به گزارش نماینده، مرد شیکپوش که خود را پزشک و جراح قلب معرفی میکرد با تعریف و تمجید از خود، ادعا کرد میتواند به دختر جوان کمک کند و یکی از پزشکان سرشناس بیمارستان است و در همان برخورد ابتدایی بین آنان شماره تلفن رد و بدل شد و...
بعد از مدتی، در اردیبهشت ماه سال جاری دختر جوان با مراجعه به پلیس آگاهی زنجان از مرد شیاد که با معرفی خود به نام دکتر «کیارش ستایش» از وی پنج میلیون تومان کلاهبرداری کرده بود، شکایت کرد و گفت: سالگذشته برای گرفتن داروهای پدرم به داروخانه رفتم و نسخهام را به مسئول آنجا دادم که دریافتم داروی پدرم را ندارد، وقتی ناامید از تهیه دارو بیرون میرفتم مرد شیکپوشی از من خواست نسخه را ببیند، من هم نسخه را به وی دادم که ادعا کرد میتواند داروها را تهیه کند و ترتیبی بدهد که پدرم در بیمارستان تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
وی افزود: این مرد خودش را پزشک و جراح قلب معرفی کرد و شمارهام را گرفت و روز بعد زنگ زد و پیگیر کارهایم شد تا اینکه خواسته یا ناخواسته با هم دوست شدیم و وی پس از مدتی به من پیشنهاد ازدواج داد. از شدت خوشحالی نمیدانستم چهکاری انجام بدهم و چشم و گوش بسته به حرفهایش اعتماد کردم.
دختر فریبخورده گفت: دو ماهی از این ماجرا گذشته بود، این مرد از من خواست سرویس طلایم را برایش ببرم. وقتی طلاها را نزدش بردم، وی عنوان کرد میخواهد آنها را به دوست طلافروشاش بدهد و سرویس گرانقیمتتری برایم بخرد زیرا من سزاوار بهترینها هستم!
وی ادامه داد: با گذشت چندین هفته خبری از «کیارش» نشد و موبایلش را هم جواب نمیداد، گاهی نیز که جواب میداد ادعا میکرد در اتاق عمل بوده و قادر به جوابگویی نبوده و مدام از من میخواست به بیمارستان نروم و آبرویش را نزد سایر پزشکان نبرم، وقتی متوجه شدم وی قصد برگرداندن طلاهایم را ندارد به کیارش پیامک دادم که میخواهم شکایت کنم ولی وی زنگ زد و تهدید کرد اگر دست به چنین کاری بزنم عکسها و فیلمهایی را که از من تهیه کرده برای خانوادهام میفرستد که به همین خاطرناچار از شکایت پشیمان شدم ولی وی وقتی فهمید ترسیدهام دست از سرم برنداشت و به اخاذی از من پرداخت.
با ادعاهای دختر سادهلوح و با دستور سرهنگ کارآگاه «جعفر رحمتی» رئیس پلیس آگاهی استان زنجان تیمی از مأموران وارد عمل شدند تا مرد شیاد را دستگیر کنند. تیم تحقیق با زیر نظر گرفتن دکتر قلابی موفق به بازداشت وی در یکی از محلههای زنجان شدند و در دفتر کارش چندین کتاب پزشکی مربوط به قلب و وسایل پزشکی بیماران کشف شد.
«حبیبالله» ۳۶ ساله در بازجوییها ادعای بیگناهی کرد و اظهار داشت دختر جوان را نمیشناسد و تا حالا بهکسی نگفته که پزشک است و با دروغپردازی قصد بیگناه جلوه دادن خود را داشت.
در ادامه کارآگاهان باردیابی تماسهای این مرد و بررسی موبایلش دریافتند وی با دختران بسیاری ارتباط داشته و از تعداد زیادی از آنان اخاذی و کلاهبرداری کرده است. مأموران در تماس با چند تن از طعمههای مرد شیاد دریافتند وی با معرفی خود تحت عنوان پزشک پول، طلا و جواهر گرفته و هیچگاه به آنان برنگردانده است.
سرهنگ جعفر رحمتی گفت: با در اختیار قرار گرفتن این پرونده، تحقیقات میدانی آغاز شد و بررسیها نشان داد مرد شیاد برای فریب دادن طعمههایش و تحت عنوان گرفتن وام و ازدواج دست به کلاهبرداریهای میلیونی زده است.
