جبهه پایداری انقلاب اسلامی یکی از جوان ترین جریان های تاثیرگذار کشور از زمان انتخابات مجلس نهم بود که با شعار اصلی مبارزه با قبیله گرایی سیاسی پا به عرصه سیاسی گذاشت. از ویژگی های برجسته این جبهه، انتساب آن به آیت الله مصباح یزدی است که علاوه بر ایجاد مقبولیت بیشتر در گروه هایی از جامعه، صبغه ای دینی به آن داده است. اما انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ نقطه عطفی برای فعالیت این جریان سیاسی بود. به عقیده برخی، عملکرد پایداری در این مقطع، با برخی شعارهای قبلی آن تناسب نداشت. پایگاه اطلاع رسانی «نماینده» با دکتر کامران باقری لنکرانی عضو جبهه پایداری و وزیر بهداشت دولت نهم درمورد مواضع این جبهه در انتخابات و برنامه ریزی های آینده آن به گفتگو نشسته است:
آقای دکتر به نظر شما مهمترین علت شکست اصولگرایان در انتخابات اخیر چیست؟
فکر می کنم در زمان حضور در صحنه های اجتماعی، ادبیات ما نباید مبتنی بر شکست و پیروزی باشد. ادبیات ما باید اینگونه باشد که به وظیفه خود در زمان مناسب و با ابزار مناسب عمل کردیم یا خیر؟ در خصوص انتخابات اخیر، انتقادات جدی نسبت به برخی رفتارها ونگاه ها هست که نیاز به بازنگری دقیق و عالمانه دارد. اما فضای فعلی را حتی بین اصولگرایان و مدافعان انقلاب اسلامی فضای مناسبی برای این بازنگری نمی بینم. خیلی ها به دنبال این هستند که عدم موفقیت خود را به رغم نتایجی که نظرسنجی های یکی دو هفته قبل از انتخابات نشان می داد، گردن این و آن بیاندازند و کمتر به اتفاقاتی که باعث ریزش آرا و یا رشد آرای برخی دیگر در روزهای نزدیک به انتخابات شد، می پردازند. این بحث را باید در موقعیت آرام تری دنبال کرد تا به نتایج واقعی تری رسید.
علت اصلی رای آوردن آقای روحانی را در انتخابات چه می دانید؟
در انتخابات خرداد ۹۲ موتور حرکتی که مورد توجه قرار نگرفت و آقای روحانی به آن توجه نشان داد، این نکته بود که مردم از روند آن زمان مدیریت اجرایی کشور وبه ویژه تنش میان قوای سه گانه ناراحت بودند و به دنبال تغییر در مدیریت کشور بودند تا به آرامش بیشتری در اداره کشور برسند. آقای روحانی توانست اذهان مردم را قانع کند که این توان را دارد. سایر کاندیداها تا این حد در این موضوع نتوانستند اذهان را قانع کنند. حتی اگر در بین کاندیداهایی که عنوان اصولگرا را برای خود انتخاب کردند، به جای چند کاندیدا یک نامزد هم داشتیم باز هم بین دوگانه مدافعان تغییر و مدافعان وضع موجود مدافعین تغییر رای می آوردند.
با توجه به تجربیات انتخابات دوره های قبل مثل انتخابات سال ۷۶ فکر نمی کنم واحد بودن کاندیدای به اصطلاح اصولگرا در انتخابات می توانست در موفقیت اصولگرا ها تاثیر چندانی داشته باشد. البته اعتقاد دارم عنوان اصولگرایی امروزه از جامعیت کافی برای تعریف جایگاه فکری افراد برخوردار نیست؛ در رسیدن به این نتیجه باید به رفتارهایی که همه اصولگرایان در هشت سال گذشته در سه قوه انجام داده اند و تعاملات گروه های سیاسی و گروه های مرجع توجه کرد. به نوعی بازخوانی این روند با بازخوانی وقایع سال۷۶ هم ارتباط دارد.
