شناسهٔ خبر: 40126 - سرویس بین‌الملل

نگاهی به ریشه های بحران در عربستان (۱)

خائن الحرمین در سراشیبی سقوط

عبدالله 1 یکی از ویژگی های رژیم سنتی آل سعود این است که اجازه تشکیل هیچ جریان مخالفی را حتی در خارج از این کشور نمیدهد.

آل سعودنماینده - فاطمه خطیب؛ پس از شروع خیزش های اسلامی در جنوب غربی آسیا و شمال آفریقا و سقوط رژیم های دیکتاتور عربی، یکی پس از دیگری، این سوال در ذهن تحلیلگران سیاسی و بسیاری از مردم منطقه پیش آمد که چه زمانی نوبت به رژیم دیکتاتور «آل سعود» می رسد؟

 

بعضی از تحلیل گران مسائل منطقه معتقدند که سرکوب وحشیانه ی شیعیان این کشور و اشغال نظامی بحرین، تا حدی «زمان سقوط» این رژیم را جلو انداخته است. همچنین رژیم آل سعود از درون دارای نقاط آسیب پذیری است که این تحلیل را منطقی تر می کند.

 

در این نوشتار طی سه قسمت، به اختصار به عواملی که باعث چالش در رژیم آل سعود می شود، می پردازیم:

 

۱- کشمکش داخلی بر سر قدرت:

برای تسلط بر این سرزمین، توافق نامه های پنهانی با انگلیس در رویارویی با حکومت عثمانی صورت گرفت و توافقی بین دو جریان در حاکمیت به وجود آمد که سلطه دینی را به جریان وهابیت، به رهبری «آل شیخ» و سلطه سیاسی را به جریان «آل سعود» واگذار کردند.

 

آل شیخ هنوز هم سلطه مذهبی را در شبه جزیره بر عهده دارد؛ که شامل مساجد، حرمین شریفین، هیات امر به معروف و نهی از منکر، سازمان ها و موسسات فرهنگی و مذهبی است. مسائل سیاسی هم در اختیار آل سعود است. این دو جریان باوجود توافق درباره تقسیم قدرت، همواره دارای تعارض با یکدیگرند.

 

در خاندان آل سعود نیز بر اساس برآوردها تعداد شاهزادگان عربستان به علت تکثر نسل ها به  شش هزار (!!!!) شاهزاده رسیده که از سه نسل مختلف هستند، و هر کدام در ائتلافی علیه ائتلاف دیگر قرار گرفته اند و همگی مدعی هستند که اگر قدرت اول را نگیرند، باید قدرت دوم یا سوم را در دست داشته باشند. در عربستان جابجایی قدرت هیچ وقت بر طبق موازین قانونی نبوده است، و همین مسئله باعث شده که زمینه اختلاف پیدا شود. به همین علت «ملک عبدالله» برای جبران خلاء قدرت پس از مرگش، شورایی به نام «شورای بیعت» به ریاست برادر ناتنی عبدالله - شاهزاده مشعل -  تشکیل داده است. البته انتخاب مشعل نیز که فردی تاجرمنش و به دور از سیاست است محل اختلاف و اعتراض شاهزادگان است.

 

در حال حاضر چهار گزینه اصلی برای پادشاهی وجود دارند، یا بهتر است بگوییم عربستان را چهار پادشاه اداره می کنند:

 

اول: «ملک عبدالله» که با وجود کهولت و بیماری و عدم توانایی در اداره حکومت، همچنان بر تخت پادشاهی تکیه زده است!

دوم: «سلطان» فرزند عبدالله، ولیعهد فعلی

سوم: «شاهزاده سلطان» حاکم ریاض

و چهارم: «بندر» فرزند سلطان. وی ۲۲ سال در دستگاه دیپلماسی عربستان کار کرده است و بیشتر این مدت را به عنوان سفیر در آمریکا به سر برده است، و رابطه تنگاتنگی با سرویس های اطلاعاتی غرب به ویژه سازمان سیا دارد. برای همین گزینه مورد نظر غرب و امریکا برای پادشاهی است.

 

۲- ساختار سنتی غرب گرا

رژیم آل سعود یکی از عجیب ترین رژیم های حال حاضر دنیاست. این رژیم پس از جنگ جهانی اول با همکاری انگلیس و به رهبری «ملک عبدالعزیز» بر سر کار آمد. یکی از موانع تشکیل رژیم صهیونیستی در آن زمان، مخالفت مسلمانان، من جمله عده ای از شیعیان بود، لذا حضور یک حکومت ضدشیعی که در اختیار غربی ها باشد، می توانست زمینه ساز تشکیل یک کشور یهودی در آن منطقه باشد. انگلیس با حمایت از رژیم آل سعود می توانست هم شیعیان را محدود کند و هم نظامی قبیله ای و طایفه ای خشن را بر سر قدرت بیاورد که از منافع انگلیس در منطقه حفاظت کند. در نهایت رژیم آل سعود در شبه جزیره عربستان حکمرانی خود را آغاز کرد و از همان ابتدا، موافقت خود را با تشکیل کشور بهودی اعلام کرد.

 

یکی از ویژگی های رژیم سنتی آل سعود این است که اجازه تشکیل هیچ جریان مخالفی را حتی در خارج از این کشور نمی دهد. در دهه هفتاد میلادی، مزدوران سعودی برخی از مخالفان رژیم را که در لبنان علیه حکومت فعالیت می کردند و مقالاتی می نوشتند ترور کرد و عده ای از آنان را به عربستان برگردانده و در حوض اسید سوزاندند!

 

این خشونت ها و همچنین ساختار فرسوده سنتی، نقطه ضعف دیگری در پیکره این رژیم است.

 

 این دلایل به تنهایی می تواند زمینه های ضعف یک حکومت را، آن هم حکومتی مانند آل سعود که هیچ پایگاه مردمی ندارد و به قول بعضی از تحلیلگران تنها با حمایت های غرب و اعمال خشونت بر جای مانده است، فراهم کند. ولی دلایل ضعف دولت آل سعود تنها موارد فوق نیست. برخوردهای تبعیض آمیز با شهروندان در این کشور، همچنین عقاید و احکام سخت و خشک و بی منطق سلفی، آفت های دیگری است که به ریشه های این نظام آسیب وارد می کند. در بخش های بعدی این گزارش به بررسی این مسائل خواهیم پرداخت.