۵سال گذشت! به همین سادگی ...و چه تلح بود زمانی که حماسه ماندگار و ۴۰ میلیونی مردم پیش پای هوای و هوس عده ای دل به بیگانه داده قربانی شد و انتخاباتی که می توانست حلال بسیاری از مشکلات شود با فتنه از پیش طراحی شده به معظلی بدل گشت ...معظلی که اگر نبود وجود رهبر عزیز انقلاب امروز ایران بدل به اوکراین و دیگر قربانیان انقلاب های رنگین شده بود. سخن را کوتاه کنیم فتنه در شبانگاه ۲۲ خرداد و با سخنان از پيش نوشته شده ميرحسين موسوي فاز عملي خود را به صورت جدي شروع كرد و در روز قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و عاشورا با هدايت اصحاب فتنه بر جسارت خود افزود. حماسه به يادماندني و تاريخي ۹ دي فتنه گران را در اغما فرو برده و يوم الله ۲۲ بهمن سرنوشت مختوم مرگ خفت بار را براي آن رقم زد.
دوران شاگردان مكتب ماكياولي ديگر به سر رسيده است و اين مكتب انبيا است كه با عزت به راه خود تا رسيدن به قله كمال در حكومت منجي آخرالزمان مهدي موعود(عج) ادامه مي دهد.
سایت نماینده تلاش دارد تا از امروز و به مناسبت پنجمین سالگرد انتخابات حماسی ۲۲ خرداد به معرفی اصحاب و رجال تاثیر گذار فتنه بپردازد به این امید که گامی هر چند کوچک در راه مقابله با تلاش های صورت گرفته در به فراموشی سپردن جنایت ها و خیانت های اصحاب فتنه برداشته باشد ....
شیرین عبادی
شیرین عبادی در ۳۱خرداد ۱۳۲۶ در شهر همدان به دنیا آمد.
پدر وی، محمد علی عبادی از متنفذین همدان و رئیس اداره ثبت این شهر بود.
هنوز جشن تولد یک سالگی شیرین فرا نرسیده بود که محمد علی مورد توجهات ویژه قرار گرفت. از این رو در سال ۱۳۲۷راهی تهران شد تا حکم اداری جدیدی را از وزارت دادگستری کابینه عبدالحسین هژیر دریافت کند.
عبادی طی حکمی از سوی هژیر به ریاست اداره کل ثبت شرکت ها منصوب می شود. اداره ای که جدای از ثبت شرکت های تجاری شخصی عملیات تثبیت و قانونی سازی ثروت بی حساب بنیاد پهلوی را نیز بر عهده داشت.
و اما مادر شیرین، مینو عبادی زنی بود با آرزوهای منورالفکرانه. او که جوانی اش را در بحبوحه ی فعالیت نوفمنیست های مشروطه خواه گذرانده بود، کشف حجاب را دستاورد افتخار آمیز زن مدرن می پنداشت. از این رو هیچ گاه تن به حجاب نداد. مینو از جمله زنانی بود که آنان را در تاریخ نگاری فمنیسم ایرانی پیشتازان دشمنی با حجاب خوانده اند، زنانی که کشف حجاب را پیش از کشف حجاب اجباری رضاخان در سال ۱۳۱۱از خود شروع کردند. [۱]
دوره دبیرستان را در مدارس تهران به اتمام رسانید و در سال ۱۳۴۴ وارد دانشکده حقوق شد. پس از اخذ مدرک لیسانس و قبولی در کنکور دادگستری و شش ماه کارآموزی قضاوت، در اسفند ۱۳۴۸ به عنوان قاضی رسماً کار خود را شروع کرد. عبادی به موازات قضاوت در دادگاه به ادامه تحصیل پرداخت و در رشته حقوق خصوصی در سال ۱۳۵۰ از دانشگاه تهران به مدرک فوق لیسانس دست پیدا کرد. پس از کار در سطوح مختلف دادگستری، در سال ۱۳۵۴ به ریاست شعبه ۲۴ دادگاه شهرستان نائل آمد. و در بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ میلادی در این سمت فعالیت داشته است.
پس از سقوط حکومت ستم شاهنشاهی در بهمن ۱۳۵۷ عبادی به کارهای اداری مشغول شد. پس از آن، شیرین عبادی منشی دادگاهی شد که پیشتر رئیس آن بود. بعد از آن به عنوان کارشناس در دادگستری به خدمت ادامه داد. وبا تقاضای بازنشستگی قبل از موعود بازنشسته شد
بعد از بازنشستگی به تألیف چند کتاب و انتشار مقالات متعددی در نشریات ایران پرداخت تا این که در سال ۱۳۷۱ موفق به اخذ پروانه وکالت شد و دفتر وکالت خود را تأسیس نمود.
شیرین عبادی پس از اخذ پروانه وکالت، وکالت خانواده مقتولین قتلهای زنجیرهای، کوی دانشگاه و زهرا کاظمی را عهده دار شد.
عبادی وکیل تعدادی از چهرههای سرشناس از جمله دکتر حبیبالله پیمان، عباس معروفی، سردبیر ماهنامه گردون و فرج سرکوهی (سردبیر ماهنامه آدینه) را نیز بر عهده داشت.
جایزه صلح نوبل
رهبر فرزانه انقلاب اسلامی ۲۱مرداد ۱۳۷۱با یک دور اندیشی مثال زدنی از احتمال اعطای جایزه صلح نوبل به یک عنصر ضد انقلاب و ضد اسلام خبر دادند.
حضرت آیت الله خامنه ای در جمع تعدادی از کارگزاران فرهنگی در این تاریخ می فرمایند :« عين همين قضيه را، اين مجامع هنرىِ جهانى، با فيلمهاى ما، با نمايشنامههاى ما، با كارهاى ويژه كودك ما و موارد ديگر دارند. چطور كسى مىتواند چشمش را روى هم بگذارد و بگويد «اينها غيرسياسىاند»!؟ چرا در همه اين مواردى كه اينها جايزه دادند، يك مورد اثر انقلابى وجود ندارد!؟ ما فيلم انقلابى نداريم!؟ ما شعر انقلابى نداريم!؟ ما نمايشنامه انقلابى نداريم!؟ اين همه فرآوردههاى انقلابى كه جوانان ما درست كردند، هيچ كدام ارزش هنرى ندارد!؟ بنده احتمال مىدهم اگر رويشان بشود، جايزه نوبل را هم حاضرند به يكى از همين عناصر ضدّاسلامى و ضدّانقلابى بدهند؛ براى اينكه آنها را در دنيا بزرگ كنند؛ براى اينكه عناصر انقلابى را منزوى كنند! اين، تهاجم فرهنگى نيست!؟ »[۲]
۱۱سال از این پیش بینی نگذشته بود که در سال ۲۰۰۳ کمیته جایزه نوبل در نروژ به شیرین عبادی جایزه صلح نوبل را اعطا کرد.
نخستین ساعات بامداد جمعه ۱۸مهر ۱۳۸۲(۱۰اکتبر۲۰۰۳)در حالی که مردم ایران در خواب شبانه به سر می بردند آن سوی دنیا شاهد شکل گیری خوابی جدید برای ایرانیان بود.
در ساعت ۲:۱۴بامداد به وقت تهران رادیو آمریکا شایعه احتمال تعلق گرفتن یکی از مشهور ترین جوایز حقوق بشر به یکی از اتباع ایران را منتشر می کند.
نیم ساعت بعد رادیو فردا ضمن تکمیل این خبر چنین می افزاید :«به احتمال فراوان برنده ی ایرانی این جایزه خانم شیرین عبادی وکیل و حقوق دانی است که طی یک دهه گذشته گام های ارزنده ای در راستای دفاع از حقوق بشر و دموکراسی برداشته است. »
انتشار شایعه فوق شبکه رسانه های زنجیره ای جهانی را تا نزدیک ظهر آن روز در حالت آماده باش خبری نگه داشت. تا اینکه نخستین اخبار درباره قطعیت شایعه منتشر شد.
بنیاد نوبل ماموریت انتشار خبر رسمی اعطای جایزه صلح به شیرین عبادی را بر عهده شبکه تلویزیونی العربیه متعلق به افراطی ترین لایه وهابیون عربستان گذاشت.
