گروه سیاسی نماینده، صادق خرازی به هنگام دفاع مقدس در ستادهای نامنظم شهید چمران به خدمت پرداخت، سپس مدتی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بعد هم در ستاد تبلیغات جنگ، شورای عالی حضور داشت و چند صباحی در شورای عالی اخبار جنگ قرارگاه خاتمالانبیاء، ستاد پشتیبانی جنگ و ستاد پدافند کل کشور انجاموظیفه کرد. سابقه حضور در خبرگزاری جمهوری اسلامی را نیز دارد.
به دعوت ولایتی به وزارت امور خارجه رفت و در سال ۱۳۶۸ بهعنوان سفیر و معاون نماینده دائم ایران به سازمان ملل متحد در نیویورک معرفی شد و پس از شش سال به ایران بازگشت. در زمان وزارت کمال خرازی به سمت معاون آموزش و پژوهش وزارت امور خارجه ایران منصوب شد و سپس به مدت سه سال و چهار ماه سفیر جمهوری اسلامی در پاریس بود.
صادق خرازی علاقهای به فعالیتهای تحقیقاتی و پژوهشی هم دارد، در سازمان میراث فرهنگی، انجمن مفاخر علمی-فرهنگی، بنیاد ایرانشناسی، دانشگاه مدیریت استراتژیک، شهر کتاب، خانه کتاب، کتابخانه ملی، کتابخانه و موزه ملی ملک (متعلق به آستان قدس)، عضو انجمن ایکوم ایران، موسسه فرهنگی هرمس مدتی از هیئت امنای آن بوده و هست.
این چهره اصلاحطلب همچنین سایت دیپلماسی ایرانی، سایت اقتصاد ایرانی و سایت میراث فرهنگی اسلام و ایران را مدیریت میکند.
رئیس شورای مرکزی حزب ندا با دفاع از رنگ فیروزهای که برای این حزب انتخاب شده است به نحوه انتخاب اسم “ندا” و مخالفتهای اصلاحطلبان با تشکیل این حزب اشاره کرد و گفت: با نام ندا هم میشود ترانه ساخت و شعر آفرید. در فرهنگ و مفهوم ادبیات حماسی ما، دهها بار نام “ندا” آمده است. من پیشنهاد این نام را مطرح کردم در همان هیئت مؤسس اول دوستان پسندیدند و نام حزب ندای ایرانیان شد.
وی در خصوص مخالفت برخی از اصلاحطلبان با تشکیل ندا، میگوید: کسانی که به ما میتاختند نقض غرض در اندیشههای خود ایجاد کردند در واقع آنها به دیدگاهها و آرمانهای خودشان میتاختند مگر نه این است که اصلاحطلبان میگویند ما باید چندصدایی و تکثر را بپذیریم؛ پس نقدهای تندوتیز علیه ندای ایرانیان چه معنای میتوانست داشته باشد غیرازآنکه عدهای با من یا تعدادی از اعضای ندا دشمنی شخصی داشتند.
چطور با اعضای ندای ایرانیان آشنا شدید، شما حوزهتان بیشتر دیپلماسی بود چگونه به فکر تشکیل حزب به همراه تعدادی از جوانان اصلاحطلب افتادید؟
خرازی: ماجرای من و همراهیام با بچهها و دوستانی که بعداً بنام اعضای حزب ندای ایرانیان نام گرفتند و بدین نام شاخص شدند داستان عجیبی دارد. میتوانم ادعا کنم همراه شدنم برای راهاندازی یک حزب، آن هم در قامت جریان اصلاحطلبی با این ترکیب از جوانان و بدنه اصلاحات، کاملاً غیرمترقبه بود. پس از انتخابات ۹۲ میان من و برخی از دوستان و بزرگان از جمله جناب آقای خاتمی بحثهای متعددی در خصوص شرایط سیاسی کشور و ضرورت انسجام یافتن بدنه جوان اصلاحطلبان مطرح شد. انسدادی که در رابطه با کار تشکیلاتی پدید آمد بود مشکلات جدی در میان اصلاحطلبان بهویژه بدنه جوانان این جریان به وجود میآورد و مطرح میشد. موضوع بسیاری از بحثهای ما فقدان جریان و تشکیلاتی منسجم بود نتیجهاش مذاکرات تدریجی شد که با برخی از دوستان اصلاحطلب داشتم با برخی از این دوستان که بعدها با هم “ندای ایرانیان” را پدید آوردیم، همدیگر را قبلاً در جمعهای اصلاحطلبی دیده بودیم و تقریباً میشناختیم. منتهی از همان اول هدف از جمع شدن ما تشکیل حزب نبود؛ واقعیت این است که طور تدریجی و در طول مذاکرات مختلف با دغدغههای هم آشنا شدیم در نهایت، به یک دغدغه مشترک که نبود حزب بود رسیدم. مذاکراتی میان ما شروع شد، نتیجه مذاکرات پایهریزی تشکیل حزب بود. بهطور خلاصه بگویم من و دوستانی که ندای ایرانیان را پایهگذاری کردیم دغدغه مشترک، آرمان مشترک و هدف مشترک خود را پیداکردهایم، همه این دغدغههای ما در یک نقطه تلاقی به هم رساند و آن نقطه تشکلی بود که بعدها ندای ایرانیان نام گرفت.
