شناسهٔ خبر: 53890 - سرویس سیاست

اختصاصی/ آیا اصلاح طلبان خود را موظف به رعایت اعتدال می دانند؟

هرگونه تجمع خیابانی بدون مجوز افراطی‌گری است/ اما راجع به ۲۵خرداد صحبت نمی‌کنم

شیرزاد

نماینده - «ملاک افراطی‌گری قانون است» این را احمد شیرزاد نماینده مجلس ششم و عضو شورای مرکزی حزب منحل شده مشارکت می‌گوید. پس از آنکه در پی باب شدن مدیحه‌سرایی در رثای «اعتدال»، رفته‌رفته صحبت از افراط و افراطی‌گری هم به نقل محافل تبدیل شد، انتظارات برای تعریف این مفهوم نیز همانند انتظار برای تبیین دقیق مقوله اعتدال بی نتیجه ماند.در این ارتباط شیرزاد که روزگاری در اعتراض به رد صلاحیتش در انتخابات مجلس هفتم، در خانه ملت به تحصن نشسته بود نگاه جالبی به مقوله افراطی‌گری دارد. هرچند او در فراز هایی از بحث ترجیح داد در پاسخ به سؤالات مطرح‌شده سکوت کند و حتی جایی که بحث بالا گرفت اینگونه گفت که «بنویسید شیرزاد در این خصوص صحبت نکرد»...

به طور کلی تعریف شما از مقوله افراط و افراطی‌گری چیست و به اعتقاد شما چه ملاکی برای تشخیص این عنوان در حوزه رفتاری و عملکردی وجود دارد.   

گاهی ما راجع به سلایق سیاسی خودمان صحبت می‌کنیم. خوب هر کسی اختیار دارد که مرز افراطی‌گری و اعتدال‌گرای را هر طور که دوست دارد تعریف کند. این طبیعی است و شما می‌توانید آن را جایی تعریف کنید و من جای دیگری. در واقع این تعریف کاملا نسبی است و هر کس می‌تواند از زاویه دید خود آن را تعریف کند.  

ولی اگر بخواهیم این مسئله را از زاویه اداره کشور تعریف کنیم باید گفت یک معیار بیشتر نمی‌توان ارائه کرد و آن هم قانون است. هرکسی که رفتارهای فراقانونی داشت و پایبند به قانون نبود رفتار او افراطی‌گری است. کسی که پایبند به قانون است و در چارچوب آن رفتار کرده و به حکم آن گردن می‌نهد عملکردش مصداق رفتار اعتدالی به شمار می آید.

ممکن است این به‌عنوان یک نسخه انتخاباتی مطرح نشود ولی می‌تواند نسخه رفتار مدیریت کشور باشد. در انتخابات طبیعی است که اگر شعار اعتدال و اعتدال‌گرایی مورد عنایت مردم باشد در آن صورت هر کسی آن را از زاویه دید خود تعریف می‌کند. به هر حال از دید بنده کسی که واقعا چارچوب‌های قانونی را محترم نمی‌شمارد و فکر می‌کند حقی بیشتر از دیگران دارد و یک شهروند برگزیده است و حرف او بیشتر از دیگران حق است یک افراطی‌ است. حالا هر نوع طرزتفکری می‌خواهد داشته باشد.

نوعا با چنین طرز تفکری اگر کسی در قدرت باشد عمل او به دیکتاتوری و گردنکشی و زورگویی و اگر کسی بیرون قدرت باشد عمل او به ساختارشکنی منجر می‌گردد. یعنی کاملا هر دو وجه را می‌تواند داشته باشد و هر دو وجه به نظر من نمادهای رفتار افراطی است.

معیار قانون‌گرایی و گردن نهادن به ضوابط قانونی معیاری است که ممکن است به دقت به شما اجازه طیف‌بندی ندهد. به بیان دقیق‌تر ممکن است در طیف کسانی که گردن به قانون نمی‌گذارند گرایش‌های سیاسی مختلفی حضور داشته باشند ولی به هر حال این معیار یک جدا ساز و تمایزبخش اولیه است که اهمیت فراوانی نیز دارد.

 

با عنایت به ملاک مورد اشاره شما به بیان دقیق‌تر باید گفت هر رفتاری که خارج از دایره قانون تعریف شود بدون استثناء، نوعی افراطی‌گری به شمار می‌آید. با این وصف به نظر شما در انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ آیا رفتار کاندیداهای معترض به نتیجه انتخابات که در چارچوب مجرای قانونی موجود، تعریف نمی‌شد از دید شما نوعی افراطی‌گری تلقی می‌شود؟

من یک مصداق افراطی‌گری را افرادی می‌دانم که سعی می‌کنند بدون مجوز هر وقت که دلشان بخواهد در خیابان دست به تظاهرات بزنند و در کلام و عمل دیگران را تهدید می‌کنند و در راهپیمایی‌های خیابانی‌شان مجوز از وزارت کشور ندارند.

