به گزارش نماینده به نقل از مشرق مهمترین دلیل گسترش فعالیت و حضور سیا در ایران رقابت و مبارزه اطلاعاتی ـ جاسوسی با شوروی و کا.گ.ب بود.
آمریکا میدانست که مرزهای شمالی ایران در مجاورت مرزهای جنوبی شوروی برای فعالیتهای جاسوسی بر ضد شوروی موقعیت کمنظیری ایجاد کرده است. به همین دلیل از همان سالهای نخست پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، سیا به سرعت به کار نصب و راهاندازی دستگاههای عظیم و مدرن جاسوسی ـ اطلاعاتی و استراق سمع در نقاطی از قلمرو شمالی ایران اقدام کرد تا علاوه بر کنترل فعالیتهای جاسوسی شوروی از مجموعه فعالیتهای تکنولوژیکی، نظامی، موشکی و ... آن کشور اطلاع یابد.
سال ۱۳۳۴ ش آمریکا نخستین دستگاههای جدید جاسوسی ـ استراق سمع خود را در برخی نقاط شمالی ایران مستقر کرد. در این ایستگاههای استراق سمع و جاسوسی، دستگاههای پیشترفتهای نصب شده بود که گفته میشد کارایی آن برای قرن ۲۱م هم پیشبینی شده بود. با تأسیس پایگاههای جاسوسی و استراق سمع سیا در مناطق شمالی ایران، فعالیتهای سیا در ایران گسترش یافت و مأموران سیا وارد ایران شدند. برخی گزارشات حاکی است که ایران بیشترین مأموران و جاسوسان سیا را در خود جای داده بود. در همان حال ایران استراتژیکترین منطقهای محسوب میشد که آمریکا و سیا برای کنترل امور اطلاعاتی ـ جاسوسی شوروی در سراسر جهان در اختیار داشت. مهمترین پایگاههای جاسوسی سیا در شمال ایران در صفیآباد بهشهر، کبکان خراسان و پارسآباد مغان قرار داشت که مجهز به پیشترفتهترین تجهیزات و دستگاههای اطلاعاتی ـ جاسوسی آن روزگار بود. ۱ سپهبد هاشم برنجیان که پس از انقلاب محاکمه شد درباره پایگاه جاسوسی سیا در صفیآباد بهشهر و سایر پایگاههای جاسوسی سیا در بخشهای شمالی ایران چنین گفته است:
... از زمان درست شدن پایگاههای جاسوسی بهشهر و بعد از چند سال کبکان، در آن سال فرمانده نیرویهوایی پیش من آمد و گفت شاه، باغ شخصی خود را در صفیآباد بهشهر به «سیا» داده و رئیس پرسنلی را صدا کرد و این وضع را به اطلاع آنها رسانید او گفت: آنها ضمن آنکه کارهای خود را میکنند نیرویهوایی هر سال عدهای در حدود ۲۵۰ نفر دانشجو به آنها معرفی میکند و من هم افراد مورد اعتماد را برای حفاظت آنها به بهشهر میفرستم کارهایی که من در این مدت کردهام، یا فرستادن کارگر و پرسنل بود و یا مسائل خدماتی و حفاظتی، کارهایی که آنها انجام میدادند مربوط به خودشان بود ولی مسلماً آنها از شاه اجازه گرفته بودند زیرا زمین پایگاه ملک اختصاصی شاه بود و ارتباطی به نیرویهوایی نداشت و افسری از ضد اطلاعات هوایی به آنجا نرفته بود و هر بار که لازم بود یک نفر غیرنظامی میآمد و احتیاجات پایگاه را با من در میان میگذاشت که من هم به مسؤلان پستهای مختلف منعکس میکردم و آنها میرفتند، این غیر نظامیان هردو ـ سه سال یکبار عوض میشدند من فقط یک واسطه بین فرماندهی نیروی هوایی و این پایگاهها بودم و هیچگاه من رابطۀ مستقیمی با آمریکاییها نداشتم و هیچگاه هم مستشاری در کنار من قرار نمیگرفت. ارتباط من همین بود و بس. اما آنچه مسلم است آمریکاییها در بهشهر و کبکان پایگاههایی داشتهاند که این پایگاهها آن قدر عظیم بود که از دوازده کیلومتری دیده میشد و طبیعی است اینچنین خبرگیری مربوط به داخل نبود و هر کس اهل حرفه میدانست که برای داخل نبوده است. ۲
ویلیام سولیوان در خاطرات خود نصب دستگاههای جاسوسی در شمال ایران را از موفقیتهای وصفناپذیر سیا و آمریکا در ایران ارزیابی میکند که به آنها امکان میداد فعالیتهای جاسوسی ـ استراتژیک و نظامی و موشکی شوروی را در عمق خاک گستردۀ آن کشور تحت کنترل و مراقبت قرار داده و اطلاعات لازم را کسب نمایند. ۳
