نماینده/ دکتر غلامعلی حدادعادل، نسبتی معین با فرهنگ و رسانه دارد. او از معدود سیاسیون اهل فرهنگ و درعینحال معدود فرهنگیان اهل سیاست است و به همین دلیل زاویه نگاهی متمایز از اهالی فرهنگ و سیاست نسبت به رسانه دارد. همین ویژگیها سبب شد چند روز پس از صدور رسمی حکم انتصاب محمد سرافراز به ریاست سازمان صداوسیما در ملاقاتی بامدادی، مهمان خانه رئیس سابق مجلس شورای اسلامی و ریاست کنونی فرهنگستان زبان و ادب فارسی شویم؛ نشستی که بهصرف صبحانهای صمیمانه ختم شد و حاصلش گپ و گفتی تحلیلی درباره رسانه ملی در آغاز دورانی تازه بود.
آنچه میخوانید خلاصهای از محورهای گفتوگوی هفتهنامه پنجره با دکتر غلامعلی حدادعادل است.
*** در نظر و عمل، مجموع تواناییهای آقای سرافراز از تمام کسانی که نامشان بهعنوان گزینه احتمالی مطرح بود بالاتر است.
*** او از خانواده صداوسیماست و میتواند بهراحتی با مجموعه نیروهای انسانی سازمان کار کند و از افراد و امکانات، شناخت کامل دارد.
*** رهبری توجهی ویژه بر چرخش نخبگان در سمتهای حساس دارند.
*** این تغییرات به معنای آن نیست که خطایی از سوی مدیر سابق سرزده بلکه به این دلیل است که فضای تازه باز شود و افراد کمتر شناختهشده هم بتوانند توانایی خود را بروز دهند.
*** صداوسیما با همه اقشار سروکار دارد و هیچ گروهی در جامعه نیست که مخاطب آن نباشد و متقابلاً توقعی نداشته باشد.
*** معتقدم مسئولیت ریاست سازمان از مسئولیت یک وزیر مهمتر است. البته منظور این نیست که صداوسیما در ردیف قوای سهگانه است و همه قوا به آن احتیاج دارند.
*** با توجه به سنگینی این مسئولیت طبیعی بود که در چند ماه گذشته اذهان عمومی نسبت به انتخاب جانشین آقای ضرغامی حساسیت از خود نشان بدهد.
*** گروهی از مدتها قبل با ارزیابی خصوصیات افراد مختلف نظر مشورتی خود را اعلام کرده بودند و همچنین خود رهبری روی گزینه اعلامشده شناخت داشتند.
*** آقای سرافراز سالها معاون سازمان بوده و حضور در شوراهای مختلف تصمیمگیری را تجربه کرده است.
*** صداوسیما اگر پنج دقیقه قطع شود همه نگران میشوند که چه شده است؟!
*** تحولی که فناوری ارتباطات در این سه دهه به وجود آورده است بهمراتب بزرگتر از تحولی است که اختراع دستگاه چاپ گوتنبرگ به همراه داشت.
*** در آن سالها برای فرستنده نیاز به دکلی بهاندازه برج ایفل بود اما امروز فرستندهها در جیب هم جا میشود.
*** افزایش دشمنی واکنشی در قبال ثبات سیاسی ماست. در ۱۰ سال گذشته ما شاهد افزایش روزافزون شبکههای ماهوارهای فارسیزبان بودهایم که تصور میکنم عدد ۱۲۰ برای تعداد این شبکهها عددی نزدیک به واقعیت باشد. به این معنا صداوسیما میبایست در آن واحد با ۱۲۰ شبکه رقابت کند که یکی از این ۱۲۰ شبکه بیبیسی فارسی است با سطح امکاناتی که میدانید.
*** تفاوتی مهم میان تولیدات این شبکهها با رسانه ملی وجود دارد و آن اینکه اینها هیچ حدومرزی در مسائل اخلاقی برای خود قائل نیستند درحالیکه ما مقید به اخلاق و احکام اسلامی هستیم. مسابقهای که میان رسانه ملی ما با رسانههای بیگانه برقرار است، یک مصاف نابرابر است. آنها کارهایی را میتوانند انجام دهند که ما نمیتوانیم.
*** متأسفانه در داخل کشور برخی از فعالان سیاسی علاقهمند به حمایت شبکههای خارجی هستند و از زاویه سیاست، منتقد عملکرد صداوسیما هستند. اینها بخشی از مشکلات آقای ضرغامی در دوران مسئولیتشان بوده است.
