به گزارش نماینده، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی در حاشیه نگاری دیدار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تشکل هایی دانشجویی ۵ استان دانشگاه آزاد اسلامی نوشت: هاشمی اتاقی را هم در انتهای سالن به میهمانان نشان می دهد ومی گوید: همین جا بود که به آقایان گفتم چرا تمام کارهای این دولت - احمدی نژاد- را تایید میکنید؟. فردا جواب مردم و خدا را چه می دهید؟. بعد هم به آقایی که نایبم در خبرگان بود، گفتم: حالا که رسوا شده، می گویی فلان کس باعث انحرافش شده. اصل انحراف خود اوست. اگر اشتباه کردی، صادقانه به مردم بگو اشتباه کردم!.
در متن کامل این حاشیه نگاری آمده است:
امروز نهم مهرماه ۹۳ است. دانشگاهیان ۵ استان به دیدار آقای هاشمی آمده اند. از کرمانشاه و آذربایجان غربی تا لرها و بختیاری ها و کاکوهای شیرازی. امروز جمع اقوام ایرانی، در مجمع، جمع است. بخشی از مسیر ورودی را در کنارشان طی میکنم. حرفهای قشنگی می زنند. آخرین هماهنگی ها را با هم می کنند. درد دلها و سوالاتشان را. حتی شعرهایی را که می خواهند بخوانند. به خود می گویم باید منتظر حرفهای جالبی در این دیدار باشم.
به اتفاق چندتن از مهمانان وارد جلسه می شوم. جایی برای نشستن باقی نمانده. در کنار یکی از درها جایی پیدا میکنم و می نشینم. کاغذ و قلمی درمی آورم. می خواهم مطلبی که را که در راه به یادم آمده، بنویسم. مطلبی درباره آقای هاشمی. درباره پرکاری عجیب این روزهای ایشان. آنهم در هشتاد سالگی. خیلی ها در این سن، کم کار می شوند و کم تحرک. اینها را می نویسم تا یادم نرود. مظلومیت مضاعف او اندیشههایش است. که یا بر آن می تازند و یا از آن سپر می سازند!. پای ترویج تفکرش که پیش می آید، پای خیلی ها می لنگد. شاید حکمتی باشد که هاشمی همچنان پرکار و دیگرانی خو گرفته به کم کاری درباره اش. "این چه استغناست یا رب، وین چه قادر حکمت است/ کاین همه زخم نهان هست و مجال آه نیست".
دارم خط آخر را می نویسم که صدای کف و سوت صحن مجمع را پر می کند. اینجا برای ابراز احساسات، قانون نانوشته ای وجود دارد. نه خط و نشانی درکار است و نه ترس و واهمه ای. میهمان برای آقای هاشمی حرمت والایی دارد. آنهم میهمانی که از راه دور آمده باشد. لبخند هاشمی به چهرهی هر کدامشان نشانه همین ماجراست. دوستداران آقای هاشمی هم دلی از عزا در می آورند و تا می خواهند دست می زنند و شعار می دهند. بعد هم خودشان آرام سر جای خود می نشینند تا جلسه آغاز شود. اینجا همه چیز دست میهمانان است.
اولین سخنران جلسه کرمانشاهی است. اولین نقدش هم بر صدا و سیماست. می گوید کرمانج ها خیلی از سانسور هاشمی شاکی اند. مگر می شود چهار نفر در صدا و سیما بجای ملتی تصمیم بگیرند!؟ اکثریت مردم تصویر هاشمی را می خواهند، آنوقت آن چهار تا آقا نمی خواهند. تا کی رسانه ملی می خواهد جلوی خواست مردم بایستد؟ مگر مردم را در انتخابات ۹۲ ندیدند؟ پس چرا عبرت نمی گیرند؟.
دومین سخنران جلسه، بختیاری است. از کهکیلویه و بویراحمد آمده. با توشه ای از کلیله و دمنه. در ترجمه سخنان اردشیر بابک. می گوید آورده اند که: لا ملک الّا بالرّجال ... ولا عماره الا بالعدل و السیاسه. ملک بی مرد مضبوط نمی ماند و عمارت بی عدل و سیاست ممکن نشود. اینها را که می شنوم. یاد تعبیر کم نظیر آیت الله جوادی آملی می افتم. «تعبیر هاشمی، تک مرد است». تعبیری که سال ۸۴ درباره هاشمی بکار برد که چون از همه مدیرتر است، می خواهند کنارش بزنند. به مصداق همان تعبیری که علی(ع) درباره مالک اشتر گفت. لوکان حجراً، لکان صلداً.
میهمان سوم از آذربایجان غربی است. اول شکرانه ای بابت پایان ۸ سال کابوس می کند و بعد هم تشکری مشترک از رهبری و هاشمی. از رهبری به خاطر تعبیر والای حق الناس. از هاشمی هم به خاطر تغییر ریل انتخابات با حضورش. گلایه ای هم البته از بعضی از دوستان در دولت روحانی دارد که رفقای دوران سربالایی را از یاد برده اند!.آخرش هم ابراز نگرانی می کند. از انتخاباتهای پیش رو. چه مجلس و چه خبرگان. به آقای هاشمی میگوید: نکند انتخابات ۹۲ تکرار نشود!؟ هاشمی با لبخندی اطمینان بخش پاسخش را می دهد. چشم من در ره این قافلۀ راه بماند/ داغ دل بود، به امید دوا باز آمد.