اسناد برجای مانده از سفارت آمریکا در تهران تأیید میکند که آمریکا به مخاطرات احتمالی فعالیت این پایگاههای جاسوسی برای حکومت ایران وقوف کامل داشت؛ با این احوال نگران بود مبادا بحرانی پیشبینی نشده موقعیت حکومت ایران را که در راستای تأمین اهداف و خواستههای آمریکا در ایران از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد، متزلزل سازد. آمریکا امیدوار بود با حمایت حساب شده از شاه، حضور خود را در ایران تضمین کند. ۴
علاوه بر تجهیزات جاسوسی و راداری سیا در شمال کشور، در برخی نقاط حساس و استراتژیک جنوب ایران نیز تجهیزات استراق سمع و جاسوسی نصب شده بود که مهمترین آن در چابهار و بندرعباس قرار داشت. ۵ سیا در نظر داشت طی سالهای آتی فعالیتش، در سایر نقاط استراتژیک ایران نیز دستگاههای استراق سمع و جاسوسی نصب کند، اما حرکت مردم ایران که سقوط رژیم پهلوی را به دنبال داشت مانع از عملی شدن این طرحها شد. مدتها پیش از پیروزی انقلاباسلامی، افکار مردم ایران نسبت به حضور آمریکا در نقاط مختلف کشور تهییج شده و آنها از این مهم آگاهی داشتند. مایکل لدین از اعضای برجسته سفارت آمریکا در تهران که عمده وظایفش در رابطه با فعالیت سیا در ایران بود، یکی از دلایل عمده عدم نصب دستگاههای استراق سمع و جاسوسی آمریکا در نقاط بیشتری از ایران را ترس از تهییج بیشتر احساسات ضدآمریکایی مردم ایران میداند. ۶
رادارهای جاسوسی ـ اطلاعاتی سیا در ایران توسط اداره کل چهارم ساواک حفاظت و مراقبت میشد و این بخش از تعهدات ساواک در قبال فعالیتهای سیا در ایران بود.
در آستانه پیروزی انقلاباسلامی برخی نشریات نوشتند که مرکز جاسوسی سیا در ایران که در فرودگاه مهرآباد تهران مستقر بود (و به مکآفیس معروف است) کشف شده است. ۷ پس از پیروزی انقلاب اسلامی درباره پایگاههای جاسوسی سیا در ایران اظهارنظرها و اخبار مختلفی منتشر شد که هر یک به مناسبتی درباره اهمیت این پایگاهها و تعطیلی و یا ادامه فعالیت آن اطلاعاتی به مخاطبانشان ارائه میدادند. اخبار اولیه حاکی از تصرف این پایگاهها به دست نیروهای انقلابی بود. ۸
در همان حال برخی از رسانهها و خبرگزاریهای خارجی هم با نقل مطالبی درباره پایگاههای مذکور به گوشههایی از اهمیت آن برای آمریکا در دوران پهلوی و تبعات سوء ناشی از پیروزی انقلاب اسلامی اشاراتی میکردند. از جمله خبرگزاری فرانسه در ۱۲ اسفند ۱۳۵۷ در این باره چنین گزارش داد:
آمریکاییها با از دست دادن کنترل ایستگاه استراق سمع آن کشور در شمال ایران با شکست بزرگی مواجه شدهاند منابع آمریکایی تأیید کردند ۲۰ کارشناس امریکایی قبل از آنکه این ایستگاه را با یک هواپیمای ارتش ایران به تهران ترک کنند تجهیزات الکترونیکی ۵۰۰ میلیون دلاری آن را منهدم کردهاند... کارشناسان آمریکایی از این ایستگاه که در شصت کیلومتری مرزهای شوروی قرار داشت برای ضبط علایم رادیویی مرکز فضایی شوروی در «بایکونور» استفاده میکردند. از بین رفتن این دو دستگاه استراق سمع، سرویسهای اطلاعاتی آمریکا در ردگیری موشکهای شوروی با مشکل بزرگی روبه رو خواهد شد. ۹
برهنیجین خبرنگار لوسآنجلس تایمز که پس از پیروزی انقلاب از محل پایگاه جاسوسی سیا در بهشهر دیدن کرده بود، گزارش مبسوطی از آن تهیه کرد. ۱۰ پس از پیروزی انقلاب، دولت موقت تلاشهایی برای شناسایی و کنترل پایگاههای جاسوسی سیا در بخشهای مختلف کشور آغاز کرد.
