به گزارش نماینده به نقل از فارس، «احسان حسینی نسب» یادداشتی به مناسبت برگزاری اختتامیه دوسالانه کاریکاتور کتاب نوشته که در ادامه میخوانید:
پرده اول
«کتاب در مهجوریت است». این جمله خبری را ممکن است بارها از هر کسی که سری در رهن کتاب و دلی در قید مطالعه داشته باشد، شنیده باشید. آنها که مخاطبان کتاباند و برای تهیهی آن هزینه میکنند، چنین میگویند و آنها که چرخهای بزرگ، اما شکسته و بستهی اقتصاد نشر را میچرخانند نیز، به سلک دسته پیشاند. پربیراه هم نیست البته. سرانه مطالعه در مُلک ما، به شهادت آنها که این حوزه را رصد میکنند، دو دقیقه است و هرچند، نهادهای آماردهنده در این حوزه، بین سرانه مطالعهی دو دقیقه در روز، تا هجده دقیقه در روز با همدیگر اختلاف دارند، اما آنچه مسلم است، این است که این ارقام، کمینه و بیشینهاش، هرچه که هست، برای یک جامعه هفتاد و اندی میلیونی، کم است؛ بیهیچ تعارفی.
سالهاست که دولتها، در رفت و آمدند و سیاستهای هر وزارتخانه، با روی کار آمدن دولت بعدی، به فراموشی سپرده میشود. وزارت فرهنگ و ارشاد هم از این قاعده مستثنی نیست. مساله اصلی این وزارتخانه معظم با طول و عرض فراوان و ادارات تابعهاش، هر چهار سال یکبار، یا نهایتا هر هشت سال یک بار، عوض میشود. سیاستزدگی، آفت اصلی این نهاد معظم فرهنگی است. گویی بیش از هرچیز، عرضاندامهای سیاسی گروهِ ناکام، که حالا، از به مسند رسیدن کامیاب شدهاند، اولویت دارد؛ نه ترویج فرهنگ. این را میتوان در فعالیتهای وزرای فرهنگ و ارشاد در ده – دوازده سال اخیر دید. گرچه در ادارات زیرمجموعه همین وزارتخانه هم استثنائاتی وجود داشته و دارد.
پرده دوم
خانه کاریکاتور، ماهیتا، هیچ ارتباطی به مقوله کتاب و کتابخوانی ندارد. احتمالا در اساسنامه شکلگیریاش هم چنین چیزی درج نشده. اما داستان کتاب، به عنوان یک عنصر فرهنگی، برای نهادی مانند خانه کاریکاتور که در ذات، به نوعی مشغول اشاعه فرهنگ است، آنقدر مهم است که با همکاری نهاد کتابخانهها، فستیوال کتاب کارتون را برگزار کنند. نهاد کتابخانهها، نهاد پرسابقهای در کشور ما نیست. سال ۸۲ کارش را آغاز میکند، اما در همین فرصت کم میتواند منشا خدمات شایستهای باشد. جدای از آنکه این مجموعه یک سیستم اداری است، با درک ضرورت توجه به مقوله گسترش فرهنگ مطالعه، از فضای بروکراتیکِ رایج بیرون آمده و با شکستن کلیشههای اداری، میکوشد گستره فعالیتهایش را بیشتر کند. نمونهاش؟ همین برگزاری دو سالانه کارتون کتاب.
دو سالانه کارتون کتاب، امسال، همین چند روز پیش برگزار شد. برای دومین بار. دومین دورهاش، البته برگزیدههایی هم داشت که باید به آنها توجه شود. هم به خودشان، و هم به آثارشان. یعنی هم خودِ کاریکاتوریست برگزیده باید مورد توجه قرار گیرد تا انگیزههایش را برای خلق آثار جدید در حوزه کتاب از دست ندهد و هم اثری که در جشنواره کارتون کتاب، به انتخاب هیئت داوران، توانسته حائز رتبه برگزیده شود. راستی، ذکر این نکته هم بد نیست که بدانیم در اکثر فستیوالهای فرنگی کاریکاتور، آثار برگزیده در جهت ترویج موضوع جشنواره به کار گرفته میشود. دمِ دستیترین نوع استفاده، استفاده در رسانههاست. خصوصا اینکه کاریکاتور وجه بصری دارد و صورتِ کمیکِ ضمیمه شده به آن نیز، مخاطبش را دو چندان میکند.
پرده سوم
در میان کارتونهای برگزیده امسال دو سالانه کاریکاتور کارتون کتاب، آثار محمود آزادنیا، علیرضا پاکدل و سعید فرهنگیان به ترتیب رتبههای اول تا سوم را کسب کرده است. وجه اشتراک همه آثار برگزیده این فستیوال فرهنگی، توجه به مطالعه الکترونیک است. گویی برای داورانِ این جشنواره، مطالعه به صورت الکترونیک، مسالهای است که ضرورت توجه به آن، بیش از حوزههای دیگر احساس میشده است.
مطالعه کتابهای الکترونیکی، محاسنی هم دارد که بررسی آنها، البته از عهده این یادداشت کوتاه خارج است. اما تنها به این نکته میتوان اشاره کرد که کتابهای الکترونیکی، این روزها در بازارهای جهانی کتاب دارند جای کتابهای کاغذی را میگیرند و ما، هرچه بکوشیم تا با التجا به عناصری چون عطر کاغذ و لمس ورقهای کاغذی یک کتاب، جلوی این موج گسترده را بگیریم، ناتوان خواهیم ماند. کتابهای الکترونیکی، اقلا محیط زیست را نابود نمیکنند و برای زندگیهای فستفودیِ امروز در خانههای کوچک، مناسبترند؛ چون جایی را اشغال نمیکنند. ضمنا دستیابی به این کتابها، بسیار سادهتر از دستیابی به یک کتاب کاغذی است.
پرده چهارم
آنچه در واپسین بخش این خردهیادداشت باید مورد توجه خانه کاریکاتور قرار گیرد، آن است که «کتاب، هنوز در مهجوریت است». این کالای فرهنگی را به هر ترفند که میتوان، باید در سبد خانواده قرارش داد؛ چنانکه نشاط اصفهانی، جان مطلب را در یک مصرع چنین میگوید: «در دل دوست، به هر حیله رهی باید کرد». برگزاری این فستیوال، در ملکی که کمینه سرانه مطالعهاش در روز، دو دقیقه و بیشینهاش، هجده دقیقه است، هرچند خوب و شایسته تقدیر است، هرچند باید پیشانی مسعود شجاعی طباطبایی –دبیر این جشنواره- را بوسید و دستش را به گرمی فشرد، اما باید او و دیگر برگزارکنندگان را دعوت کرد به توجه به دو مساله: یکی این که این دو سالانه، میتواند تبدیل به جشنوارهای سالانه شود، هم ضرورتش وجود دارد و هم پتانسیلاش و دیگر آنکه آثار راه یافته به مرحله داوری در این جشنواره و البته آثار برگزیدهاش، هرچه بیشتر در معرض دید خلقالله قرار گیرد، به لطف اینترنت و رسانههای جمعی و مطبوعات و شبکههای اجتماعی؛ بلکه در سالهای آینده، جمله خبری «کتاب در مهجوریت است» را از دهان فعالان عرصه کتاب، کمتر بشنویم.