نماینده - بعد از هر انتخاباتی نامزد پیروز از حماسه سخن می گوید چه این نامزد پیروز در یک میدان بی رقیب پیروز شده باشد همانند هاشمی و یا به مانند خاتمی که در رقابت با نامزدهای متعدد و به مدد فضاسازی های صورت گرفته از سوی رئیس دولت کارگزاران پیروز شده بود و یا احمدی نژاد که با معجزه دو گانه سازی و نفرت مردم از دولت های سابق سوار بر موج شد و به پیروزی رسید و چه روحانی که با فاصله بسیار اندکی از حد نصاب قانونی رئیس جمهور شد ...همه رئیس جمهورند و حماسه ساز و در این کسی شک ندارد ولی قصه پرغصه از آن جا آغاز می شود که نامزد پیروز روز فتح و ظفر بر رقبا را مبدا تاریخ می شمارد و بر دیگران نهیب می زند که پیام حماسه ای که «خلق کرده ام !» را بشنوید و اگر نشنوید حذف خواهید شد !
آن چه زمینه ساز نوشتن این مختصر بدیهیات شد سخنان اخیر حسن روحانی رئیس جمهور محترم است که به استانداران نهیب زده است که «به همه استانداران یک بار دیگر اعلام میکنم اگر کسی ٢٤خرداد را قبول ندارد صلاح نیست در ردههای بالا مسوولیت داشته باشد»
طبیعی است که نامزد پیروز باید آنان را بر سر مناصب بگمارد که با او هم نظر هستند و استاندار هر استان یکی از شخصیت هایی است که باید با رئیس جمهور هم آوا و هم داستان باشد ولی سوال اینجا است که آیا دستور به استانداران برای تغییر مخالفان و منتقدان در سطوح ریز مدیریتی که طبیعتا فرمانداران و ...را شامل می شود با شعار های سرداده شده در دوران انتخابات سازگار است ؟!
پاسخ منفی است و سخن اصلی این نوشتار نیز آن نیست که گفته شد بلکه می پرسیم آیا در این کشور تنها در روز ۲۴ خرداد ۹۲انتخابات شد و یا پیش از آن نیز ده ها بار مردم پای صندوق های رای رفته بودند ؟!
اگر انتخاب میلی متری روحانی به ریاست جمهوری حماسه است و همه باید پیام این انتخاب را بشنوند چرا پیام رای مردم در ۲۲ خرداد ۸۸ از سوی دیکتاتورهای روشنفکر مآب شنیده نشد ؟
رای مردم در همه حال حجت است چه به هاشمی رای داده باشند و چه به خاتمی ، احمدی نژاد و یا روحانی ...حال برخورد با رای مردم بر اساس معیارهای دوگانه طنز تلخی است که آدمی را یاد مسائلی می اندازد که با توجه به نبود سعه صدر در دولت محترم هراس داریم که از آن سخنی بگوئیم چرا که شاید به سرنوشت نه دی و یا رمز عبور گرفتار شویم و طبیعتا سری که درد نمی کند دستمال نمی بندند !