در همان حال اخباری وجود داشت که حاکی از ادامه فعالیت جاسوسی پایگاههای استراق سمع و جاسوسی سیا در ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی بود. از جمله: «روزنامه هرالد تریبون چاپ پاریس گزارش داد با اینکه کارشناسان آمریکایی پایگاههای جاسوسی آمریکا را در بهشهر ترک کردهاند دستگاهها طوری تنظیم شدهاند که کار جاسوسی آمریکاییها در این پایگاه همچنان ادمه دارد... پایگاه بهشهر یکی از هفت پایگاه جاسوسی آمریکا در نزدیکی مرز ایران و شوروی است و مأموریت آن ردیابی پرتاب موشکهای شوروی است... تمام محوطه پایگاه پس از خروج آمریکاییان به دست افراد مسلح کمیته امام افتاد...». ۱۱
در همان حال برخی گزارشات دیگر حاکی از تعطیلی و از کار افتادن سایر پایگاههای جاسوسی سیا در ایران بود. به گزارش روزنامه کیهان: « یک پایگاه مخفی جاسوسی آمریکا و اسرائیل در منطقه پارسآباد مغان در ۳ کیلومتری مرز ایران و شوروی کشف شد... کارشناسان آمریکا و اسرائیل پیش از ترک این پایگاه جاسوسی اسباب و لوازم پیچیده آن را تخریب کردند... شبکه جاسوسی مزبور تحت پوشش یک شرکت ساختمانی کار میکرد... دستگاههای این شبکه که دارای رادارهای قوی بود شبها به کار میافتاد و اطلاعاتی را درباره فعالیتهای درون خاک شوروی ضبط میکرد...». ۱۲
پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایگاههای جاسوسی سیا در ایران محکوم به تعطیلی بود و این مهم طی دوسه ماه نخست پیروزی انقلاب اسلامی به تحقق پیوست. منابع آمریکایی در اواسط فروردین ۱۳۵۸ و در حالی که کمتر از دو ماه از پیروزی انقلاب اسلامی سپری میشد، تصریح کردند که دوران فعالیت جاسوسی ـ اطلاعاتی آنها در ایران به پایان رسیده و آنها برآنند پایگاههای جاسوسی و استراق سمع جدیدی در خاک ترکیه مستقر کنند. گویا در همان زمان آمریکا در ازای نصب دستگاههای استراق سمع در ترکیه پیشنهاد پرداخت یک صد میلیون دلار کمک نقدی به مقامات آن کشور کرده بود. ۱۳ درهمان حال اعلام شد سیا پس از پیروزی انقلاب اسلامی پایگاههای جاسوسی خود را بر ضد شوروی در قبرس مستقر خواهد کرد و در این باره با مقامات بریتانیایی هم که در قبرس نفوذ داشتند به توافق رسیدهاند. ۱۴ پیش از آن و در همان روز پیروزی انقلاباسلامی (در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷) خبرگزاری فرانسه از قول حزب کمونیست قبرس گزارش داد که «تجهیزات نظامی و جاسوسی آمریکا از ایران به پایگاههای نظامی انگلیس در قبرس منتقل شده است». ۱۵
_________________________________
۱. محمد. ت، ماهیت و عملکرد امپریالیسم آمریکا در ایران، چ اول، تهران، رسا، بیتا، صص ۱۶۱ـ۱۶۲ .
۲. یوسف ترابی، روابط ایران و آمریکا، چ اول، تهران، عروج، ۱۳۷۹، صص ۱۶۱ـ ۱۶۲ .
۳. همان، صص ۱۶۲ـ ۱۶۳ .
۴. مجموعه اسناد لانه جاسوسی آمریکا، ج ۸، تهران، مرکز نشر اسناد جاسوسی، ۱۳۶۵، صص ۶۴ـ۶۶ .
۵. یوسف ترابی، ص ۱۶۳ .
۶. مایکل لدین، شاه و کارتر، ترجمه مهدی افشار، چ اول، تهران، دنیای کتاب، ۱۳۷۱، صص ۵۵ـ۵۶ .
۷. ح. پاکباز، در آینه ۳۷ روز، بیجا، بینا، بیتا، ص ۲۲۰ .
۸. محمد. ت، صص ۵۴-۵۵ .
۹. همان، صص ۵۵-۵۶ .
۱۰. خواندنیها، س ۳۹، ش ۳۷، شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۵۸، ص ۲۴ .
۱۱. روزنامه کیهان، ش ۱۰۶۵۷، شنبه ۱۹ اسفند ۱۳۵۷، ص ۲ .
۱۲. همان، ص ۲ .
۱۳. همان، ش ۱۰۶۷۸، دوشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۵۸، ص ۴ .
۱۴. همان، ش ۱۰۶۷۷، یکشنبه ۱۹ فروردین ۱۳۵۸، ص ۴ .
۱۵. همان، ش ۱۰۶۳۵، یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، ص ۸.
منبع: مقاله مظفر شاهدی، سایت قدیم موسسه مطالعات تاریخ معاصر،بخش مقالات