نماینده/محمدکاظم انبارلویی: رئیس جمهور محترم در مراسم تجدید بیعت دولت با بنیان گذارجمهوری اسلامی، امام خمینی (ره) گفت: " اعتدال و صلح را از امام آموختیم" اعتدال چیست و در منطق فقها و فیلسوفان معاصر چه جایگاهی دارد؟ حضرت آیت الله جوادی آملی می فرماید: " وجود مبارك حسین بن علی حامل عدل بود، نه اعتدال، برخی از سیاستمداران یا برخی اقتصاددانان طرفدار تعادل و اعتدال اند، یعنی هر چه مردم می طلبند ما باید عرضه كنیم یعنی تعادل عرضه و تقاضا، خواه تقاضای آنها به مقتضای فطرتشان باشد یا نباشد خواه تقاضای آنها به اقتضای دین باشد یا نباشد" و نیز می فرماید: " ولی وجود مبارك حسین بن علی مانند انبیاء و اولیای الهی حامی عدل است. حوزه اقتضاء را تشریح میكنند. برابر آن مقتضای اقتضاء كالا عرضه میكنند نه برابر تقاضا! " (۱)
همچنین آیت الله مصباح یزدی اعتدال را با تلاق مغالطه در قیاس می داند او نیز می فرماید؛ "چگونه برخی قضیه اعتدال را قضیه ای كلی و قابل جریان در همه موارد می دانند. " هم او نیز می فرماید:" منشاء این مشكل یك نوع مغالطه در قیاس است می گویند این اعتدال است و هر اعتدالی حق است. پس این نیز حق است اما كبرای قضیه كلیت ندارد. در حالی كه در قیاس شكل اول، باید كبرای كلی باشد و اگر نباشد، مغالطه میشود و در سایه آن دین و دنیای مردم بر باد می رود " (۲)
امام خمینی(ره) امام عدالت و عدل بود عدل برای او در سیاست ورزی ملكه شده بود. در ادبیات امام (ره) عدالت و عدل جایگاه ویژه ای داشت اما در فعل و قول سیاسی او مفهومی به نام (اعتدال) آنچنان كه آقای رئیس جمهور از آن مراد می میكنند، دیده و شنیده نشده است.
فرو كاهیدن عدل و عدالت در ادبیات سیاسی امام (ره) به "اعتدال " چه مستندی دارد؟ آقای روحانی چهارشنبه گذشته در حرم مطهر حضرت امام (ره) می گوید: " امامی كه استكبار ستیزی را به ما آموخت، شهامت آن را داشت آن روز كه ضروری است راه صلح- بخوانید پذیرش قطعنامه - را برگزیند"
آیا با پذیرش قطعنامه آموزه های امام (ره) در مورد استكبار ستیزی پایان یافت؟ آقای روحانی باید یك بار دیگر متن پیام امام (ره) در مورد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را بخواند تا معلوم شود منطق امام عادل با منطق كسی كه پرچم "اعتدال" را دارد چقدر با هم فاصله دارند؟
اولین جمله امام (ره) در پیام پذیرش قطعنامه بعد از بسم الله الرحمن الرحیم، آیه ۲۷ سوره فتح است. آیا مفهوم این آیه رفتن به سوی اعتدال و صلح است یا ادامه مقاومت و ایمان به وعده خداوند برای تداوم پیروزیها؟
امام (ره) در این پیام قوی ترین و شدیدترین و بی رحمانه ترین حمله را به آمریكا و قدرتهای جهانی و نوكران منطقه ای آنان می كند. این منطق در دولت یازدهم چه جایگاهی دارد؟
امام (ره) صریحا می فرماید: "بارهااین واقعیت را در سیاست خارجی وبین المللی اسلامی مان اعلام نموده ایم كه در صدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و كم كردن سلطه جهانخواران بوده و هستیم.