چه شده که گفتمان اصولگرایی در حال حاضر، چنین طیف وسیعی از راست سنتی تا متحدین اصولگرا و جبهه پایداری را در بر گرفته است؟
من فکر می کنم ما در ادبیات سیاسی مان احتیاج به نوآوری و بازنگری داریم. ضمن اینکه باید به مشترکات به ویژه در صحنه های عمومی و کلان توجه کنیم، اما حقیقتا باید این مشترکات را به خوبی تعریف کنیم و ببینیم چه چیزی بین گروه ها مشترک است، آن ها را تقویت کنیم. وقتی می بینیم و می شنویم افرادی با عنوان اصولگرایی، قبیله گرایی و اشرافی گری را ترویج می کنند یا می شنویم عده ای تحت هر عنوانی جوان گرایی را که از شاخص های تمایز بخش حرکت فکری امام در انقلاب اسلامی بود، زیر سوال می برند؛ وقتی می بینیم یک عده ای از رفتارهای ثروت اندوزانه دفاع می کنند و در برابر افزایش فاصله طبقاتی و گسست های اجتماعی احساس درد نمی کنند؛ اینها ما را به فکر وا می دارد که در اصول مشترک تامل کنیم و به صرف ادعا حرف همه را قبول نکنیم.
به نظر شما اصولگرایی را با ادبیات سیاسی جدید، چگونه باید تعریف کنیم؟
رهبر معظم انقلاب اسلامی چند سال است درمراسم سالروز ارتحال امام خمینی (ره) بر مولفه ها و زوایای مغفول خط امام تاکید می کنند. خط امام از اصولی ترین اصولی است که هر اصولگرایی باید برآن اتفاق نظر داشته باشد. زمان آن فرا رسیده که اصولگرایان خودشان را بر شاخص هایی که رهبری فرمودند عرضه کنند و اگر اشکالی در کارشان می بینند بدون توجیه رفتارها آن را اصلاح کنند و البته پیش از آن باورهای خود را اصلاح نمایند.
به هرحال فضای جمهوری اسلامی با معماری امام و رهبری انقلاب اسلامی، فضای مردم سالاری دینی است. همه کسانی که اصول نظام را قبول دارند صرف نظر از سلیقه های مختلف سیاسی باید با نگاه تکلیفی که برای آنها حق هم ایجاد می کند در صحنه های اثرگذار اجتماعی حاضر شوند. این حضور را باید مبارک بشماریم و در واقع زمینه هایش را بیشتر فراهم کنیم. این حضور همگانی و وجود سلایق مختلف کمک خواهد کرد که کشور به پیش برود. هرکس به هر اسمی بخواهد تفاوت سلایق را منکر شود، و یا به محاق ببرد کمکی به بالندگی انقلاب اسلامی نخواهد کرد و اتفاقا این کار باعث تغافل می شود که ممکن است بحران ها را پیچیده تر وعمیق تر کند.
حزب پایداری با شعار مخالفت با قبیله گرایی و مخالفت با احزاب روی کار آمد؛ اما الان شاهد بعضی رفتارهای قبیله ای در این حزب هستیم؛ به طور مثال اخراج گروهی از شورای مرکزی جبهه پایداری. چطور شد که پایداری مخالف شعارهای خود عمل کرد؟
جبهه پایداری حزب سیاسی نیست و بنا ندارد مانند یک حزب سیاسی ادامه فعالیت دهد. حضور جبهه پایداری در انتخابات و عرصه های سیاسی حضوری از سر ادای تکلیف بوده نه به عنوان محور اصلی فعالیت هایش. به همین خاطر در زمان های مختلف تاکید شورای فقاهتی جبهه بر این بوده که نگذاریم نقش گفتمانی جبهه فراموش شود. اینکه تا چه حد جبهه در این راستا موفق بوده حرف دیگری است. باید اذعان کنیم ما در ترویج گفتمان، توفیقاتی داشتیم اما خب کار ما با کاستی هایی هم همراه بود و گاهی اوقات مسیر حرکت جبهه محوریت گفتمانی اش را به لحاظ اینکه در معرض تصمیمات سیاسی قرار گرفته بود از دست داده، این انتقاد را به عملکرد جبهه پایداری باید داشته باشیم.
