به گزارش نماینده به نقل از فارس، دومین همایش شعر فلسطین کربلای امروز با عنوان «عصر شعر غزه در خون» شب گذشته با حضور علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری، حجتالاسلام والمسلمین امرودی معاون اجتماعی فرهنگی شهرداری تهران، پرویز شیخطادی کارگردان فیلم «شکارچی شنبه»، عباس براتیپور، سیدمحمد حسینی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت دهم، مصطفی محدثی خراسانی، علیمحمد مؤدب و جمعی از اهالی فرهنگ و ادب در سالن همایشهای ایوان شمس برگزار شد.
در این مراسم علیرضا قزوه مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری اظهار داشت: سرزمینی که امروز به نام غزه مشهور است، بیش از ۲ هزار سال پیش بخشی از ایران بوده است یعنی در دوره هخامنشیان این سرزمین متعلق به ایران بود.
* قزوه: حامی اول مردم فلسطین، ایران است
وی عنوان کرد: در آن زمان فرمانروایی در این سرزمین حکمفرمایی میکرد که وقتی اسکندر به این سرزمین حمله میکند، از این فرمانروای ایرانی میخواهد که تسلیم شود، ولی او نه حتی تسلیم اسکندر نمیشود بلکه با او حرفی نمیزند و تنها با ناراحتی به او نگاه میکند، در آن زمان رسم بر این بود که اگر میخواستند کسی را شکنجه کنند، وسط پای او را سوراخ و طنابی را وصل میکردند و با گاری میکشیدند. این بلا را نیز بر سر آن فرمانروا آوردند، اما باز او هیچ جدل و نالهای نکرده و تنها مقاومت میکند که باید گفت اگر امروز مردم غزه و فلسطین اینگونه مقاومت میکنند به خاطر این است که در روزهایی چنین فرمانرواهایی داشتند.
قزوه ادامه داد: در پرچم فلسطین قسمت قرمز را به خاطر حمایت ترکیه از مردم این کشور گذاشتند اما امروز نقش ترکیه، خیلی نقش پررنگی نیست، و اکنون هم هیچ نوع حمایتی نمیکند، وقتی همایشی برای مردم غزه در ایران با حضور ۵۰۰ هنرمند برگزار شده بود، خبرنگارانی از کشور ترکیه به ایران آمده بودند و باورشان نمیشد که این همه هنرمند برای حمایت از غزه گردهم آمدهاند.
وی با اشاره به این مطلب که تاکنون بیش از ۴۰ قطعه شعر برای غزه و فلسطین سرودهام، افزود: امروز اگر چهار رنگ پرچم فلسطین را نگاه کنید، میبینید که یک رنگ آن مربوط به ایران است چراکه حامی اول فلسطین امروز، ایران است.
* مردم فلسطین و غزه، مقاومت را از امام خمینی (ره) و سپس حزبالله آموختند
مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری گفت: اگر امروزه شاهد مقاومت مردم فلسطین و غزه هستیم، از امام خمینی (ره) و حزبالله لبنان است که مقاومت را به آنها یاد داده است. امروز مردم مقاوم غزه هستند که دارند نکات را به اسرائیل دیکته میکنند و موشکهایشان را راهی اسرائیل میکنند، این افتخار است که ما مقاومت را به مردم فلسطین و غزه نشان دادیم که اگر این راه و رسم ادامه یابد قطعاً تا چند سال آینده فلسطین آزاد خواهد شد.
