نماینده/مجتبی اصغری: سالهاست مجموعهای از عوامل نزدیک به لابی اسرائیل در آمریکا میکوشند با ارتباطگیری مستقیم با بخشی از رسانههای ایرانی، فرصت تاثیرگذاری مستقیم بر اذهان عمومی را به صورت پایدار حفظ کنند. از دهه ۸۰ تاکنون مدیریت این سیستم بر عهده وزارت خارجه آمریکا بوده و در این بین «رسانههای زنجیرهای» در ایران همواره نقش «پذیرنده منفعل» را اجرا کردهاند. تلاش برای انعکاس بیکم و کاست «شعارهای غرب» در داخل جامعه ایرانی با تبدیل شدن به تریبونی متکثر، منقاد و بینظر، توأم با هزینهدهی حداکثری و راضی شدن به مقام بیارزش «پناهندگی» بدون مزایای بازنشستگی در کرسیهای «ایران هراسی»، تصویری آشکار از ۲۰ سال «مزدوری خاموش» این برادران و خواهران ناتنی آمریکا و اسرائیل در خاک وطن بر جای گذاشته است.
اما اخیرا مجموعه رسانههای زنجیرهای با روشویی از لابی چندمنظوره ایرانیان صهیونیست در آمریکا، تلاش میکنند قابلیتهای بیشتری از خود بروز دهند. نزدیک شدن به عناصر لابی امنیتی نایاک که مدیران آن هر ساله توفیق حضور در خصوصیترین هماندیشی صهیونیستها در «کنفرانس هرتزلیا» را مییابند، توأم با «سانسور مواضع ایرانستیزانه» آنها در رسانههای زنجیرهای، حقیقتا پروژهای خطرناک مینماید.
به طور مثال یک روزنامه زنجیرهای تازهوارد در شماره نخست خود با سانسور مواضع ضد ایرانی «تریتا پارسی» - مدیر نایاک- در مقاله منتشر شده در هافینگتون پست، با حذف بخشهایی از مقاله که نویسنده در آن برآورده نشدن اغراض ضد ایرانی آمریکا به دنبال تحریمها و بهدنبال آن اجرا نشدن خواستههای این کشور در ایران را لازمه تغییر سیاست «تحریم» میداند؛ عملا موضع وی نسبت به ایران را پنهان ساخته است. مدیر تشکیلات امنیتی نایاک در بخشهای ترجمه نشده مقاله خود میگوید: «سیاست به انزوا کشاندن ایران توسط آمریکا [مشابهکوبا] در طول سالیان شدیدتر شده است اما آیتاللهها و جمهوری اسلامی به صورت پایدار، محکم سرجای خود باقی ماندهاند. به عنوان یک طرفدار اصلاحات دموکراتیک و مدافع حقوق بشر گواهی میدهم که تحریمها به تشدید فضای امنیتی و محدود شدن فرصتهای اندک تغییر منجر شده است. در صورتی که ما به صورت بالقوه میتوانیم این دوره را تا دههها ادامه دهیم اما دلایل کمی برای عملی شدن انتظار تسلیم شدن آیتاللهها وجود دارد». ۱
این صدای مشاور برگزیده بنیاد برادران فراماسون راکفلر است که به آمریکا پیشنهاد میدهد برای فتح دروازههای ایران و شکست دادن حاکمیت مردمی ایران، به جای سیاست «دشمنی»، آن روی تاس دیپلماسی آمریکا را نشان دهد. در حقیقت تریتا پارسی «دشمن باهوش» ایران است که به اوباما پیشنهاد میدهد در ظاهر هم که شده به منظور جلوگیری از مفتضح شدن شکست سیاست به انزوا کشاندن ایران با تحریمهای کماثر، دستکش مخملی را بر دست چدنی بکشد.
اما در صدای منعکس شده در «برداشت آزاد» رسانه جدیدالتاسیس زنجیرهایها، تنها نوای «اجازه دهید امیدوار باشیم» شنیده میشود.
عینا همین بازتاب غلط از درون جامعه آمریکا در مقالات منتشر شده به قلم «علی واعظ» نیز در سایر رسانههای زنجیرهای به چشم میخورد. او هم از مرتبطان یکی از امنیتیترین عناصر نایاک «رضا مرعشی» است که تصاویر پالوده خوری آنها با رؤسای سابق موساد در اندیشکدههای آمریکایی چون پاگواش، وودرو ویلسون، گروه بینالمللی بحران، بلفر و بروکینز فراوان منتشر شده است.