*** درمجموع با در نظر گرفتن شرایط و امکانات، میتوان گفت ضرغامی صداوسیما را با سرافرازی به سرافراز تقدیم کرد.
*** یکی از مصادیق مهم کارنامه آقای ضرغامی افزایش شبکههای تلویزیونی و رادیویی بود، بهطوریکه این شبکه از ۵ یا ۶ شبکه به بیش از ۲۰ شبکه قابلدسترسی افزایش پیداکرده است. به همین دلیل امروز کسی نمیتواند به دلیل یا عذر یکنواختی و کسلکننده بودن برنامههای رسانه ملی، سراغ شبکههای ماهوارهای برود.
*** در عرصه فعالیتهای خارجی هم کارهای همین آقای سرافراز در دوران مدیریت آقای ضرغامی سبب شد که پیام ما بیشتر به گوش دنیا برسد.
*** صداوسیما نقش اساسی خود را در آوردن مردم به پای صندوقهای رأی ایفا کرده است.
*** صداوسیما با جمعبندی تجربیات سال ۸۸ به یک مدل مناسب در سال ۹۲ رسید که همه از آن راضی بودند و برنده و بازنده انتخابات ایرادی به آن وارد نکردند. اینها یادگارهای دوران آقای ضرغامی محسوب میشود.
*** تولید برخی پروژههای سنگین مانند «یوسف پیامبر (علیهالسلام)» و «مختارنامه» که بازتابی جهانی هم پیدا کرد از دستاوردهای همین دوران است.
*** صداوسیما مجموعههایی را بر اساس آرشیو مستند سازمان درباره تاریخ معاصر انقلاب تولید کرد که مجموعههای سیاسی موفقی بودند. خیلیها هستند که میخواهند انحراف خود را زیر نقاب تمسک به نام امام خمینی (ره) پنهان کنند. صداوسیما با این تولیدات اجازه این کار را نداد.
*** پدیده بهیادماندنی و فراموشنشدنی ۹ دی قطعاً با نقشآفرینی صداوسیما خلق شد. صداوسیما با تأثیری که از خرداد ۸۸ تا دی ۸۸ برجای گذاشته بود توانست با یک تلنگر، چنین جمعیتی را به میدان بیاورد.
*** توجه به زبانهای محلی هم در شبکههای استانی مدنظر بوده که این هم در راستای سیاست نظام به اجرا درآمده است.
*** در زمینه پاسداشت زبان و ادبیات فارسی هم بنده تعامل بسیار خوب و نزدیکی با سازمان داشتهام. همکاری با فرهنگستان زبان و ادب فارسی از نقاط قوت کارنامه آقای ضرغامی بوده که امیدوارم در دوران جدید هم ادامه داشته باشد.
*** هر یک از قوا علاقهمند هستند صداوسیما را در اختیار خود داشته باشند. بهخصوص دولتها نسبت به برنامههای صداوسیما حساس هستند. اتفاقاً یکی از دشواریهای اداره صداوسیما در این است که این سازمان میبایست خود را نسبت به سه ضلع متعهد بداند؛ در درجه اول نظام، بعد از آن مردم و سرانجام مسئولان.
*** بنده در مقطعی دبیر همایش جهانی فلسفه بودم و چند روز قبل از برگزاری همایش قرار بر این شد که زنگ مدرسهای را به نام روز جهانی فلسفه به صدا درآورم. روز برگزاری این برنامه، گروه خبری ۲۰:۳۰ با تأخیر به برنامه رسید و بعد که دانش آموزان به کلاس رفتند از من خواستند که برای تصویربرداری یکبار دیگر زنگ را بزنم. برای کمک به این دوستان کار را تکرار کردم اما یک هفته بعد دیدم این برنامه تحت این عنوان که حدادعادل در مدرسهای که هیچکس نبوده زنگ فلسفه را زده است پخش شد! من حیرت کردم. نامهای رسمی به آقای ضرغامی نوشتم و ایشان خیلی جوانمردانه و منصفانه برخورد کرد. بعد از بررسی و مشخص شدن اینکه حق کاملاً با من است عوامل این گزارش را توبیخ کردند و این جزو موارد معدودی بود که صداوسیما عذرخواهی رسمی کرد.
منبع: هفتهنامه پنجره (شماره ۲۱۸، اول آذرماه ۹۳)