شناسهٔ خبر: 70405 - سرویس فرهنگ

آتش استعمار بر جان کتاب‌های شرف‌الدین/ المراجعات؛ کتابی درباره حقانیت امامت، خلافت و رهبری علی (ع)

قاسم تبریزی، ‌پژوهشگر تاریخ، استفاده از منابع اهل سنت را از ویژگی‌های برجسته آثار «سید شرف‌الدین جبل عاملی» می‌داند و معتقد است، همین ویژگی سبب شده است تا علمای اهل سنت مانند رئیس دانشگاه الازهر، از کتاب‌های شرف‌الدین تجلیل کنند.

نماینده/ سعیده محبی، «المراجعات» ـ تألیف «سید عبدالحسین شرف‌الدین جبل عاملی» از آن نظر کتاب با اهمیتی‌ محسوب می‌شود که پاسخگوی سوالاتی مهم درباره امامت، خلافت و رهبری حضرت علی (ع) در قرآن و سنت است.‌ این کتاب که حاصل مناظره نویسنده با «شیخ سلیم بشری» ـ رئیس جامعه الازهر (6 ذی‌القعده سال 1329 تا دوم جمادی‌الاولی سال 1330) ـ است، طی  صد و دوازده نامه به مباحثی درباره امامت و ولایت پاسخ می‌دهد و در واقع، بازگو کننده دانش و اطلاعات گسترده مؤلف آن در بحث‌های متعدد علوم اسلامی ‌است که با چاشنی فصاحت و بلاغت بیان سید شرف‌الدین در تنظیم کلمات و ترتیب جملات همراه شده است. 

برای آگاهی از ‌این‌که، المراجعات در چه بستر تاریخی و با چه رویکردی نگاشته شده، لازم است به بررسی شخصیت علامه سید شرف‌الدین جبل عاملی و آراء و اندیشه‌های او بپردازیم. در همین راستا، سراغ قاسم تبریزی، پژوهشگر تاریخ رفته‌ایم تا طی گفت‌وگویی، ابعاد شخصیت علمی‌ و مبارزاتی مولف المراجعات را در بستر تاریخ و شرایط اجتماعی عصر او، مورد کند و کاو قرار دهیم. 
 
برای شروع درباره خانواده و محیطی که علامه سید شرف‌الدین در آن رشد یافته است توضیح دهید؟
مرحوم «سید شرف‌الدین جبل عاملی» از علما، مشاهیر، ادبا، محققان و مصلحان جهان اسلام به شمار می‌آید. خانواده پدری او،  همگی از علما بودند؛ نسب خانواده مادری‌اش نیز به خاندان صدر می‌رسد و آیت‌الله «سید حسن صدر» از محققان بزرگ عراق، دایی وی بود. سید شرف‌الدین، در کاظمین به دنیا آمد و دوران تحصیل را ابتدا در محضر پدر و سپس درخدمت علمای کاظمین گذراند، سپس به نجف اشرف رفت و در جلسات درس اخلاق و عرفان آیت‌الله ملا حسینقلی همدانی ـ از استادان بزرگ عرفان ـ حاضر شد. بد نیست، همین جا به دو نکته اشاره کنم؛  عرفان و فلسفه اسلامی، ‌دو بازوی معارف دینی بوده، هست و خواهد بود؛ اگر چه جریان اخباری‌گری، هم در گذشته و هم در برخی مقاطع زمان حال، مخالف عرفان و فلسفه است؛ در‌این میان، منظور از عرفان اسلامی، عرفان برگرفته از  قرآن، سیره و سنن اهل بیت (ع) است و به بیان امام خمینی (ره)، یکی ازمنابع عرفان، ادعیه‌‌ای‌ است که به ما رسیده است. عرفای اسلامی نیز بر سیره اهل بیت (ع) حرکت می‌کردند. مساله مهم ‌اینجاست که برخی نتوانستند، تصوف، عرفان و درویشی‌گری را تشخیص دهند یا به عمد آن را تحریف کردند؛ از این‌رو آن‌چه ما در اسلام داریم، عرفان است و آن‌چه مایه‌ها‌ی اسلامی ‌دارد ولی از حدود اسلام خارج شده، تصوف نام می‌گیرد. انحراف و لاابالی‌گری هم درویشی‌گری محسوب می‌شود که نه رنگ تصوف قرن چهارم تا دهم را دارد و نه شکل تعبد و تقید دینی. این مقدمه را گفتم تا اشاره‌ای به جایگاه ملاحسینقلی همدانی در عرفان داشته باشم. در مکتب ملاحسینقلی همدانی، شاگردان بزرگی تربیت شدند که هم در فلسفه، عرفان و معارف دین و هم در عرصه مبارزات سیاسی‌ـ‌اجتماعی، حضوری فعال داشتند. در این مکتب، چهره‌ها‌یی چون‌ آیت‌الله میرزا محمد علی شاه‌آبادی ـ استاد امام خمینی (ره) ـ آیت‌الله سید عبدالحسین لاری ـ که نهضت اسلامی‌ را در جنوب‌ ایران شروع کرد و آغازگر مبارزه علیه انگلیسی‌ها‌ بود ـ و سید جمال‌الدین اسدآبادی ـ از مصلحین جهان اسلام

