نماینده/سید باقر پیشنمازی: مهلتي كه خداوند به ابليس داد، آميخته با حكمت است. اين امهال نه تنها مزاحمتي براي امر ربوبيت و پروردگاري ايجاد نميكند كه در بسياري از موارد، مكمل مسئله اختيار انسان براي اعتلا است، تا سرنوشت خود را با “انتخاب” مبتني بر عقل و فطرت و راهنمايي پيامبران، يا تبعيت از شيطان، ترسيم كند. آنچه كه شيطان بر بعضي قلبها “القا” ميكند براي امتحان آنهاست. (۱) مومن بصير و هشيار در برابر اين القا مقاومت ميكند و تسليم نميشود اما كساني كه فاقد “قلب سليم” اند راههاي عقب نشيني از اسلام را جستجو ميكنند و براي آن توجيه ميتراشند.
خداوند ميتواند راه پيامبران را در امر هدايت و راهبري انسانها هموار و آسان نمايد، اما چون انبيا، معلم انسانها در نسلهاي بعدي هم هستند، زندگي آنها را سرشار از تلاش و جهاد و مبارزه براي تعيين سرنوشت قرار داده است، چرا كه خداوند سرنوشت هيچ ملتي را تغيير نميدهد مگر اينكه تغيير را از خودشان آغاز كنند. (۲)
جهاد و مقاومت هم بدون دشمن ظاهري يا باطني مفهوم پيدا نميكند و لذا در قرآن كريم آيه ۱۱۲ سوره انعام ميفرمايد:
و اينگونه است كه ما براي هر پيامبري دشمناني از شياطين انس و جن قرار داديم كه براي فريب يكديگر “سخنان آراسته” القا ميكنند. اگر پروردگارت ميخواست، چنين نميكردند. پس با افترايي كه ميزنند رهايشان ساز.
درسي كه از زندگي و پايداري و مقاومت پيامبران در تحقق آرمانهايشان ميآموزيم اين است كه كينهتوزي و دشمني و مزاحمت شياطين براي جبهه حق، سنت دائمي الهي است و اينكه كسي بتواند قلههاي ايمان و قرب به خدا را بدون مواجهه با آنها فتح كند و بدون رنج و زحمت و مشقت اعتلا يابد، تصوري نادرست است. (۳) و لذا تنها با حسابگري و تصميم عالمانه و عمل به تكاليف الهي ميتوان از آن، سربلند و پيروز بيرون آمد.
كساني كه در برابر دشمني و فشار كفار، تاب مقاومت از دست مي دهند و براي انعطاف نسبت به آنها و عقبنشيني از اصول توجيه ميتراشند، از سنت الهي غافلند.
“اسلام حداقلي” يعني باز شدن باب توجيه. هر جا كه امر و يا نهي الهي مزاحم هواي نفس ما يا محاسبات ناقص ما بود، با مقدمه چيني و طرح مسائلي اگر بتوانيم، از آن عبور ميكنيم. بعضي گمان ميكنند با كوتاه آمدن از خط قرمزها و ناديده گرفتن عزت اسلامي در برابر دشمن، مي توانند دفع شر كنند تا با آسودگي خاطر به زندگي آرامشان بپردازند، در صورتيكه سنت الهي رهايشان نميسازد و دشمني بعدي و فتنه بعدي به سراغشان خواهد آمد.
آرامش و آسودگي خاطر تنها در مقاومت و پايداري بر تكاليف الهي به دست ميآيد، چرا كه در اين صورت خداوند به وعده خود در مورد نصرت مومنان عمل خواهد كرد. (۴) و در صورت عقبنشيني، ديگر نبايد به پيروزي و موفقيت اميدوار بود.
قرآن كريم در آيه ۱۲۰ سوره بقره ميفرمايد:
يهود و نصاري هرگز از تو راضي نميشوند تا اينكه به آيينشان گردن نهي، بگو هدايت، هدايتي است كه از جانب خدا باشد اگر از آن پس كه خدا تو را آگاه كرده است از خواسته آنها پيروي كني، هيچ ياور و مددكاري از جانب او نخواهي داشت.
تهديد آخر آيه بسيار جدي است.
دشمن مي گويد ما ديگر درصدد براندازي جمهوري اسلامي نيستيم اما رفتار شما بايد با جامعه بين المللي همخواني داشته باشد. ايران بايد به جامعه بين المللي برگردد و نقش فعال ايفا كند و از انزوا خارج شود!