چرا اسم ندای ایرانیان را برگزیدید؟ اصلاً اول چه کسی اسم ندای ایرانیان به ذهنش خطور کرد؟
خرازی: یک روز نشسته بودم و به ابعاد فکری و معنوی حزب جدیدی که میخواستیم تأسیس کنیم فکر میکردم. تشکیل یک حزب پس از ناکامیهای متعدد و از سوی دیگر پژواکی که هر تصمیم بر ذهن و دید فعالین سیاسی اصلاحطلب میتوانست بگذارد فکر میکردیم. به لحاظ فکری بیشتر این جمله که ما دوباره اصلاحات را به عرصه فعالیتهای حزبی باز خواهیم گرداند و این حزب میتواند نوید دوباره اصلاحات برای ایران باشد در ذهنم خطور کرد. به لحاظ انسانی هم که نگاه میکردم، حزبی بر پایه یک بدنه جوان اصلاحطلب تشکیل شده است. بنابراین با توجه به بدنه قدرتمند جوان حزب میتوانیم آن را نسل دوم اصلاحطلبان نام بگذاریم. کم، کم این نگاه در ذهن همه متبادر شد، اسم مخففی پیدا میشود که تداعیکننده افکار ما است این اسم مخفف دارای پیام بینظیری بود که سالها انتظارش را میکشیدیم و آن فعال شدن و منسجم شدن دوباره بدنه اصلاحات بود.
همچنین اسم حزب دارای آهنگ ویژهای و موزونی بود که مفهوم داشت. با نام ندا هم میشود ترانه ساخت و شعر آفرید. در فرهنگ و مفهوم ادبیات حماسی ما، دهها بار نام “ندا” آمده است. من پیشنهاد این نام را مطرح کردم در همان هیئت مؤسس اول دوستان پسندیدند و نام حزب ندای ایرانیان شد.
چرا رنگ آبی فیروزهای را بهعنوان رنگ حزب انتخاب کردید؟
خرازی: مثلاً چه رنگ دیگری را انتخاب میکردیم.
مثلاً رنگ قرمز؟ فلسفه رنگ آبی برای این حزب چیست؟
خرازی: رنگ قرمز آن لطافتی که میخواستیم نداشت. رنگ آبی فیروزهای رنگ ایرانی است که سال، تاریخ، تمدن و فرهنگ ایرانی را برای ما بازگو میکند. در تمام بناهای ایرانی آنچه خودنمایی میکند و پیام معنویت را منتقل میکند رنگ آبی فیروزهای است. فیروزهای دنیای از مفهوم را دارد این رنگ بیشترین مخاطب را در میان مردم دنیا دارد بنابراین طبیعی بود برای حزبی که قرار است جامعهگرا باشد این رنگ را برگزینیم.
ندای ایرانیان کارش را با مخالفتها و انتقادهای تند برخی اصلاحطلبان آغاز کرد. نوک پیکان این مخالفتها شما بودید. هیچ فکر نکردید که عطایش را به لقایش ببخشید؟
خرازی: در زندگیام نشده است که کاری را شروع کنم و در کاری که ارادهای برای انجامش دارم جا بزنم. در عمرم نشده است که به خاطر فشار اطرافیان پشت کسی را خالی کنم. از زمان جوانی یادم میآید وقتی در کاری “یا علی” گفتم تا آخرش میرفتم. اتفاقاً دلیلی نداشت که در مورد تشکیل حزب جا بزنم، ما کار بدی نمیکردیم که؛ کسانی که به ما میتاختند نقض غرض در اندیشههای خود ایجاد کردند درواقع آنها به دیدگاهها و آرمانهای خودشان میتاختند مگر نه این است که اصلاحطلبان میگویند ما باید چندصدایی و تکثر را بپذیریم؛ پس نقدهای تندوتیز علیه ندای ایرانیان چه معنای میتوانست داشته باشد غیر از آنکه عدهای با من یا تعدادی از اعضای ندا دشمنی شخصی داشتند هرچند اکنون که چند ماه از آغاز کار ندای ایرانیان گذشته است بسیاری به خاطر زود قضاوت کردن و پیشداوری پشیمان شدهاند اما در ذهن، گفتار و کردار اصلاحطلبی انحصارطلبی و تخریب رقیب جایی ندارد.
آینده ندای ایرانیان را با این تفاسیر چگونه میبینید؟
خرازی: اگر معتقد بودم که ندای ایرانیان موفق نمیشود هیچگاه با این جدیت در کنار اعضای ندا قرار نمیگرفتم. ما البته از کسی یا خارج از ایران ایده نگرفتیم اما معتقدم ندای ایرانیان، روزی بینالمللی و فراگیر خواهد شد. ما اول در داخل ایران تلاش میکنیم، نسلی از فعالین سیاسی که معتقد به گفتمان اصلاحطلبی هستند را متشکل کنیم و بعد منطقهای و بینالمللی کار خواهیم کرد. من از بچههای ندای ایرانیان چیزهای زیادی یاد گرفتم، حقیقتاً تا امروز نمیدانستم که پتانسیل جوانان اصلاحطلب ایران آنقدر بالاست من در طول جلسات مختلف تحت تأثیر شخصیت، هویت، نوع فکر و چالش ذهن قرار میگیرم، آنها مرا جوانتر میکنند شاید به لحاظ سنی از همه پیرتر باشم اما واقعاً احساس میکنم در کنار این جوانان، جوانتر از گذشته شدهام. این تشکل با این پتانسیلهای بالقوه قطعاً آینده موفقی خواهد داشت.