وی در ادامه به قرائت شعری درباره «غزه» پرداخت که در ذیل آن را میخوانید:
تابوت کودکان غزه را به رود نیل بیندازید
شاید موسی به دادشان برسد
شاید فرعون
شاید آسیه
شاید نیروهای سازمان ملل
شاید گماشتگان خلیفه نفت
تابوت کودکان غزه را به رود نیل بیندازید
فرقی نمیکند که پسر باشند یا دختر
خمپارهها که بیایند
فرفره بازی بچهها آغاز میشود
یکی صدایش را بادبادک میکند
یکی صدایش را چراغ
و خوابهایش را نخی که چراغها را بالا میبرد
نگاه کن که آسمان مدیترانه
پر از بادبادک خونین است
گلولهها که بیایند
توپ بازی بچهها آغاز میشود
نگاه کن
زخمها برگشتهاند
ستارهها برگشتهاند و شهیدان برگشتهاند
یوسف برگشته است و یازده خمپاره در هر ساعت
بر خوابهایش فرود میآیند
آرین شارون برگشته است
از درون شیشههای ادرار آزمایشگاهی در تل آویو
سرما برگشته است و پرزیدنت سیاه برگشته است
در سرطان گرما
آمبولانسها برگشتهاند و جنازهها برگشتهاند
موجها برگشتهاند و شعرها ریختهاند به خیابان
قایقها برگشتهاند و لاک پشتها برگشتهاند
ناتو برگشته با ژنرالهایی فلزی
که برقشان قطع شده است
نیل ریخته است به باریکه غزه
کنعان کوچیده است به محله ی شجاعیه
و جنازههای تازه
زنبیل زنبیل میروند بر نیل
نه آغوش آسیهای
نه یوسفی و نه موسایی
کسی تکان نمیخورد و کاری نمیکند
تنها پسرکی پابرهنه برگشته است
به نام حنظله
از درون کاریکاتورهای ناجی العلی
تا بچهها را
از زیر این همه آوارهای تماشا
بیرون بکشد
* الماسی: در عرصه فرهنگ تعریف انسان و با هم بودن در حال تغییر است
در ادامه این مراسم جهانگیر الماسی بازیگر سینما و تلویزیون، بیان داشت: برخی از مردم فرانسه به ویژه ثروتمندان این کشور یک نوع گوشت گوساله لذیذ میخورند که بسیار گران است؛ راه تهیه این گوشت اینگونه است که گوسالهای را بسته و اجازه نشستن به این حیوان را نمیدهند و شاید بیشتر از چندین ماه اجازه نمیدهند که گوساله بر زمین بنشیند تا گوشت خوب و لذیذی داشته باشد. امروز فکر کردم انسان میتواند وحشیتر از هر حیوانی شود و نسبت به ارزشهای اهل خدا بیاهمیت باشد و به آن پشت کند تا این دو روز دنیا را راحت زندگی و بگذراند.
وی افزود: اگر شما دقت کنید خواهید فهمید که اکنون اسرائیلیها خودشان هم خوب زندگی نمیکنند. عقل بشر حکم میکند که دیگران را برای راحتی خودمان اذیت میکنیم، اما این طور نیست. آنها معتقدند که این کار را تحت خیرخواهی ادیان و به نام خداوند یگانه انجام میدهند اما در حقیقت به بشریت ظلم میشود. مسلمانان در اعتقاد به یهودیها نزدیک هستند اما چه صفتی از انسان گم شده است که این قدر میتوانند کد منشانه برخورد کنند؟ گاهی با خودم درباره فرماندهان و سربازان هنگام کشیدن ماشه فکر میکنم که میتوانند با آگاهی نسبت به اینکه خانوادهها و بچهها اهل مبارزه نیستند، آنها را بکشند؟
الماسی ادامه داد: بشر نمیتواند تا این اندازه بدمنش باشد. در فیلمهای غربی میگویند، عدهای شبیه انسانها به کره میآیند که میخواهند این کارها را انجام دهند. خرافات تبلیغ نمیکنم اما فکر میکنم یک انسان نمیتواند این طور باشد. چه طور یک توپ یا گلوله به نیت کشتن یک بیگناه استفاده میشود؟ مولای ما علی(ع) را زمین زدند و ایشان گفتند نمیتوانم سریع ضربه بزنم چون این برای خشم من است و نه برای خدا.