میهمان چهارم لرستانی است. با لهجه و گویش شیرینی می گوید: آقای هاشمی! می دانی مصداقی از امام در خود داری؟. این را که می گوید ولوله ای در مجمع می افتد. آقای هاشمی هم کمی چهره اش در هم می رود. قیاس با امام برای شاگرد، هرگز شیرینی ندارد. میهمان لرستانی اما ادامه می دهد. آقای هاشمی! وقتی در انتخابات ۹۲ آنگونه آمدی و میلیونها قلب همراه آمدنت شد، یاد سال ۵۷ و آمدن امام افتادم. با خود گفتم این همان شاگرد واقعی امام است. شاگردی که از امام آموخته هرگز به مردم پشت نکند. این را که میگوید صدای تشویق حضار، مجمع رامی لرزاند. اما من خوب می دانم که هاشمی خود را حتی ذره ای هم از اقیانوس امام نمی داند. شعاعی که شاید فقط رنگی از امام به خود گرفته که اینگونه حبّ مردم یافته است.
سخنان پرشور میهمانان که تمام می شود، نوبت سخن به هاشمی می رسد. آغاز سخن هم با آیه ای از سوره فتح شروع می کند. رابطه هاشمی و قرآن رابطه عمیقی است. شاید خیلی ها تا بحال درست توجه نکرده باشند. هاشمی سخنرانی بدون آیه ای از قرآن ندارد. همان هم می شود مبنای سخنانش. هاشمی وقتی آیه فتح را خواند، فهمیدم امروز، روز تبیین پیروزی واقعی از نگاه اسلام است.
هاشمی در تبیین فتح واقعیسه مثال آورد. سه مثال جالب از دیروز، امروز و شاید هم فردا. از صلح حدیبیه، پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و انتخابات ۹۲. مصادیقی که در نگاه اول شاید خیلی عجیب به نظر برسد. ولی هر سه در یک مبنای اسلامی با هم مشترکند. مبنایی به نام «تامین مصلحت مردم». هاشمی فتح و پیروزی واقعی را در همین جا میداند. چرا که از دید او، قرآن، همان «مصلحت نامه» زندگی بشری است. محور فهم قرآنی هاشمی، اعتدال و مصلحت است. محوری که خدا و پیامبرش هم بالاتر از آن را نخواسته اند. شاید حکمت نزول آیه فتح بر صلح نامه بدون بسم الله با مشرکان بر همین مبنا باشد. از همین منظر است که هاشمی پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و انتخابات ۹۲ را هم فتح مبین می داند. فتحی متکی بر اعتدال اسلامی و مصلحت مردم.
هاشمی در ادامه سخنانش به اقیانوسی از خرابی و فساد و دزدی در دولت قبل اشاره می کند. به جلسه جالبی با هیأت رئیسه خبرگان در همین رابطه. اتاقی را هم در انتهای سالن به میهمانان نشان می دهد ومی گوید: همین جا، به آقایان گفتم که چرا تمام کارهای این دولت را تایید میکنید؟. فردا جواب مردم و خدا را چه می دهید؟.بعد هم به آقایی که نایبم در خبرگان بود، گفتم: حالا که رسوا شده، می گویی فلان کس باعث انحرافش شده. اصل انحراف خود اوست. اگر اشتباه کردی، صادقانه به مردم بگو اشتباه کردم. نه اینکه پشت فلان کس قایم شوید و بگویید انحراف کار او بوده؟. مردم این حرفها را باور نمی کنند.
آقای هاشمی در ادامه می گوید دولت روحانی در مقابل اقیانوسی از خرابی هاست. با خزانه خالی و توپخانه ای پر در روبرویش. از تندروها. از اقلیتی افراطی که همه جور امکانات در انتخابات ۹۲ داشتند و شکست خوردند. از صدا و سیما تا دهها تریبون ریز و درشت دیگر. همه می خواستند که خط اعتدال پیروز نشود که شد. حالا همه جمع شده اند که انتقام رای مردم را از دولت منتخب آنها بگیرند. هاشمی می گوید روحانی پای شعارهایش ایستاده. ولی باید مشکلاتش را درک کرد. امروز روز گلایه از روحانی نیست. روز همراهی با روحانی است. درست مثل خود مردم که هم نجیبانه به او رای دادند و هم غریبانه پای او ایستاده اند. با امید به فردایی بهتر.
هاشمی در خاتمه سخنانش درباره مذاکرات هسته ای حرف بسیار مهمی می زند. هم طولانی شدن مذاکرات را مثبت ارزیابی می کند، هم می گوید ایران و غرب دیگر به شرایط گذشته بر نمی گردند. شرایطی که هر ۶ ماه یک دور مذاکره بود و تجدید تحریم های گذشته و به اضافه تحریم های جدیدتر!. هاشمی قبلاً هم گفته بود که قهر با آمریکا ابدی نیست. هاشمی به مذاکرات هسته ای خوشبین است، چون ملتی به آن خوشبین است. هاشمی خطرناکترین دوقطبی را دوقطبی نظام–مردم می داند. خطری که گویا اقلیت محدود هدفی جز تحقق آن ندارند. دیروز برای پیروزی احمدی نژاد بود، امروز برای شکست مذاکرات ظریف. هاشمی اگر می گوید مذاکرات قابل برگشت نیست، یک حرف دیپلماتیک نمی زند. یک حرف انقلابی می زند. هاشمی، انقلابی تحوّل پذیری است که می گوید باید به حرف اکثریت مردم تمکین کرد. امروز ملتی توافق و پیشرفت را در تعامل با دنیا می خواهد. توافق ایران و غرب دنده عقب ندارد، چون مردم نمی خواهند.
روایت مصلحت همچنان باقی است ...