 

با این تعریف آیا راهپیمایی ۲۵ خرداد ۸۸ را که هیچگونه مجوزی از وزارت کشور یا هر نهاد دیگری را نداشت افراطی گری می‌دانید؟

من تمام مواردی که انصار حزب الله به خیابان می‌ریزند را مصداق افراطی‌گری می‌بینم. اگر این را می‌پذیرید من راجع به آن نظر بدهم.

 

۲۵ خرداد افراطی‌گری بود یا خیر؟ آن هم بدون مجوز بود دیگر!

من راجع به این مصداق صحبت نمی‌کنم. بنویسید شیرزاد راجع به آن صحبت نکرد.

 

بگذارید مصداق را عوض کنیم. مثلا اتفاقی که در مجلس ششم افتاد، تحصن جمعی از نمایندگان و استعفای دسته جمعی تعداد زیادی از معاونین وزرا و مدیران ارشد و میانی دولت را می‌توان افراطی‌گری نامید؟

خیر؛ اگر می‌خواهید محاکمه باشد ما خیلی اولویت داریم به اینکه کسی را محاکمه کنیم.

 

ما داریم صحبت می‌کنیم و بنای محاکمه هم نداریم. بنده صرفا یک خبرنگار هستم و در جایگاه محاکمه کردن کسی هم نیستم.

چرا. هر شهروندی اجازه دارد دیگران را محاکمه کند البته در دادگاه خودش. به خصوص اهل رسانه. اشکالی هم ندارد.

 

ما این حق را به خودمان نمی دهیم حتی اگر شما به رسانه ها چنین حقی بدهید.

 شما همیشه دوست دارید ما را در یک مخمصه و در گوشه رینگ بگذارید و فضا سازی کنید که اشهدت را بگو و قس علیهذا.

 

اینگونه نیست و این تصور شما است.

من کار شما را دور از تدبیر می‌بینم. فضا دارد به سمت آرامش می‌رود ولی شما مدام به دنبال ناخن زدن به مسائل گذشته هستید. من این رویه را اخلاقا نمی‌پسندم. شما می‌توانید این را به حساب ضعف ما و استدلال نداشتنمان بگذارید. شما می‌خواهید محاکمه کنید. شما یک سؤال بپرسید و من هم نگاه خود و تعریف خود را بیان میکنم. مخاطب قضاوت می‌کند که آیا این تعریف منطقی است یا خیر و اساسا آیا قانع‌کننده هست یا نیست و یا بالفرض تناقض در گفتار و رفتار ما وجود دارد یا خیر. ما در صدد این نیستیم که سیخ لای زخم‌های قبلی کرده و عقده‌گشایی کنیم.

 

ما بنای باز کردن زخمی را نداریم. یک کلید واژه مرتب تکرار می‌شود. بحث افراط در مقابل اعتدال. بنای ما بر آن است که این کلیدواژه قدری تبیین شود.

شما می‌خواهید بگویید که رفتار و عمل اینها در تناقض است. شما سؤالتان را به طور شفاف و بدون چالش مطرح کنید تا بتوانیم در مورد آن صحبت کنیم.

 

من میخواهم فقط یک تعریف ارائه شود.وقتی گفته می شود افراطیون هر دوجناح، یعنی هم جناح اصولگرا و هم جناح اصلاح‌طلب دارای طیف‌ها و عناصری هستند که عنوان افراطی بر آنها اطلاق می شود. ما می‌خواهیم این مسئله شفاف شود. آیا این گزاره را قبول دارید؟

من این را قبول ندارم.

 

یعنی شما معتقدید که در یک جناح -جناح اصلاح‌طلب- اساسا افراطی وجود ندارد و هر آنچه افراطی‌گری نام می گیرد در جناح اصولگرا تعریف می شود؟

من اینگونه هم نمی‌خواهم عرض کنم. چرا وجود دارد ولی نمی‌خواهم روی آن انگشت فرو کنم.

 

یعنی اصلش را قبول دارید ولی ترجیح می‌دهید درخصوصش صحبت نکنید.

بله وجود دارد. آقای محترم اصلا من با شما نمی توانم صحبت کنم! ... .