شناسهٔ خبر: 67884 - سرویس سایر حوزه‌ها
منبع: مهر

شعری که اخوان ثالث برای آیت‌الله خامنه‌ای نوشت

مهدی اخوان ثالث در زمان حیات خود قطعه شعری را خطاب به مقام معظم رهبری که در آن زمان امام جمعه تهران بودند نوشت و در آن از ایشان خواست که برای اشتغال حسین منزوی کاری را صورت بدهند.

به گزارش نماینده به نقل از مهر، یک مهر ماه سالروز تولد حسين منزوی شاعری است که اخوان ثالث به خاطرش به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نامه‌ای فرستاد و برایش شعری سرود.

 وی در اول مهر ۱۳۲۵ در زنجان در خانواده‌ای فرهنگی متولد شد. پدر و مادرش معلم روستاهای زنجان بودند و او سالهای آغازین زندگی را در روستاهای نیک پی، کرگز و پیرسقا یا پیرزاغه زیست.

اما ماجرای نامه اخوان ثالث به رهبر انقلاب چیست؟

قطعه شعری (توصیه نامه) که از طرف زنده یاد مهدی اخوان ثالث – امید – برای حضرت آیت الله خامنه ای نوشته شده و در آن حسین منزوی را برای اشتغال معرفی کرده با مقدمه‌‎ی خود اخوان می‌خوانیم:

«پس از سقوط رژیم پهلوی بود که حسین منزوی غزلسرای نام آشنای دیارمان از همسرش بخاطر بیکاری جدا شد و دخترش غزل  را نیز بخاطر بیکاری به مادرش سپرد. مدتی در زنجان و بعد در تهران به دنبال کار می‌گشت و چون می‌دانست که من با آقای سید علی خامنه ای امام جمعه تهران (هنوز ایشان رئیس جمهور نشده بودند) آشنایی دارم به نزدم آمد تا توصیه‌ای برای کار برایشان بنویسم تا مشکل بیکاری‌اش حل شود.

من قطعه ی زیر را برای همشهری خود آقای خامنه‌ای نوشتم و منزوی هم با خط زیبا آنرا نوشت و به خدمتشان برد:

امام جمعه‌ تهران، جناب خامنه‌ای                      

کسی که این ورق آرد حسین منزوی است

حسین منزوی از شاعران زنجانی‌ست                   

جوان و فاضل و صاحب قریحه‌ای قوی است

چکد ز لطف و تری آب از غزل‌هایش                                  

به شور نیز گهی چون جناب مولوی است

چو ریش و پشم اگر گشته خط عارض او                           

خط کتابت او همچو نقش مانوی است

چو من ندارد اگر هیکلی و بالایی                 

چه غم! نه خوشگل صوری، که خوب معنوی است

سه چهار بیت از او موقع ورود امام                               

سروده گشته و طومار آن نه منطوی است

امام گشت چو بیمار، او سرود دعا                    

که چاپ گشت و مجله‌ی سروش محتوی است

کتاب حنجره‌ی زخمی تغزل او                                   

هنوز رشک چه بسیار کهنه‌ای، نوی است

وی از نبایر شیخ شهید اشراق است                           

نه انگلیسی و روسی و نه فرنسوی است

به رادیو، به جراید، به جام جم، صدها                            

مقال داشته، فارغ ز کل ماسوی است

(ببخش ماسوی ار گشت ماسوی به ممال               

نه از خطای من آن، اقتضای این روی است)