اما در عین حال توفیقات جبهه را هم به ویژه در جذب نیروهای جوان انقلاب اسلامی و ایجاد شبکه ای از نیروهایی که تفکر انقلاب اسلامی را به عنوان یگانه راه بالندگی کشور می شناسند باید در نظر بگیریم. جبهه پایداری با در نظر گرفتن توفیقات و کاستی ها در حال بازنگری برنامه هایش است و تلاش می کند برنامه های آینده خود را با توجه به نیازهای آینده انقلاب اسلامی ایران به روز و کار آمد کند.
جبهه پایداری توفیق دارد که تصمیمات کلان خود را پس از تصویب شورای فقاهتی عملی می کند؛ به این ترتیب احتمال اشتباه پایین می آید. شورای فقاهتی نقش موثری در جلوگیری از انحراف و بیراهه رفتن جبهه دارد. این شورای فقاهتی کمک کرده که اگر جبهه با اشتباهاتی هم مواجه شده سریع آن را برطرف کند.
فکر می کنید حزب پایداری ظرفیت حضور در عرصه مسئولیت های سیاسی را دارد؟ همچنان که بعد از انتخابات هم ظهور و بروزی از پایداری ها دیده نشده است.
ما تاکید داریم جبهه هستیم نه حزب پایداری. مبنای جبهه پایداری کسب قدرت نیست کما اینکه در انتخابات مجلس شورای اسلامی اغلب کاندیداهایی که معرفی کرد عضو جبهه نبودند، برخلاف برخی گروه های سیاسی دیگر که فقط اعضای حزب خود را معرفی کردند. مدل حرکت ما از مدل حرکت گرو ه های سیاسی موجود متفاوت است.
جبهه پایداری امروز به همراه بدنه جوانی که در اقصی نقاط کشور با آن در ارتباط است تلاش می کند گفتمان انقلاب اسلامی را به صورت اصولی و مبنایی ترویج کند. مباحث معرفتی و توجه به اینکه «حضور در عرصه سیاسی و اجتماعی نباید باعث گسست در اندیشه های دینی شود بلکه باید به عنوان جزیی از وظایف دینی به آن توجه کرد»، اساس برنامه های گفتمانی جبهه را در حال حاضر تشکیل می دهد و انشالله آثار این برنامه های گفتمانی به زودی نمایان خواهد شد.
یکی از آفات احزاب در حال حاضر این است که برای کسب قدرت و به دست آوردن مسئولیت های سیاسی تشکیل می شوند؛ این قدرت طلبی و قدرت گرایی باعث می شود برخی از وابستگان به احزاب سیاسی در بزنگاه ها آن طور که باید بر اصول پافشاری لازم را نداشته باشند، مبنای شکل گیری رفتارهای قبیله ای هم همین توجه به کسب قدرت است. به همین دلیل است که در نگاه دینی فعالیت اجتماعی نباید برای کسب قدرت باشد بلکه باید برای ترویج آرمان ها و اصول و ارزش ها باشد.
جبهه پایداری برای جلوگیری از قبیله گرایی حزبی چه راهبردی را در پیش گرفته است؟
بعضی ها به گمان اینکه به وظیفه خود عمل می کنند جهت گیری شان صرفا به سمت کسب قدرت برای خودشان و نزدیکانشان است، چون دیگران را اصولا به حساب نمی آورند. دیگران را قابل و شایسته نمی دانند و کلیه شایستگی ها را در زیر مجموعه خودشان می بینند. این نگاه باطل است. یکی از آفات نگاه حزبی به عرصه اجتماعی همین مسئله است.