العربیه خبر اعطای جایزه صلح نوبل به شیرین عبادی را چنین پوشش داد :«بالاخره انتظار جهان آزاد به سر رسید و بنیاد نوبل برنده ی خوش اقبال و سخت کوش جایزه صلح نوبل را معرفی کرد. به گزارش خبرنگار العربیه از اسلو دقایقی پیش کمیته صلح نوبل خانم شیرین عبادی از وکلا و حقوق دانان پیشرو ایرانی را به عنوان برنده ی جایزه صلح ۲۰۰۳معرفی نمود. »
شیرین عبادی خود در این زمینه می گوید :« من برای شرکت در جشنواره ی فیلم سیمای شهر تهران، برای یک هفته به پاریس رفته بودم، روز جمعه آخرین روز اقامت من در پاریس بود. چمدان هایم را بسته بودم و داشتم راهی فرودگاه می شدم که تلفن زنگ زد. خانمی پشت تلفن بود و به انگلیسی از من می خواست که از هتل خارج نشوم چون خبر مهمی برایم دارد. من انگلیسی خوب بلد نیستم، خیلی دست و پا شکسته صحبت می کنم. اول فکر کردم کسی سر به سرم می گذارد و نگران بودم که هواپیما را از دست دهم. ولی تلفن دوباره زنگ زد و این بار کسی که صحبت می کرد گفت از طرف کمیته ی صلح نوبل است و منتظر خبر بعدی بمانم. باز هم موضوع را زیاد جدی نگرفتم، چون من اصلا از کاندیداتوری خودم خبر نداشتم. داستان آقاجری بود، البته معتقدم که از من لایق تر است. بار سوم که تلفن زنگ زد و باز هم از من خواستند که منتظر بمانم. وقتی ناباوری مرا دیدند، برای قانع کردنم گفتند: «می دانی اگر برنده ی جایزه ی صلح باشی چقدر پول گیرت می آید!! » در صورتی که من اصلا از آن بخش قضیه هم خبر نداشتم. یکی از دوستان نروژی با تلفن کنندگان تماس گرفت و به من گفت که بهتر است منتظر بمانم»
در نخستین دقایق پس از اعلام این خبر شبکه تلویزیونی سی ان ان خبرنگار خود را به هتل محل اقامت عبادی در پاریس اعزام می کند تا غول رسانه ای ترنر (صهیونیست آمریکایی تبار و مالک سی ان ان) نخستین رسانه ای باشد که جدید ترین گزارش تصویری را از برنده این جایزه به سرتاسر جهان مخابره می کند.
مجری شبکه خطاب به عبادی می گوید :«شما مطمئنا لایق و مستحق دریافت این جایزه هستید زیرا از حقوق زنان و کودکان در ایران دفاع می کنید و حتی مدتی در ایران زندانی بودید و مقام خود را به عنوان نخستین قاضی زن در ایران پس از انقلاب سال ۱۹۷۹ از دست دادید. ما درک می کنیم که شما تغییرات و دگرگونی های زیادی در کشورتان به وجود آورده اید و مجددا از طرف همه مردم آمریکا به شما تبریک می گوئیم ».
دومین برنامه رسانه ای عبادی نیز زیر چتر تبلیغاتی رژیم صهیونیستی برگزار شد. شیرین عبادی پس از پایان مصاحبه با سی ان ان بلافاصله میزبان خبرنگار روزنامه ی صهیونیستی یدیعوت آحارنوت شد.
خبرنگار این روزنامه ی رادیکال صهیونیستی پس از تبریک این پیروزی به شیرین نظر وی را درباره ی دستگیری اعضای یهودی یک تیم جاسوسی موساد و اینکه حقوق انسانی آنها اکنون در خطر است جویا شد و عبادی در جواب گفت : « من لازم می دانم از دستگیری این چند شهروند یهودی که اکنون متاسفانه سایه ی اتهام جاسوسی را بالای سر خود احساس می کنند ابراز شرم نمایم».
عبادی در پاسخ به سوال خبرنگار این روزنامه اسرائیلی درباره ی سرنوشت رون آراد (خلبان اسرائیلی که رژیم صهیونیستی مدعی است در زندان های ایران است) نیز گفت : « من به اسرائیل قول می دهم که اگر این خلبان اسرائیلی در ایران باشد تمام تلاشم را برای آزادی او صرف کنم. »
عبادی در مصاحبه با آسوشیتد پرس نیز درباره براندازی نظام اسلامی از درون سخن گفت و گفت : من کاملا معتقدم که می شود جمهوری اسلامی را از درون تغییر داد. شیوه ی سرنگون کردن رژیم ها با توسل به خشونت متعلق به قرن گذشته است. رفتن مردم به خیابان ها و شکستن پنجره ها، آتش زدن و گاه کشتن چیزی را تغییر نمی دهد، فقط عده ای به زندان خواهند افتاد. »
شيرين عبادي با برداشتن روسري خود و سخناني که پس از اعطاء جايزه اظهار داشت بر قوت و برد دلالتهاي سياسي اعطاء جايزه، افزود. شيرين عبادي دي ماه ۸۶در اظهاراتي که در اسپانيا ايراد شد از احکام فقهي اسلام درباره تفاوت ميان ديه زن و مرد، لزوم اجازه شوهر به زن براي سفر، حجاب اجباري و اجراي حدود و قصاص در مقابل مجرمان انتقاد مي کند و از اينکه حقوق بهاييان و همجنس گرايان در ايران ناديده گرفته شده اظهار تأسف مي نمايد!
همسويي عملکرد شيرين عبادي با فرقه ضاله بهائيت آن چنان آشکار است که سران بهاييت در بيت العدل مستقر در اسرائيل با ارسال تقديرنامهاي به کانون مدافعان حقوق بشر ايران، از "خدمات" شيرين عبادي و ساير اعضاي اين کانون را به فرقه بهاييت "صميمانه" تقدير کرد. [۳]
از جنگ مي خوانند يا از صلح مي گويند
ضروری است در این مجال نگاهی به پیشینه جایزه ای بیندازیم که شیرین عبادی آن را نصیب خود کرد!
نگاهي هر چند گذرا به تاريخ اعطاي اين جايزه و اهداف بنيانگذاران آن به سؤالات بسياري كه در اذهان ايجاد شده پاسخ مي گويد.
«جايزه صلح» يكي از پنج جايزه نوبل است كه هر ساله اعطا مي شود. اين جايزه بنا به وصيت «آلفرد نوبل» بايد به كسي اعطا شود كه «بيشترين نقش را در راه برادري ملل و صلح ايفا كرده باشد. » آيا تاكنون چنين بوده است؟
پاسخ به اين سؤال نيازمند دقت در فهرست برندگان جايزه صلح نوبل از آغاز يعني سال ۱۹۰۱ تاكنون است.
اوباما نوزدهمين فرد آمريكايي است كه به دريافت جايزه صلح نوبل مفتخر شده است. «تئودور روزولت» رئيس جمهور آمريكا در سال ۱۹۰۶ به دليل برقراري صلح بين ژاپن و روسيه، وودر ويلسون رئيس جمهور آمريكا در سال ۱۹۱۹، هنري كيسينجر وزيرخارجه سابق آمريكا در سال ۱۹۷۳، جيمي كارتر رئيس جمهور سابق آمريكا در سال ۲۰۰۲، و «ال گور» از چهره هاي شاخص دموكرات در سال ۲۰۰۷ از جمله آمريكايي هاي سرشناسي هستند كه تاكنون به دريافت اين جايزه مفتخر شده اند!
شايد بپرسيد اين حضرات در طول سال هايي كه به بالاترين سمت هاي اجرايي يك كشور قدرتمند تكيه زده بودند چه خدمتي به صلح و برادري بشر كرده اند كه لايق دريافت اين جايزه شده اند. آيا جز اين است كه اين به اصطلاح صلح طلبان با پر كردن زرادخانه هاي هسته اي و غيرهسته اي از سلاح هاي مخرب و كشتارجمعي، زمينه رقابت هاي تسليحاتي را فراهم كرده و هزاران انسان بيگناه را به كام مرگ فرستاده اند!؟
اگر به فهرست دريافت كنندگان جايزه صلح نوبل مراجعه كنيد به موارد تأسف بار ديگري نيز برخورد خواهيد كرد، سال ۱۹۹۴ ياسر عرفات، اسحاق رابين و شيمون پرز به صورت مشترك جايزه صلح نوبل را دريافت كردند.