و مبارزان ضد استعمار و پدیدآورنده جنبش و بیداری اسلامی ـ حضور داشتند؛ ضمن ‌این‌که میرزا جواد آقا ملکی تبریزی نیز از شاگردان ملاحسین قلی همدانی بوده است. سید شرف‌الدین هم، علاوه بر حضور در درس ملاحسینقلی همدانی، در محضر ملا محمدکاظم خراسانی، شیخ‌الشریعه اصفهانی و آیت‌الله سید محمدکاظم یزدی هم دروس فقهی را فرا گرفت.
 
مرحوم سید شرف‌الدین پس از تحصیل در نجف عازم موطن اصلی خاندانش یعنی جبل عامل شد، فصل مبارزات ضد استعماری او نیز از همین دوران آغاز شد؟
ورود‌ وی به لبنان در سال 1310 با دوران حکومت امپراتوری عثمانی مصادف بود و از آنجا که حاکم لبنان در این دوره، فردی مسلمان بود، بیشتر وقت سید شرف‌الدین به تربیت طلاب و نشر معارف اسلامی، سپری شد. با فروپاشی امپراتوری عثمانی، جهان اسلام مورد هجمه سه قدرت استعمارگر ایتالیا، فرانسه و انگلیس قرار گرفت و سید شرف‌الدین در این مقطع با توجه به نفوذی که در بین مردم و علمای لبنان به‌خصوص درجنوب آن یعنی منطقه «صور» داشت، جلساتی سری را برای آموزش علیه استعمارگران و مبارزه ضد سلطه اجنبی برای مسلمانان برگزار می کرد؛ همچنین او از آنجا که مرجع تقلید و شخصیت دینی برجسته‌ای در لبنان به شمار می‌آمد، علیه استعمار فرانسه، حکم جهاد صادر کرد. فرانسوی‌ها‌ هم در مقابل، فردی را فرستادند تا او را در خانه‌اش ترور کند و آن را به آتش بکشد. علامه سید شرف‌الدین و اطرافیانش متوجه ‌این توطئه شدند و مردم صور، علیه ‌آن، قیام کردند اما فرانسوی‌ها‌ که شرف‌الدین را مانع سلطه و نفوذ خود در لبنان می دیدند به منزل او حمله کردند و آن را به آتش کشیدند. در این حادثه، کتابخانه بزرگ شرف‌الدین که علاوه بر کتاب‌ها‌ی چاپی، مجموعه‌ای نفیس از کتب خطی و 20 جلد از تألیفات خطی او را در خود جای داده بود، در آتش سوخت.  پس از این ماجرا، شرف‌الدین تحت تعقیب قرار گرفت و به دمشق رفت و در آنجا مبارزه را از سر گرفت.

شرف‌الدین در لبنان به عنوان عالمی شیعی که نقش رهبری داشت، معرفی شده بود. در تحلیل و تحقیق مورخان هم عصر‌ او چه در‌ایران چه در عراق، مصر و کشورهای دیگر از او به نام مصلح، یاد می‌شود. همچنین او طی دو سفری که به مصر داشت، پایگاه، جایگاه و موقعیت ویژه‌ای ‌نزد رئیس دانشگاه الازهر و علمای مصری پیدا کرد. در خاطرات سفر او به مصر از این موضوع یاد شده است که او یک بار با لباس عربی و به صورت ناشناس در مجلسی که ادبا و علمای مصری حضور داشتند، حاضر شد. وقتی خطیب، شروع به صحبت کردن کرد، وی بلند شد و با خواندن چند بیت شعر عربی، شروع به صحبت کرد. حاضران در مجلس متوجه شدند که او فردی عادی نیست و باید عالمی‌ برجسته باشد.