نگویم اینکه بود مثل صاحب عباد                                     

نگویم آنکه نویری‌ست، یا تهانوی است

سخنسرای و مقالت‌نویس و اهل قلم                        

یکی ز خمسویان وطن، نه نمسوی است

یکی مسلمان‌زاده است و اهل این کشور                

نه اهل کیش یهود و بها، نه عیسوی است

جوان، سخنور پا در رهی است رو به کمال      

 نه صوفی است و نه مزدشتی و نه نقطوی است

به فارسی و به ترکی است ذولسانینی             

که وزن و قافیه‌اش راست، مثل مثنوی است

الا که لطف خود از این جوان دریغ مدار                            

ثواب اخروی اینجا، اگر نه دنیوی است

جوان شاعر صاحبدل وطنخواهی‌ست                 

نه تودگی و نه غربی، نه خویشِ پهلوی است

چنین شناخته بودم که فضل با اسلام                     

هماره نسبتشان مثل شکل و محتوی است

مگر میانه‌ی اسلام، با وطنخواهی                         

چنان چو فضل و ادب، اختلاف ماهوی است؟

چرا گرسنه بمانند اینچنین فضلا؟                                 

چرا زمانه چنین بی‌درایت و غوی است؟

کنون که مسند قدرت تو راست دستش گیر                      

که دستگیر ضعیفان فضیلت قوی است

جناب حجة الاسلامِ دنیوی گفتار                                   

بهوش باش، درین کار اجر اخروی است

مرا اگر چه ز سادات امید خیری نیست                              

ولیک خامنه‌ای باز غیر انجوی است

چنان نماند و چنین نیز هم نخواهد ماند                     

جز این هر آنکه بگوید، ضلال و کجروی است

من این مسود توسیم می برم به بیاض

که نام قطعه به دیوان حسین منزوی است

حسین منزوی کیست؟

در سال ۱۳۳۲ وارد دبستان فردوسی زنجان شد و ۴ سال را در این مدرسه به تحصیل مشغول بود. سپس دو سال در دبستان صائب تبریزی، ۲ سال در دبیرستان پهلوی (دکتر علی شریعتی کنونی) و ۴ سال را در دبیرستان صدر جهان (محمد منتظری کنونی) درس خواند. وی در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران می شود و در رشته ادبیات ثبت نام می‌کند.

او از سنين جوانی سرودن شعر را آغاز می‌کند و در سال ۱۳۴۶ به عنوان شاعری مطرح و تاثير گذار در جامعه مطرح می‌شود و غزل‌های او مورد توجه غزل سرايان قرار می‌گیرد. در سال ۱۳۵۰ حس می‌کند رشته ادبیات نمی‌تواند انتظارات‌اش را بر آورده كند، به همين دليل درس را نيمه كاره رها می‌كند. او اولین دفتر شعرش با نام حنجره زخمی تغزل‌‏ را در سال ۱۳۵۰ با همکاری انتشارات بامداد به چاپ رسانید؛ و با همان مجموعه برنده جایزه اولین دوره شعر فروغ هم شد و به عنوان بهترین شاعر جوان این دوره معرفی شد.

پس از انتشار اين كتاب، تصميم به ادامه تحصيل در رشته علوم اجتماعی می‌گيرد. اما اين رشته را نيز نيمه كاره رها می‌كند و در صدا و سيما و در گروه «ادب امروز» به سرپرستی زنده یاد نادر نادرپور به فعالیت مشغول می‌شود و برنامه يك شعر يك شاعر را تهيه و كارگرداني می‌كند. غیر از آن، او مسئولیت برنامه‌های دیگری در رادیو و تلویزیون را نیز عهده‌دار میشود.

از دیگر آثار حسین منزوی به موارد زیر می توان اشاره کرد:

 ترجمه منظومه ترکی «حیدر بابا» استاد محمد حسین شهریار (۱۳۶۹ _ آفرینش)

با عشق در حوالی فاجعه (۱۳۷۱ _ پاژنگ)

این ترک پارسی گوی/ بررسی شعر استاد شهریار(۱۳۷۲ _ برگ)

از شوکران و شکر (۱۳۷۳ _ آفرینش)

با سیاوش از آتش (۱۳۷۵ _ پاژنگ)

از کهربا و کافور (۱۳۷۶ _ کتاب زمان)

از ترمه و تغزل / برگزیده غزل ها و شعرهای نیمایی و سپید (۱۳۷۶ _ روزبهان)

به همین سادگی / شعرهای بی وزن (۱۳۷۸ _ چی چی کا)

با عشق تاب می آورم / شعرهای نیمایی (۱۳۷۸ _ چی چی کا)

این کاغذین جامه (۱۳۷۹ _ نغمه)

از خاموشی ها و فراموشی ها (۱۳۸۱_ انتشارات مهدیس زنجان)

تغزلی در باران ( ۱۳۸۱_ نیستان)

و مجموعه اشعارش در یک مجلد ۱۰۴۸ صفحه ای در سال ۱۳۸۸ با همت برادرش بهروز منزوی و به کوشش حسین فتحی توسط انتشارات آفرینش و نگاه در دسترس دوستدارانش قرار گرفت.