اسحاق رابين پنجمين نخست وزير اسرائيل بود كه دو بار به مقام نخست وزيري اسرائيل (از ۱۹۷۴ تا ۱۹۷۷ و از ۱۹۹۲ تا زمان ترور شدنش در سال ۱۹۹۵) انتخاب شده بود. رابين در فاصله سال هاي ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۴ به عنوان وزير جنگ اسرائيل در دولت هاي ائتلافي اسحاق شامير و شيمون پرز برگزيده شد.
بخش اعظم زندگي شيمون پرز رئيس جمهور اسرائيل نيز در جريان انتخابات هاي اسرائيل گذشته است و ياسر عرفات نيز به عنوان رهبر تشكيلات خودگردان فلسطين به علت خيانت به آرمان فلسطين، اين جايزه به اصطلاح «صلح» را دريافت كرده است. البته انور سادات رئيس جمهور مصر در سال ۱۹۷۸ و به صورت مشترك با مناخيم بگين نخست وزير اسرائيل به علت طرح صلح اعراب و اسرائيل و در واقع به خاطر خيانت به ملت مظلوم فلسطين اين جايزه را دريافت كرده بود.
گويا جنايت در حق انسان ها و خيانت به وطن دو مؤلفه اساسي است كه اشخاص را مستحق دريافت جايزه صلح نوبل مي كند.
از اين روست كه بايد به اعطاي جايزه صلح نوبل به باراك اوباما رئيس جمهور فعلي آمريكا به ديده ترديد نگريست. چرا كه وي نه تنها در طول مسئوليت خويش جنايت هاي بزرگي چون قتل عام ملت مظلوم فلسطين در غزه را محكوم نكرد بلكه با حمايت از رژيم غاصب صهيونيستي اوج وفاداري خود به آرمان بني صهيون را اثبات كرد. پر بودن زرادخانه هاي هسته اي آمريكا از سلاح اتمي و در عين حال محكوم كردن ديگران به علت حركت در مسير استفاده صلح آميز از انرژي هسته اي نيز طنز تلخ ديگر تاريخ است كه جانيان نداي صلح سر مي دهند.
از جنگ مي خوانند يا از صلح مي گويند، اين ديوانگان آهنگ ناموزون مي خوانند...
بازوی اجرایی فتنه ۸۸
وی در جریان انتخابات دیدارهای متعددی با مهدی کروبی داشت. شیرین عبادی سال ۸۷ طی دو دیدار جداگانه ای که با مهدی کروبی داشت و از او خواست تا برای رفع مشکل کانون مدافعان حقوق بشر وی را یاری کند. مهدی کروبی دبیرکل حزب اعتماد ملی در گفتوگو با خبرنگار سایت خبری تغییر در خصوص دیدار های خود با شیرین عبادی، با بیان اینکه دیدارهایی از این دست برای اولینبار نیست که صورت گرفته است، خاطرنشان می کند : همواره در پی درخواست گروهها، احزاب و شخصیتها با تفکرات و سلایق گوناگون، دیدارهایی داشتهام و چون بخشهای امنیتی و قضایی کشور نسبت به اینجانب لطف داشتهاند، برخی افراد که دچار مشکل میشوند به من مراجعه میکنند.
کروبی در ادامه با اشاره به حمایت های خود از مجرمان در طول سالیان متمادی این دیدار ها را نیز در آن راستا دانسته و ادامه می دهد : چه آنهایی که در دادگاه انقلاب، دادگاه ویژه روحانیت یا دادسراهای عمومی دچار مشکل میشوند و چه کسانی که از سوی شورای نگهبان ردصلاحیت شدهاند به من مراجعه میکردند و من نیز بنا به وظیفه گفتوگو و وساطت برای حل آن مشکل را داشتهام. [۴]
کروبی در جمع دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نیز ضمن تاکید بر دفاع از حقوق مردم با اشاره به درخواست ملاقات شیرین عبادی با وی می گوید «شیرین عبادی هم که درخواست ملاقات با من داده بودند علی رغم این که برخیها با آن مخالفت کردند ملاقات کردم و به کسانی که مخالف این کار بودند گفتم شیرین عبادی شیرین عبادی است و من هم مهدی کروبی هستم. وی دیدگاه ها و حرف های خودش را می زند و من هم حرف های خودم را می زنم ...»[۵]
با سپری شدن روزهای التهاب آور تبلیغات و زمانی که مشخص شد دیگ انتخابات برای اصلاح طلبان نمی جوشد آنان در صدد بر آمدند تا از شیرینی حماسه ۲۲خرداد کاسته و کام ملت را تلخ کنند. شیرین عبادی در این راستا نقش فعالی را بر عهده داشت.
وی از جمله بازیگران پروژه ابطال انتخابات بود. عبادی طی مصاحبه های متعدد با رادیو فردا خواستار باطل کردن انتخابات و برگزاری انتخابات دیگری با نظارت خارجی ها شد. البته او مدعی شده بود که بازشماری آرا نیز مشکلی را حل نمی کند. [۶]
شيرين عبادي همچنین در كنفرانس مطبوعاتي مشتركي كه به همراه يك همكار بدسابقه گروهك تروريستي منافقين در بروكسل برگزار كرده بود از دولت هاي اروپايي خواست به تحريم سياسي ايران بپردازند.
عبادي در كنار عبدالكريم لاهيجي از اروپائيان خواست به حمايت از اغتشاشگراني كه تلاش كردند نتيجه انتخابات ۲۲خرداد را به هم بزنند، بر فشارهاي خود عليه جمهوري اسلامي بيفزايند و خواستار ابطال انتخابات شوند! [۷]
شیرین عبادی بعد از انتخابات اقدام به نامگذاری روز سوم مرداد به عنوان "روز جهانی اقدام برای اعلام همبستگی جهانیان با جنبش مسالمتآمیز مردم ایران" کرد و تلاش تبلیغاتی وسیعی را صرف برگزاری تجمعات گسترده در شهرهای مختلف اروپا و آمریکا نمود، تجمعاتی که قرار بود به صورت همزمان در ۵۰ کشور و ۱۲۰شهر جهان صورت گیرد با حضور افرادی انگشت شمار در این گعده ها به سرانجامی نرسید.
شلوغ ترین تجمع که "شیرین عبادی" خود در آن سخنرانی کرده بود، در شهر آمستردام هلند برگزار گردید که به ادعای برگزار کننده ۲ هزار نفر در آن شرکت کردند.
عبادی درباره محتوای سخنرانی خود به خبرنگار رادیو فردا میگوید:
«موضوع سخنرانی من حول حوادثی بود که بعد از انتخابات در ایران اتفاق افتاد، تجزیه و تحلیل این حوادث، این که چگونه میشود اعتماد را به مردم برگرداند و مردم را به حکومت نزدیکتر کرد، که در این خصوص من گفتم که بایستی حداقل پنج شرط اتفاق بیافتد و آن این که خشونتهای دولتی قطع شود، کلیه افرادی که بعد از انتخابات دستگیر شدهاند، بدون قید و شرط فوراً آزاد شوند. سوم این که رسانهها آزاد باشند و سانسور دولتی از بین برود و چهارم این که به خانواده قربانیان خشونتهای اخیر و همچنین مصدومان خسارت پرداخت شود و از همه مهمتر انتخابات باطل شود و انتخابات دیگری تحت نظارت سازمان ملل متحد برگزار شود. در این صورت است که اعتماد مردم به سیستم و حکومت مجدداً جلب خواهد شد. در غیر این صورت دیدیم که مردم به چه صورت ناراضی بودند، چگونه به خیابانها آمدند برای این که حرفشان را بزنند. » [۸]
وی در این مصاحبه با مطرح کردن ضرورت ابطال انتخابات و برگزاری انتخابات مجدد تحت نظارت سازمان ملل پای بیگانگان را به کشور باز کند آرزویی که رکن رکین ولایت فقیه عملی شدن آن را به خوابی غیر قابل تعبیر بدل کرده است. [۹]
عبادی در مصاحبه با روزنامه فیگارو نیز با اذعان به اينكه عناصر لائيك و ضد دين بخشي از جنبش سبز هستند می گوید : مطمئناً من حكومت غيرمذهبي را ترجيح مي دهم اما بايد واقع بين بود. به نفع اين است كه ابتدا از تغيير در قانون اساسي شروع كرد.