وی افزود: چند سال پیش نمایشی درباره دادگاه نورنبرگ اجرا کردم و هنگام محاکمه نازیها یکی نفر که بنده نقش آن را بازی میکردم، گفت؛ شما همه مقصر هستید که اجازه ظهور و رشد این نیروهای نازی را در بین خودتان دادید. فرانسه و انگلیس امروز همراه مردم میشوند آن هم به این دلیل است که یک مدرسه سازمان ملل را به صورت اشتباهی بمباران کردند. مسأله فقط مردم غزه نیست بلکه تعریف ما از انسانیت و بشر قرن ۲۱ از بین رفته است و قرنها است که انسان به دنبال شناسنامه خودش میگردد.
الماسی بیان کرد: در عرصه فرهنگ تعریف انسان و با هم بودن در حال تغییر است و این دامن دنیا را می گیرد. این ایدئولوژی به نوبه خودش معتقد است که قوم برتر است. هنرمندان با هشدار فرهنگی نسبت به آینده باید جامعه جهانی را متوجه کژیها کنند به همین منظور وظیفه داریم برای آینده و امروزمان کاری انجام دهیم.
* شعر «علی محمد مؤدب» درباره غزه با عنوان «ماه گلوله خورده است»
ماه گلوله خورده است
و هر ستاره ترکشی است در سینه آسمان
ماه گلوله خورده و میگرید
و خورشید را بمبهای فسفری آتش زدهاند
ابرها پیکرهایی متلاشیاند و بادها کودکانی سیلیخورده و گیج
دریا را موج انفجار گرفته است
دریا را موج انفجار گرفته است
کودکان را میبیند که در ساحل گلوله میخورند
سرها را میبیند که شوت میشوند
سرها از میدانهای فوتبال به میدانهای والیبال شوت میشوند
سرها از مدرسهها به خیابانها
از خیابانها به بازارها و از بازارها به همه جا شوت میشوند
توفان سنگریزه میوزد و غنچهها مدفوناند
توفان شن میوزد از آسمان
از آسمان ماهواره و اینترنت بیسیم
و ما صبورتر از شتران
صفحات نمایشگرها پلک دوم ماست
توفان شن میوزد و چشمهها شیمیاییاند
و ماهیان روشن، بمبهای فسفری را خوب میشناسند
همه چیز روشن است
همه چیز روشن است
در همه جا همه چیز روشن است
در دمشق و حلب، در موصل و غزه
همه چیز از چهره شهیدان و آتش انفجارها روشن است
همه چیز در آینههای تاریخ روشن است
اگر عروج بر فلک سروری به دشواری نبود
و از هفت خوان شمشیر و خون نمیگذشت
فرقی نمیماند میان عرفات و نصرالله
در نام حافظ اسد تصریح روشنی است
هر تصویر یاسر عرفات کنایههای ظریفی دارد
همه چیز روشن است
در همه جا همه چیز روشن است
همه چیز از چهره شهیدان و آتش انفجارها روشن است
تنها ما خاموش و تاریک
به اشاره سخن میگوییم
و حماسهی ما عوض کردن کانال است و شکستن آینه
نمیخواهمت اینگونه خونین ببینم ای چهرهی من
نمیخواهمت اینگونه در باران ملخ ببینم ای گلستان من
ای گل سرخ کوچک! ای غزه!
نمیخواهمت اینگونه آماج لگدها ببینم ای کودک فلسطینی!
نمیخواهم ببینم
نمیخواهم ببینم
من عربستانم با سینهای نفتی
که کودکان عرب از پستان من آتش میگیرند
مصرم من
و اهرام پشت خمیدهی مناند
نمیتوانم خم شوم و زنجیر گذرگاه رفح را برای کودکان سرطانی بیندازم
نمیتوانم گهوارهی موسی را از نیل بردارم
دستم میلرزد
نمیتوانم در آغوش بگیرم
دخترکی را که در سرش ترکشی است
استانبولم من و از پس اینهمه مناره
دود حریقهای تو را نمیتوانم ببینم
استانبولم و سرم به بستهبندی دموکراسی آمریکایی گرم است
به صادرات اعتراضات مدنی مدرن
به صادرات اعتراضات مدنی مسلحانه!
ترافیک تهرانم من و سرم شلوغ است
به قیمت ماشینها فکر میکنم عزیزکم
به بالا و پایین شدن نرخ دلار
و به چهار میلیاردی که ۵+۱ واریز خواهند کرد ان شاء الله!