شخصیت چهره‌ای مانند سید شرف‌الدین از چه زوایایی قابل بررسی است؟
شخصیت علامه شرف‌الدین را می‌توان در دو محور خلاصه کرد؛ او در درجه اول، مصلحی دینی و کوشا در راه نشر معارف الهی در ابعاد مختلف بود و در وهله دوم، مدافع وحدت اسلامی بود. برخی می‌پندارند که اگر با اهل سنت، بحث عقیدتی و تاریخی داشته باشیم به دشمنی می‌انجامد در حالی‌که همیشه تعامل، مباحثه و مناظره، بین علمای شیعه و سنی با حفظ حریم و حرمت یکدیگر جاری بوده است. اگر امروز بخواهیم چند چهره بزرگ مدافع وحدت اسلام را معرفی کنیم، یکی سید جمال‌الدین اسدآبادی، دیگری علامه شیخ عبدالحسین امینی و نفر سوم هم علامه سید عبدالحسین شرف‌الدین است. علامه امینی با رجوع به منابع کتب تاریخی اهل سنت، تشیع را اثبات می‌کند درحالی‌که برخی گمان می‌کنند علامه امینی دشمن اهل سنت است. اتفاقا شهید مرتضی مطهری، مقاله‌ای با عنوان «الغدیر و وحدت اسلامی» دارد که از ‌این زاویه به علامه امینی و الغدیر پرداخته است.

یعنی علامه امینی با استناد به منابع اهل سنت «الغدیر» را می‌نویسد؟ 
بله، علامه امینی از مجموعه آثار علمای متاخر اهل سنت به اثبات غدیر، ولایت و امامت حضرت علی (ع) و اهل بیت (ع) می‌پردازد و به همین دلیل است که ‌این

کتاب در مصر و جهان اسلام مورد استقبال فراوانی قرار گرفت و از اهل سنت، هیچ کس کتاب الغدیر را رد نکرده است. جالب است که شرف‌الدین در برخی تألیفاتش مانند کتاب «اجوبه مسائل موسی جارالله» که 20  پاسخ به سوالات «موسی جارالله» است و کتاب «الاجتهاد مقابل النص» که اصولا پاسخی بر بعضی بدعت‌ها‌ی پدید آمده است ـ که ربطی هم به اسلام ندارد ـ  او به منابع اهل سنت نیز استناد کرده است و از همین رو، علمای اهل سنت مانند رئیس دانشگاه الازهر از این کتاب‌ها‌ تجلیل کرده‌اند. البته چهره‌ها‌ی دیگری چون‌ «آیت‌الله العظمی ‌سید حسین بروجردی»، «شیخ محمود شلتوت» و در دوره انقلاب اسلامی، ‌امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری نیز حضور داشته‌اند که از جمله منادیان وحدت اسلام در سطوح وسیع‌تر و مباحث عمیق‌تر به شمار می‌آیند.

المراجعات مرحوم سید شرف‌الدین نیزتحت تاثیر رویکرد او به اتحاد جهان اسلام تألیف شده است؟
بله، چون پاسخ‌ها‌یی که در این کتاب ارائه می‌دهد با استناد و اشاره به متون اولیه است، اهل سنت جوابی در برابر آن ندارند. سید شرف‌الدین در لبنان، کتاب‌ها‌ی زیادی را منتشر کرد که 20 عنوان آن در هجوم فرانسوی‌ها‌ به منزلش از بین رفت ولی تألیفات دیگرش مورد اقبال قرار گرفت.

ارزش کار علامه امینی و علامه سید شرف‌الدین آنجاست که درست در دورانی که وهابیت به عنوان ابزار استعمار در حال ‌ایجاد شکاف در جامعه اسلامی‌ بود، مانع از ایجاد تفرقه می‌شوند تا استعمار نتواند از آن به عنوان وسیله‌ای برای رویارویی و درگیری میان کشورهای جهان اسلام استفاده کند. همچنین سید شرف‌الدین درسال 1329 سفری یک‌ساله به قاهره انجام داد  و دیداری با «شیخ سلیم بشری مالکی» ـ مفتی جامعه الازهرـ داشت که براساس آنچه موجود است،  112 نامه بین آنها طی شش ماه ارتباط رد و بدل شد که حاصل آن مکاتبات، کتاب «المراجعات » است.
 