وی از انفعال غرب در تحريم ايران انتقاد كرده و می گوید: اروپا نبايد به دولتمردان جمهوري اسلامي ويزا بدهد، حتي آنها كه به بهانه هاي فرهنگي قصد سفر دارند به عنوان مثال اخيراً يك اركستر شامل ۱۰۰ نوازنده كه زير نظر وزارت ارشاد فعاليت مي كند به اروپا آمده بود. من بسيار متاسفم كه برخي از كشورهاي اروپايي كه وانمود مي كنند مدافع حقوق بشرند، چشمان خود را بسته اند و شركت هايشان با ايران قرارداد امضاء مي كنند. آنگلا مركل يكي از رهبران اروپايي است كه بيشترين انتقاد را از جمهوري اسلامي مي كند؛ با اين حال، آلمان در سال ۲۰۰۹ قراردادهاي خود را با جمهوري اسلامي چندين برابر كرده. آقاي مشايي، در حال حاضر براي عقد قراردادهاي جديد در آلمان است. و حتي مقامات فرانسوي هم با شركت «يوتل ست» به همين منوال عمل مي كنند.
عبادی پس از دیدار باوزیر خارجه صهیونیست فرانسه عنوان شهروند افتخاری پاریس را کسب کرد.
وی در حالي كه در استخدام مراكز آمريكايي است از تحت الحمايگي وزارت خارجه فرانسه به عنوان پوشش استفاده مي كند. گروهك كانون مدافعان حقوق بشر با سفارش ديك چني معاون رئيس جمهور پيشين آمريكا و از محل جايزه اعطايي نوبل راه اندازي شد اما عبادي در گفت وگو با ارگان رسمي سازمان سيا (راديو فردا) با وجود تلاش براي انكار وابستگي و اينكه می گوید «تحت هيچ شرايطي از هيچ دولتي حتي از جمهوري اسلامي كمكي دريافت نكرده ايم چه رسد به دولت هاي خارجي» اما اضافه می کند : در اين خلال كانون مدافعان حقوق بشر، برنده جايزه حقوق بشر از دولت فرانسه شد كه سال بعد هم خوشبختانه آقاي عمادالدين باقي اين جايزه را دريافت و اين باعث افتخار ماست كه دو سال پياپي، ايراني ها برنده اين جايزه شدند. اين جايزه حدود ۱۵هزار يورو وجه نقد همراه داشت. تاكنون هر هزينه اي شده به جز اين ۱۵ هزار يورو، از محل جايزه نوبل و حق عضويت اعضا بوده است. [۱۰]
اين اظهارات در حالي است كه طبيعتاً دولت فرانسه و آمريكا و انگليس نمي توانند اعطاي پول به گروهك ها را تحت عنوان رسمي «پول خيانت و مواجب مزدوري و جاسوسي» اعطا كنند و طبيعتاً پوشش هايي نظير حقوق بشر، صلح، نوبل و... را انتخاب مي كنند. [۱۱]
تحصن در برابر سازمان ملل
یکی دیگر از اقدامات ضد انقلاب بعد ار انتخابات ریاست جمهوری که با پشتوانه رسانهای قوی توسط حامیان صهیونیستی همراه شد، تحصن در مقابل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک بود. این اقدام با محوریت کسانی چون شیرین عبادی و اکبرگنجی مدیریت می شد. به دعوت اکبر گنجی از روز چهارشنبه ۳۱ تیر تا ۲ مرداد ماه (۲۲ تا ۲۴ جولای)، ایرانیان مقیم آمریکا، در مقابل مقر سازمان ملل متحد در نیویورک به اعتصاب غذا دست زدند.
"گوگوش" خواننده فاسد دوران پهلوی، "ابی" خواننده منحرف، "شهره آغداشلو" بازیگر فاسد، "فرامرز اصلانی" خواننده و آهنگساز، "شهیار قنبری" شاعر و ترانه سرا، " شیرین عبادی"، "سیمین بهبهانی"، "اسماعیل خویی"، "داریوش اقبالی"؛ "رضا براهنی", "رضا فانی"، "عبدالعلی رضایی"، "بنا عزیزی"، "شیرین نشاط"، "فرامز اصلانی"، و ... عناصر معلوم الحالی بودند که در این مراسم حاضر شده و حمایت خود را از این جمع اعلام کردند.
جایزه های خوش خدمتی
همزمان با این اقدامات اعطای جایزه ها به شیرین عبادی نیز ادامه داشت.
جايزه ترويج آزادي جنسي به شيرين عبادي كه پيشتر از آن نيز جايزه صلح نوبل را به خاطر خوش خدمتي به ناقضان بين المللي حقوق بشر دريافت كرده بود از جمله این جایزه ها است.
روزنامه انگليسي زبان «كوريا تايمز» ۲۱مرداد ۸۸ نوشت كه شيرين عبادي «جايزه منهايي» (Manhae) كه معروف به جايزه آزادي جنسي است را در شهر سئول كره جنوبي دريافت كرده است.
«منهايي» نام مستعار شاعر كره اي «هان يونگ يون» است كه آثار وي در حوزه ادبيات هجو سروده شده است.
بنا به اطلاعات موجود در دايره المعارف ويكي پديا اشعار نامبرده درباره مسائل غيراخلاقي و ادبيات جنسي است و جايزه «منهايي» هر ساله به افرادي كه آزادي هاي جنسي را در جهان ترويج مي كنند اهداء مي شود. [۱۲]
اسفند ماه سال ۱۳۸۸عبدالكريم لاهيجي يكي از عناصر ضد انقلاب و وابسته به صهيونيسم در گفتگو با راديو زمانه گفت در ديداري كه به اتفاق شيرين عبادي با شهردار پاريس ديدار داشتند، از وي خواستند به دولت فرانسه براي تحريم گسترده عليه مردم ايران فشار وارد آورند و در عوض شهردار پاريس نيز عنوان شهروند افتخاري پاريس را به وي داد كه اين شهروندي براي عبادي باعث افتخار و سربلندي مي باشد. [۱۳]
این در حالی است که پیش از شیریت عبادی شهردار پاریس نشان "شهروند افتخاری پاریس " را به "گلعاد شالیت " نظامی اسیر صهیونیستی اعطا کرده بود. [۱۴]
جعفر پناهی از دیگر متهمان فتنه ۸۸نیز از جمله کسانی است که در سال گذشته و متعاقب اقدامات ضد ملی و میهنی مفتخر به دریافت نشان شهروندی افتخاری پاریس شد.
اعتراف به همراهی با طاغوت!
این کارگزار مطبوعاتي رژيم پهلوي و مهره مورد اعتماد گروهك تروريستي منافقين بعد از فوت آیت الله منتظری با رويكردي منافقانه از وی به عنوان «پدر» ياد كرده و می نویسد : پدر مرا ببخش كه قدرت را ندانستم.
شيرين عبادي بدون اشاره به اين كه در سال هاي زندان آيت الله منتظري، مشغول حمايت همه جانبه از رژيم خودكامه و سلطنتي بود و از ريختن خون جوانان انقلابي ملت حمايت مي كرد، ژست آزاديخواهي به خود گرفته و ادامه می دهد : پدر مرا ببخش كه در سال هاي سختي كه عليه رژيم ستم شاهي مبارزه مي كردي ترا ياري نكردم زيرا ابلهانه مي پنداشتم، حكومتي كه مجهزترين ارتش خاورميانه را دارد با فرياد چند روحاني ساقط نخواهد شد... پدر مرا ببخش، زماني كه پس از تحمل سال ها زندان و شكنجه، آزاد شدي براي تبريك به دست بوست نيامدم... پدر مرا ببخش هنگامي كه در آذرماه ۱۳۶۴طبق تصميم مجلس خبرگان رهبري، به عنوان جانشين امام خميني و رهبر آينده ايران انتخاب شدي، براي تبريك نزدت نيامدم زيرا مي پنداشتم كه دين را به دنيا فروخته اي. بيشتر دوست داشتم ترا مجاهد و مبارز ببينم تا حاكم... ما همه در حق تو كوتاهي كرديم.
