به گزارش نماینده جلال در آثار خود تلاش می کند با بهره گیری از مفاهیم عام پسند و عامیانه مخاطب را با خود همراه کند که تا حد زیادی نیز در این زمینه موفق بوده است.
مدیر مدرسه، سرگذشت کندوها، غرب زدگی، سنگی بر گوری از جمله آثار آل احمد است که به روش غیر مرسوم آن دوره (پیش از سال ۴۰) به نگارش در آمده است.
جلال در نوشته های خود کوتاهی و ایجاز را به عنوان یک اصل رعایت می کند به طوریکه همین شیوه بسیاری از علاقه مندان را به مشتری پروپاقرض آثارش تبدیل می کند.
آل احمد هر چند در آثار خود گاه گاهی به صورت شتابزده به روایت موضوعات مختلف می پردازد اما ویژگی سبک نگارش او باعث نمی شود مخاطبان دیگر مشتری کتاب های او نباشد.
کوتاهی داستان های جلال ویژگی دیگر آثار این نویسنده است که خواننده کم حوصله را به خواندن کتاب های وی ترغیب می کند. در واقع کوتاهی و ایجاز ویژگی منحصر به فرد آثار جلال است که منجر به انس و الفتی ماندگار بین مخاطب و آثار این نویسنده می شود.
آل احمد در شکستن برخی سنت های ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم نظیر داشت و این ویژگی در نامه های او به اوج می رسد.
نوشته های او طوری بود که مخاطب بی اختیار خود را در بطن داستان می دید هر چند بکارگیری برخی کلمات و جملات نامانوس و رایج باعث می شود که خواننده یک مطلب وی را چندبار بخواند.
** جلال که بود؟
جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد، فرزند سید احمد حسینی طالقانی در محله سید نصرالدین از محله های قدیمی شهر تهران به دنیا آمد، او در سال ۱۳۰۲ پس از هفت دختر متولد شد و نهمین فرزند پدر و دومین پسر خانواده بود.
پدرش در کسوت روحانیت بود و از این رو جلال دوران کودکی را در محیطی مذهبی گذراند. تمام سعی پدر این بود که از جلال، برای مسجد و منبرش جانشینی بپرورد اما آل احمد راه دیگری برگزید.
پس از پایان تحصیل دبیرستانی، پدر او را به نجف نزد برادر بزرگش سید محمد تقی فرستاد تا در آنجا به تحصیل در علوم دینی بپردازد، البته او خود به قصد تحصیل در بیروت به این سفر رفت، اما در نجف ماندگار شد. این سفر چند ماه بیشتر دوام نیاورد و جلال به ایران بازگشت و اندک اندک پیشه نویسندگی را برگزید.
** از نویسندگی تا جدایی از حزب توده
آل احمد در سال ۱۳۲۴ با چاپ داستان «زیارت» در مجله سخن به دنیای نویسندگی قدم گذاشت و در همان سال، این داستان در کنار چند داستان کوتاه دیگر در مجموعه 'دید و بازدید' به چاپ رسید.
آل احمد که از دانشسرای عالی در رشته ادبیات فارسی فارغ التحصیل شده بود، تحصیل را در دوره دکترای ادبیات فارسی نیز ادامه داد، اما در اواخر تحصیل از ادامه آن دوری جست و به قول خودش «از آن بیماری (دکتر شدن) شفا یافت».
در سال ۱۳۲۶ به استخدام آموزش و پرورش درآمد. او در آن زمان یکی از اعضای حزب توده بود در همان سال، به رهبری خلیل ملکی و ۱۰ تن دیگر از حزب توده جدا شد. آنها از رهبری حزب و مشی آن انتقاد می کردند و نمی توانستند بپذیرند که یک حزب ایرانی، آلت دست کشور بیگانه باشد. در این سال با همراهی گروهی از همفکرانش طرح استعفای دسته جمعی خود را نوشتند.
** از رنجی که می بریم و ...
در سال ۱۳۲۶ کتاب «از رنجی که می بریم» چاپ شد که مجموعه ۱۰ قصه کوتاه بود و در سال بعد «سه تار» به چاپ رسید. پس از این سال ها آل احمد به ترجمه روی آورد. در این دوره، به ترجمه آثار «ژید» و«کامو»، «سارتر» و «داستایوسکی» پرداخت و در همین دوره با سیمین دانشور نویسنده معاصر ازدواج کرد.
در طی سال های ۱۳۳۳ و ۱۳۳۴ «اورازان»، «تات نشین های بلوک زهرا»،«هفت مقاله» و ترجمه مائده های زمینی را منتشر کرد و در سال ۱۳۳۷ «مدیر مدرسه» «سرگذشت کندوها» را به چاپ سپرد. دو سال بعد «جزیره خارک- در یتیم خلیج» را چاپ کرد. سپس از سال ۴۰ تا ۴۳ «نون و القلم»، «سه مقاله دیگر»، «کارنامه سه ساله»، «غرب زدگی» «سفر روس»، «سنگی بر گوری» را نوشت و در سال ۴۵ «خسی در میقات» را چاپ کرد و هم «کرگدن» نمایشنامه ای از اوژان یونسکورا. «در خدمت و خیانت روشنفکران» و «نفرین زمین» و ترجمه «عبور از خط» از آخرین آثار اوست.
نکته ای که در زندگی آل احمد جالب توجه است، زندگی مستمر ادبی او است. اگر حیات ادبی این نویسنده با دیگر نویسندگان هم عصرش مقایسه شود این موضوع به خوبی مشخص می شود.
** خسی در میقات
جلال در سال های پایانی زندگی، با روحی خسته و دلزده از تفکرات مادی به تعمق در خویشتن خویش پرداخت تا آنجا که در نهایت، پلی روحانی و معنوی بین او و خدایش ارتباط برقرار کرد.
او در کتاب 'خسی در میقات' که سفرنامه ی حج اوست به این تحول روحی اشاره می کند و می گوید: 'دیدم که کسی نیستم که به میعاد آمده باشد که خسی به میقات آمده است. . .'
این نویسنده پرتوان که همواره به حقیقت می اندیشید و از مصلحت اندیشی می گریخت، در اواخر عمر پر بارش، به کلبه ای در میان جنگل های اسالم در استان گیلان کوچ کرد.
** غروب جلال
جلال آل احمد، نویسنده توانا و هنرمند دلیر به ناگاه در غروب روز هفدهم شهریور ماه سال ۱۳۴۸ در چهل و شش سالگی زندگی را بدرود گفت و در مسجد فیروز آبادی شهرری آرام گرفت.