حال اگر نوكران آمریكا نام این سیاست را توسعه طلبی و تفكر تشكیل امپراتوری بزرگ می گذارند از آن باكی نداریم و استقبال می كنیم" (۳)
و بعد می فرماید: " مادر صدد خشكانیدن ریشه های فاسد صهیونیسم، سرمایه داری و كمونیسم در جهان هستیم. ما تصمیم گرفته ایم به لطف و عنایت خداوند بزرگ، نظامهایی را كه بر این سه پایه استوار گردیده اند نابود كنیم و نظام اسلام رسول الله (ص) را در جهان استكبار ترویج نماییم. " (۴)
آیا دیپلماسی خارجی دولت یازدهم از منطق امام (ره) در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ كه در متن پیام بدون پرده پوشی صراحتا در آن سخن از نابودی نظم نوین جهانی و خشكاندن ریشه های استبداد و استعمار رفته است بهره ای دارد؟ از این بالاتر امام (ره) تصریح می فرماید" ما با تمام وجود از گسترش باج خواهی و مصونیت كارگزاران آمریكا حتی اگر با مبارزه قهرآمیز هم شده باشد جلوگیری می كنیم. "(۵)
آیا آقای رئیس جمهور از این واژگان بوی "صلح" استشمام میكنند یا ادامه نبرد با باج خواهان و در راس آن آمریكای جنایتكار!؟
من نمی توانم تاسف عمیق خود را از بیانات آقای رئیس جمهور در مرقد مطهر امام (ره) پنهان كنم. او بر سر مزار فردی سخن از "صلح" آن هم مستند به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ می كند كه او مسلمانان جهان را در همان پیام دعوت به شورش و قیام علیه كفر و شرك جهانی خصوصا آمریكا می كند و می فرماید: «مسلمانان تمامی كشورهای جهان!
از آنجاكه شما در سلطه بیگانگان گرفتار مرگ تدریجی شده اید، باید بر وحشت از مرگ غلبه كنید و از وجود جوانان پر شور و شهادت طلبی كه حاضرند خطوط كفر را بشكنند استفاده كنید و به فكر نگه داشتن وضع موجود نباشید؛ بلكه به فكر فرار از اسارت و رهایی از بردگی و یورش به دشمنان اسلام باشید كه عزت و حیات در سایه مبارزه است و اولین گام در مبارزه اراده است و پس از آن تصمیم بر اینكه سیادت كفر و شرك جهانی، خصوصا آمریكا را برخود حرام كنید" (۶)
امروز با همین منطق جوانان حزب الله مثل صاعقه مرگ بر سر صهیونیستها فرود آمده اند. مگر میشود امام (ره) ملتها و دولتهای جهان را دعوت به مبارزه آشتی ناپذیر با كفر و شرك جهانی و بویژه آمریكا كند بعد دولت او دنبال "صلح" باشد؟
ممكن است آقای رئیس جمهور با نگارنده هم نظر باشد و بگوید منظور از پذیرش قطعنامه پذیرش شكل جدیدی از مبارزه با دشمن است كه ما را به همان اهداف نبرد خونین می رساند. پس باید منطق این مبارزه را درك كرد و ادبیات آن را هم آموخت برای اینكه امام در همین پیام برای كسانی كه باورشان شود قصه پذیرش قطعنامه آن طور كه آنان
" صلح" ترجمه میكنند، نیست می فرماید:
"راهی جز مبارزه نمانده است و باید چنگ و دندان ابر قدرتها خصوصا آمریكا را شكست. الزاما یكی از دو راه را انتخاب نمود یا شهادت یا پیروزی كه در مكتب ما هر دوی آنها پیروزی است. " (۷)
ادبیات امام (ره) در پذیرش قطعنامه و به تعبیر شما "صلح" این است، اگر امام (ره) می خواست از جنگ و قتال سخن بگوید چه می گفت!؟
امام (ره) در همان پذیرش قطعنامه می فرماید" امروز جنگ حق و باطل، جنگ فقرو غنا، جنگ استضعاف و استكبار، جنگ پا برهنه ها و مرفهین بی درد شروع شده است و من دست و بازوی همه عزیزانی كه در سراسر جهان كوله بار مبارزه را بر دوش گرفته اند و عزم جهاد در راه خدا و اعتلای عزت مسلمین نموده اند می بوسم. " (۸)
آیا از این جملات صدای طبل جنگ به گوش می رسد یا ساز و دهل پذیرش صلح!؟
امام (ره) در همین پیام حتی آمریكا را تهدید می كند كه فرزندان انقلاب ناوهای جنگی آمریكا را به قعر آبهای خلیج فارس می فرستند و فرمان آماده باش صادر و خطاب به جوانان كشور می فرماید " خودتان را برای یك مبارزه علمی و عملی بزرگ تا رسیدن به اهداف عالی انقلاب اسلامی آماده كنید"(۹)
از ادبیات امام (ره) و استخدام واژگان انقلابی و الهی در پیام پذیرش قطعنامه، بنابر آنچه گفته آمد می فهمیم كه جایی برای "اعتدال" و "صلح" در این پیام دیده نمی شود. شهامت، جسارت و دلیری ای كه در این پیام برای استمرار استكبار ستیزی دیده میشود در هیچ یك از پیامها، سخنرانیها و بیانیه های امام سابقه ندارد. بر فرض محال هم چنین ادبیاتی استشمام شود، این جایگاه، جایگاه امامت و ولایت است و رئیس جمهور نباید خود را در این مرتبت ببیند.