گرفتارم برادرم! خواهرم! جوانم! جانم!
به رویایی شیرین فکر میکنم
به کسی که با دستی دستم را میفشارد
و با دستی گلوی تو را
با دستی دستم را میفشارد
و با دستی مردی را در حمص از پنجرهی خانهاش پرت میکند
با دستی دستم را میفشارد
و با دستی دخترکی سه ساله را در «الزهرا»ی سوریه به زنجیر میکشد
با دستی دستم را میفشارد
و با دستی پدر و مادر دخترک را پیش چشمش ذبح شرعی میکند
با دستی دستم را میفشارد
و با دستی دیگر از این همه فیلم میگیرد
از تساوی ایران و آرژانتین
از توپگیری ظریف
از شکستن کمر نیمار
از جای دندانهای سوارز
از شکستن ستون فقرات خاورمیانه
در رویای چیزی هستم
در رویای کسی که در شبکهای خانم اشتون است
و در شبکهای خلیفهی چندش داعش
در شبکهای لیونل مسی است که بر دیوار حایل یادگاری مینویسد
و در شبکه ای باز خانم اشتون است
در اعتراضات مدنی مسلحانه در اوکراین!
(کاش میشد لااقل با خود آنجلینا جولی مذاکره کرد
نه با این مدیر برنامههای پاتال و عوضی)
مغزم دهها شبکهی تلویزیونی است
چهرهام چیزی شبیه بیبیسی فارسی
مغزم دهها صفحهی روزنامه است
روزنامههایی که بوی دلارهای بیپشتوانه میدهند
بوی دلارهای چاپ صبح
روزنامههایی انگلیسی- فارسی، _فینگلیش! _
روزنامههایی شبیه کاغذ کادو با طرح پاپانوئل
روزنامههایی برای کادو کردن استعمار، تجاوز، لیبرالیسم
روزنامههایی برای کادو کردن موشکها و بمبهای خوشهای و فسفری
روزنامههایی برای کادو کردن سرهای بریده
اما خون بر شمشیر پیروز است
و خط آتش روزنامهها را خاموش خواهد کرد
تو را در اینهمه غوغا گم کردهایم
خواهرم غزه!
برادرم فلسطین!
اما صدای امام خمینی ما را بیدار خواهد کرد
و راهپیمایان روز قدس، ترافیک رویاها را تعطیل اعلام می کنند
تو را گاهی گم می کنیم
اما تو باز کریمانه همان کلید کوچک خونینی
که دروازههای فردا را به روی ما خواهی گشود
با من یحی العظام و هی رمیم
یا من یحی العظام و هی رمیم
یا من یحی العظام و هی رمیم
تو به گوشیهای کرهای ما زنگ نمیزنی
تو از ما چشم یاری نداری
جزو لایکهای ما نیستی و در فیسبوک ما کامنت نمیگذاری
اما خدای لیله الاسری ما را به مسجد الاقصی خواهد رساند
* قره باغی: اگر ضرورت ایجاد کند مسلسل در دست گرفته و با اسرائیل میجنگم
در ادامه این مراسم استاد قره باغی، شاعر، خواننده و آهنگساز گفت: سال گذشته با حدود ۱۰۵ نفر از دوستان عازم لبنان و میهمان سیدحسن نصرالله بودیم. در همان جا سرودی که با عنوان «مرگ بر اسرائیل» ساخته بودم را با دوستان همخوانی کردیم.
وی ادامه داد: در آن زمان رژیم صهیونیسم اعلام کرد که ۱۰۵ نیرو وارد لبنان شده است و وقتی به بیروت برگشتیم آنها با دو بمب هتل ما را مورد هدف موشک قرار دادند.
قره باغی با بیان اینکه بنده این سرود را قبل از حمله رژیم صهیونیسم به غزه سروده بودم، عنوان کرد: بنده در سن ۷۲ سالگی این آمادگی را دارم که اگر ضرورت ایجاد کند، مسلسل در دست گرفته و در مقابل اسرائیل بایستم.