به گزارش نماینده به نقل از خبرآنلاین، برای مراسم امسال مازیار میری به سراغ کسانی که قرار بود جایزه خود را در این دوره جشنواره بگیرند رفته بود و در مکانهای مختلف از آنها فیلمبرداری کرده بود.
در این مراسم عسگرپور بازگشت روز ملی سینما را به تقویم تبریک گفت و شکل متفاوت اجرای جشن شانزدهم را حاصل خلاقیت مازیار میری دانست. او گفت: «میری این فیلم را در یک دوره سه چهار روزه ساخت و در این میان چند تن از فیلمسازان برجسته به خصوص در حوزه فیلم کتوتاه به یاری ما آمدند تا در نهایت فیلمی از اهدای جوایز به مدت دو ساعت آماده شود.»
مدیرعامل خانه سینما، در میان حرفهایش اشارهای هم به حاشیههایی کرد که گاهی اوقات در مراسم اختتامیه گریبان اهالی سینما را میگیرد: «بعضی از دوستان از این فیلم خیلی استقبال کردند و میگفتند که شاید سایر جشنوارهها هم بخواهند از این روش برای تقدیر از فیلمسازان استفاده کنند، چون ممیزیاش را حت است و دیگر با گفتن یک جمله روی سن همه یک سال درگیر نمیشوند.»
در ادامه این مراسم فیلم ساخته از اهدای جوایز شانزدهمین جشن سینمای ایران با سخنرانی محمد بزرگنیا دبیر این دوره جشن نمایش داده شد. فیلمی که در آن بعضی از سینماگران جایزه برگزیدگان را در خانه، محل کار یا مکانهای دیگر به آنها اهدا میکردند.
محسن امیریوسفی و سروش صحت جزو سینماگرانی بودند که جوایز بهترین تیزر فیلم و بهترین عکس فیلم را اهدا کردند. بخشی که اشارهای هم به فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» امیریوسفی داشت:
«صحت: تا حالا تندیس خانه سینما را گرفتی؟... اصلا کسی تا حالا فیلمهات رو دیده؟
امیریوسفی: «به نظرم سر راه یک سری هم به منزل آقای وزیر بزنیم و یه تندیس خانه سینما بهشون بدیم.»
کمال تبریزی و هومن سیدی هم برای دادن تندیس کلی محسن قرایی را سر کار گذاشتند و گفتند بابت این که در آخرین لحظات نظر هیات داوران تغییر کرده و جایزه کارگردانی اول را به یک جوان دیگر دادهاند معذرت میخواهیم ولی بعد با دادن جایزه به قرایی حسابی او را شگفتزده کردند.
رضا عطاران هم طبق معمول در این فیلم نقشی اساسی بازی میکرد. او به همراه فرهاد توحیدی به سراغ علی مصفا رفتند تا تندیش دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه را به او بدهند. آنها یک سطل آب همراه خود داشتند و به مصفا گفتند که یک نفر او را به چالش آب یخ دعوت کرده است. بعد هم مصفا را با آن شخصیت جدی که حالا در رودربایستی مانده بود، به پشت بام بردند تا او سطل آب را روی سرش خالی کند و آنها هم فیلم بگیرند، ولی توحیدی آب را کمی آن طرفتر ریخت و عطاران هم دیپلم افتخار بهترین فیلمنامه اقتباسی را به او داد.
بعد از آن این دو نفر سراغ اصغر فرهادی رفتند. عطاران با فرهادی همان شوخی را کرد که در افتتاحیه اکران «شهر موشها۲» کرده بود. او زمانی که داشت با فرهادی دست میداد و عکس میانداخت به او گفت بعدها کسی متوجه نمیشود من به شما جایزه دادم یا شما به من و باز هم ماجرای عکسش با رسول ملاقلیپور را تعریف کرد. فرهادی هم گفت از این که فرهاد و رضا اینجا هستند خیلی خوشحال است چون «آنها جزو آدمهای صاف و ساده سینمای ایران هستند.»
او اشارهای هم به کسانی کرد که او را فیلمساز جشنوارهای میدانند: «شاید عدهای در سالهای اخیر من را به عنوان یک فیلمساز جشنوارهای شناخته باشند که البته منظورشان بیشتر جشنوارههای خارجی است ولی من بیشترین جایزههایم را از خانه سینما گرفتهام و جایزه جشن شانزدهم نیز برایم باارزش است چون همصنفیهایم برای اهدایش به من رای دادهاند.»
او گفت در این وضعیت سینمای ایران که کمتر اتفاق هیجانانگیزی رخ میدهد این جایزه برایش بسیار هیجانانگیز است.
حمید فرخنژاد دیگری بازیگری بود که در این فیلم حسابی شلوغ کرده بود. او قرار بود به همراه محمد بزرگنیا جایزه بهترین کارگردانی را به محمدعلی باشه آهنگر بدهند.
در فیلم، فرخنژاد وسط حیاط خانه سینما ایستاده بود و با محمد بزرگنیا دعوا میکرد؛ دعوایی سخت که با داد و هوار هم همراه بود. فرخنژاد به این اعتراض داشت که چرا با وجود این همه فیلم اسمش در لیست کاندیداها نیست. بعد هم فریادزنان فرهاد توحیدی رییس هیات مدیره خانه سینما را صدا کرد تا به حیاط بیاید و تکلیفش را با بزرگنیا روشن کند. در این میان محمدعلی باشهآهنگر از در حیاط وارد شده و با دیدن عصبانیت فرخنژاد شوکه شد. او که همشهری فرخنژاد هم هست سعی کرد به واسطه همشهریگری فرخنژاد را آرام کند اما فرخنژاد عصبانیتر شد و در حالی که متن تقدیر از باشهآهنگر را از جیبش در میآورد گفت: «ببین به جای جایزه این یادداشت را به من دادهاند.» و بعد هم متن تقدیر از باشه آهنگر را خواند. او هم که حسابی شوکه شده بود بعد از گرفتن جایزه گفت تمام این مدت داشته به این فکر میکرده که فرخنژاد اصلا از این اخلاقها ندارد که به خاطر جایزه به کسی اعتراض کند.
بدین ترتیب شانزدهمین جشن خانه سینما هم برگزار شد. جشنی بیحاشیه با روشی عجیب و غریب.