کاملا واضح بود که نام های انتخابی توسط رئیس جمهور کنونی کاملا منطبق است بر اضداد صفاتی که رسانه های مختلف به رئیس جمهور قبلی نسبت می دادند، و دروغگویی یکی از مهمترین صفاتی بود که رسانه های منتسب به دولت جدید زمینه نسبت دادن آن به دولت قبل را فراهم کرده بودند.
اما نکته اینجاست که شروع این زمینه سازی پس از گذشت چندسال از آغاز به کار دولت و در دولت دهم به اوج رسید. به عبارت دیگر چند سال طول کشید تا مخالفان دولت، شاهد مثال برای دروغگو بودن دولت بیابند. آن هم برای دولتی که آن چنان ادعایی هم در این زمینه نداشت.
اما پس از انتخابات ۲۴ خرداد دولتی روی کار آمد که ادعای آن الگو شدن برای تشکیل دولت راستگویان و درستکاران بود و اولین آزمون دولت راستگویان، معرفی وزرا و رای اعتماد از مجلس پس ازحدود ۶۰ روز ماه عسل.
صرف نظر ازعدم انطباق برخی از وزرای پیشنهادی با شعار اعتدال رئیس جمهور که می توان آن را به فراموشی سپردن شعارها و وعده ها دانست و یا شعار بهبود نسبی وضعیت مردم در صد روز که به اعلام آمار و گزارش در صد روز قلب شد، دولت و شخص اقای روحانی در آزمون راستگویی نمره قبولی نگرفت.
آنگاه که وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش برای مرزبندی نکردن با فتنه به خلاف گویی های مکرر در دفاع از خود متوسل شد. از ادعای امضا نکردن نامه حمایت از فتنه و دروغ ماموریت شورا برای توجیه آسیب دیدگان حوادث تا سوء استفاده از نام حضرت آیت الله حق شناس برای سرپوش گذاشتن بر مخالفت با حماسه ۹ دی که با اسناد به دست آمده و بیانیه های شورای شهر و نهادهای ذیرط تکذیب شد و با برملا شدن خلاف گویی ها اولین ضربه ی سنگین به ادعای دولت راستگویان وارد شد.
هنوز دولتی های مشغول توجیه و رفع و رجوع کردن اظهارات نجفی بودند که توکلی با وجود حمایت از کلیات کابینه در مخالفت با وزیر پیشنهادی نفت پشت تریبون قرار گرفت و پیش چشم میلیون ها بیننده تلویزیزنی اعلام کرد زنگنه قسم جلاله دروغ خورده است و تایید مکرر نمایندگان باعث شد خود زنگنه هم در نطق دفاعیه به آن اعتراف کند.
گرچه وزیر پیشنهادی نفت همان روز از مجلس رای اعتماد گرفت، اما قسم دروغ چیزی نیست که به این سادگی ها از یاد مردم برود. آن هم از وزیر نفت دو لت راستگویان.
داستان خلاف گویی های دولت تدبیر و امید به همین جا ختم نشد و این بار نوبت شخص رئیس جمهور بود تا با حمایت از سریال خلاف گویی ها امید به دولت راست گویان را تبدیل به یاس کند. رئیس جمهور در نطق پایانی خود در دفاع از وزرا تمام قد از کابینه معرفی شده حمایت کرد و وزیر پیشنهادی نفت و بعد آموزش و پرورش بیشترین سهم از حمایت های رئیس جمهور را به خود اختصاص دادند.
پس از این بود که این سریال با انتصاب نجفی به سمت معاون رئیس جمهور ادامه یافت تا خلاف گویان بدانند پاداش دروغ گفتن در دولت موسوم به راستگویان، حمایت و ارتقا است نه سرزنش و طرد.
موارد بالا و نیز بیانیه های دروغین و با امضاهای جعلی و غیر واقعی در حمایت از وزیر پیشنهادی علوم و یا ادعاهای نمایندگان حامی دولت نظیر علی مطهری در مورد بورسیه های وزارت علوم و ... این سوال را به وجود می آورد که در دولتی که از همین ابتدای کار وزرایش روبروی چشمان میلیون ها ایرانی دروغ بیّن می گویند، حامیان آن بیانیه دروغین منتشر می کنند و رئیس آن به جا ی سرزنش و توبیخ به آنها ارتقای درجه می دهد و از آنها حمایت می کند، به چه پشتوانه ای نام خود را دولت راستگویان و درستکاران نهاده است؟
آیا دروغ فقط برای بقیه منکر است و برای دولت راستگویان مستحب؟ یادمان نرفته برخی انتصاب های احمدی نژاد برای افرادی مسئله دار چه موجی از تخریب دولت در رسانه ها ایجاد می کرد. موجی که گاهی ما هم با آن همراه می شدیم. ولی آیا دروغ گویی در مقابل چشمان ملت، گناهی کمتر از نظریه پردازی برای مکتب ایرانی و امثال آن است؟
نگرانی مان از این چند انتصاب ناصحیح روزهای اخیر نیست که جریان اصولگرایی و حامیان نظام - بر خلاف سایرین - عادت کرده اند از کنار این گونه مسائل متواضعانه عبور کنند تا نظام آسیب نبیند. نگرانی مان از این است که سایر شعارهای این دولت هم به سرنوشت شعار راستگویی و درستکاری دچار شود. که در این صورت دکتر روحانی پس از این چهار سال، راهی جز بازگشت به همسایگی پارک نیاوران ندارد.