سید شرف‌الدین فعالیت‌ها‌ی عمرانی مختلفی هم در لبنان انجام داده است. درباره آنها توضیح دهید؟
فعالیت‌ها‌ی عمرانی و فرهنگی سید شرف‌الدین، مربوط به سال 1357 است، یعنی مقطعی که مبازره مردم لبنان علیه فرانسوی‌ها‌ به نتیجه رسید و توانستند آنها را از لبنان اخراج کنند. درآن دوران، آمریکایی‌ها‌ در لبنان، دانشگاهی تاسیس کردند که مرکز جاسوسی شد و هنوز هم هست.  فرانسوی‌ها‌ هم اقدام به تاسیس سه مدرسه لائیک ( که امیر عباس هویدا، شاپور بختیار، تیمور بختیار و... در آنجا درس خوانده‌اند)، مدرسه مذهبی کاتولیک‌ها‌ و مدارس جدید با برنامه‌ها‌ی فرانسوی کردند. سید شرف‌الدین هم در تقابل با آنها، «مدرسه جعفریه»  را برای تربیت نسل جدید تاسیس کرد؛ اگر چه فعالیت ‌این مدرسه در شهر صور متمرکز شد ولی در عین حال در سایر نقاط هم فعالیت داشت. او بعد از مدتی، باشگاه امام صادق (ع) را که مرکزی دینی، فرهنگی، آموزشی و تفریحی  برای جوانان بود در برابر مراکزی که گروه‌ها‌ی تبشیری، مسیحی، فرانسوی و آمریکایی‌ها‌ درلبنان داشتند، تاسیس کرد و مسجدی هم در کنار مدرسه جعفریه بنا کرد که عموما محصلین مدرسه که از خانواده‌ها‌ی مذهبی بودند به ‌این مسجد می‌رفتند. همچنین او در سال 1361 مدرسه «دختران الزهرا (س)»  را احداث کرد. به این ترتیب وی در آن مقطع، شروع به تربیت نیرو از میان نسل جدید کرد و برای استمرار ‌این روند، به تاسیس «دانشگاه جعفریه» روی آورد. علاوه بر این از آنجایی که فقر در جنوب لبنان زیاد بود، سید شرف‌الدین، موسسه‌ای خیریه با هدف حل مشکلات اقتصادی مردم راه‌اندازی کرد.

علمای و چهره‌ها‌ی برجسته ‌ایران با علامه سید شرف‌الدین ارتباط داشتند؟
بله، درجریان نهضت ملی شدن صنعت نفت، طی توطئه‌ای آیت‌الله سید ابوالقاسم کاشانی دستگیر شد. او ابتدا به زندان فلک‌الافلاک خرم آباد منتقل و از آنجا به لبنان تبعید شد. آیت‌الله کاشانی سابقه مبارزه ضداستعماری و ضدانگلیسی در عراق و ‌ایران داشت. بنابراین درمیان علمای لبنان شناخته شده بود؛ ضمن ‌این‌که اخوان‌المسلمین هم از آیت‌الله کاشانی دفاع می‌کردند. او بعد از ورودش به لبنان بدون اطلاع قبلی به دیدار علامه سید شرف‌الدین رفت. مردم صور، متوجه حضور او در منزل شرف‌الدین شدند و همه برای دیدار‌ آیت‌الله کاشانی به منزل سید شرف‌الدین رفتند. محمدرضا حکیمی درکتاب سید شرف‌الدین جبل عاملی درباره ‌این واقعه ‌این‌گونه آورده است: وقتی آیت‌الله کاشانی به لبنان آمد، یکروز عصر بدون اطلاع قبلی به صورآمد، پس از گذشت اندک زمانی خانه پدربزرگ من (این ماجرا را نوه سیدشرف‌الدین نقل می‌کند) مملو از جمعیتی شدکه برای دیدار ایشان آمده بودند. ‌آیت‌الله کاشانی متعجب شدکه چگونه این جمعیت گرد آمدند با این‌که ایشان بدون اطلاع آمده بود و وقت زیادی هم از آمدنش نگذشته بود و چون چنین دید که مردم ازجریان ایران آگاه هستند، برخاست و مسائل ایران را با مردم صور در میان گذاشت و برای آنها درباره مساله ملی شدن صنعت نفت سخن گفت ... شهید نواب صفوی نیز در مسیر شرکت در کنفرانس اسلامی ‌به صور رفت و با سید شرف‌الدین دیدار کرد و دوباره مردم صور به محض ‌این‌که با خبر شدند به استقبال از او در منزل علامه سید شرف‌الدین رفتند. ‌این وقایع، نشانگر جایگاه و موقعیت علمای‌ ایران در منطقه خاورمیانه و بیانگر پی‌گیری اخبار مبارزات ملت ایران توسط مردم لبنان بوده است.


