سیدمحمد خاتمی مطرح کرد؛
انقلاب فرهنگی ضرورت امروز نظام
سیدمحمد خاتمی نماینده اردکان و مدیرمسئول کیهان در سرمقاله امروز این روزنامه نوشت : انقلاب فرهنگی ضرورت امروز نظام اسلامی است.
وی نوشت: منظور از استقلال استقلالی است که طبق معیارهای اسلامی همه جامعه را هم از وابستگی های فرهنگی و معنوی و هم از وابستگی های اقتصادی و سیاسی برهاند.
خاتمی در ادامه نوشت: با توجه به این که نظام برده داری جدید، استعمار نو و توسعه طلبی در تمام اشکالش علاوه بر استعمال تازیانه و شکنجه و زور به سلطه فرهنگی و تحمیل فرهنگ صادراتی و مسخ کننده نیز دست می زند تا تمامی بشریت را هم از بیرون و هم از درون به بند کشد و آنان را برای بهره کشی اقتصادی و سیاسی رام کند اکنون که همه مسلمانان ایران استبداد را به عنوان یکی از ابزارهای سلطه بیگانه از بین برده است باید برای انقلاب فرهنگی به عنوان پایه استقلال سیاسی و اقتصادی اولویتی حیاتی قائل شود.
وی ادامه داد: در عین حال چون تحقق این انقلاب به سرعت میسر نیست و با توجه به اینکه وابستگی فرهنگی در رابطه تنگاتنگ با وابستگی اقتصادی است همزمان با تلاش گسترده برای ایجاد انقلاب فرهنگی که خوشبختانه در جریان انقلاب خود به خود بخشی از آن تامین شده است مبارزه بی امان با وابستگی اقتصادی نیز باید صورت گیرد تا آزادی های انسانی نیز بتوانند جایگاه خود را در جامعه به دست آورند.
آزادی به دور از معیارهای اسلامی و الهی نمی تواند باشد
وی در ادامه و در تشریح آزادی مد نظر اسلام نوشت : استقلال و آزادی مورد نظر که باید جمهوری اسلامی بر آن بنا شود به دور از معیارهای اسلامی و الهی نمی تواند تفسیر و شرح گردد خوشبختانه شعاری که به دنبال این شعار اصلی مطرح شده است شعار نه شرقی و نه غربی است بدین منظور که هم استقلال و هم آزادی را در دیدی بس گسترده تر از آن چه تاکنون از سوی دیگران مطرح شده است مطرح کند و وابستگی را در تمام اشکال آن نفی نماید.
استقلال ما نه شرقی است و نه غربی ...
خاتمی نوشت : صرف نظر از جنبه های معنوی این شعار که تنها آشنایان با اسلام اصیل می توانند آن را بفهمند و به عمل درآورند نقطه بسیار روشنی که انقلاب ما را از نظر سیاسی و اجتماعی از سایر تحولاتی که در کشورهای دیگر پدید آمده است ممتاز می کند همین است که استقلال را نه شرقی و نه غربی تفسیر می نماید و این معنی اگر به صورت درست تحقق یابد نقطه عطفی در تاریخ مبارزات بشری خواهد بود.
آزادی در دنیای امروز جز دامن زدن به هوس نیست
وی ادامه داد : کلمه جمهوری اسلامی در نهایت این شعار [استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی] آزادی مورد نظر اسلام را از آن چه به نام آزادی در دنیای امروز مطرح است و جز دامن زدن به هوس و فرد گرایی از یک سو و فراهم آوردن امکان هر چه بیشتر تجاوز و چپاول برای عده ای معدود از سوی دیگر محصولی ندارد جدا می نماید.
پی نوشت
کیهان، ۱۱دی۱۳۵۹، صفحه ۱ و ۲
خاتمی که آن روزها آزادی را در چارچوب دین می پذیرفت و می پسندید امروز و با گذشت زمان دین را موظف به پاسخگویی به تقاضای آزادی می داند! سروش، ملکیان و بشیریه را میتوان سه تئوریپرداز سکولاریسم در ایران زمان اصلاحات دانست. به هر تقدیر، اگر بخواهیم عقاید سه روشنفکر پیشگفته را یک جا از زبان خاتمی -هر چند با گوشه و کنایه های مرسوم سیاسیون محافظه کار- بشنویم، جزوه «نامه ای برای فردا» که خاتمی در دوران ریاست جمهوری خویش منتشر کرد، بهترین منبع است. خاتمی در این جزوه مانند دوستان ایدئولوگ خود از ادامه «استبداد» در جمهوری اسلامی سخن گفت: «استبدادزدگی درد مزمن و مشترک جامعه ما است. عدم تامل در این درد بزرگ تاریخی همه ما را به بی راهه خواهد برد». او در نامه اش برای فردا «مشروعیت» همه قدرت ها را مستقیم و غیر مستقیم برآمده از «مردم» خواند و در همین جزوه بود که بر پیگیری سیاست های سکولاریستی از سوی خود نیز اعتراف کرد: «متاسفانه حتی مفاهیم غربی هم، وقتی به یک فضای استبداد زده پای می دهند، تحریف هم می شوند و این که در این مسیر سکولاریسم نیز مبدل به دین ستیزی می شود، از این قاعده برکنار نیست». رک سید محمد خاتمی، نامه ای برای فردا(تهران: موسسه خانه فرهنگ خاتمی، ۱۳۸۳).
اساسا شگرد خاتمی برای نشان دادن ضرورت سکولاریسم آن است که همواره دین را با آزادی در تقابل قرار می دهد. او بارها می گوید دین و آزادی نباید مانع یکدیگر شوند، اما نه دین را تعریف می کند، نه آزادی را. در داخل کشور بارها و بارها تاکید می کند که رابطه دین و آزادی باید چنین و چنان باشد و «دین اگر در مقابل آزادی قرار گیرد، شکست می خورد»، اما چون با شبکه سی. ان. ان. به مصاحبه می نشیند، یکی از دلایلی که برای ستودن تمدن آمریکایی ارائه می کند، نوع رابطه دین و آزادی است: «در آمریکا هیچ گاه آزادی و دین داری روبروی هم قرار نگرفته بودند و حالا هم نگاه کنیم مردم آمریکا اغلبشان مردم دین داری هستند و دین ستیزی در آمریکا کمتر است. درعین حال آن نگاهی به دین که مایه و پایه تمدن «آنگلوآمریکن» شده، آن دینی است که با آزادی سازگار است و من معتقدم که بشر اگر بخواهد خوشبخت شود باید کاری کند که هم معنویت دین را داشته باشد و هم شرافت و آزادی را».
از همین جا به راحتی می توان دریافت که خاتمی نه تنها از ایران اسلامی، که از بشریت می خواهد که آن نوع رابطه ای بین دین و آزادی برقرار کنند که در آمریکا برقرار شده است. آزادی و حد و مرز آن از مقوله های مرتبط با حاکمیت است و اتفاقی که در آمریکا رخ داده و دین را در آنجا با آزادی کاری نیست، تفکیک حوزه دین از حوزه سیاست یعنی سکولاریسم است. رک تکاپو برای مشابه سازی اسلام و مسیحیت در سه فاز، خبرگزاری فارس، ۳۰ بهمن ۱۳۹۰
منبع: روزشمار