به گزارش نماینده، دیلی میل نوشت: مارکوس پیش از رسیدن پلیس، خودش را کشت. ماموران وقتی به محل حادثه رسیدند، مشاهده کردند تکههای جسد مقتول در سراسر خانه این زوج مرموز پخش شده است. بخشی از تکههای بدن این زن نیز در یک دیگ با مقداری مواد شیمیایی در حال جوشیدن بود. جسد مارکوس نیز در نزدیکی یک سطل آشغال پیدا شد. او وقتی احساس کرد پلیس به نزدیکی خانه رسیده است، گلوی خودش را برید.
به استناد صفحه فیسبوک این زوج، آنها ماه آگوست سال گذشته نامزد و بعد از مدت کوتاهی ازدواج کردند. آنها ماه عسل خود را در آلمان گذراندند. یک دوست قدیمی دبیرستانی که برای دیدن آنها به آلمان رفته بود، میگوید این زوج سال گذشته خیلی خوشبخت به نظر میرسیدند. او گفت: «ولکه کمی خجالتی به نظر میرسید و زیاد حرف نمیزد. او سال ۲۰۰۹ با مایانگ آشنا شد و از آن به بعد با هم دوست بودند. مایانگ دختر خوب و مهربانی بود که به سفر کردن خیلی علاقه داشت. »
دوستان مایانگ که از این حادثه شوکه شدهاند، صفحهای مجازی برای یادبود او درست کردهاند. یکی از دوستان او در این صفحه نوشته است: «فرقی نمیکند چقدر خوب باشی، دنیا با تو به همان خوبی برخورد نخواهد کرد. هفته گذشته که تو در ملبورن بودی، من باید تو را میدیدم. هیچ وقت خودم را نخواهم بخشید. تو همیشه خوشحال و شاد بودی. دلم برای تو تنگ خواهد شد؛ آنقدر که نمیتوانم با کلمات توصیفش کنم. من هنوز اولین روزی که تو را دیدم، به یاد دارم و تاثیری که روی من گذاشتی خوب یادم هست. محال است کسی که تو را میشناسد، بتواند فراموشت کند. باورم نمیشود تو رفتهای. همیشه به یادت خواهم بود. »
بنا به اعلام یک تلویزیون محلی، قاتل اول سعی کرد با پختن تکههای جسد همسرش در اجاق از شر جنازه خلاص شود اما اجاق خراب و او مجبور شد به یک تعمیرکار زنگ بزند. این تعمیرکار زمانی که به خانه آنها رفت، متوجه شد فرش زیر پایش خش خش میکند، اما موضوع را جدی نگرفت و به پلیس گزارش نداد، چون حدس نمیزد چیزی مشکوک زیر فرش باشد.
گفته شده مدیر ساختمانی که این زوج در آن زندگی میکردند، پس از آن که متوجه شد آنها چندین روز است دیده نمیشوند، پلیس را خبر کرد. پلیس نتوانسته دقیقاً مشخص کند این زن چه زمانی کشته شده، اما همسایهها گفتهاند بوی گوشت فاسد چند روز در آپارتمان به مشام میرسید.
خانواده مارکوس که از این اتفاق شوکه شدهاند، گفتهاند این زوج رابطه عاشقانهای با هم داشتند. پسرعموی مارکوس گفت: «آن دو بسیار خوشحال بودند. اصلاً نمیشد چنین ماجرایی را پیشبینی کرد. آنها همیشه با هم بودند. »
مادر مارکوس نیز گفته یک هفته پیش با پسرش حرف زد و خیلی عادی به نظر میرسید. او گفته است: «پسرم خوشحال بود و گفت برای کریسمس به خانه میآید. » او ادامه داد: «آنها یک سال بود در بریسبون زندگی میکردند. نمیدانم موضوع چه بود. ما یک سال و نیم بود که آنها را ندیده بودیم. »
به گفته پلیس، شناسایی جسد مقتول به آزمایش دقیق دی. ان. ای نیاز دارد. یکی از همسایهها گفته است: «از چند روز قبل بوی گوشت فاسد به مشام میرسید، اما متوجه نشدم دقیقاً از کدام خانه است، اما موضوع را به مدیر ساختمان اطلاع دادم. فکر کردم ممکن است غذای سگ بیرون مانده باشد یا چیزی شبیه این. »
یکی دیگر از همسایهها هم درباره هجوم پلیس به خانه گفته است: «پیکر مارکوس آغشته به خون بود. او قبل از رسیدن پلیس خودش را از پنجره پایین پرت کرد تا مطمئن شود زنده نمیماند. »
منبع: پارسینه