جایگاه سید شرف‌الدین در میان چهره‌ها‌یی چون‌ آیت‌الله کاشانی و یا شهید نواب صفوی به دلیل سابقه مبارزات ضد استعماری او بود یا به سبب این که او عالمی شیعی در جهان اسلام بود؟
 هردو. از آنجا که معارف اسلام، قابل انفکاک نیست، مسلمان هم قابل تجزیه نیست، چون دراسلام اندیشه و عمل همراه یکدیگرند. علامه امینی در عین ‌این‌که، بزرگترین مورخ معاصر ماست، هم تفسیر قرآن دارد و هم مباحث اخلاقی را مطرح می‌کند؛ به همین دلیل است که می‌بینیم یکی از استادان سید شرف‌الدین، ملاحسینقلی همدانی است و استاد دیگرش آخوند خراسانی که رهبر مشروطه و مرجع تقلیدی‌ است که در محضرش بیش از 800 مجتهد تربیت شده‌اند و استاد دیگر او هم آیت‌الله سید محمدکاظم یزدی است که مبارزات مردم خوزستان و بوشهر را علیه انگلیس رهبری کرده است؛ از این‌رو توجه جامعه، هم به بعد اخلاقی آنها بوده است و هم بعد علمی‌شان؛ چون در اسلام دین از سیاست نه تنها جدا نیست که دین عین سیاست و سیاست عین دین است. انفکاک ‌این دو از هم، توسط استعمار و عوامل آن مطرح و گسترش یافته است که با انقلاب اسلامی‌ و حرکت امام راحل تصحیح شد. البته درمیان آنها برخی مانند شهید مطهری، برجسته‌تر هستند؛ چرا که او در عراق هم شناخته شده بود یا علامه سید محمدحسین طباطبایی که مردم مصر و لبنان نیز به واسطه تألیف «المیزان» به زبان عربی او را می‌شناختند. علامه امینی هم به دلیل عربی بودن تألیفاتش، برای مردم دمشق، لبنان، عراق و مصر چهره‌ای شناخته شده به شمار می‌آمد. متاسفانه مشکلی که ما از دوره رضاشاه و به‌ویژه در دوره محمدرضا با آن مواجه شدیم و اکنون هم تاحدی وجود دارد، بی‌خبری از جهان اسلام است. مثلا در حال حاضر، ما نمی‌دانیم علمای اندونزی یا پاکستان و هند، چه می‌گویند و چه می‌نویسند. ‌این نقصی است که باید مورد توجه قرار گیرد. مراکز انقلاب اسلامی، ‌باید درعرصه شناخت کشورهای اسلامی، ‌رشته تخصصی داشته باشند

و همواره اطلاعاتی، خصوصا در عرصه‌ها‌ی فرهنگی و فکری دریافت کنند. نکته دیگر در خصوص مرحوم سید شرف‌الدین ‌این است که او چنان در ادبیات عرب، بلیغ و فصیح سخنرانی می‌کرد که برخی به دلیل ادیب بودنش، او را ستایش می‌کردند. آثار او و آثاری نظیر الغدیر و المیزان، علاوه براین‌که متن معارف قرآن و تاریخ اسلام است، ارزش ادبی هم دارند و به گواهی اهل فن، گذشت زمان ارزش ادبی آنها را کم نمی‌کند.