وی به حمایت آیت الله منتظری از منافقین در دهه ۶۰اشاره کرده و افسوس می خورد که چرا در آن زمان با منتظری همراهی نکرده است «پدر مرا به ببخش، در سالهای ۶۶ و ۶۷ که به کشتار زندانیان سیاسی اعتراض کردی و انتقادات خود را به عملکرد غلط حکومت علنا بیان کردی، هر چند سخنانت را شنیدم، اما واکنشی در خور نشان ندادم. »[۱۵]
وی در این بیانیه به ظاهر تسلیت اعتراف می کند که در زمان رژیم طاغوت چون می پنداشته نظام حاکم سقوط نخواهد کرد حامی شاه بوده است، سوابق شیرین عبادی در روزنامه رستاخیز موید این این اعتراف است.
درخواست برای لغو حکم قصاص
قصاص به عنوان ضروری دین از آغازین روزهای بعد از انقلاب مورد عناد و مخالفت ضد انقلاب قرار داشته و دارد. بیانیه ها و تظاهرات عده ای در اوایل انقلاب تحت عنوان جبهه ملی علیه لایحه قصاص از یادها نرفته که چگونه امام امت با هتاکان به حریم احکام الهی برخورد و آنان را منکوب کرد.
چندی پیش شيرين عبادی به همراه شش سازمان مدافع حقوق بشر سازمان عفو بينالمللی، سازمان ديدهبان حقوق بشر، کمپين بينالمللی حقوق بشر در ايران، فدارسيون بينالمللی جامعههای حقوق بشر و شعبه ايرانی آن، جامعه دفاع از حقوق بشر ايران و گزارشگران بدون مرز با انتشار بيانيهای مشترک خواهان اقدام جامعه بین الملل و سازمان ملل برای آن چه که توقف موج گستردهی اعدامها در ايران خوانده شده بود شدند. در اين بيانيه همچنين از دستگاه قضايی و مجلس شورای اسلامی خواسته شده بود که تصميم قانونی برای توقف مجازات اعدام اتخاذ کنند. [۱۶]
مصادیقی که سایت های خبری مرتبط با فتنه گران برای توضیح اعدام های گسترده از آن ها اسم می برند نیز جالب است، قاچاقچیان مواد مخدر، مدیران سایت های پورنو، هتاکان به دین مبین اسلام و ...
شيرين عبادی در اين باره می گوید : مقامات ايران سالهاست که مخالفان سياسی خود را با اتهامات واهی چون در اختيار داشتن مشروبات الکلی، مواد مخدر و يا حتا سلاح، دستگير و محاکمه میکنند!
زهرا بهرامی، سعید ملک پور و وحید اصغری از جمله اشخاصی هستند که شیرین عبادی از اعدام آنان تحت عنان کشتار یاد کرده و خواهات توقف اعدام آنان بود!
سعید ملک پور و وحید اصغری از مدیران سایت های ضد دین و پورنوگراف بودند که اسفند ماه سال ۱۳۸۷توسط سربازان گمنام امام زمان دستگیر و بعد از محاکمه به اعدام محکوم شدند.
اعتراض به اعدام زهرا بهرامی نیز در حالي بود كه مقامهاي ديپلماتيك و قضايي کشورمان با انتشار جزئيات جرايم وي توضيح دادند كه بهرامي مقادير قابل توجهي كوكائين حمل و خريد و فروش كرده و ورود او به كشور نيز با پاسپورت جعلي و غيرقانوني بوده است. همچنين وي عضو يك باند بينالمللي قاچاق مواد مخدر بوده در بازرسي از منزل او، ۴۵۰ گرم کوکائين و ۴۲۰ گرم ترياک نيز کشف و در تحقيقات صورت گرفته مشخص شد وي ۱۵۰ گرم کوکائين نيز به فروش رسانده است. [۱۷]
وی نه تنها قصاص به عنوان ضروری دین مبین اسلام را زیر سوال برده و خواهان حذف آن از قواعد حقوقی ایران اسلامی می شود بلکه مسلمات دیگری چون حجاب اسلامی را نیز مورد سخره قرار داده وعلاوه بر این که کشف حجاب می کند از دیگران نیز می خواهد در سفر به ایران از پوشش شرعی و اسلامی استفاده نکنند! [۱۸]
بی اطلاعی خانم وکیل از قواعد حقوقی ساده
حوادث تاسف بار ۲۵بهمن ۱۳۸۹ بار دیگر فتنه گران و حامیان بیرونی آنان را برای ضربه زدن به نظام اسلامی امیدوار کرد. در این راستا شیرین عبادی نیز از جمله کسانی است که فعالانه برای کشاندن آشوبگران به خیابان ها تلاش کرد و وقتی که با عدم همراهی مردم مواجه شد به فحاشی علیه نظام اسلامی پرداخت.
وی که عنوان حقوقدان و وکیل را با خود یدک می کشد با استناد به اصل ۲۷قانون اساسی به انتقاد از نظام اسلامی می پردازد که چرا به درخواست مجوز اشخاصی چون میر حسین موسوی و مهدی کروبی پاسخ منفی داده شده است.
وی می گوید : وقتی مقامات وزارت کشور اعلام می کنند ما اجازه راهپیمایی نمی دهیم و راه پیمایی غیرقانونی است در واقع این کارخودش کاملا خلاف قانون است: "علت اینکه به وزارت کشور اطلاع داده می شود این است که وزارت کشور و نیروی انتظامی که زیر نظر وزارت کشور عمل می کند به وظایف قانونی خود عمل و امنیت راه پیمایان را تامین کنند. "[۱۹]
این در حالی بود که اشخاصی امروز ندای حمایت از قیام های مردم منطقه از جمله مصر را سرداده اند که در جریان حوادث بعد از انتخابات شعار نه غزه، نه لبنان سر داده بودند و امروز در يك چرخش عجيب و غريب كه بيشتر شبيه يك ترفند سياسي است، بحث حمايت از ملت مصر را بهانه مي كنند. اما صرف نظر از اين مطلب، بحثی حقوقی در این راستا لازم است تا مشخص گردد اشخاصی چون شیرین عبادی که عنوان وکیل یا حقوقدان را یدک می کشند تا چه اندازه با الفبای حقوق و قوانین موضوعه کشورآشنا هستند.
در واقع سران و اصحاب فتنه بعد از انتخابات سال ۸۸ به مكانيزم قانوني كشور براي طرح اعتراضات خویش پاي بند نبوده و ادعاي واهي تقلب در انتخابات را مطرح كردند و بدون اين كه دلايلي ارايه كنند يا از مكانيزم هاي قانوني وارد صحنه شوند، به اقداماتي روي آوردند كه به هيچ وجه قانوني نبود، تا آنجا كه اردوكشي هاي خياباني را به راه انداختند. جالب است كه بعد از مدتي، همين آقاياني كه قانون گريزي كرده بودند و به قوانين موضوعه كشور پاي بند نبودند، اعلام كردند كه براي اين كه راه پيمايي و تجمعات گسترده انجام دهند، طبق اصل ۲۷ قانون اساسي، اين كار آزاد است و نيازي به مجوز از وزارت كشور نيست و جالب تر آن كه اندكي بعد، همان هايي كه معتقد بودند به هيچ وجه مجوز از وزارت كشور لازم نيست، به وزير كشور نامه نوشتند و تقاضاي مجوز كردند. با اين همه در خصوص اين اقدام اخير آنان، ذكر نكاتي حايز اهميت است:
اول؛ طبق اصل ۲۷ قانون اساسي، تشكيل اجتماعات و راه پيمايي ها بدون حمل سلاح به شرط آن كه مخل مباني اسلام نباشد، آزاد است. بنابراين به طورحتم رعايت دو شرط لازم است؛ يكي بدون حمل سلاح باشد و دوم عدم اخلال در مباني اسلام، رعايت شود. اما نكته اي كه براي عينيت يافتن اين حق وجود دارد؛ اين است كه بايد ديگر قوانين و مقررات موضوعه كشور در همين راستا و منطبق قانون اساسي كه به تصويب نهاد قانون گذاري رسيده، مورد توجه قرار گيرد. براي اجرايي شدن مفاد اصل ۲۷ قانون اساسي در ابتداي دهه ۶۰ قانون و آيين نامه اي در همين خصوص تدوين شده به نام «قانون فعاليت احزاب، جمعيت ها و انجمن هاي سياسي، صنفي و انجمن هاي اسلامي يا اقليت هاي ديني» كه اين قانون مصوب ۷ شهريور ۱۳۶۰ است. همچنين علاوه بر اين قانون، آيين نامه اجرايي همين قانون در ۳۰ خرداد ۶۱ به تصويب هيئت وزيران رسيده است.
