به گزارش نماینده، اصلیترین سوالی که امروز ذهن اصولگرایان را به خود مشغول کرده بیشتر معطوف به آیندهی این جریان است. بحثهای بسیاری در این خصوص میتوان مطرح کرد، از گفتمان مطلوب تا ساز و کار وحدت و کنش مطلوب اصولگرایان. اما پیش از آن باید تکلیف این مسئله روشن شود که جای این قبیل مباحث کجاست؟
پاسخ این سوال برای آنانی که کمی از بلوغ سیاسی بهرهمندند بسیار آشکار است، چرا که در مرام تشکیلاتی حرف خویش پیش "غیر" بردن امری است مذموم و از آن مذمومتر گلایهگذاری از خودی پیش دیگری است.
با این حال رئیس فراکسیون رهروان این روزها تمایل بسیاری برای مصاحبه با رسانههای غیر اصولگرا از خود نشان میدهد. از مصاحبهی جنجالی وی در تیر ماه با روزنامه اصلاحطلب اعتماد تا مصاحبهی قابل تأمل وی با روزنامه دولتی ایران، که اندکی پس از استیضاح وزیر علوم انجام شد.
کمی که به متن دقت میکنیم رگههایی از اصرار بر اعتدالی بودن را مشاهده میکنیم. آنجایی که جلالی میگوید: «فراکسیون اصولگرایان رهروان، جمعی است که بیشترین هزینه اعتدال را در طول سالهای گذشته پرداخته، با بسیاری از تندرویها مقابله کرده، انواع و اقسام تهمتها را شنیده و در این راه بسیاری از اعضای ما و بخصوص آقای دکتر لاریجانی مورد تخطئه تندروها قرار گرفته است».
البته جلالی دقیقاً اشاره نکرده که منظورش از اعتدال چیست و یا اینکه آیا اعتدالی که وی بدان اشاره میکند همان محافظهکاری است که در سالیان گذشته هزینهی آن را پرداخته یا خیر؟ وی تعریف دقیقی نیز از تندروی ارائه نداده و صرفاً به کلیات بسنده کرده است که این دو جای بحث مفصل دارد که سایت نماینده مشتاق است با ایشان در این خصوص به گفتوگو بنشیند!
جلالی که فراکسیون متبوعش در مدت اخیر ناکامی هایی را در صحنه سیاسی مجلس داشته است؛ روزنامه ایران را محملی برای توجیه این ناکامی ها قرار داده و میگوید: «روندی که برخی در پیش گرفتهاند کوبیدن بر طبل اختلافات است ... همیشه روی زخمها نشستهاند. گویی منفعت آنها تنها در دعوای سیاسی است. افترا و تهمت زدن، پرونده سازی و افراد را از قطار انقلاب پیاده کردن، به جای وسیعتر کردن دایره انقلاب، روشهای غلطی است که از سوی تندروها انجام میگیرد».
تفاوت منش جریان دولت با جناحین اصولگرا و اصلاحطلب بسیار واضح است، برخی که زودتر این مسئله را فهم کردند برچسب «نوکارگزارانی» را ساخته و بر پیشانی دولت کوباندند که از مصادره شدن عنوان «اعتدال» به نفع جریان دولت جلوگیری کنند و آنان که نخواستند صورت مسئله را فهم کنند، سعی کردند خود را در بغل «اعتدال» بیاندازند که از قدرت بیبهره نمانند.
سابق کمتر این قبیل لیز خوردنهای سیاسی مشاهده می شد، چرا که مواضع جناح اصولگرا و اصلاحطلب نسبت به یکدیگر مشخص بود، اما امروز با ظهور پدیده اعتدالگرایی، تعاملاتی رواج یافته که معادلات فضای سیاسی را به هم ریخته است، این روزها عدهای به زور میخواهند آنها را معتدل خطاب کنیم، ظاهراً این روزها داشتن برچسب «معتدل» در بین سیاسیون مد شده، از اصلاحطلبانی که معتقدند «اصلاحطلبی در ذات خود و در مقام تعریف، گفتمان، حرکت یا جنبشی اعتدالی و میانهرو است» تا اصولگرایانی که سعی دارند با تبری جستن از همسنگران خود برچسب «اصولگرایان معتدل» را به نام خود ثبت کنند.
جریان اعتدال از دل جریان اصلاحطلبی یا اصولگرایی بر نیامد، بلکه سعی کرد جریانی جدید باشد. این آغاز، تمنای پایان خودی را نداشت اما اشتباه این روزهای امثال جلالی در این است که به دنبال انشعاب "اصولگرایی معتدل" از دل اصولگرایی هستند و از آن با عنوان کار ایجابی به جای کار تخریبی یاد میکنند؛ درحالیکه "اول تخریبگر" خود ایشان هستند که سنگر خودی را تخریب کرده و به سنگر رقیب متمایل شدهاند. البته نباید فراموش کرد که این رفتار، ظاهرا به روش این دوستان در مقاطع محتلف تبدیل شده است. هنوز یادمان نرفته که رهروان هم با بعضی استدلال ها از دل اصولگرایی در آمد. آن روز رهروان را از دل اصولگرایی منشعب کردند و امروز اصولگرایی معتدل...