شناسهٔ خبر: 55335 - سرویس جامعه
منبع: تسنیم

نگاهی دوباره به مناجات شعبانیه

نماینده؛ جواد محدثی/ در دعاهای اسلامی، دریایی از حقایق ناب عرفانی موج می زند. یکی از نغزترین، معروف ترین و زیباترین دعاها، «مناجات شعبانیه» است که به روایت «ابن خالویه» این مناجات را حضرت امیر(ع) و امامان دیگر در ماه شعبان می خواندند. در مفاتیح الجنان نیز در اعمال مشترکه ماه شعبان، به عنوان عمل هشتم آمده است و آغاز آن چنین است: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و اسمع دعایی اذا دعوتک...»


به جاست که از امام راحل یاد کنیم که با یادکرد پیوسته از این دعا و مضامین بلندش، آن هم با زبان و لحنی خاص و شوق انگیز، توجه امت ما را به این گنجینه عرفانی بیشتر معطوف ساخت: «مناجات شعبانیه از مناجاتهایی است که اگر یک انسان دلسوخته، یک عارف دلسوخته- نه از این عارفهای لفظی- بخواهد آن را شرح کند برای دیگران، بسیار ارزشمند است و محتاج به شرح است....»


با وصفی که ذکر شد، برای چشیدن قطره ای از معارف زلال این دعای بلند، بر ساحل این دریا می نشینیم.
خدایا! بر پیامبر و دودمان پاکش درود فرست و آنگاه که تو را می خوانم و صدایت می زنم، صدا و دعایم را بشنو و اجابت کن و آنگاه که با تو نجوا می کنم، بر من عنایت کن.

