«نماینده»/علیرضا رحمانی: قابل انکار نیست که «واقعه» گوهرشاد -به بیان دقیقتر، «قیام» گوهرشاد- یک مقابله و خیزش در برابر تلاشهای حاکمیت برای تغییر رفتار و ارزشهای مردم بود؛ تغییر الگویی از جنس سخت و خشن، آن هم با عبور از خط قرمزهایی همچون «حجاب» که به طور طبیعی واکنشهای غیرقابل مهاری را از سوی مردم به دنبال داشت.
امروزه اینقبیل تلاشها با ابزاری نرمتر و با تجربهای فزونتر از سوی دشمنان فرهنگ اسلامی در حال اجرا و عملیاتی شدن است. البته در مقابل وظیفه ماست که تشبه به بیگانگان را در لباس و خوراک از خود دور کنیم. در حدیثی از امام صادق (ع) نقل است: کسانی که در پوشاک، لباس، گفتار و رفتار خود را شبیه بیگانگان میکنند از جامعه اسلامی نیستند. اینها همه اتفاقاتی است در حال رخ دادن و میتوان گفت که یکی از نقاط اوج مقاومت در مقابل رفتار برای تغییر سبک زندگی اسلامی ایرانی واقعه گوهرشاد است که میتواند پیام ایستادگی و مقاومت را در امروزمان تداعی کند.
بحث از کشف حجاب در ایران درست همزمان با گسترش تجدد و نوگرایی و بیشتر در روزهای پس از مشروطه به طور جدی مطرح شد و مطالب چندی در ضدیت با حجاب در روزنامههای عصر مشروطه انتشار مییافت. این بحث در ایران دستکم از سال ۱۲۹۰ شمسی مطرح بود.
بر طبق اسناد و مدارک تاریخی، مسئله کلاه شاپو و کشف حجاب از آثار سفر شاه به ترکیه است؛ زیرا توجه به ترکیه همیشه مدنظر متجددان ایرانی قرار داشت. رضاشاه در پی دعوت مصطفی کمال پاشا ملقب به آتاتورک، در تاریخ ۲۶ خرداد ۱۳۱۳ وارد آنکارا شد وآتاتورک رئیسجمهوری ترکیه به طور رسمی از وی استقبال کرد. در مراسم رژهای که به افتخار ورود رضاشاه ترتیب یافت، وی شاهد حضور همسان و یکسان دختران جوان دوشادوش مردان بود. با توجه شباهت ایران و ترکیه از لحاظ فرهنگی، فکری و مذهبی، باید گفت که اشتباه محاسباتی در این زمینه از سوی متفکران این سیاست صورت گرفته بود:
۱- مذهب شیعه ایرانیان؛ حال آنکه ترکیه خصوصاً در زمان عثمانی سنیمذهب و داعیه خلافت اسلامی داشتند.
۲- در ایران ناسیونالیسم ایرانی با مذهب شیعه پیوند خورده بود (خصوصاً از صفویه به بعد)، اما در ترکیه عثمانی و بعدها ترکیه سکولار چنین نبود.
۳- در ایران سابقه همراهی دین و دولت قبل از اسلام هم وجود داشت؛ تعالیم زردشتی و ساسانیان و... بیانگر این موضوع هستند.
۴- ایران در ارتباط مستقیم با اروپا قرار نداشت.
۵- قدرت تأثیرگذاری علمای مذهبی ایران (از لحاظ اقتصادی، سیاسی، مذهبی) با علمای ترکیه از زمین تا آسمان تفاوت داشت.
در این میان نکته قابل توجه این است که اجازه ندهیم قصه گوهرشاد تحریف شود. فارغ از سانسور تاریخی گوهرشاد، مدتهاست عدهای در تلاشند قصه را تنها قصه «کلاهفرنگی» نشان دهند، درحالیکه دو محور اصلی مطرح است: نکته اول حجاب است که قیام مردم با انگیزه دینی صورت گرفته و محور دوم نیز دفاع از مرجعیت و روحانیت بوده است. بدیهی است که مردم برای کلاهفرنگی جان نمیدهند، بلکه برای دین خود قیام کردند!
طرح موضوع کلاهفرنگی در واقعه گوهرشاد برای انحراف موضوع اصلی آن است. یکی از جهاتی که در واقعه گوهرشاد مغفول مانده، دفاع از مرجعیت و روحانیت است؛ زیرا گرایش در دفاع از روحانیت و دین بود، اما بااینحال عدهای در تلاشند تا روحانیت را در این ماجرا منفعل و غیرمنسجم نشان دهند.
این یک واقعیت است که علما و روحانیون مشهد طی جلساتی پنهانی تصمیم گرفتند با این حرکت رضاخان مقابله کنند و او را از این کار بازدارند. در یکی از این جلسات پیشنهاد شد آیتالله حاجآقا حسین قمی به تهران برود و در مرحله اول با رضاخان مذاکره کند تا شاید بتواند او را از اجرای تصمیماتش بازدارد. وقتی آیتالله قمی به تهران آمد، بلافاصله از سوی حکومت دستگیر و ممنوعالملاقات شد. سایر روحانیون نیز در مساجد و مجالس به آگاه کردن مردم پرداختند. مسجد گوهرشاد ازجمله مکانهای تجمع مردم بود. اجتماعات مردم در این مسجد هر روز بیشتر میشد و شهر حالت عادی خود را از دست داده بود و سخنرانان نیز به ایراد بیانات آتشین میپرداختند.
همزمان با بازداشت حاجآقا حسین قمی، در مشهد نیز به دستور حکومت، روحانیونی همچون شیخ غلامرضا طبسی و شیخ نیشابوری دستگیر شدند. صبح روز جمعه ۲۰ تیر ۱۳۱۴ نظامیان مستقر در مشهد برای متفرق ساختن مردم وارد عمل شدند و به روی آنان آتش گشودند و تعداد زیادی را کشتند و زخمی کردند، ولی مردم مقاومت کرده و سربازان نیز بنا به دستور، مراجعت کردند. به دنبال این حادثه مردم اطراف مشهد با بیل و داس و... بهسوی مسجد حرکت کردند. فردای آن روز جمعیت زیادتری در مسجد گوهرشاد تجمع و علیه اقدامات دولت اعتراض کردند. سران نظامی و انتظامی مشهد این بار بنا به دستور رضاخان با تجهیزات کامل و افراد فراوان در نقاط حساس مستقر شدند و تفنگها، سلاحهای خودکار و حتی توپها را بهمنظور سرکوب مردم به میدان آوردند. در حوالی ظهر مأمورین نظامی از هر سو به مردم هجوم آورده و در داخل مسجد دست به کشتار آنان زدند. در این واقعه تعداد بسیاری شهید، مجروح و بازداشت شدند.
کشتار مردم در این مسجد به اندازهای بود که به نقل از شاهدان عینی با چند کامیون جنازهها را از صحنه خارج کردند. یک روز پس از این فاجعه عملیات دستگیری علما و روحانیون آغاز شد و تعداد کثیری از آنان بازداشت و روانه زندان شدند.
قیام مسجد گوهرشاد برای همیشه در دفتر اقدامات سلسله پهلوی ثبت شد و قابل کتمان و روتوش نخواهد بود.