نماینده - اگر در رسانههای اصلاحطلب و گفتههای سران این جریان تأملی کنید خواهید دید که آنان به دوگانهسازیهای کاذب مشهورند. اوج این دوگانهسازیها را میتوانید در فتنه ۸۸ نظاره کنید، زمانی که ضدانقلاب تلاش داشت همه طیفهای جامعه را به دو قسمت مجزای از هم تقسیم کند، همراه با نظام و بر نظام!
در این راستا بود که هنرمندان، ورزشکاران، شعرا و ادبا و سیاسیون و حتی علما تقسیمبندی میشدند.
اگر هنرمندی و فیلمسازی به دیدار رهبر معظم انقلاب میرفت و یا ورزشکاری جایزه خود را به رئیسجمهور تقدیم میکرد و یا شاعری در جلسه شعر رهبری حضور مییافت و یا مرجع تقلیدی در سفر آیتالله خامنهای به قم به دیدارش میشتافت ماشین دروغبافی و دوگانهسازی ضدانقلاب روشن میشد و یکی را به قول شاعر تازه درگذشته و مرحوم مشفق کاشانی شاعر درباری میخواندند، هنرمند و ورزشکار را حکومتی و سر در آخور دولت و علما را نیز که حکایت جدایی دارد.
این دوگانهسازیها به همه شئون اجتماعی و سیاسی کشور از سوی ضدانقلاب و رسانههای زنجیرهای اصلاحطلبان تسری یافته است.
اگر در برههای مردم به دو دسته تقسیم میشدند و بخشی تخریب و بخشی برکشیده میشدند امروز نیز جریانهای سیاسی طبقهبندیشده و عملکرد برخی افراد و گروههای سیاسی بعضاً نامطلوب به یک طیف منتسب و طیف دیگر مبرا از خطا و اشتباه خوانده میشود.
اگر بهعنوان نمونه و برای تحلیل محتوا سری به روزنامههای هفته گذشته این طیف بزنید حقیقت بر شما عیان خواهد شد.
روزنامه اعتماد از روزنامههای زنجیرهای اصلاحطلبان در هفته گذشته و در ستون سخن روز بدون استثنا هر روز این خط خبری و رسانهای ناسالم را پی گرفته است.
توجه کنید؛
اعتماد در شماره شنبه ۲۷ دی و در ستون سخن روز با عنوان «آقای فرهادی ملاحظه نمایند!» به دوگانهسازی وزارت علوم و کلیت جمهوری اسلامی پرداخته و سعی میکند وزیر علوم را با فتنه گران نزدیک نشان داده و تعدادی از وزرای کابینه را فتنهگر بخواند.
این روزنامه مینویسد «اتفاقاً وزرایی كه برای وزارت علوم پیشنهاد شدند و رأی نگرفتند، در مقایسه با برخی وزرای موجود، از حیث ملاكهای سیاسی منتسب به اصلاحطلبان بسیار كمرنگتر بودند و اگر به وزرای موجود رأی اعتماد دادند، بهطریقاولی باید به وزرای پیشنهادی وزارت علوم رأی اعتماد میدادند. بنابراین معلوم شد كه قضیه از ابتدا نه فتنه كه چیز دیگری است. برخی گمان میكردند كه مسئله مربوط به حساسیت فضای سیاسی دانشگاهها میشود، ولی الآن روشن و مسلم شده كه قضیه فقط و فقط بورسیهها بوده است. درواقع اگر وزیر علوم، مطالبات ناحق درباره برگرداندن بورسیهها را گردن نهد، هیچ كاری با او ندارند.»
چنان چه میبینیم اعتماد در این نوشته تلاش دارد ابتدا وزیر علوم را در زمره فتنه گران بخواند و بداند و اینگونه القا کند که مجلس بنا به هدفی به یک فتنهگر رأی داده است و در بخش دوم آن هدف را کوتاه آمدن فرهادی در زمینه بورسیهها میخواند!
دوگانهسازی نهفته در این نوشتار آنجا است که نویسنده جامعه را به دو طیف بورسیه شدههای دولت سابق و مخالفان این بورسیه شدهها تقسیم کرده و القا میکند که عدهای موافق این بورسیهها هستند و نفعی میبرند و عدهای دیگر مخالفاند و با نام فتنه و فتنهگر حذف میشوند!