واعظ در یادداشت یک رسانه دولتی، با دمیدن در تز مورد علاقه اسرائیلیها- «دوگانهنمایی خاستگاه قدرت در آمریکا» - مینویسد: «آنچه وضع تحریمهای همهجانبه بر ایران را در چند سال اخیر ممکن ساخت، بیش از آنکه محصول فعالیتهای هستهای ایران بوده باشد، ناشی از چهره منفیای بود که از کشور در فضای بینالمللی طی چند سال عملیات گسترده ایرانهراسی ترسیم شده بود. این تصویر مخدوش، ایران را کشوری معرفی میکرد که نیتی جز دستیابی به سلاح هستهای ندارد، در مذاکره جدی نیست و با دنیا سر تقابل دارد. در یک سال گذشته ۲ عامل این تصویر را دگرگون کرده؛ یکی جدیت ایران در مذاکرات هستهای و دیگری پایبندیاش در عمل به تعهداتش ذیل برنامه اقدام مشترک ژنو».
این به اصطلاح کارشناس تربیت شده در گروه بینالمللی بحران وابسته به تشکیلات جورج سوروس صهیونیست، در ادامه با تعریف و تمجید از دولت روحانی تاکید میکند ایران به همه قولهای خود به غرب عمل کرده و تنها عدهای «بدخواه» در آمریکا ادعاهایی مضحک علیه ایران را تکرار میکنند(!)
با این حال وی توضیح نمیدهد ایران تا کی باید به توصیههای وی درباره صیانت از چارچوب توافقی که مکرر از سمت غربیها با اعمال تحریمهای جدید نقض شده عمل کند!؟ سوال اصلیتر این است که کدام احمقی باور میکند میان هیات حاکمه آمریکا و آن عده «بدخواه» که در حقیقت مالک همه سهم ثروت و قدرت در این کشور هستند، فاصلهای باشد!؟ فرض خندهداری است که تشکیلات جورج سوروس را «صلحطلب» و «حامی ایران هستهای» بدانیم و فرضا آیپک را جدا از سوروس صهیونیست تصور کنیم!
شاید بد نباشد بگوییم که علی واعظ پیش از این در اردیبهشت امسال در روزنامه کریستین ساینس مانیتور گفته بود نقشه مذاکرات و تفاهمات ایران و آمریکا را «گروه بینالمللی بحران» طراحی کرده است. وی که این نقشه را مسیری «برد- برد» برای ایران میخواند، مدعی شده بود ایران پس از عمل کردن به مفاد این طرح از مزایایی همچون لغو سریع تحریمها در سراسر زمان اجرای این روند، آزادسازی نیمی از درآمدهای نفتی ایران پس از سال نخست، لغو بسیاری از محدودیتهای بانکی، خرید نفت ایران توسط اتحادیه اروپایی، ارائه دانش فنی به برنامه هستهای غیرنظامی ایران و بسیاری موارد دیگر بهرهمند خواهد شد! بندهایی که تا اینجای کار نه تنها اجرایی نشده بلکه با خلف وعده مکرر آمریکا و طمعکاری آنها به واسطه اجرای «نقشه سعودی» با کاهش قیمت نفت، مدعیان «وفاداری کدخدا» را هم مفتضح کرده است. متاسفانه علی واعظ به همراه مدیران «گروه بینالمللی بحران» در سکوت نهادهای امنیتی کشور، اسفند سال گذشته به ایران سفر و با هاشمیرفسنجانی دیدار کردند. علاوه بر ارتباط گسترده این گروه بحرانساز با جورج سوروس صهیونیست، شیمون پرز، رئیس سابق و نخستوزیر اسبق رژیم کودککش اسرائیل نیز مشاور ارشد این تشکیلات است! علاوه بر خوراکدهی مسموم اعضای لابی نایاک که در حقیقت حلقه واسط رسانههای زنجیرهای و اسرائیل به شمار میروند، خط تقابل آنها با نظام جمهوری اسلامی در سطور ترجمه نشده تفکراتشان به آسانی قابل ردیابی است. به طور مثال علی واعظ با به کار بردن واژههایی که در فضای دیپلماتیک قبیح شمرده میشوند، در نشریات آمریکایی به نقد سیاستهای رهبر انقلاب پرداخته که از بازنشر آنها معذوریم. پارسی نیز مبدع طرح پیشبرد همزمان پرونده مجعول حقوق بشر ضد کشورمان توأم با موضوع گفتوگوهای هستهای است که تا اینجای کار موفق شده است این رویه را عملیاتی کند. طرح فشار بر ایران برای «خلع سلاح موشکی» نیز بارها از جانب علی واعظ که متخصص در این حوزه است، در اتاقهای فکر اندیشکدههای صهیونیستی مطرح شده است. جیسون رضائیان نیز یکی از حلقههای فرامنطقهای همین گروه بود که چندی پیش به جرم جاسوسی در ایران بازداشت شد.
پینوشت:-----------------------------
۱- این روزنامه زنجیرهای در برداشت آزاد خود این بخش را اینطور ترجمه کرده است: «در مورد ایران نیز سیاست به انزوا کشاندن آن کشور از سوی آمریکاییها در طول سالیان گذشته ناکارآمد بوده است. بیهوده است اگر انتظار داشته باشیم ادامه تحریمها در سالهای آینده به نتیجهای غیر از آنچه تاکنون در طول ۳ دهه گذشته در ایران انجامیده، منجر شود».