جایگاه تألیفات سید شرف‌الدین و به ویژه المراجعات او در جهان اسلام چگونه است؟
من از جنبه تاریخی به دو نکته در این خصوص اشاره می‌کنم. از یک طرف انتشار نوشته «جرجی زیدان»، مبنی بر این که در جهان اسلام، تشیع، صاحب فرهنگ، معارف و آثار نیست، از طرفی دیگر، پیدایش جریان وهابیت به عنوان پدیده معارض با اسلام و تشیع در جهان عرب، باعث شد تا عده‌ای از علمای بزرگ که وظیفه نشر معارف دینی، پاسخ به مقتضیات زمان، شناخت توطئه‌ها‌ی اجنبی و مقابله با بدعت‌ها‌یی را که پدید آمده بود برعهده داشتند، به پا خیزند. در همین دوران ما 15 شخصیت برجسته داریم که با 10 ــ 15 سال فاصله زمانی، در ‌این مسیر حرکت کردند. یکی از آنها علامه سید شرف‌الدین است که با زبان متین و اخلاق علوی، موضوع را روشن کرد. همچنین «علامه سید حسن صدر» ـ از علمای بزرگ عراق ـ «علامه شیخ محمدحسین کاشف ‌الغطاء»، «شیخ آقا بزرگ تهرانی» ـ صاحب مجموعه 33 جلدی الذریعه ـ  «علامه سیدحسن امین»، «احمد امین عراقی»، «شیخ عباس قمی»، «علامه طباطبایی» و «علامه محمدتقی جعفری» در زمره این گروه قرار دارند که در ظرف زمان خوب کارکرده‌اند و آثارشان نه فقط در ایران که در جهان اسلام، موثر بوده است. این چهره‌ها‌ با قلم‌شان و در نبود امکانات و با وجود مخالفت حکومت‌ها‌ و توطئه‌ها‌ی وسیع دشمن و حمایت استعمار از جریانات انحرافی و مکاتب مادی، با ‌ایمان و علم خود، علیه جریان‌ها‌ی موجود در ایران و جهان اسلام ‌ایستادند. شیخ آقابزرگ تهرانی که آثار علمای شیعه را در 33 جلد با عنوان «الذریعه» و به صورت خطی نوشت با سختی بسیار‌ این کار را انجام داد، آن هم در دوره‌ای که نه امکاناتی برای تایپ مطالب وجود داشت و نه بسیاری از آثار علمای شیعه، فهرست بندی شده بودند. او در قم سراغ خانه تک‌تک علما رفت تا کتاب‌ها‌ی خطی آنها را ببیند، حتی آثار خطی امام خمینی (ره) را که هنوز چاپ نشده بود، دید و نام «اسرارالصلوه»، «اربعین حدیث» و «آداب‌الصلوه» امام راحل را در اثر خود، ذکر کرد. شیخ عباس قمی‌ هم در مقطعی که چهره‌ها‌یی چون احمد کسروی تشیع را مورد حمله قرار دادند، گفت: روزی 17 ساعت یا می‌نوشتم یا می‌خواندم، و او این‌چنین آن آثار عظیم را پدید آورد. مرحوم شرف‌الدین، کتابی درباره حضرت فاطمه (س) نوشته که عربی است و در جهان عرب، مورد توجه قرار گرفته است که به اثبات جایگاه حضرت فاطمه (س) درکنار امامت حضرت علی(ع) می‌پردازد. آثار دیگر او چون «ابوهریره»، کتاب چهار جلدی «المجالس الفاخره» که توسط فرانسوی‌ها‌ در آتش سوزی خانه‌اش از بین رفت، «میثاق الهی»، «اجوبه مسائل موسی جارالله»، «فقه مذاهب اسلامی»، کتابی درباره حضرت  زینب (س) و کتابی درخصوص تبارشناسی خاندان صدر از جمله آثار برجسته و مهم علامه سید شرف‌الدین است.

به عنوان سوال آخر، اگر درباره شخصیت سید شرف‌الدین نکته خاصی دارید، بفرمایید؟
امروز تجلیل از علامه سید عبدالحسین شرف‌الدین جبل عاملی را می‌توان در سه عرصه قابل اهمیت دانست. اول  به واسطه جایگاه او در تاریخ جهان اسلام، مبارزات وی و رویارویی با استبداد و استعمار، دوم در جایگاه مصلحی اسلامی ‌و مرجع و روحانی برجسته‌ای که دارای اخلاق الهی و آگاهی اجتماعی بود و سوم در جایگاه الگو برای نسل‌ها‌ی متوالی؛ از این‌رو زندگی بزرگان به عنوان الگو  و سرمشق، همواره باید مورد توجه محققان و پژوهشگران قرار گیرد. 

 

منبع: ایبنا