جبهه پایداری از ابتدا با تاکید شورای فقاهتی تلاشش این است که شایستگان را ولو از غیر گروه منتسب به خود معرفی کند و برای میدان پیدا کردن آنها تلاش کند. ممکن است در شناخت مصداق ها به ویژه در انتخابات مجلس اشتباه کرده باشیم، اما این تفاوت دارد با گروهی که در تصمیم گیری ها مبنا را عضویت فرد در گروه خود قرار می دهد. ما در انتخابات مجلس از احدی از اعضایی که از طرف جبهه معرفی کردیم پیمان نامه ای برای هماهنگی با جبهه پس از ورود به مجلس نگرفتیم، چون آنها را وامدار جبهه نمی دانستیم بلکه وامدار ارزش های انقلاب و مردم می دانیم. ممکن است الان در مجلس با برخی افرادی که خودمان به عنوان کاندیدای جبهه پایداری معرفی کردیم در برخی مواقع اختلاف نظر داشته باشیم اما این را نقطه ضعف تلقی نمی کنیم بلکه نقطه قوت است که پایداری توانسته در بین معتقدین به انقلاب اسلامی با یک نگاه باز با توجه به معیارهای مهم بهترین ها را به مردم معرفی کند و چارچوب تعامل با آنها منافع جبهه و گروه نبوده بلکه منافع ملی و ارزش ها و مبانی است به این ترتیب هم برای نمایندگان فرصت آزاد اندیشی و رفتار مومنانه فراهم می شود و هم برای جبهه فرصت انتقاد به عملکردهایی که مورد نظرش نیست ایجاد می شود و مجبور نیست به خاطر تعلقات حزبی از تمام عملکرد برخی اشخاص دفاع کند. این آزاد اندیشی رکن حضور مومنانه در صحنه های اجتماعی و سیاسی است.
برخی گروه های سیاسی دچارنوعی سانترالیسم دموکراتیک هستند که باعث می شود حتی اگر تصمیمات حزبی برخلاف مبانی ارزشی باشد از آن دفاع کنند در حالی که نگاه مومنانه به عرصه اجتماعی این است که هر تصمیمی که گرفته می شود باید برای آن حجت شرعی داشته باشیم. در فقدان ارجحیت دینی، تصمیم جمعی می تواند کمک کننده باشد اما جایی که ارجحیت دینی وجود دارد به دلیل رای حزبی نباید آن ارجحیت به فراموشی سپرده شود.
به نظر شما عملکرد نمایندگانی که با نام پایداری وارد مجلس شدند در رای اعتماد به وزرا راضی کننده بود؟
به نظرم در کل مجلس و در مجموع، یک صحنه مثبت و قابل افتخاری داشتیم. به دلیل اینکه مجلس در شروع کار دولت یازدهم نشان داد مبنای اصلی اش تعامل و دوری از تنش است. اما تعاملی که مبتنی بر اصول و مبانی و با تاکید بر منافع ملی و مصالح کشور است. به همین خاطرضمن اینکه به برخی وزرا، بالاترین رای های تاریخ مجلس اختصاص یافت، برخی وزرای پیشنهادی هم رای نیاوردند. این نشان داد مجلس در برخورد با شکل گیری کابینه یازدهم نگاه کارشناسی داشت نه نگاه حزبی.