سرهنگ رحمتی افزود: این تبهکار سابقهدار باعنوان دکتر «کیارش ستایش» و دکتر «کیارش ستاری» و با ساختن یک کلیپ تصویری که در آن به بیماران خود داروهایی را تجویز میکند در استانهای زنجان، قزوین، البرز و تهران، طعمههای زیادی را که حدود ۱۱۰ نفر میشود فریب داده است.
رئیس پلیس آگاهی استان زنجان ادامه داد، نام واقعی مرد شیاد «حبیبالله» است و تا حدودی با زبان انگلیسی، فرانسه و پزشکی آشنایی ابتدایی دارد و با چربزبانی موفق به جلب اعتماد و اطمینان دختران جوان شده و همگی آنان در همان ابتدای ارتباط تصور داشتند وی یک جراح قلب سرشناس است.
وی افزود: حبیبالله از سال ۸۹ به این کلاهبرداریها دست زده است و متأسفانه بیشتر قربانیان وی بهخاطر ترس از آبرو یا نداشتن مدرکی از این دکتر قلابی اقدام به شکایت نکردهاند.
سرهنگ رحمتی خاطرنشان کرد: تحقیقات کارآگاهان نشان میدهد وی برای اینکه سرنخی از خود برجای نگذارد به طعمههایش شماره کارت خود را نمیداد و پول و طلاها را در ملاقاتهای حضوری از آنان میگرفت و در ارتباط برقرار کردن با قربانیانش از شماره موبایل اعتباری استفاده کرده است.
وی گفت: مرد شیاد طعمههایش را از مقابل بیمارستان و داروخانهها شناسایی کرده و با دعوت از آنان در پارکها و کافیشاپ و... بین یک میلیون و ۵۰۰ هزار تومان تا ۱۰ میلیون تومان پول و طلا به جیب زده است.
سرهنگ رحمتی در پایان افزود: با توجه به گستردگی کلاهبرداریهای مرد شیاد از همه کسانی که طعمه وی قرار گرفتهاند دعوت میشود برای شکایت یا پیگیری با شماره تلفنهای ۲۳۴۴و۰۲۴۲۱۸۲۱۲۰۶ تماس بگیرند.
گفتوگو با پزشک قلابی
میگوید بیگناه است و در برابر پنج دختر جوان که همگی فریب خوردهاند ادعاهایشان را دروغ میداند.
ازدواج کردهای؟
بله، دو بچه هم دارم اما زنم چندسال پیش از من جدا شد و حالا فرزندانم نیز با او زندگی میکنند.
چرا زنان را فریب میدادی؟
من چنین کاری نکردهام!
این پنج زن دروغ میگویند؟
حتماً اگر ادعایی درباره جرم من دارند باید با ارائه دلیل و مدرک ثابت کنند.
یکی از زنان میگوید، با وعده پرداخت وام اغفال شده و انگشترهای مادرشوهرش را دزدیده است؟
مگر میشود در خیابان کسی را دید و به او وعده وام داد. من نمیتوانم این موضوع را قبول کنم و بیگناهی خودم را ثابت میکنم.
چگونه ثابت میکنی؟
اگر ۱۱۰ روز هم در زندان بمانم باز شاکی نخواهم داشت و حتی حاضرم برای گفتههای خود قسم بخورم!
فکر میکردی دستگیر شوی؟
بههر حال دستگیر شدهام و باید برای ادعاهای دروغ این دختران پاسخگو باشم.
خیلی مطمئنی؟
باید مراحل قانونی طی شود، اینکه حق با من است یا شاکیان! برای همین منتظر نظر نهایی دادگاه هستم.
یعنی هیچ پولی از طعمههایت نگرفتهای؟
من ریالی از زنی دریافت نکردهام و این زنان این حرفها را بهدلیل رد کردن پیشنهاد دوستی آنها از روی ناراحتی میگویند!
پس آنها را میشناسی؟
تنها یکی از آنها را میشناسم و دیگران را اصلاً ندیدهام.
درباره فیلمها و کلیپهایی که در گوشیات پیدا شده و نشان میدهد تو در حال طبابت هستی چه میگویی؟
فقط فیلم است این که جرم نیست.
گفتوگو با دو فریبخورده
یکی از دختران گفت: سال ۹۱ بود که به همراه مادر شوهرم در راه رفتن به شرکت پتروشیمی بودیم. در منطقه آزادگان زنجان خودرو توقف کرد. در همین حین چند متر جلوتر فردی با لباسشیک جلوی ما با خودرو توقف کرد و بعد از احوالپرسی درباره پرداخت وام صحبت کرد که بنده و مادر شوهرم از این موضوع اظهار بیاطلاعی کردیم.