در این میان قصد نقد این استدلال چوبین را نداریم. تنها به دوگانهسازیها نظر میاندازیم و میگذریم.
در شماره یکشنبه ۲۸ دیماه نیز در ستون سخن روز با عنوان «سیاستورزی مسئولانه از نوع اصولگرایانه» سیاست دوگانه اصولگرایان حامی احمدینژاد و در مقابل اصلاحطلبان مظلوم! القاشده و آمده است «بدون تردید آقای احمدینژاد كمترین تغییر را در ١٠ سال گذشته داشته است، این اصولگرایان هستند كه برای فرار از مسئولیت رفتارهای خودشان، او را متهم به تغییر میكنند.»
اصولگرا خواندن احمدینژاد و در ادامه نقد عملکرد احمدینژاد و نیز گذاشتن بخشی از این عملکرد ناصواب بر گرده اصولگرایان در حالی است که احمدینژاد و اطرافیانش صدها بار در طول سالیان گذشته تأکید کردهاند که اصولگرا نبوده و نیستند و شواهد نیز نشان از آن دارد که بیشترین عناد و دشمنی احمدینژاد و احمدینژادیهای چهارساله دوم نیز با اصولگرایان صادق بوده است نه اصلاحطلبان!
در ستون سخن روز ۲۹ دی نیز با عنوان «وقتیکه همینطوری سخن میگوییم» این خط خبری روزانه پیگیری شده است.
نویسنده در این ستون بار دیگر با دوگانهسازی اصولگرایان و اصلاحطلبان و چسباندن احمدینژاد به اصولگرایان مینویسد: از ٢٤ سال گذشته، هشت سال آن را آقای هاشمی متولی دولت بودهاند، هشت سال آقای خاتمی و هشت سال هم دوست شفیق شما یعنی آقای احمدینژاد كه جایگاه او را به معجزه هزاره سوم ارتقا دادید...حالا بیایید عملكرد و برونداد این گروه كه فقط شعار دادند و فاقد برنامه هستند را با دوران هشتساله خودتان مقایسه كنید.
چنان چه میبینید این بار نیز اعتماد دست به دوگانهسازی زده و احمدینژاد اصولگرا! را در مقابل اصلاحطلبان قرار داده است تا به هدف نهایی خود برسد.
در روزهای سهشنبه الی پنجشنبه هفته گذشته نیز این روزنامه دست از سر احمدینژاد برنداشته از سویی تقصیر ناکامیهای دولت یازدهم را به گردن دولت سابق انداخته و از سوی دیگر با چسباندن اصولگرایان به این دولت آنان را در مقابل دولت یازدهم و عملکرد آن قرار داده است.
این دوگانهسازی بیشتر از آنکه واقعی و ناشی از تمایز دو گفتمان اصولگرایی و اصلاحطلبی باشد مصرفی انتخاباتی دارد.
آنان میخواهند کینه ساختهشده بخشی حقیقی و بخشی غیرواقعی از احمدینژاد را همچنان زنده نگهداشته و در انتخابات سال آینده از طریق این سابقه نامطلوب از احمدینژاد و تسری آن به اصولگرایان نتیجه مطلوب را دریافت کنند.
گفتنی است که سیاست دوگانهسازی همان سیاستی بود که احمدینژاد با استفاده از آن کمر اصلاحطلبان را شکست او با بستن هاشمی و عملکرد او به اصلاحطلبان که ظاهر و باطن نیز امروز نشان از نزدیکی گفتمانی این دو دارد تداعیگر دیو و دلبر در صحنه سیاسی کشور شد مردم یا باید به احمدینژاد رأی میدادند و یا به حامیان هاشمی و این سیاست آن روزها جواب داد و ظاهراً به طبع اصلاحطلبان خوش آمده و میخواهند نعل وارونه زده و از سیاست کهنهشده احمدینژاد و این بار علیه اصولگرایان بهره گیرند.
واقعیت امر آن است که جامعه از این دوگانهسازیهای بعضاً غیرواقعی ضربات مهلکی خورده است و دیگر اسیر آن نمیشود. مردم با توجه به آنچه از عملکرد گروهها، جریانها و اشخاص میبینند تصمیم میگیرند و حامیان دولت یازدهم بهجای تمرکز بر دولت سابق و بستن عملکرد آن به اصولگرایان بهتر است بر عملکرد خود و تصحیح و ترمیم آن بکوشند که فرصت اندک است!