ماده ۳۰ اين آيين نامه مي گويد كه تقاضاي برگزاري راه پيمايي و اجتماعات بايد يك هفته قبل از انجام راه پيمايي به طور كتبي و حضوري توسط نماينده رسمي و معرفي شده گروه به وزارت كشور تسليم شود.
ماده ۳۱ هم دوباره تصريح مي كند كه گروه موظف است براي انجام راه پيمايي و تشكيل اجتماعات، تعهدي مبني بر حمل نكردن سلاح و اخلال نكردن نسبت به مباني اسلام و امنيت به وزارت كشور تسليم كند.
اين نكته مطرح است كه با توجه به اين قوانين، آقاياني كه هم اكنون تقاضاي مجوز براي راه پيمايي كرده اند، حتي مباني اوليه حقوقي را نيز ناديده گرفته اند. يعني مفاهيمي كه هر حقوق نخوانده اي هم مي تواند آن ها را استنباط كند و بفهمد را هم متأسفانه در نظر نگرفته اند و نكته بديهي اين جاست كه براي تشكيل اين اجتماعات و راه پيمايي ها بايد يك گروه يا تشكل يا حزب سياسي درخواست دهد. يعني يك شخصيت حقوقي اين جا مطرح است نه اين كه دو نفر نامه اي را به وزارت كشور بنويسند.
آقاي كروبي و آقاي موسوي صرفاً يك شخصيت حقيقي اند و اولين الزامات قانوني اجرايي شدن اين مجوز را هم ناديده گرفته اند كه بايد يك گروه يا يك تشكل يا يك حزب اين نامه را به وزارت كشور بنويسد. ضمن اين كه در اين اقدام بايد همان طور كه به ماده ۳۰ اشاره شد همه آن شرايط و اقدامات لازم رارعايت نمايند و طبق ماده ۳۱ بايد تعهد برحمل نكردن سلاح و اخلال نكردن هم داده باشند. بنابراين به هيچ وجه اين درخواست وجه حقوقي ندارد و كار به مرحله بعد نمي رسد كه به آن جوابي داده شود.
جالب اين جاست آيين نامه اشاره شده كه در سال ۶۱ به تصويب هيئت وزيران رسيده، مربوط به زماني است كه خود آقاي موسوي به عنوان نخست وزير، رياست جلسه هيئت وزيران را برعهده داشتند، يعني اين آيين نامه با امضاي آقاي موسوي ابلاغ شده است. بسيار جاي تعجب است كه اين آقايان، بديهي ترين نكات حقوقي را نيز در نظر نگرفته اند. [۲۰]
با سپری شدن روز ۲۵بهمن و مشاهده ضعف مفرط و بی اندازه جنبشی که شیرین عبادی چندی پیش به شکست آن اعتراف کرده بود نیاز به شوک های پی در پی برای جلوگیری از مرگ کامل فتنه از سوی فعالان سبز مطرح شد. پروسه ۲۵بهمن شوک بزرگی بود ولی نه تنها کارگر نشد بلکه به حصر سران فتنه منتهی گردید. در این راستا گروهی در شبکههای اجتماعی با نام "جوانان سبز" طرحی را با نام "سهشنبههای اعتراض" مطرح کردند. بر اساس این طرح، سهشنبهی پس از اول اسفند، مصادف با تولد میرحسین موسوی، سهشنبهی دوم روز جهانی زن و آخرین سهشنبهی سال، شب چهارشنبهسوری مردم برای ادامه اعتراضاتشان به خیابانها دعوت شدند.
اما چند روز پس از آن شورای هماهنگی جبهه سبز امید که دعوتکننده مردم برای تجمع اول اسفند بود در بیانیهی شماره چهار خود از مردم دعوت کرد که روز سهشنبه ۱۰ اسفند که مصادف با شب تولد میرحسین موسوی است برای ادامه اعتراض به زندانی کردن موسوی و کروبی به خیابان بیایند.
اعضای این شورا که هیچ کدام حاضر به فاش کردن نام و هویت خود نبودند در ادامه این بیانیه چنین نوشتند: «در صورتی که صدای اعتراض ما شنیده نشود و حصر و زندان خانگی غیرقانونی رهبران ادامه یابد، علاوه بر راهکارهای مناسب دیگر که شورا در اطلاعیههای بعدی خود پیشنهاد خواهد کرد، از هماکنون همراهان سبز را دعوت به تجمعات اعتراضی غیر متمرکز در سراسر کشور در روز ۲۴ اسفند می کنیم».
به این ترتیب سهشنبهای که مصادف بود با هشتم مارس، روز جهانی زن از قلم افتاد.
با انتشار این بیانیه آه و فغان عده ای از جمله شیرین عبادی بلند شد که چرا ما را از قلم انداخته و در میان سه شنبه های اعتراض! نامی از هشتم مارس (۱۷اسفند) روز جهانی زن نبرده اید.
کار تا آنجا پیش می رود که شیرین عبادی اطلاعیهای را با عنوان "زنان و قانون اساسی" به مناسبت روز جهانی زن منتشر می کند و در آن علاوه بر این که از زنان برای شرکت در تجمعات غیرقانونی ۸مارس دعوت می کند بلکه خواهان تغییر در قانون اساسی برای رسیدن به برابری حقوقی میان زنان و مردان می شود. عبادی در این اطلاعیه خواهان بازنگری در قانون اساسی به منظور رفع آن چه که وی آن را تبعیض حقوقی از زنان نامیده است می شود.
در بخشی از بیانیه شیرین عبادی آمده است : «در این روز [۸مارس] همگام و همدوش با مردان هموطن خود به خیابانها آمده و از خواست همگانی حمایت میکنیم زیرا که دسترسی به حقوق برابر جز در یک حکومت دمکراتیک امکانپذیر نیست».
وی که چه پیش از انتخابات و چه در جریان آشوب های پس از انتخابات فعالیت زیادی در جهت اهداف و خواست های دشمنان ملت ایران کرده است این بی حرمتی! را تاب نیاورده واظهار امیدواری میکند که حذف سهشنبه هشتم مارس از سهشنبههای اعتراض تنها یک اشتباه تایپی باشد. [۲۱]
کوتاه سخن آنکه شیرین عبادی نقش فعالی در کودتای مخملی سال ۸۸داشت. نادر صدیقی از جاسوسان متواری بازوي اجرايي اين پروژه يعني كودتاي مخملي داراي چندین زیر مجموعه می داند که عبادی حداقل در سه زیرمجموعه نقش کلیدی را ایفا می کند.
۱- زيرمجموعه زنان كه از چند طيف تشكيل شده است. مهمترين ليدرهاي اين طيف خانم شادي صدر و خانم شيرين عبادي هستند. اين طيف ها بيشتر با برخي مراكز هلندي در تماس هستند كه هزينه هاي اين گروه ها و كمپين ها را پرداخت مي كنند.
۲- زيرمجموعه قومي- نژادي، بيشتر امور اين كار در طيف شيرين عبادي صورت مي گيرد. عبادی با اينكه در زمينه حقوق بشر فعاليت مي كند اما رگه هاي قومي-نژادي در وی وجود دارد. گروه هاي ملي- مذهبي نيز در اين زمينه متمركز هستند.
