به گزارش «نماینده» سخنان روز گذشته مقام معظم رهبری پیرامون نرمش قهرمانانه تفاسیر صحیحی در رسانه ها نداشته است. مقام معظم رهبری با اشاره به اینکه عبارت نرمش قهرمانانه چند سال پیش توسط ایشان مطرح شده است فرمودند این تاکتیک برای دیپلماسی کشور مورد تایید است. ایشان با اعلام این مطلب که باید حریف را شناخت و نسبت به نتیجه و هدف مورد نظر آگاه بود اعلام فرمودند عرصه دیپلماسی عرصه مذاکره و لبخند است.
با این وجود برخی رسانه ها تعابیر روز گذشته ایشان را بدون توجه و تامل دقیق، به ماجرای ترجمه کتابی توسط ایشان در مورد امام حسن علیه السلام و در سال ۱۳۴۸ پیوند زدند در حالی که اشاره رهبری به سخنان مربوط به سال ۱۳۷۵ بوده است نه ترجمه کتابی در سال ۱۳۴۸.
آیت الله ممدوحی در مصاحبه ای به این نکته اشاره کرد و عصر ایران نیز به همین شکل این دو موضع را به غلط به هم پیوند زد.
با کمی تامل در مواضع مرتبط مقام معظم رهبری به خوبی نمایان است که تعبیر نرمش قهرمانانه در عرصه دیپلماسی و آن تفسیری که ایشان روز گذشته از این تعبیر با استفاده از تمثیل رقابت کشتی داشتند و نیز با توجه به مواضع قبلی ایشان چندان تناسبی به شرایط تاریخی صلح امام حسن علیه السلام ندارد بلکه بیشتر با صلح حدیبیه قابل تطبیق است.
در تایید این نگاه نیاز به تحلیل چندانی نیست تنها به دو موضع رهبری در سال های ۱۳۷۵ و ۱۳۷۹ اشاره می شود:
دیدار مسئولان وزارت امور خارجه و نمايندگان سياسی جمهوری اسلامی ايران با رهبر انقلاب (۱۷ مرداد ماه ۱۳۷۵):
«بزرگترين اشتباه براى ملت و دولت اسلامى ايران اين است كه خداى نخواسته اين پشتوانه عظيم يعنى روحيه انقلابى را از دست بدهد زيرا جوشش و حضور انقلابى و تمسك به انديشههاى انقلابى است كه اين نظام را عظمت مىبخشد و قدرت مىدهد، احترام ديگران را بر مىانگيزد و راههاى ناهموار را بر روى ايران اسلامى هموار مىكند.
نمايندگان سياسى جمهورى اسلامى ايران در جهان بايد تيزتر از شمشير، نرمتر از حرير و سختتر از سنگ و پولاد باشند. عرصه سياست خارجى ميدان نرمشهاى قهرمانانه است، اما نرمشى كه در برابر دشمن تيز باشد.
بنا بر اين ديپلماتهاى ما بايد در مواضع اصولى خود مستحكم بايستند و استقامت و پايمردى حضرت امام خمينى (رض) را الگوى خود قرار دهند.
كسانى كه امام را قبول دارند بايد شكر گزار او باشند و كسانى كه با انقلاب دشمنى مىورزند اما ايران را قبول دارند بايد خاك پاى امام را توتياى چشمشان كنند و خود را وامدار او بدانند زيرا استقامت و پايمردى امام (رض) بود كه موجب شد كه ايران بماند و تجزيه نشود. مقابله با افزونخواهى و زيادهطلبى قدرتهاى جهانى در عرصه سياست خارجى لازمه حيات و عزت اسلامى ملت ايران است.»
بيانات در ديدار با جوانان در مصلّاى بزرگ تهران (۱ اردیبهشت ماه ۱۳۷۹):
«در صدر اسلام بزرگترين و مهمترين ضربهاى كه بر اسلام وارد شد، اين بود كه حكومت اسلامى از امامت به سلطنت تبديل شد. حكومت امام حسن و حكومت علىبنابىطالب عليهمالسّلام به سلطنت شام تبديل شد!
البته امام حسن مجتبى عليه آلاف التّحية والثناء آن روز به خاطر يك مصلحت بزرگتر - كه حفظ اصل اسلام بود - مجبور شد اين تحميل را به جان بپذيرد. حكومت را از امام حسن گرفتند.
وقتى حكومت از مركز دينىِ خودش خارج شد و در اختيار دنياطلبان و دنياداران گذاشته شد، بديهى است كه بعد هم حادثه كربلا پيش مىآيد. آن وقت حادثه كربلا حادثهاى نيست كه بشود جلوش را گرفت؛ اجتناب ناپذير مىشود.
بيست سال بعد از آن كه حكومت اسلامى از دست محور اصلى آن - كه امامت است - گرفته شد، امام حسينِ فرزند پيامبر در كربلا با آن وضع فجيع به خاك و خون كشيده شد. اساس حمله و نقشه دشمن اين است كه حكومت را از محور اصلى - محور امامت، محور دين - خارج كند. بعد خاطرش جمع است كه همه كار خواهد كرد!
من به شما عرض كنم كه امروز دشمن قادر نيست. امروز به بركت ملتِ هوشيارى مثل ملت ايران، به بركت افكار برانگيختهاى مثل افكار ملت ايران، به بركت انقلاب بزرگى مثل انقلاب اسلامى ايران، نه امريكا و نه بزرگتر از امريكا - اگر در قدرتهاى مادّى باشد - قادر نيستند حادثهاى مثل حادثه صلح امام حسن را بر دنياى اسلام تحميل كنند. اينجا اگر دشمن زياد فشار بياورد، حادثه كربلا اتّفاق خواهد افتاد.»