شناسهٔ خبر: 62629 - سرویس سیاست

دولت یازدهم و گفتمانی که تکلیف آن هنوز مشخص نیست

گفتمان

نماینده -  نزدیک یک سال از روزی که حکم دکتر حسن روحانی از سوی رهبر معظم انقلاب تنفیذ شده و هفتمین رئیس جمهور ایران اسلامی کار خود را به صورت رسمی آغاز کرد می گذرد ، در این مدت شاید بتوان گفت جدی ترین و مهمترین موضوع مورد مناقشه در میان طیف های مختلف سیاسی و اجتماعی کشور گفتمان حاکم بر دولت فعلی بوده و هست که هیچ اجماعی بر سر آن حتی در میان حامیان دولت تدبیر و امید حاصل نشده است .

 

گروهی می گویند اعتدال یک گفتمان است ورای گفتمان اصولگرایی و اصلاح طلبی و دولت کنونی پرچمدار این گفتمان است و گروهی دیگر نیز به صراحت می گویند «اعتدال یک رویکرد و روش است و یک گفتمان نیست. اعتدال یک گفتمان با تمام معنای خود نیست که تعریف، مخاطب، روش و هدف خاصی داشته باشد. مثل گفتمان اصولگرایی یا اصلاح طلبی و یا حتی گفتمان سازندگی نیست که دقیقاً مولفه های آن مشخص بود...اعتدال را یک رویکرد و روش در ادامه اصلاح طلبی می دانیم.»

 

این که دولت ها باید گفتمان داشته باشند یا نه سوالی است که می توان در بادی امر پرسید و به آن پاسخ گفت و در صورت پاسخ بدان به سوال دوم رسید که «حاصل نشدن اجماع میان طیف های مختلف کشور بر سر گفتمان دولت چه خطری می تواند داشته باشد؟»

در ادامه به اختصار به هر دو سوال می پردازیم ؛

۱-آیا دولت ها باید گفتمان داشته باشند ؟ اگر گفتمان را در این موضوع خاص، سیاست های کلی حاکم بر فرهنگ ، اقتصاد ، سیاست داخلی و خارجی و در یک کلام همه شئون زندگی یک ملت بدانیم و بپندازیم باید گفت دولت ها ورای کلیت نظام به عنوان یک ساختار، نبایستی گفتمان داشته باشند. دولت ها باید مجری گفتمان نظام بوده و سیاست های فرهنگی ، اقتصادی و کلان نظام را که در اتاق های فکر نظام تدوین می شود اجرا کنند. از این منظر تغییر گفتمان حاکم بر کشور با عوض شدن دولت ها چون سم برای کشور مهلک و خطرناک است چرا که هر هشت سال یک بار مسیر کلی و جزئی کشور کاملا تغییر کرده و به تعبیری سرنوشت ملت به تغییر و تحولات طبیعی دولت ها گره زده می شود . اگر بخواهیم در این زمینه به صورت تطبیقی کار کرده و مقایسه کنیم می توان پرسید که با وجود اختلافات گسترده میان دو حزب دمکرات و جمهوری خواه در آمریکا آیا گفتمان حاکم بر ایالات متحده با آمد و شد دولت های وابسته به این دو حزب تغییر می کند؟!

۲-به سوال دوم می رسیم . حال اگر دولت ها خود را ناچار به داشتن گفتمان می دانند و نداشتن گفتمان را برای خود نقیصه ای می دانند خطر نبود اجماع بر سر گفتمان دولت کنونی تا چه اندازه جدی است ؟! نگارنده معتقد است «دولتی که گفتمان ندارد در صورتی که خود را مقید به سیاست های تدوین شده از سوی اتاق های فکر نظام نداند دنباله رو احزاب مختلف با گرایشات گوناگون خواهد شد .» به عنوان نمونه گروهی دولت کنونی را دنباله رو گفتمان اصلاح طلبی می دانند و گروهی دیگر دولت را وابسته به کارگزاران سازندگی و در راس آن شخصیتی چون آیت الله هاشمی رفسنجانی .

وقتی دولت در باب این که به کدامین گفتمان وابسته است و یا خود موجد کدامین گفتمان است اتفاق نظر ندارد طبیعی است که مسئولان هر کدام مجری قرائت های خود از گفتمان دولت خواهند شد ...گروهی آن چه در دولت کارگزاران پیش گرفته شد را ادامه خواهند داد و گروهی دیگر دولت اصلاحات و سیاست های آن را دنبال می کنند و در این میان در عرصه های مهمی چون فرهنگ و سیاست خارجی و در شرایط بسیار حساس داخلی و منطقه ای شاهد از هم گسیختگی در سیاست گذاری و اجرای این سیاست ها خواهیم بود .

خلاصه کلام این که «عدم اجماع بر سر گفتمان حاکم بر دولت » فارغ از «آن چه در بند یک این نوشتار» ذکر شد خطرناک تر از پیش گرفتن یک «گفتمان انحرافی است» چرا که تکلیف کلیت نظام با جریان ها ویا جریان انحرافی روشن و مشخص بوده و همه در برخورد با آن اجماع دارند ولی شوربختانه گفتمان ترکیبی و به تعبیری التقاطی، نظام را به سوی از هم گسیختگی در عرصه های مختلف فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی پیش می برد ...