وی ادامه داد: سرانجام ما اسیر وعده پرداخت وام این مرد شدیم که باید مدارک دریافت وام را پشت سینما قدس زنجان به او تحویل میدادیم. مادر شوهرم سه انگشتر داشت که این مرد، انگشت زدن به جای امضا را منوط به درآوردن انگشتر از دست وی دانست.
وی افزود: این شیاد سه انگشتر مادرشوهرم را داخل کاغذی قرار داد و در سمت دیگر خودروی پژویی ایستاد که من به تردید افتادم که مبادا صاحب خودرو پسرم را که در صحنه حضور داشت، بدزدد.
برای همین ترجیح دادم از خودرویی که انگشترها و مدارک دریافت وام را تحویل داده بودم، فاصله بگیرم. همین امر باعث شد تا این دکتر قلابی پا به فرار بگذارد و نتوانم او را پیدا کنم. الآن بعد از دو سال با دستگیری او شکایت خود را اعلام کردهام.
دومین قربانی ۳۰ سال دارد و ادعا میکند فریب مرد شیکپوش را خورده است.
وی میگوید حبیب خود را پزشک سرشناس و جراح قلب معرفی کرده و در ابتدا با عنوان کمک و سپس درخواست ازدواج از وی کلاهبرداری کرده است.
چطور با مرد شیاد آشنا شدی؟
پدرم بهخاطر بیماری قلبی در بیمارستان قزوین بستری بود و من هر روز برای دیدنش و تهیه داروهایش به آنجا میرفتم، در نزدیکی بیمارستان داروخانهای بود که با این مرد آنجا آشنا شدم و وی ادعا کرد میتواند داروها را برایم تهیه کند و بدین ترتیب آشنایی ما از آنجا آغاز شد.
بعد؟
با گذشت دو ماه وی به من گفت در تهران زندگی میکند و ماه گذشته نامزدش بهخاطر تصادف از دنیا رفته است و من خیلی شبیه به نامزدش هستم و خیلی دوست دارد با من ازدواج کند و با طرح این درخواست بیشتر از پیش به وی علاقهمند شدم تا اینکه وی در ادعای جدید گفت میخواهد زمینی در قزوین بخرد و نیاز به پول دارد و اگر کمکش کنم سه دانگ از آنجا را بهنام من میزند و پس از ساختن یک ساختمان سه طبقه با هم ازدواج خواهیم کرد که من پرسیدم چرا از پدرت که وضعیت مالی بسیار خوبی دارد کمک نمیگیری که جواب داد میخواهد رویپای خودش بایستد و من به اعتماد حرفهایش یک میلیون و ۳۰۰ هزار تومان پرداخت کردم.
پول را به حسابش ریختی؟
هرچقدر اصرار کردم که شماره کارتش را بفرستد قبول نمیکرد و میخواست تا در ملاقات حضوری پول را بدهم که بعدها فهمیدم مرد شیاد نمیخواسته ردی از خودش به جای بگذارد.
بعد چه شد؟
چند ماه مرا سر کار گذاشت و موبایلش را خاموش کرده بود، گاهی که تلفنش زنگ میخورد و جواب میداد ادعا میکرد که اتاق عمل بوده یا اینکه برای شرکت در کنفرانس به کشورهای اروپایی رفته یا...، دو ماه پیش که زنگ زدم گفت سه دانگ را به اسمم زده و هر وقت سند زمین آمد به من زنگ میزند و پس از آن گوشیاش را خاموش کرد.
چرا شکایت نکردی؟
بهخاطر اینکه مدرکی نداشتم تا شکایت کنم و از سویی میترسیدم خانوادهام از ارتباط من با این مرد باخبر شوند.
از کجا فهمیدی حبیبالله دستگیر شده است؟
شمارهام در گوشی وی بود و پلیس پس از بازداشت وی، از روی دفترچه تلفن موبایلش به من زنگ زد.
کلاهبرداریاش را قبول میکند؟
نه، زیر همهچیز زده و ادعا میکند من دروغ میگویم!
بهنظرت اشتباهت کجا بوده؟
من فریب پزشک بودن این مرد را خوردم و در همان ابتدای برخوردمان شمارهام را به وی دادم و با توجه به اظهار علاقهاش، ناخواسته به وی اعتماد کردم و به جای اینکه ماجرا را با خانوادهام در میان بگذارم به دور از نظارت آنان با وی ارتباط برقرار کردم و نتیجهاش این شد.
منبع:روزنامه ایران