اگر فرآیند گفتگوها با ۱+۵ طی یك سال و نیم گذشته مبتنی بر راهبرد "اعتدال" و "صلح" باشد این رویكرد هیچ انطباقی با راهبرد امام، رهبری معظم انقلاب و نظام ندارد، چرا كه نه تنها چارچوب ها در این مورد مشخص است بلكه نوع نگرش و ادبیات آن هم معلوم است. ادبیات حاكم بر گفتگوها باید به گونه ای باشد كه معلوم باشد ما با خصم درجه اول انقلاب در حال گفتگو هستیم. خصمی كه امام (ره) از آن به عنوان منفورترین دولت یا دولتهای جهان یاد می كند. نرم زبانی در برابر فزون خواهی های آمریكا اعتدال نیست. ما از این اعتدال هرگز به صلح شرافتمندانه و نرمش قهرمانانه نمی رسیم. ما با یك مشت تبهكار بین المللی و ماجراجویان مست قدرت و فتنه گر روبه رو هستیم. امتیاز دادن و دل به عمل به وعده های دروغین مشتی پیمان شكن دادن از حكمت و عقلانیت سیاسی و تدبیر انقلابی دور است.
آنها به چیزی جز نابودی انقلاب و اسلام فكر نمی كنند. فقط زبان اقتدار، البته توام با عمل مقتدرانه آنها را سر جایشان می نشاند.
سخن آخر اینكه در ۲۱ جلد صحیفه امام (ره) مجموعه آثار امام خمینی در هیچ یك از بیانات، پیام ها، مصاحبه ها، احكام، اجازات شرعی و نامه ها حتی یك كلمه " اعتدال" یافت نمی شود در جلد ۲۲ صحیفه امام آنجا كه سخن از نمایه های موضوعی و واژه ها در ۴۲۸ صفحه از هر واژه ای سخن است الاّ "اعتدال". در عوض صدها بار امام از "عدالت"و "عدل" سخن گفته است اما حتی یك بار از واژه "اعتدال" سخن به میان نیاورده است. نظر فیلسوفان و فقیهان در خصوص "عدل" و "عدالت" و نسبت آن با "اعتدال" روشن است. معلوم نیست آقای رئیس جمهور چگونه "اعتدال "را از امام آموخته است در حالی كه هرگز امام (ره) به آن تفوه نفرموده است.
از جناب رئیس جمهور محترم می خواهیم یك بار دیگر پیام امام(ره) در مورد پذیرش قطعنامه ۵۹۸ را بخوانند و بگویند چه تناسبی بین گفتمان امام در این پیام باگفتمان دولت در سیاست خارجی وجود دارد.
پی نوشتها:
۱و۲- خردنامه همشهری بهار ۹۳- شماره ۱۲۲ صفحات ۱۶و۱۷
۳و۴- صحیفه امام صفحه ۸۱ – ج ۲۱- پیام پذیرش قطعنامه ۵۹۸
۵و۶- همان – صفحه ۸۲
۷- همان صفحه ۸۳
۸- همان صفحه ۸۵
۹- همان صفحه ۹۶
منبع: روزنامه رسالت