۳- زيرمجموعه حقوق بشر، مهمترين چماقي كه آمريكا براي رويارويي با مخالفان خود استفاده مي كند حقوق بشر است. در اين زيرمجموعه چند طيف وجود دارد كه اين بار نيز طيف شيرين عبادي از فعالان اين عرصه است. [۲۲] با این وجود "شيرين عبادي " در سالگرد فتنه ای که با یک دروغ آغاز شده بود طی مصاحبهاي با روزنامه اينديپندنت چاپ انگليس اعتراف می کند که اميد به ادامه جنبش سبز از بين رفته است.
در بخشي از گزارش روزنامه اينديپندنت به نقل از "شيرين عبادي " آمده است كه دوازده ماه پس از انتخابات جنبش سبز اگر از پا در نيامده باشد، بسيار ضعيف شده است.
وي تأكيد می کند اميد به ادامه جنبش سبز از بين رفته است. [۲۳] عبادی در جریان موج جدید آشوب ها در بهمن ماه سال جاری نیز که به دعوت موسوی و کروبی و به بهانه حمایت از مردم مصر رخ داده بود به شکست این حرکت ها اعتراف کرد و از حامیان اروپایی خواست به حمایت های بی شائبه خود ادامه دهند. [۲۴]
ایفای نقش در تحریم ۳۲مقام ایرانی
در پي تحولات منطقه اي و اعتراف رسانه هاي خارجي مبني بر الهام گيري ملت ها از انقلاب اسلامي ايران و پيش رفتن تحولات به سود تهران، اتحاديه اروپا با هدف كاهش اعتماد به نفس فزاينده منطقه اي ايران اسلامي ۳۲ مقام كشورمان را تحريم كرد.
سایت سحام نیوز مرتبط با مهدی کروبی یکی از سران فتنه پس از این بود که ضمن پرداختن به خبر قرار گرفتن ۳۲ مقام ایرانی در لیست تحریم از سوی اتحادیه اروپا، از نقش باند شیرین عبادی در این ماجرا پرده برداشت.
این سایت با اشاره به قرار گرفتن اسامی ۳۲ نفر از مقامات ایرانی که توسط اتحادیه اروپا مورد تحریم قرار گرفته اند، نوشت :« کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران چند ماه پس از انتخابات با انتشارگزارشی جامع ۱۵ نفر از مروجان و افراد مسوول درخشونت های بعد از انتخابات را معرفی کرد. در این گزارش که نام « مردان خشونت» بر خود دارد کمپین به تفصیل در خصوص سمت ها، اظهارات و نقش افراد یاد شده در جریان خشونت های بعد از انتخابات پرداخته است. »
گفتنی است کمپین به اصطلاح بین المللی حقوق بشر که از سوی شیرین عبادی وکیل مدافع بهائیان و همجنس بازان راه اندازی شده است با هدف سیاه نمایی از اوضاع داخلی ایران، نقش ستون پنجم را برای اربابان غربی خود ایفا می کند. [۲۵]
حمایت علنی از منافقین
مدتی پیش نیز شیرین عبادی به دفاع صريح از منافقين پرداخت و برخورد دولت عراق با آنها را «نقض حقوق بشر» خواند.
وي در گفت وگويي با راديو زمانه گفت : «اتفاقي كه در «پادگان اشرف» افتاده را يك نقض آشكار حقوق بشر مي دانم. صرفنظر از عملكرد سياسي سازمان مجاهدين خلق كه قضاوت در اين باره بر عهده من نيست بايد بگويم كه حمله به صورتي كه اتفاق افتاده، صحيح نبوده است. قبول دارم كه عراق مانند هر كشور ديگري در خاك خودش حاكميت دارد ولي نمي بايستي از موضوع حاكميت براي كشتار مردم استفاده شود»
وي همچنين تأكيد كرده است كه تلاش می کند گزارشي در مورد نقض حقوق تروريست هاي ساكن اشرف تهيه كند و سپس تأكيد كرده تمامي كشورها بايد درخواست تك تك ساكنان اشرف را كه تقاضاي دريافت پناهندگي سياسي از آنها را دارند اجابت كنند. [۲۶]
نگرانی از روابط دو کشور مسلمان
برای شیرین عبادی هر چیزی که با پیشرفت و تاثیرگذاری نظام جمهوری اسلامی همراه باشد ناپسند و ناراحت کننده است. او حتی از ارتباط کشورهای مسلمان با ایران و گسترش آن اظهار نگرانی می کند.
او به دولت آمریکا پیشنهاد می دهد برای این که ایران با بحرین و یمن رابطه نداشته باشد خود از ملت های این دو کشور در مقابل دیکتاتورها حمایت کند تا دیگر نیازی به رابطه ایران اسلامی با ملل منطقه نباشد!
شیرین عبادی در مصاحبه ای با شبکه سی ان ان با ابراز نگرانی از قدرت روز افزون جمهوری اسلامی ایران بین کشورهای اسلامی می گوید:« مشخص است که وقتی مردم یمن و بحرین به قدرت برسند، ایران نفوذ بسیاری بر روی آنها خواهد داشت. بهترین راه برای غرب، خصوصاً برای آمریکا، این است که در قبال سرکوب مردم در بحرین و یمن بی تفاوت باقی نماند. »
شیرین عبادی با اشاره به حمایتهای ایران از حرکت های آزادی خواهانه مردمی منطقه اعتراف می کند:« شیعیان در بحرین و یمن به اعتراض پرداخته اند زیرا با تبعیض روبرو هستند و شرایط آنها خوب نیست، شیعیان کشته می شوند و این باعث جلب حمایت ایران از آنها شده است. ایران حتی نامه ای هم به سازمان ملل نوشت و خواستار طرح این موضوع در شورای امنیت سازمان ملل شد. غرب سکوت پیشه کرده درحالیکه ایران به شیعیان می گوید همانطور که مشاهده می کنید، ما تنها کشوری هستیم که از شما پشتیبانی می کند. »
وی در ادامه با اشاره به روابط رو به بهبود ایرن ومصر تلاش می کند با طرح مسئله شیعه و سنی دوستی بین این دو کشور را در نهایت غیر ممکن جلوه دهد. عبادی در این راستا می گوید « اسلام گراها در مصر قدرتمند هستند و این احتمال هست که در ابتدا به دولت ایران خیلی نزدیک شوند، ولی هیچ منافع مشترکی میان ایران و مصر وجود ندارد زیرا آنها سنی هستند درحالیکه ایرانی ها شیعه هستند و احساس نژادپرستی میان دولت های ایران و عربی وجود دارد. »
او همچنین مدعی می شود «مصر خود را برادر بزرگ کشورهای اسلامی و عربی می داند و ایران هم خود را رهبر کشورهای اسلامی می بیند... بنابراین اگر مصر و ایران روابط سیاسی خود را بهبود بخشند، مصر مطمئناً به عروسک ایران تبدیل نخواهد شد. [۲۷]
شیرین عبادی تا آنجا منافع ملی ایران اسلامی را با منافع و اهداف جنبش سبز در تضاد می بیند که ظهور و سقوط دولت ها در منطقه را نیز در این راستا تفسیر و تحلیل می کند.
شيرين عبادي در اظهاراتي که از نااميدي وي از ضد انقلاب داخي و خارجي حکايت دارد اينبار دست به دامان مخالفان حکومت سوریه می شود.
شيرين عبادي در اين باره می گوید « به تظاهرات هاي سوريه اميد بسته ام، چون سقوط سوريه به عنوان هم پيمان عربي تهران، پيام بزرگي را به نظام اسلامي ايران خواهد داد»
وی در ادامه مدعي می شود :«برقراري دموکراسي درکشورهاي اسلامي و عربي به ويژه در سوريه، طبيعتا بر دموکراسي در ايران هم تاثير خواهد گذاشت، و مسلمانان بايد يکديگر را در هرکجا که هستند کمک کنند. »
اين در حالي است که به باور و اعتراف بسياري از کارشناسان داخلي و خارجي انقلاب هاي اسلامي منطقه الهام گرفته از انقلاب اسلامي ايران بوده است. [۲۸]
گفتنی در باره پرونده سیاه شیرین عبادی بخصوص در سال های گذشته و پس از فتنه زیاد است که به امید خدا در فرصتی مجزا بدان خواهیم پرداخت.
