به گزارش نماینده به نقل از باشگاه خبرنگاران، در آبان ماهی که گذشت آقای مهرجویی در سفارت فرانسه حاضر شد و نشان شوالیهی فرهنگی این کشور را از دست سفیر مربوطه دریافت کرد.
هفته گذشته هم محمود دولتآبادی همین مراسم را داشت و همین نشان را به او دادند.
لابد عدهای تا بخواهیم باب نقد را در این باره مفتوح کنیم، خواهند گفت که باز توهّم توطئه قلم چرخاند، باز لجوجهای با جهان قهر کرده زبان باز کردند، باز هم نق زدن و عیب جویی و اشکال تراشی شروع شد و...
اما لطفاً یک نفر از مدافعان چنین اتفاقی بیاید و دلایل افتخار آمیز بودن آن را برای بقیه هم توضیح بدهد.
اصلاً نشان فرهنگی شوالیه چیست و چه معنایی میدهد؟ آیا آن مدافعانی که خیلی سریع منتقدان چنین عناوینی را عصبی و لجوج و خشک مغز اسم میدهند، خودشان هیچ اطلاعی از معنای این عنوان دارند که ما هم بفهمیم دفاعشان روی چه حسابی است؟
نشان فرهنگی فرانسه که از زمان "مارشال دوگل" باب شد، مطابق عنوانهای نظامی درجه بندی شده است و شاید این نوع از درجه بندی، بی ربط به نظامی بودن خود "دوگل" نباشد.
این نشانها به ترتیب اهمیت پنج درجه مختلف دارند که از بالا به پایین عبارت است از:
1. کروای بزرگ
2. افسر بزرگ
3. فرمانده
4. افسر
5. شولیه (پایین تر از همه و در حد سرباز صفر)
نگاه به فهرستی از هنرمندان و مشاهیر فرهنگی ایران که نشان فرانسوی شوالیه را دریافت کردهاند، میتواند هر ایرانی وطن دوستی را جداً متاثر کند.
هفته قبل محمود دولتآبادی، سه هفته پیش "داریوش مهرجویی" فیلمساز 74 ساله، ماه گذشته "کامبیر درمبخش" کاریکاتوریست پیشکسوت و پیش از آن هم در تیر ماه همین سال، "محمدرضا شجریان" در سفارت فرانسه حاضر شده و این نشان را از سفیر مربوطه دریافت کردند.
در گذشته هم ایرانیهای زیادی نشان شوالیه را گرفتند و در این میان، فهرست اهالی سینما غیر از مهرجویی، شامل اصغر فرهادی، عباس کیارستمی و لیلا حاتمی میشود و از اهالی موسیقی شهرام ناظری و محمدرضا شجریان شوالیه شدهاند.
جالب است بدانید تمام ایرانی هایی که نشان فرهنگی فرانسه بر سینهی آنها نشسته است، معادل سرباز صفر (یا همان شوالیه) ارزیابی شده و فقط چهار نفر از آنها یک پله بالاتر و در درجه چهارم (از پنج درجه) قرار گرفتهاند.
این یعنی فقط چهار نفر از بزرگترین هنرمندان و اهالی فرهنگ ما کمی بالاتر از سرباز صفرهای فرانسویاند و بقیه همه پیاده نظام آنها محسوب میشوند و طـُرفه آنجاست که عدهای به این حقارت افتخار هم میکنند.
در فهرست دریافتکنندگان نشان شوالیه نام احمدشاه قاجار هم به چشم می خورد اما آیا اگر سفیر ایران در پاریس، رئیس جمهور فرانسه، "فرانسوا اولاند" را به سفارت خانه دعوت کند تا نشان سرباز صفر فرهنگی ایران را به او بدهد، آنها از شدت عصبانیت ما را تا پای صدور قطعنامه در شورای امنیت نمیکشند که خودشان به راحتی شاه ما را شوالیه میکنند و پیشکسوتان هنر ما را پادوهای فرهنگی خودشان میدانند؟
احمد شاه قاجار هم نشان شوالیه را دریافت میکند و شاه مملکت ایران میشود سرباز صفر ارتش فرهنگی فرانسه؛ اما باز عدهای میخواهند افتخار کنند!
شاعر ایرانی، خوانندهی ایرانی، محقق و ادیب و دانشمند پارسی و حتی کسی مثل دکتر حسابی نشان شوالیه میگیرند و تا به حال صدای هیچکس درنیامده که ما چرا داریم این چنین تحقیر میشویم.
در این باره، هم مسئولین ما مقصرند و هم کسانی که بیشتر دوست دارند کارشان از طرف غربیها تایید و تمجید شود و برای چارهی چنین معضلی اولین راه ممکن، اطلاع رسانی به افکار عمومی است.
سفارت خانهی فرانسه در تهران تا کنون کانون فتنه انگیزیهای فرهنگی فراوانی بوده که دامنهی آن از اعطای کمکهای مالی به فرقههای منحرف فکری و مذهبی، تا تحقیر فرهنگ ایرانی توسط یارگیری از خود ایرانیها را شامل میشود.
متاسفانه هیچکدام از ایرانی ها تا به حال از دریافت این نشان امتناع نکرده بودند و اولین کسی که اقدام بایسته و بجایی در این رابطه انجام داد، "حسین علیزاده" نوازنده سهتار ایرانی بود.
علیزاده بر خلاف خیلی از پیشکسوتان هنری دیگر در ایران، خوب فهمید که اعتبار واقعی را مردم به او می دهند و آن حلبی تحقیرآمیز که نشان شوالیه عنوان دارد، تنها او را از پایگاه و جایگاه واقعیاش دور خواهد کرد.
حالا یک (زندهباد علیزاده) که هر ایرانی غیرتی و وطندوستی بعد از شنیدن این خبر به هنرمند فرهیختهی کشورش تقدیم کند هزار و یک برابر به نشانهای جور واجور فرنگی نمیارزد؟! حتی اگر آن نشان کروای بزرگ باشد نه شوالیه.
جالب است توجه کنیم که همین اواخر مرتضی پاشایی، خواننده پاپ ایرانی به دیار باقی شتافت و غوغایی که سر بیماری و فوت این هنرمند جوان در کشور به راه افتاد، توجهات بسیاری را به هنر موسیقی ایرانی جلب کرد.
حسین علیزاده هم موزیسین است و حالا به طرز ناخواسته و نانوشتهای در این ماجرا با مردمی بودن و فاصله گرفتن از هنجارهای پوسیدهی روشنفکرنمایی به شکل نماینده پاشایی، آن هنرمند حقیقتاً مردمی، درآمد که الحق هم برای مرتضی و مخاطبان موسیقی این سرزمین خوب آبروداری کرد.