من از همه به سوی تو گریخته و در پیشگاه تو ایستاده ام، در حالی که دلشکسته و نالان درگاه توام و به پاداش تو امیدوار.
آنچه را در دل من می گذرد می دانی، از نیاز من آگاهی، ضمیر و درونم را می شناسی و فرجام و سرانجام زندگی و مرگم از تو پنهان نیست.
آنچه را که می خواهم بر زبان آورم و از خواسته ام سخن بگویم و به حسن عاقبتم امید بندم، همه را می دانی.
در آنچه تا پایان عمرم و از نهان و آشکارم خواهد بود، قلم تقدیرت نافذ و جاری است و افزونی و کاهشم و سود و زیانم، تنها به دست توست.
اگر محرومم سازی، کیست که روزی ام دهد؟ و اگر خوارم کنی، کیست که یاری ام کند؟
خدایا! از خشم و فرا رسیدن غضبت، به تو پناه می آورم.
خدایا! گویا شایسته رحمت تو نیستم، تو سزاواری که رحمت گسترده ات را بر من عطا کنی.
خدایا! گویا چنانم که در پیشگاه لطف تو ایستاده ام و سایه سار توکل نیکویم بر من بال گشوده و آنچه را تو شایسته آنی گفته ای و مرا در هاله ای از بخشایش خویش پوشانده ای.
خدایا! اگر ببخشایی، کیست که از تو سزاوارتر به عفو باشد؟
اگر اجلم فرا رسیده و کار شایسته ای نداشته ام که مرا به تو نزدیک سازد، اعتراف به گناه را وسیله آمرزش تو ساخته ام.
خداوندا! با مهلت و میدانی که به نفس داده ام، بر خویش ستم کرده ام، پس اگر مرا نیامرزی، وای بر من!
خدایا! همواره در طول زندگی، از لطف و احسانت برخوردار بوده ام، پس از مرگ هم، لطف خویش را از من دریغ مدار.
خدایا! چگونه مأیوس باشم از این که پس از مرگ هم نگاه لطف و احسان تو برمن خواهد بود، در حالی که در طول حیاتم با من جز احسان و نیکی نکرده ای.
خدایا! کار مرا آن گونه به سامان برسان که تو سزاوار آنی (نه آن سان که من درخور آنم).
خدایا! با بزرگواری ات، به من عنایت کن، بر گناهکاری که در لجه جهل خویش فرو رفته است.
خدایا! در دنیا گناهانی را بر من پوشانده ای که در آخرت، نیازمندترم که پرده پوشش خود را بر آنها افکنی.
خدایا! چون گناهانم را پوشاندی و بر هیچ یک از بندگان شایسته ات فاش نساختی، بر من نیکی کردی، خدایا، پس در روز قیامت نیز رسوای خلایقم مگردان.
خدایا! جود و بخشش تو دامنه آرزوهایم را گسترده است و بخشایش تو برتر از عمل من است.
خدایا! آن روز که میان بندگانت به داوری می پردازی، با دیدار چهره رأفت خود مسرورم ساز.
خدایا! پوزش طلبی من به درگاهت عذرخواهی کسی است که از عذرپذیری تو بی نیاز نیست، پس عذرم را بپذیر، ای کریم ترین بزرگواری که زشتکاران به درگاهش عذر گناه می برند.
پروردگار من! حاجت و نیازم را رد مکن و دست امید و آرزویم را از درگاه خویش، کوتاه مگردان.
خداوندا! اگر می خواستی خوارم کنی،هدایتم نمی کردی و اگر می خواستی رسوایم سازی، از عقوبت دنیا معافم نمی کردی.
خدایا! باور ندارم که در حاجتی دست رد به سینه ام بزنی؛ حاجتی که عمر خویش را در پی آن گذراندم و عمری از تو طلبیدم.
خدایا! ستایش ابدی و ثنای سرمدی تنها از آن توست، سپاس همواره فزاینده و بی کم و کاست، آن گونه که تو دوست داری و می پسندی.
خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دست به دامان عفوت می زنم.
اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشت بازخواست می کنم.
اگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که تو را دوست دارم.
خدایا! اگر در کنار طاعتت عملم کوچک است، امید و آرزویم بزرگ و بسیار است.
خدایا! از آستان تو چگونه تهیدست و محروم برگردم، با آن که گمان نیک من نسبت به جود تو آن است که نجات یافته و رحمت شده مرا بازگردانی.
خدایا! عمرم را در رنج غفلت از تو تباه ساختم،
جوانی ام را در سرمستی دوری از تو هدر دادم.
خداوندا! آن روزها که به کرم تو مغرور شدم و راه خشم تو را سپردم از خواب غفلت بیدار نگشتم.
پروردگارا! من بنده توأم و زاده بنده تو.
در آستان بزرگی ات ایستاده ام و کرمت را وسیله تقرب به حضور تو قرار داده ام.
خدایا! بنده ای زشتکارم که به عذرخواهی آمده ام، از نگاه تو شرم نداشته ام، اینک از تو بخشش می طلبم، چرا که عفو، صفت بزرگواری توست.
آفریدگارا! توان آن نداشته ام که از نافرمانی ات دست شویم، مگر آنگاه که به عشق و محبت خویش بیدارم ساخته ای، یا آن گونه بوده ام که تو خود خواسته ای.
تو را سپاس که مرا در کرم خویش وارد کردی و دلم را از آلایش ها و کدورتهای غفلت از خود پاک نمودی.
پروردگارا! مرا بنگر، نگاه آنکه ندایش دادی، پس پاسخت گفت و به طاعتش فراخواندی و به یاری اش گرفتی، پس مطیع تو گشت.
ای خدای نزدیک، که از مغروران و فریفتگان دور نیستی.
ای بخشنده ای که نسبت به امیدواران جود و بخششت بخل نمی ورزی.
خدایا! مرا قلبی بخش که شوق و عشق به تو نزدیکش سازد و زبانی عطا کن که صداقت و راستی اش به درگاهت بالا رود و نگاهی بخش که حقیقتش زمینه ساز قرب به تو گردد!
خداوندا! آنکه به تو معروف گردد، ناشناخته نیست، آنکه به تو پناه آورد خوار و درمانده نیست، و آنکه تو به او روی عنایت آوری، برده دیگری نیست.
خدایا! آنکه از تو راه یافت، روشن شد و آنکه پناهنده تو شد، پناه یافت.
خداوندا! من به تو پناه آورده ام، از رحمت خویش مأیوس و محرومم مساز و از رأفت و مهربانی ات محجوبم مگردان.
خداوندا! در میان اولیای خویش مرا مقام کسی بخش که آرزوی محبت افزون تو را دارد.
خدایا! مرا شیفته یاد خود ساز و همتم را در نشاط دستیابی به نامهایت و قرارگاه عظمت و قدست قرار بده!
خداوندا! تو را به خودت سوگند، که مرا به جایگاه اهل طاعتت برسان و به منزلگاه شایسته و پسندیده خویش رهنمون باش که من نه می توانم شری را از خویش دور سازم و نه سودی به خویش برسانم.
کردگارا! من بنده ناتوان و گنهکار توام و برده عیبناک تو که به سویت آمده ام. پس مرا از آنان مگردان که چهره لطف خویش از آنان برگردانده ای و اشتباهاتشان حجاب بخشایش تو گشته است.
خدایا! مرا کمال گسستن از غیر و پیوستن به خودت عطا کن.
دیده دلهایمان را با فروغ نگاه به خود روشن ساز تا دیده های بصیرت دل، حجابهای نور را از هم بردرد و به کانون عظمت برسد و جانهای ما آویخته درگاه عزت و قدس تو گردد.
خدایا! مرا از آنان قرار ده که ندایشان کردی، پاسخت گفتند و نگاهشان کردی، مدهوش جلال تو گشتند، با آنان راز گفتی و نجوا کردی، آشکارا برای تو کار کردند.
خداوندا! هرگز نومیدی را بر حسن ظن خویش مسلط نساخته ام و هرگز امیدم از کرم نیکو و زیبایت نگسسته است.
پروردگارا! اگر گناهان مرا در پیشگاه تو خوار و پست کرده، پس به سبب توکل و اعتماد نیکویم به تو، از من درگذر.
آفریدگارا! اگر گناهان مرا از لطف والای تو دور ساخته، اما یقین به کرم و عنایتت، آگاه و امیدوارم ساخته است.
خدایا! اگر خواب غفلت از آمادگی برای دیدارت بازداشته، معرفت به نعمتهای ارجمندت بیدارم داشته است.
خداوندا! اگر عقوبت سنگین تو به آتش دوزخم فرا می خواند، پاداش فراوانت به بهشتم دعوت می کند.
آفریدگارا! من از تو می خواهم و تنها به آستان تو دست نیاز برمی آورم و تو را خواستارم. از تو می خواهم که بر محمد و دودمانش درود فرستی و مرا از آنان قرار دهی که همواره به یاد تواند و پیمان تو را نمی شکنند و از سپاس تو غافل نمی شوند و فرمانت را سبک نمی شمرند.
خدایا! مرا به فروغ نشاط بخش عزت خود بپیوند تا تنها شناسای تو باشم و از غیر تو روی برتابم و تنها از تو ترسم و بیم تو داشته باشم.
ای شکوهمند و بزرگوار! بر محمد و خاندان پاکش درود تو باد و سلام بی پایان و بسیار.

 

منبع: روزنامه قدس