ظاهر اين سخنان خيرخواهانه به نظر ميرسد. اين همه مهرورزي و خيرخواهي از طرف مقابل! چرا بايد بدون پاسخ بماند؟ ما تا چه وقت ميخواهيم فرصتها را از دست بدهيم!؟ توسعه و پيشرفت بدون ارتباط با جهان! نميشود... توطئه دشمن عليه ما يك توهم است! چرا دلواپسيد!؟ چرا ميترسيد!؟ چرا ميلرزيد!؟ برويد يك جاي گرم پيدا كنيد!
در چنين فضايي خاطرهاي كه از شعر زيبا و پندآموز “جوجه نافرمان” در كتاب دوره ابتدايي داشتيم تداعي ميشود:
جوجـه گـفتا كـه مادرم ترسـو ست
به خيالش كه گربه هم لولوست
گربه حيوان خوش خط و خالي است
فكر آزار جوجه هرگز نيست
سه قدم دورتر شد از مادر
آمدش آنچه گفته بود به سر
گربه ناگاه از كمين برجست
گلوي جوجه را به دندان خست
برگرفتش به چنگ و رفت چو باد
مرغ بيچاره از پيش افتاد
ليك چون گربه جوجه را بربود
ناله مادرش ندارد سود
براندازي پنهان و تدريجي با تغيير گام به گام رفتار و عقب نشيني از اصول و مباني اتفاق ميافتد.
مقام معظم رهبري در ديدار ۲۱/۱۲/۹۳ با اعضاي محترم مجلس خبرگان و با تأسي به قرآن كريم فرمودند: “آنچه ما امروز در زبان مستكبرين و مخالفين نظام اسلامي و مشخصاً جمهوري اسلامي مشاهده ميكنيم كه با “تغيير رفتار” از آن ياد ميكنند. گاهي
مي گويند ما تغيير نظام را نميخواهيم، تغيير رفتار را ميخواهيم. تغيير رفتار با تغيير نظام هيچ تفاوتي ندارد. درست همان است يعني تغيير آن سيرت اسلامي. ”
دشمن پس از آتشباري رواني در فضاي جنگ رسانهاي و سياست تهديد و تطميع (چماق و هويج)، ناديده گرفتن برخي از اصول و مباني و خط قرمزها را امري “جزئي” وانمود كرده و جزء لوازم توافق اعلام مي كند و با سياست پيشروي گام به گام خود در ازاي هر عقبنشيني ما، عقبنشيني بعدي را مطالبه ميكند.
آنگونه كه قرآن كريم در آيه ۸۳ سوره مريم ميفرمايد: گويا ابليس مامور است كه كافران را به غدر و مكر مسلمانان، تحريك كند تا مسلمانان در چنين آزموني شايستگي بهرهمندي از نصرت الهي را در اثر استقامت و عمل به تكليف به دست آورند يا در اثر غفلت و افتادن در دام فريب كافران، خود را از نصرت الهي محروم سازند.
مذاكرهكنندگان در عرصه سياست خارجي واقفند كه عامل اصلي تعيين سرنوشت، خداي متعال است و آنها وسيلهاند و در چارچوب وظايف و تكاليف تعريف شده مجاز به مذاكره و تصميم هستند. با توجيه دفع ضرر و به تصور از بين رفتن تحريمها و دشمنيها ورفع مشكلات اقتصادي (براي هميشه)، نميتوان حتي اندكي از عزت و سربلندي اين ملت بزرگ را هزينه كرد. چنين توجيهاتي به صراحت در آيه ۵۲ سوره مائده مردود اعلام و به آينده اميدبخش پايداري، وعده داده شده است.
هشدارهاي صريح ذكر شده در آيات ۷۳ و ۷۴ سوره اسرا شگفتآور است و ضرورت هشياري در محاسبات و مراقبت نسبت به خدعه و نيرنگ دشمن را يادآوري ميكند و از عواقب خطرناك گرايش به دشمن هر چند جزئي، به شدت بر حذر ميدارد.
