهرهبرداری خواهند کرد. ولی اصولگرایان باید منصف باشند. نه ذوق زده شوند (اگر جای ذوقزدگی نداشت) و نه بناشان بر این باشد که دستاوردهای مثبت را نادیده بگیرند.
شما برای مجلس دهم نامزد میشوید؟
برای این منظور تصمیم نگرفتهام. من نصیحتی به همه میکنم که قبل از همه خودم سزاوار آن هستم. اگر کنار رفتن من به پیروزی اصولگرایان کمک کند قطعا کنار خواهم رفت.
برای آخرین انتخابات هیاترئیسه چطور تصمیم نگرفتید؟
من دیگر مایل نیستم آن رقابت را تکرار کنم. آن رقابت مربوط به قبل از انتخابات ٩٢ بود. الان دوران رقابت داخلی ما اصولگرایان نیست.
منبع: سالنامه مثلث