پی نوشت
[۱] علوی، سید حسین، شوالیه اناث، صفحه ۲۷
[۲] بیانات در دیدار با کارگزاران فرهنگی، ۲۱/۰۵/۱۳۷۱
[۳] سایت راسخون، ۱۹مرداد۱۳۸۷
[۴] سایت تغییر، ۱۷اسفند۱۳۸۷
[۵] آفتاب یزد، ۱۳۸۸/۰۲/۰۸
[۶] همه بازیگران پروژه ابطال انتخابات، روزنامه کیهان، ۲۸خرداد۱۳۸۸، صفحه۲
[۷] کیهان، ۴تیر۱۳۸۸، صفحه۲
[۸] نازی عظیما، "گفتگو با شیرین عبادی"، سایت رادیو فردا، ۸۸/۰۵/۰۴
[۹] شيرين عبادي براساس شواهد و اسناد بعد از دريافت جايزه صلح نوبل به صورت آشكار و تمام قد در نقش يك كارگزار رژيم صهيونيستي و آمريكا ظاهر شده و دست به اقداماتي زد كه هر ايراني وطن دوستي با شنيدن آن، از اين كه خانم شيرين عبادي خود را ايراني معرفي مي كند، خجالت زده شده و سردي عرق شرم را بر پيشاني خويش احساس مي كند.
الف: خانم شيرين عبادي با بهره گيري از عنوان برنده جايزه صلح نوبل، دست به تلاش گسترده اي با هدف تحريم جمهوري اسلامي ايران از سوي سازمان ملل و كشورهاي غربي مي زند. ايشان در مصاحبه با نشريه فرانسوي «ماريان» كه بازتاب وسيعي در رسانه هاي آمريكايي و اروپايي و مخصوصا رسانه هاي رژيم صهيونيستي از جمله جروزالم پست، هاآرتص و شبكه تلويزيوني اين رژيم داشت، مي گويد؛
"در قطعنامه هاي اول و دوم شوراي امنيت مجازات هايي عليه ايرانيان درنظر گرفته شده، اما اكنون وقت آن است كه اين مجازات ها بيشتر شود و همانطور كه در فهرست مجازات هاي سازمان ملل متحد پيشنهاد شده مي توان مجازات هاي وسيع تري را عليه ايران اعمال كرد".
ب: در اكتبر سال ۲۰۰۹- آبان ماه سال ۸۸- خانم عبادي به اجلاس ۸ كشور صنعتي بزرگ جهان موسوم به G۸ اعتراض مي كند كه چرا در اين اجلاس براي تحريم ايران گامي برنداشته اند. خبرگزاري «آكي» ايتاليا در گزارشي با عنوان «حمله برنده جايزه صلح نوبل به اجلاس G۸» به نقل از خانم شيرين عبادي مي نويسد: «كشورهاي عضو G۸ مي توانستند در اعتراض به ايران، سفراي خود را فرا بخوانند و چنانچه قطع روابط با ايران را به مصلحت خود نمي دانند، دستكم مي توانستند براي مجازات ايران، سطح رابطه با جمهوري اسلامي را كاهش بدهند".
ج: شيرين عبادي در اكتبر ۲۰۰۷- آبان ماه ۸۶- در مصاحبه با روزنامه فرانسوي فيگارو مي گويد «به اعتقاد من تحريم هاي سياسي عليه ايران مي تواند موثر واقع شود، چرا كه محدود كردن روابط سياسي با يك رژيم ديكتاتور، در افكار عمومي جهانيان معنا و مفهوم خاصي دارد".
د: عبادي در ارديبهشت ۱۳۸۷- ماه مي ۲۰۰۸- در مصاحبه با نشريه آمريكايي نيشن ضمن تاكيد بر ضرورت اعمال فشار بر جمهوري اسلامي ايران، مي گويد «بايد دست اندركاران برنامه هسته اي ايران و مقامات رسمي جمهوري اسلامي مورد تحريم قرار گرفته و دارايي هاي آنان ضبط شود".
ه: روزنامه انگليسي فايننشال تايمز به نقل از شيرين عبادي در مصاحبه با اين روزنامه مي نويسد: «چنانچه تحريم ها عليه ايران تشديد شود و مردم تحت فشار قرار گيرند، شانس اصلاح طلبان براي پيروزي در انتخابات رياست جمهوري افزايش مي يابد".
و: شيرين عبادي در پرونده هسته اي ايران كه يكي از چالش هاي فراگير كشورمان با آمريكا و متحدانش بوده و هست، نيز به گونه اي شرم آور با دشمنان هم نوايي مي كند و تا آنجا پيش مي رود كه در برخي از موارد، كشورهاي غربي را به خاطر كوتاهي در برخورد با فعاليت هسته اي جمهوري اسلامي ايران سرزنش مي كند!
وی در مصاحبه با روزنامه آمريكايي واشنگتن پست ضمن حمايت آشكار از فعاليت هاي هسته اي انگليس، فرانسه و اسرائيل -كه براي خبرنگار مصاحبه كننده نيز تعجب آور است- مي گويد؛
«حتي اگر دولت ايران متعهد شود كه همين امروز فعاليت هسته اي خود را متوقف كند، باز هم اطميناني به تعهد آنها نيست، زيرا ممكن است در مكان و زمان ديگري اقدام به از سرگيري حركت مخفيانه اش كند. » .
ح: بعد از انتشار گزارش- نوامبر ۲۰۰۷- البرادعي مديركل وقت آژانس بين المللي انرژي اتمي كه در آن بر عدم انحراف فعاليت هسته اي كشورمان به سوي توليد سلاح هسته اي-DIVERSION- تاكيد شده بود، شيرين عبادي در مصاحبه با خبرگزاري فرانسه مي گويد «من كاري به اين گزارش ندارم، حرف من اين است كه غني سازي بايد هرچه زودتر متوقف شود». ر ک متن کامل دفاعیات حسین شریعتمداری، مدیرمسئول روزنامه کیهان در پاسخ به شکایت شیرین عبادی، کیهان، ۳۰فروردین ۱۳۸۹
[۱۰] رادیوفردا، ۲۶اسفند۱۳۸۸
[۱۱] روزنامه کیهان، ۲۷اسفند۱۳۸۸، صفحه۲
[۱۲] کیهان، ۲۳مرداد۱۳۸۸، صفحه۲
[۱۳] رادیوزمانه، ۲۶اسفند۱۳۸۸
[۱۴] خبرگزاری فارس، ۱۹مهر۱۳۸۸
[۱۵] جرس، ۲۹آذر۱۳۸۸
[۱۶] جرس، ۲۷بهمن ۱۳۸۹
[۱۷] خبرگزاری ها ۱۲بهمن۱۳۸۹
[۱۸] شبکه ایران، ۰۲۳آبان۱۳۸۹
[۱۹] جرس، ۲۷بهمن۱۳۸۹
[۲۰] بایگانی شود، حسام الدین برومند، کیهان، ۱۳۸۹/۱۱/۲۴
[۲۱]صدای آمریکا، ۱۳اسفند۱۳۸۹
[۲۲] کیهان، ۱۱مرداد۸۸، صفحه۱۴
[۲۳] خبرگزاری فارس، ۲۳خرداد۱۳۸۹
[۲۴] دویچه وله، ۸اسفند۱۳۸۹
[۲۵] نقش باند شیرین عبادی در تحریم ۳۲ مقام ایرانی، جوان آنلاین به نقل از سحام نیوز، ۱۳۹۰/۰۱/۲۹
[۲۶] عبادي: عراق نبايد مجاهدين(!) را اخراج كند آمريكا بايد تحريم ها را بيشتر كند، کیهان، ۳اردیبهشت ۱۳۹۰، صفحه ۲، به نقل از رادیو زمانه
[۲۷] نگرانی شیرین عبادی از رابطه ایران و مصر، جهان نیوز به نقل از جام نیوز، ۶اردیبهشت ۱۳۹۰
[۲۸] شيرين عبادي باز هم شيرين زد!، جام نیوز به نقل از القدس العربی، ۱۳۹۰/۰۲/۰۶