“اين هيئتي كه رئيس جمهور محترم براي مذاكرات هستهاي گذاشتهاند مردمان امين و خوبي هستند ... البته با اينكه اين دوستان و برادران، برادران خوبي هستند، برادران اميني هستند و ميدانيم كه دارند براي صلاح كشور تلاش ميكنند، در عين حال من نگرانم، چون طرف مقابل طرف حيلهگري است... اهل خدعه است اهل خنجر زدن از پشت است... واقعا خدعهگري ميكنند. اين ما را نگران ميكند. بايد مراقب شگردهاي دشمن باشيم. ” (مقام معظم رهبري ۲۱/۱۲/۹۳)
از دهه اول انقلاب اسلامي در بين مسئولان افرادي بودند كه وقتي با مختصر دشواري در تنفيذ احكام الهي و تطبيق مقررات با آن مواجه ميشدند به جاي اينكه با تلاش و اهتمام بيشتر شرايط و ضوابط را تنظيم و همراه كنند، تقاضاي عقبنشيني از اصول و مباني اسلام را داشتند! بعضي از اعضاي دولت در اوايل دهه ۶۰ در مذاكرات مربوط به تنظيم قانون جديد كار اعلام كرده بودند كه كشور را با احكام اوليه اسلام نميشود اداره كرد! هر جا تصور ميكردند مانعي وجود دارد يا زحمتي براي تطبيق با اصول، مترتب است عبور از احكام اوليه و تمسك به احكام ثانويه را پيشنهاد ميكردند. در آن روز با حضور حضرت امام (ره) فراتر از اين را نميتوانستند بيان كنند. اكنون نيز كساني هستند كه به وعدههاي الهي اعتماد ندارند و با محاسبات مادي ميخواهند همه گرهها را باز كنند. غافل از اينكه گرهها با عمل به تكاليف الهي بازمي شود.
ولو ان اهل القري آمنوا و اتقوا لفتحنا عليهم بركات من السماء و الارض ولكن كذبوا فأخذناهم بما كانوا يكسبون. (قرآن كريم ـ سوره اعراف ـ آيه ۹۶)
اگر مردم سرزمينها ايمان آورده و پرهيزكاري پيشه كرده بودند، بركات آسمانها و زمين را به رويشان ميگشوديم، ولي پيامبران را به دروغگويي نسبت دادند ما نيز به كيفر كردارشان مواخذهشان كرديم.
طرح انديشه “اسلام حداقلي” در روابط بينالمللي و همچنين در مديريت مسائل داخلي به معناي اين است كه بخشي از اوامر و نواهي را كه به جايي اصابت نميكند ميپذيرند و بخشي ديگر را هم به فرصتي ديگر! موكول ميكنند. اين ظاهر مسئله است اما نتيجه واقعي
عقب نشيني از همه اسلام و خالي كردن عرصه براي سكولاريسم است و اين چيزي جز اشتباه محاسباتي نيست.
اگر اين دوستان مقداري بيشتر در مفاهيم آيات قرآن تدبر داشته باشند تصديق خواهند كرد كه موانع و تحريمها و بسياري از مشكلاتي كه از قبل و بعد از پيروزي انقلاب پيش روي ما قرار دادند، بخشي از سنت الهي براي تعيين “عيار” مدعيان ايمان و اسلام است. (۵) و خروج از آنها نيازمند ايمان، اراده، نقشه راه، برنامه و توكل به خداي متعال است نه عقبنشيني از تكاليف الهي و خط قرمزها.
مقام معظم رهبري درتاريخ ۲۱/۱۲/۹۳ بر اساس تكليفي كه احساس ميكنند و اين تكليف منبعث از قرآن كريم و از جمله تذكر آيات ۴۹ سوره مائده و ۱۵ سوره شورا ست ميفرمايند:
“آنچه ما از مجموع معارف قرآني استفاده ميكنيم و درمييابيم اين است كه مطالبه اسلام از مسلمين، ايجاد نظام اسلامي به نحو كامل است. مطالبه اسلام با تحقق كامل دين اسلام است... اين “حداقلي” و اكتفاي به حداقلها، از نظر اسلام قابل قبول نيست. ما در معارف خودمان چيزي به عنوان “دين حداقلي” نداريم بلكه در قرآن كريم در موارد متعددي، اكتفاي به بعضي از تعاليم ديني دون بعضي، مذمت شده است الذين جعلوا القرآن عضين”(۶).
پينوشتها:
۱- قرآن كريم ـ سوره حج ـ آيه ۵۳
۲- سوره رعد ـ آيه ۱۱
۳- سوره بقره ـ آيه ۲۱۴
۴- سوره بقره ـ آيه ۴۰
۵- سوره عنكبوت ـ آيه ۲و۳
۶-سوره حجر-آيه ۹۱