به نظر شما مجلس فعلی در برخورد با عملکردهای نابجای دولت باید چه برخوردی بکند؟
انتظار می رود همان کاری که با نگاه کارشناسانه در رسیدگی به صلاحیت کاندیداهای وزارتخانه ها انجام دادند بعد از این هم در انجام وظیفه نظارتی مجلس این نگاه کارشناسانه در کارشان غالب باشد و با این نگاه فعالیت های دولت یازدهم را رصد کنند. جهت گیری های کلان کشور در برنامه توسعه پنجم به صورت قانون ابلاغ شده است، هیچ دولتی فراتر از قانون نیست و همه دولت ها باید طبق قانون عمل کنند. امیدواریم دولت یازدهم از تجربه دولت دهم درس گرفته باشد که اساس حرکت در قوه مجریه باید توجه به مبانی قانونی باشد. اگر هم قانون اشکالی دارد قانون را باید اصلاح کرد نه با بی قانونی درخواست های خود را دنبال کرد. به عنوان مثال برخی از انتصاب هایی که در بعضی از ارکان دولت ملاحظه می کنیم مثلا انتصاب هایی که در وزارت علوم مشاهده شد اینها با روند قانونی و نقشی که هیات امنای دانشگاه ها دارند و اصولی که شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ کرده ومواردی که در برنامه توسعه پنجم مورد تاکید قرار گرفته در تناقض است. این نوع رفتارها به نوعی بی قانونی تلقی می شود که امیدواریم در ادامه مسیر این حاشیه ها را در دولت یازدهم نداشته باشیم.
مدل عملکرد اصولگرایان در انتخابات آتی چگونه باید باشد؟ برنامه ریزی برای جریان اصولگرا در دو سال باقیمانده تا انتخابات بعدی چه شاخصه هایی باید داشته باشد؟
در اولین انتخابات پیش رو که انتخابات مجلس است با شرایط پیچیده تری نسبت به امروز روبرو خواهیم بود. برخی از افرادی که در جریان فتنه دچار سوء عملکردهای جدی بودند تلاش خواهند کرد در انتخابات آتی خود را احیا کنند. این موضوع با رویکرد قانون گرایانه دولت در تناقض قرار خواهد گرفت. از همین الان کرانه هایی از انتقادهای غیر منطقی آنها را نسبت به عملکرد دولت یازدهم می بینیم. فشار آنها برای تندروی و حاشیه سازی در تصمیمات دولت یازدهم رو به فزونی خواهد گذاشت و تلاش خواهند کرد با نوعی رادیکال کردن فضای سیاسی اجتماعی کشور حیات خود را مجددا احیا کنند. از طرف دیگر هم در مجموعه جریان هایی که مدافع انقلاب اسلامی هستند آفت قدرت طلبی و تلاش برای در قدرت ماندن را شاهد خواهیم بود، همانطور که امروز هم باعث شده برخی عقبگردها از اصول را ببینیم.
فکر می کنم به رغم همه اینها مدار انتخابات مجلس دهم در اذهان مردم توجه به صداقت و شفافیت با مردم و نوعی تاکید بر پاکدستی و وقف کردن نماینده برای انقلاب اسلامی خواهد بود. انتخابات آتی نشان خواهد داد که مردم بیش از هر چیز به صداقت و تاکید بر آرمان های انقلاب و درعین حال به جوان گرایی و توجه به اقتضائات زمان به عنوان محور انتخاب هایشان تاکید خواهند کرد. به همین خاطر همه گروه ها باید به این مبنا توجه کنند.
بین کسانی که با هم نزدیک ترند و به نوعی مدافع گفتمان انقلاب اسلامی تلقی می شوند باید روزآمدی در نگاه اتفاق بیافتد و بیش از گذشته تلاش کنیم برای حل معضلاتی که قوه مقننه می تواند در آن موثر باشد، مجلس دهم را کارآمد تر و اصولگرایانه تر - به معنای واقعی کلمه - نسبت به مجلس فعلی بسازیم. به نظرم موضوع مجلس آتی نه فقط بحث نوعی رقابت قبیله ای بین عنوان اصولگرایی و اصلاح طلبی بلکه باید با نگاه پاسخگویی در برابر نیازهای آینده انقلاب اسلامی و ارتقای جایگاه مجلس دراثربخشی اقداماتش شکل بگیرد.